چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

چرا قدرت رقابتی ایران در فوتبال ضعیف شده است؟


چرا قدرت رقابتی ایران در فوتبال ضعیف شده است؟
فوتبال ایران بار دیگر در شرایط بحرانی قرار گرفت و امید به صعود جام جهانی را تا حد زیادی از دست داده است. این مطلب صرف‌نظر از مباحثی که از دیدگاه اقتصاد سیاسی در‌‌باره‌ی نقش و کارکرد فوتبال در درونی‌کردن قواعد اطاعت از نظم‌های اجتماعی و همین‌طور مسایل مالی مرتبط با آن وجود دارد، سعی می‌کند با استفاده از چارچوب تحلیلی مایکل پورتر به دلایل افت قدرت رقابتی فوتبال ایران بپردازد.
● شواهد تاریخی
ایران طی سال‌های ۱۹۶۸ تا ۱۹۷۶ سه بار پی‌درپی قهرمان مسابقات آسیایی شد؛ مقامی که طی سال‌های بعد حتی برای یک بار نیز تکرار نشد؛ در مسابقات مقدماتی جام جهانی ۱۹۷۸ آرژانتین، با اقتدار و پیش از بازی پایانی با کویت تنها سهیمه‌ی ورود آسیا و اقیانوسیه را کسب کرد و برای بازی تشریفاتی با کویت تیم امید خود را روانه‌ی این کشورکرد و از قضا این مسابقه را با نتیجه ۲ بر یک به سود خود رقم زد؛ در همین دوره سه بار در مسابقالت المپیک ۱۹۶۵ توکیو، ۱۹۷۲ مونیخ و مکزیک و ۱۹۷۶ مونترال حضور پیدا کرد و بازی‌های قابل قبولی ارائه نمود. قدرت رقابتی فوتبال ایران طی سال های بعد کاهش پیدا کرده و توانایی رقابت با رقبای قدیمی چون کره جنوبی و رقبای جدیدی چون ژاپن و عربستان سعودی را نداشته است. ناتوانی ایران در راه‌یابی به پنج دوره از هفت دوره‌ی جام جهانی طی سال‌های ۱۹۸۲ تا ۲۰۰۶ (و راه‌یابی با شرایط دشوار در دوره های ۱۹۹۸ آمریکا)، ناتوانی در کسب مقام قهرمانی جام ملتهای آسیا و ناتوانی در راه‌یابی به مسابقات المپیک و همین‌طور نتایج ضعیف باشگاه‌ها در مسابقات باشگاهی آسیا شاخص گویایی از این افت قدرت رقابتی است. با در نظر گرفتن نتایج بسیار ضعیف اردوهای ورزشی ایران در مسابقات المپیک می توان از افت قدرت رقابتی ورزش ایران به رغم استعدادهای فراوان موجود سخن گفت.
در تبیین و توضیح این کاهش قدرت رقابتی که همراه با موقعیت های بحرانی چون شرایط اخیر ناشی از باخت به عربستان سعودی در تهران است،‌ معمولاً کاسه‌کوزه‌ها بر سر مربیان شکسته می‌شود؛ گویی هیچ مشکل ساختاری وجود ندارد و تنها با جابه‌جایی مربی می‌توان بر ناکامی‌ها فایق آمد. اما، تجربه‌ی بلندمدت گذشته به همراه نتایج ضعیف به‌خوبی نشان می‌دهد که ورزش ایران به طور عام و فوتبال به طور خاص از موانع و مشکلات ساختاری و نهادی رنج می‌برد و بنابراین مادام که چنین موانعی بر طرف نشود امید چندانی به موفقیت های ورزشی نیست. چنانچه نتایج ضعیف اردوهای ورزشی ایران در مسابقات مختلف المپیک را با نتایج کشورهای بزرگی چون چین و آمریکا و روسیه که هیچ حتی با کشورهای کوچک‌تری چون کره جنوبی و کوبا مقایسه کنیم می‌بینیم آنچه حاصل می‌شود تناسب و سنخیتی با شرایط جمعیتی و استعدادهای فردی فراوان ما ندارد. ایران در المپیک ۲۰۰۸ چین، با کسب یک مدال طلا (به همت تلاش انفرادی هادی ساعی) و یک مدال برنز در رده ۵۱ جهان قرار گرفت. با استفاده از الگوی «الماس» مایکل پورتر می‌توان این علل اساسی و ساختاری که مانع از موفقیت در عرصه‌ی ورزشی طی سال‌های طولانی گذشته شده است را شناسایی و الگوبندی کرد.
● مفهوم و نظریه‌ی مزیت رقابتی مایکل پورتر
پورتر در کتاب «مزیت رقابتی» سعی کرده است با ارایه نظریه‌ای بر مبنای شواهد آماری به دست آمده از تجربه‌ی برخی از کشورها توضیح قابل‌قبول‌تری برای علل موفقیت در بازارهای جهانی به دست دهد. نظریه‌ی رایج و متعارف اقتصادی در چارچوب مفهوم و نظریه‌ی مزیت نسبی، علل موفقیت جهانی بنگاه‌های اقتصادی در فعالیت‌های خاص را برخورداری از مزیت های نسبی طبیعی از جمله وفور عوامل تولید خاص می‌داند؛ به همین دلیل، این نظریه بر این باور است که هر کشوری بهتر است به تولید کالا و خدمتی بپردازد که به طور نسبی با هزینه‌ی کم‌تری قادر به تولید و عرضه‌ی آن است. پورتر بر مبنای مشاهدات آماری به‌دست آمده از کشورهای مختلف بر این باور است که صرف برخورداری از مزیت نسبی طبیعی برای موفقیت کفایت نمی‌کند. مجموعه عوامل دیگری باید وجود داشته باشد تا امکان استفاده از مزیت‌های طبیعی را فراهم کند. در واقع آنچه شرط موفقیت است توانایی یک کشور یا اقتصاد در خلق مزیت رقابتی است. مزیت رقابتی بر خلاف مزیت نسبی مبتنی بر شرایط طبیعی، نوعی مزیت اکتسابی است که ریشه در سازمان‌دهی مناسب فعالیت‌ها در حوزه ای خاص دارد. سازمان‌دهی مناسب، به معنای تامین مجموعه عوامل مختلفی از قبیل خوشه‌سازی های لازم برای بهره‌مندی از صرفه‌های نسبت به مقیاس و همین‌طور تقویت آثار هم‌افزایی در میان رشته‌های مختلف فعالیت‌های کم و بیش متجانس، انباشت سرمایه در دانش علمی و فنی، تامین زیرساخت‌ها و تدوین برنامه‌های راهبردی قوی است. این مجموعه عوامل را پورتر در قالب عوامل طرف عرضه، عوامل طرف تقاضا، عوامل مرتبط با صنایع پشتیبان و لجستیک و عوامل مرتