جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


ظهور کسب و کار مبتنی بر دانش


ظهور کسب و کار مبتنی بر دانش
لاستیکی که راننده خودرو را از فشار باد خود مطلع می سازد و پوشاکی که تحت تاثیر تغییرات دما، سرما یا گرما تولید می کند، نمونه های اولیه محصولات مبتنی بر دانش یا محصولات هوشمند هستند که هم اکنون نیز در بازار وجود دارند. آنها را هوشمند می دانیم، زیرا اطلاعات را پالایش و تفسیر می کنند تا امکان عمل موثرتر کاربر را میسر سازند.
مصرف کننده به هنگام استفاده از محصولات هوشمند مبدل به یادگیرنده می شود. این محصولات مصرف کننده را، هم ناگزیر از یادگیری می کند و هم در یادگیری به وی یاری می رسانند. شرکتها نیز به هنگام تولید محصولاتی که تجربه یادگیری را ارتقا می بخشند مبدل به آموزشیار می شوند. دیویس و باتکین عقیده دارند که در سالهای پیش رو، استفاده از محصولات مبتنی بر دانش عاملی تعیین کننده در موفقیت اقتصادی افراد خواهد بود.شرکتهایی نیز که بدانند چگونه اطلاعات را به دانش تبدیل کنند، از سایرین موفق تر خواهند بود. نویسندگان برای کمک به شرکتها در آغاز کردن این فرایند، شش عنصر کسب و کار مبتنی بر دانش را مشخص کرده اند.
توسعه کسب و کار مبتنی بر دانش نشانه ای از تحولی بسیار گسترده تر است که در جامعه ما رخ می نماید. دیگر، تمرکز آموزش بر دانش آموزان رسمی نیست، بلکه به دنبال یادگیری مادام العمر است.
در اقتصاد دانش مدار، سرعت سرسامآور تغییرات فناوری به معنای آن است که یادگیری باید مستمر باشد و آموزش باید در تمام طول حیات کاری هر فرد به هنگام شود.
تجارت، بیش از دولت، تغییرات در آموزش را که لازمه اقتصاد مبتنی بر دانش در حال ظهور است، نهادینه می سازد و طی چند دهه آینده بخش خصوصی، بخش دولتی را به عنوان نهاد حاکم بر آموزش تحت الشعاع قرار خواهد داد.
● استراتژی و اقتصاد نوین اطلاعات
ما در میانه چرخشی بنیادین در اقتصاد اطلاعات هستیم. تحولی که تغییرات در ساختار شرکت ها در کل صنایع و نحوه رقابت آنها را تسریع خواهد بخشید. این تحول با اقبال عمومی به فناوری های اینترنتی امکان پذیر شده است. اما این تحول ربط چندانی به فناوری ندارد، بلکه بیشتر درباره این واقعیت است که رفتاری جدید به کثرتی تعیین کننده رسیده است. میلیونها نفر، در منزل و عمل کار، در حال ارتباط هستند.می توان این را انفجار ارتباطات نامید که زنجیره های ارزش جا افتاده کسب و کارها در بسیاری از بخشهای اقتصاد را تهدید به اضمحلال می کند.
به طور مثال، چه اتفاقی برای خرده فروشان غالبی همچون تویز آریوز و هوم ذیپوت رخ خواهد داد،زمانی که جست جو از طریق اینترنت امکان انتخابهای بیشتر از هر فروشگاهی را به مصرف کنندگان بدهد؟ ثمره داشتن رابطه طولانی مدت تامین کنندگی با جنرال الکتریک چه خواهد بود، وقتی که این شرکت نیازهای خرید خود را در تابلو اعلانات اینترنتی نصب کرده و از هر پیشنهاد ارائه شده استقبال می کند؟
نویسندگان، چارچوبی مفهومی برای رویکرد به این پرسشها ارائه می کنند. این چارچوب برای درک رابطه اطلاعات با اجزا فیزیکی زنجیره ارزش و چگونگی تاثیرگذاری قدرت اینترنت در جداسازی این دو است که منجر به بازآیی عرضه ارزش در بسیاری از صنایع خواهد شد.
در هر کسب و کاری که در آن زنجیره ارزش فیزیکی به منظور توزیع اطلاعات به وجود آمده باشد، این فرصت وجود دارد که کسب و کار مجزایی برای اطلاعات خلق شود و این نیاز نیز هست که کسب و کار فیزیکی کارآمدتر گردد. مدیران باید به طور ذهنی کسب و کارهای خود را پیاده کنند تا ارزش واقعی آنها را درک کنند. نویسندگان هشدار می دهند که اگر آنها چنین نکنند، دیگران این کار را صورت خواهند داد.
امروزه هر شرکتی در دو دنیا رقابت می کند: دنیایی فیزیکی از منابع که مدیران می توانند آنها دیده و لمس کنند و دنیایی مجازی، متشکل از اطلاعات. مدیران باید به نحوه خلق ارزش در هر دو عرصه (بازار مکانی و بازار مجازی) توجه کنند.
اما، فرایند موفقیت در این دو جهان یکسان نیست. مدیرانی که نحوه تسلط بر هر دو را می شناسند، قادر به خلق و کسب ارزش به کاراترین و موثرترین شیوه خواهند بود.
از مراحل موجود در ارزش آفرینی دنیای فیزیکی، معمولا به عنوان حلقه های اتصال یک زنجیره ارزش یاد می شود. زنجیره ارزش، مدلی است که مجموعه ای از فعالیت های ارزش افزایی را توصیف می کند و طرف عرضه شرکت را به طرف تقاضای آن متصل می کند. از طریق تجزیه و تحلیل مراحل یک زنجیره ارزش، مدیران قادر به طراحی مجدد فرایندهای درونی و بیرونی خود خواهند بود تا کارایی و اثر بخشی را بهبود بخشند. اما، مدل زنجیره ارزش با اطلاعات به عنوان عنصری پشتیبان در فرایند ارزش افزایی برخورد می کند، نه به مثابه منبعی از ارزش.
برای خلق ارزش از طریق اطلاعات، مدیران باید به بازار مجازی توجه کنند. فرایندهای ارزش افزایی که شرکتها باید اختیار کنند تا اطلاعات خام را به خدمات جدید بازار مجازی مبدل سازند. منحصر به دنیای اطلاعات هستند. به عبارت دیگر گامهای ارزش افزایی مجازی هستند، زیرا از طریق اطلاعات و به همراه آن اجرا می شوند. ارزش آفرینی در هر مرحله از یک زنجیره ارزش مجازی در بر گیرنده زنجیره ای از ۵ فعالیت جمعآوری، سازماندهی، انتخاب، هماهنگ سازی و توزیع اطلاعات است . مانند جمعآوری مواد خام و پالایش آنها به شکل چیزی مفید، امروزه مدیران اطلاعات خام را گرد آورده و زا طریق این پنج مرحله ارزش افزایی می کنند.
● طلیعه اقتصاد تک سواری الکترونیک
آیا همانند قرن بیستم شرکت صنعتی بزرگ همچنان در قرن بیست و یکم هم شکل سازمانی حاکم خواهد بود؟
ممکن است که اینطور نباشد. توماس مالون و رابرت لوباکر بر مبنای تحقیقات خود در مرکز ابتکار برای ابداع سازمانهای قرن بیست و یکم (وابسته به دانشگاه ام.آی.تی) جهانی را به تصویر می کشند که در آن کسب و کار دیگر در سیطره زنجیره ای ثابت از مدیران یک شرکت بزرگ و ماندگار نیست، بلکه توسط پیمانکاران مستقلی انجام می شود که از طریق کامپیوترهای شخصی و الکترونیک بهم وصلند.
این تک سواران آزاد که به صورت الکترونیک با هم ارتباط دارند(یعنی تک سواران الکترونیک) ممکن است در چارچوب شبکه های موقت بهم پیوسته و کالاها و خدماتی را تولید و به فروش برسانند. وقتی هم که کار به اتمام رسید (۱ روز،۱ ماه یا ۱ سال بعد) شبکه مربوطه منحل شده و اعضای آن مجددا به جامه عاملان مستقل در می آیند.
نظریه جامعه تک سواران الکترونیک چندان دور از ذهن نبوده ونیز تاحد زیادی در حال حاضر وجود دارد. ما شاهد آن در ظهور منبع افزایی و ارتباطات راه دور، در افزایش اهمیت گروههای پروژه موقت و در تکامل اینترنت هستیم.
بسیاری از اجزای موثر بنای این نوع سازمان کسب و کاری (شبکه های کارا، استانداردهای تبادل داده ها، گروه افزار، پول الکترونیک و خرده بازارهای سرمایه) در حال حاضر یا و جود دارند یا در حال توسعه هستند.چیزی که از قافله عقب مانده قوه تصور ماست. اما نویسندگان مقاله استدلال می کنند که آنچه که مهمتر است مورد لحاظ قرار دادن سریع پیامدهای عمیق نحوه کارکرد احتمالی اقتصاد تک سواری الکترونیک است، قبل از آن که دیگر دیر شود. آنها فرصتها و مشکلاتی را که ممکن است پدیدار شوند، بررسی کرده و چگونگی تغییر بنیادین نقش مدیران ( یا حتی محو کامل آن) را پیش نگری می کنند.
● کارخانه مجازی واقعی
تاکنون تصور بر آن بوده که کارخانه فیزیکی جای خود را به کارخانه مجازی داده است: جامعه ای که از طریق شبکه ای الکترونیک به هم متصل است و بالقوه می تواند در برگیرنده تعداد بیشماری شریک برای انجام عملیاتی منسجم باشد. اما برای غالب شرکتها این نگاشت همچنان گنگ و مبهم است. فناوریهای سنتی (تبادل الکترونیک داده ها، گروه افزار اختصاصی و شبکه گسترده) عدم کفایت خود را به اثبات رسانده اند.
سیستمهای سنتی نمی توانند سه الزام اساسی یک کارخانه مجازی در مقیاس بزرگ را برآورده سازند. اولا یک فعالیت اینترنتی باید قادر به هماهنگ سازی اعضایی باشد که سطح پیچیدگی فناوری اطلاعاتی آنها بسیار متفاوت است.
ثانیا باید ضمن حفظ و بالا بودن سطح امنیت توانایی سازندگی با شرکای موقت و دائمی را داشته باشد. نهایتا باید قابلیت کارکردی زیادی به اعضای خود بدهد. کارکردهایی مثل میسر ساختن امکان استفاده و اجرای برنامه توسط شرکا بر روی کامپیوتر های دیگر. معهذا اکنون همگرایی روندهای متعددی امکان ایجاد یک جامعه تولیدی انعطاف پذیر و کم هزینه تر را فراهم ساخته است.
این روندها عبارتند از: ظهور استانداردهای کامپیوتری باز و مقبول العام، قدرت محاسباتی بسیار ارزان، عرض باند زیاد و در حال افزایش، توسعه امنیت غیر قابل خدشه در عملیات کامپیوتری و کسب و انباشت تخصص لازم.
شرکت هوافضای مک دانل داگلاس و یک شرکت وابسته به آن به نام آیروتک، کارخانه مجازی واقعی را ایجاد کرده اند. آیروتیک در این جامعه به عنوان کارگزار اطلاعات عمل می کند.
فعالیت آیروتک شامل گزینش همکاران جدید، پی جویی اعضای شبکه، نظارت بر امنیت و ارائه خدمت تبدیل قالبهاب متفاوت برای همکاران به منظور ایجاد امکان ارتباط بین آنها می شود.آیروتک یک شبکه انعطاف پذیر و کم هزینه و مدلی برای عصری جدید در فعالیتهای تولید است. در این عصر جدید، شرکتهایی که به تک روی روی آورند یا به سیستمهای بسته و اختصاصی پایبند باقی بمانند، بقا و ادامه حیات را دشوار خواهند یافت.
● توسعه محصولات در عصر اینترنت
ظهور وب جهانی یکی از چالشی ترین محیط ها را برای توسعه محصول در تاریخ معاصر مهیا ساخته است. نیازهای بازار که یک محصول وسیله ارضای آنهاست و فناوری های لازم برای برآورده ساختن آنها، می توانند کاملا دگرگون شوند (حتی اگر محصول در مرحله توسعه باشد). در عکس العمل نسبت به این عوامل شرکتها ناگزیر از تجدید نظر در فرایند سنتی توسعه محصول بوده اند فرایندی که در آن به اجرا درآورده آن طرح یک محصول تنها وقتی امکان پذیر است که مفهوم محصول در کلیت خود مشخص شده باشد. بر خلاف آنها پیشگامان فرایند انعطاف پذیر توسعه محصول حتی پس از آغاز مرحله اجرا نیز توسعه محصول را ادامه می دهند. این نوآوری، شرکتهای اینترنتی را قادر ساخته است تا تغییرات سریع در خواسته های مشتری و فناوریهای دائمی در حال پیشرفت را در طرحهای خود تا آخرین لحظه ممکن (قبل از عرضه محصول به بازار)مورد لحاظ قرار دهند.
توسعه انعطاف پذیرمحصول کاملا در محیط اینترنت جاافتاده است، زیرا تلاطم و آشفتگی در آن زیاد است . اما، بنیانهای آن در طیف وسیعی از صنایعی وجود دارد که در آنها پاسخگویی نیازی اساسی است. زمانی که فناوری، مشخصه های محصول و شرایط رقابتی قابل پیش بینی بوده یا تغییرات به کندی صورت گیرند، فرایند توسعه سنتی کارآمد است. اما وقتی که رقبا و فناوریهای جدید خلق الساعه هستند، استانداردها و مقررات دائما تغییر می کند و کل مشتریان یک شرکت به راحتی به سایر شرکت ها روی می آورند. کسب و کارها نیازی به یک فرآیند توسعه که در برابر تغییر مقاومت می کند، ندارد. آنها نیازمند فرایندی هستند که با آغوش باز از تغییر استقبال می کند.
● اعتماد و سازمان مجازی
امکانات فن آوران سازمان مجازی اغوا کننده هستند اما پیامد های مدیریتی و شخصی آن مستلزم باز اندیشی مفهوم سنتی کنترل است با امکان پذیری انجام کارهایی بیشتر در خارج از دفاتر کار سنتی برای سازمان ها اعتماد اهمیت بیشتری می یابد مدیران ناگزیر از کنار گذاشتن ترس از دست دادن کارائی هستند. ترسی که موجب می شود برخی از آنها پایبند جنون حسابرسی پر هزینه و تسکین دهنده شوند.
● هندی هفت قائده برای اعتماد عرضه می کند
ـ اعتماد کور نیست: اعتماد نیازمند گروه بندی های کوچک است که افراد آن همدیگر را به خوبی بشناسند.
ـ اعتماد نیازمند حد و مرز است: هدفی را تعیین کرده و سپس کارکنان خود را با آن هدف تنها بگذارید.
ـ اعتماد بی رحم است: وقتی که ثابت شود اعتماد بی مورد بوده است، افراد ذیربط باید کنار گذاشته شوند.
ـ اعتماد نیازمند التزام است: اهداف واحدهای کوچک باید با هدف گروه بزرگتر هماهنگ باشند.
ـ اعتماد باید ملموس باشد: کارکنان باید برخی مواقع به طور حضوری ملاقات شوند. اعتماد نیازمند رهبران است.
سازمانهای مجازی اشکال تازه ای از تعلق ایجاد می کنند. میز و موقعیت شغلی طی چند نسل به عنوان یک پوشش حفاظتی عمل کرده و حس مکان برای افراد مهم بوده است. اگر اینها از بین بروند چه رخ خواهد داد. اگر کارکنان حق عضویت در سازمانی را به دست آورند، حس تعلق به یک جامعه می تواند جایگزین حس تعلق به یک مکان شود.
سه آی مجازیت ( اطلاعات، ایده ها و هوشمندی) می توانند کیفیت زندگی را بهبود بخشند.
پرسشی که هندی مطرح می کند آن است که آیا این بهبود زندگی شامل همگان خواهد بود؟ وی عقیده دارد که بالقوه آن امکان موجود است که منافع نه تنها شامل سازمانها، بلکه در برگیرنده همه افراد درگیر در کسب و کار و کل جامعه گردد.
اگر شرکتها و موسسات اجازه دهند که مجازیت آنها را مبدل به واسطه هایی صرف یا جعبه های قرار داد سازد، در آن صورت جامعه دچار اضمحلال خواهد شد. تلاش آنها برای به دست آوردن ثروت در نهایت ثروت را از بین خواهد برد.
● شکارچی و شکار اکولوژی جدید رقابت
مطالب بسیاری درباره شبکه ها ائتلافهای استراتژیک و سازمانهای مجازی به رشته تحریر در آمده است. اما این چارچوبهای مشهور موجود، کمک نظام مندی به نوآوری در رقابت نمی کنند. علت آن است که دیدگاه اغلب مدیران به مسئله هنوز هم قدیمی است: شرکتها به رویارویی متقابل روی آورده و برای کسب سهم بازار مبارزه می کنند.
جیمز مور استعاره تازه ای برای رقابت مهیا می سازد. استعاره ای که بر گرفته از مطالعه سیستم های بیولوژیک و اجتماعی است. پیشنهاد وی آن است که به یک شرکت نه به عنوان عضوی از یک صنعت منفرد، بلکه به مثابه بخشی از یک اکوسیستم کسب و کاری که در برگیرنده چندین صنعت است نگریسته شود. در یک اکو سیستم کسب و کاری، شرکت ها به صورت تواما و حول یک نوآوری ساده تکامل یافته و با یکدیگر همکاری و رقابت می کنند تا محصولات جدید را پشتیبانی کرده و نیازهای مشتری را ارضا کنند. به طور مثال شرکت کامپیوتری اپل هدایت اکو سیستمی را بر عهده دارد که در بر گیرنده صنایع کامپیوتر شخصی، لوازم خانگی الکترونیک، اطلاعات و ارتباطات است.
در هر محیط کسب و کاری بزرگتر، ممکن است اکو سیستمهای متعددی برای بقا و سلطه رقابت کنند: همانند اکو سیستمهای ای بی ام و اپل در کامپیوترهای شخصی یا وال مارت و کی مارت در خرده فروشی. در واقع آنچه که محرک تحولات صنعتی امروزی است، رقابت بین اکوسیستم های کسب و کاری است نه شرکت های منفرد. مدیران نمی توانند تولید اکو سیستمهای جدید یا رقابت بین اکوسیستمهای موجود را نادیده گیرند.
چه این به معنای سرمایه گذاری در فناوری جدید و مناسب باشد. یا به معنای عقد قرارداد با تامین کنندگان برای گسترش یک کسب و کار رو به رشد یا توسعه عناصر کلیدی ارزش برای حفظ رهبریت و یا واردکردن نوآوری های جدید برای اجتناب از کهنگی، مدیران باید مراحل تکاملی که همه اکو سیستمهای کسب و کاری از آنها می گذرند و مهم تر از آن، نحوه هدایت این تغییرات را شناخته و درک کنند.
● بازاریابی بلا درنگ
بر کسی پوشیده نیست که اداره یک انگ در بازار آشفته امروزین، وظیفه دلهره آور است. مصرف کنندگان تحت بمباران پیامهایی از شبکه های تلویزیونی محلی و سراسری، رادیو شبکه های کامپیوتری بر خط، اینترنت، نمابر، بازاریابی تلفن و مجلات تخصصی هستند. شرکت ها می توانند از طریق کنترل و بهره برداری از فناوری های جدید و نوظهور، گفت و گوهای بلادرنگی را با مشتریان خود آغاز کرده و خدمات متعامل، با اثرات جانبی ارزشمند عرضه کنند.
به طور مثال، گروه تحقیق شرکت فیلیپس، که مقر آن در هلند است، با کمک کودکان و بزرگسالان و از طریق طوفان مغزی، محصول جدید را توسعه می دهد و در آخر، این توسعه دهندگان محصول جوان و پر شور تبدیل به مشتریان بالقوه وفادار فیلیپس می شوند. شرکت ها می توانند با استفاده از فناوری روز، تعداد بسیار بیشتری از مشتریان را در گیر توسعه محصول جدید کرده و بدین ترتیب، زمان لازم برای مقبولیت یک محصول جدید در بازار را کوتاهتر کنند. هرچند بسیاری از شرکتها به دنبال کاهش زمان عرضه محصول به بازار هستند، اما این زمان مقبولیت است که تعیین کننده موفقیت است.
مدیران بازار یابی باید مسوولیت سیستمهایی که شرکت را به مشتریان، تامین کنندگان و توزیع کنندگان وصل می کنند، به عهده بگیرند.آنها باید اطلاعات و پشتیبانی لازم را برای مشتریان فراهم سازند. نهایتا، آنها ناگزیر هستند تا از لحاظ شخصی نیز در فناوری اطلاعات صاحب قابلیت شده و نقش بازار یابی در سازمان را گسترش دهند.
مدیران ارشد باید بخشهایی از واحدهای بازاریابی را که به واحدهای طراحی محصول منتقل می شوند، مورد لحاظ قرار دهند. بازاریان باید در هدایت فعالیتهای شکل دهی سیستمهای ایجاد انگ دخالت داده شوند. حتی این احتمال نیز وجود دارد که دیگر بازاریابی به عنوان یک گروه خاص مطرح نباشد، بلکه تبدیل به مسولیت همه کارکنان گردد. یک چیز مسلم است: بازاریابی تغییر خواهد کرد و مدیران باید مهیای همگامی با این تغییر باشند.
● نبرد پیش رو بر سر اطلاعات مشتری
شرکتها اطلاعات درباره مشتریان را جمعآوری می کند تا ارزشمندترین فرصتها را به طور موثری نشانه رفته خدمات و محصولات عرضه شده را با نیازهای فردی مطابق سازند رضایت مشتری را بهبود بخشند و فرصت های خلق و عرضه محصولات یا خدمات جدید را مشخص کنند. اما تلاشهای مدیران برای کسب چنین اطلاعاتی به زودی با مانع مواجه می شود. نویسندگان مقاله اعتقاد دارند که مصرف کنندگان قصد در اختیار گرفتن اطلاعات مربوط به خود و در خواست دریافت ارزش در مقابل عرضه آن را دارند و در نتیجه مذاکره با مشتریان برای در یافت اطلاعات پر هزینه و پیچیده خواهد شد.
این اتفاق چگونه رخ خواهد داد؟ مصرف کنندگان کم کم متوجه می شوند در مقابل اطلاعاتی که چنین آزادانه از طریق دادوستدهای تجاری و پاسخ به پرسشنامه ها و مصاحبه ها افشا می کنند چیز زیادی عایدشان نمی شود اکنون فناوریهای جدیدی همانند کارتهای هوشمند مرورگرهای وب جهانی و نرم افزارهای مدیریت مالی شخصی این امکان را به مصرف کنندگان می دهد که نمایه جامعی از فعالیتهای بازرگانی خود مشاهده کنندو تصمیم بگیرند که آیا می خواهند این اطلاعات را دردسترس شرکتها قرار دهند یا خیر؟
تصمیم آنها تا حد زیادی بستگی به آن دارد که فروشندگان در قبال داده ها چه چیزی عرضه خواهند کرد، معهذا، احتمال آنکه مصرف کنندگان به طور مستقیم با فروشندگان به چانه زنی بپردازند نا محتمل است. نویسندگان پیش بینی می کنند، شرکت هایی که آنها را واسط های اطلاعات می نامند، به وکالت از سوی مصرف کنندگان، اطلاعات را به شرکتها عرضه خواهند کرد. اساسا واسط های اطلاعاتی تسهیل کننده روند درخواست ارزش در برابر عرضه اطلاعات مربوط به خود توسط افراد خواهند بود. اغلب شرکتهای دیگر نیز اگر خواهان یافتن مشتریان تازه و ارائه خدمات بهتر به آنها هستند، ناگزیر از بازاندیشی نحوه کسب اطلاعات و نحوه استفاده از آن خواهند بود.
● ارزش واقعی جوامع بر خط
از ابتدای کاربرد اینترنت توسط دانشمندان برای تشریک داده ها همکاری در تحقیقات و تبادل پیامها مفهوم جامعه در بطن اینترنت قرار داشته است. اما شرکتهاچگونه می توانند بهترین استفاده را از قابلیت های آن در خلق جوامع ببرند؟ نویسندگان استدلال می کنند که این کار تنها به صرف قرار دادن محصولات یا خدمات بر روی شبکه امکان پذیر نیست.
ارزش واقعی از فراهم ساختن امکان تعامل افراد با یکدیگر و ارضای نیازهای چندگانه اجتماعی و تجاری آنها نشات می گیرد. شرکتهایی که جوامع بر خط مستحکمی ایجاد می کنند، به سطحی از وفاداری مشتری نایل خواهند شد که تاکنون حتی تصور آن را نمی کردند و به تبع آن، منافع اقتصادی زیادی به دست خواهند آورد.
نویسندگان، چهار نوع متفاوت از این جوامع را معرفی می کنند: جوامع مبتنی بر داد و ستد،جوامع مبتنی بر علایق،جوامع مبتنی بر تخیلات و جوامع مبتنی بر رابطه. نمونه های این جوامع را می توان از هم اکنون بر روی اینترنت یا خذمات بر خط یافت،اما جامعه موفق فردا در برگیرنده هر چهار نوع خواهد بود. همچون برای ارزش اقتصادی نویسندگان روشهای کسب درآمد توسط یک شرکت را به چهار طریق می دانند: از طریق دریافت حق استفاده، هزینه های محتوایی، داد وستد و آگهی تبلیغاتی و از طریق هم افزایی با سایر بخشهای کسب و کار خود.
در آینده نزدیک، تعاریف جدید کسب و کار ممکن است حول مفهوم در اختیار داشتن مشتریان خاصی در بازار با طیف کامل علایق و نیازهایشان پدیدار شوند. ممکن است دیگر تملک محصولات یا خدمات خاصی اهمیت چندانی نداشته باشد. نویسندگان شرکتها را به بازاریابی محصولاتشان نزد مصرف کنندگان ترغیب می کنند و توصیه می کنند که از سرمایه گذاری کوچکی برای خرید یک شق جدید در جوامع الکترونیک خودداری نورزند تا ارزش بالقوه آنها و تغییرات وسیعی را که ممکن است به وجود آورند، شناخته و درک کنند.
● شناخت قابلیت تجاری اینترنت
برای مدیران کسب و کارهای جا افتاده، اینترنت لقمه ای گلوگیر است. حضور در وب سایت بسیار آسان است، اما ایجاد یک مدل کسب و کاری مبتنی بر وب بسیار دشوار است. شرکتهای جا افتاده ای که طی چندین دهه و با دقت کامل، انگها و مجاری توزیع فیزیکی به وجود آورده اند، اگر به دنبال تجارت از طریق شبکه باشند، در معرض خطر تخریب هر آنچه که ساخته اند، قرار می گیرند. معهذا، مدیران نمی توانند خود را از تاثیرات شبکه بر حذر دارند. آنها ناگزیر از درک فرصتهای در دسترس بوده و باید دریابند که شرکتهایشان تا چه اندازه در برابر دستیابی سریعتر رقبا به این فرصتها آسیب پذیر هستند.
به طور کلی اینترنت سه نوع فرصت مشخص عرضه می دارد. اول، شرکتها را مستقیما به مشتریان، تامین کنندگان و سایرهمکاران ذیعلاقه متصل می سازد. دوم، امکان دور زدن و حذف سایر بازیگران زنجیره ارزش یک صنعت را برای شرکتها به وجود می آورد. سوم، اینترنت برای برخی از شرکتها امکان سلطه بر مجرای الکترونیک کل یک صنعت یا بخش، کنترل دسترسی به مشتریان و تنظیم قواعد کسب و کار را مهیا می سازد.
منبع : روزنامه مردم سالاری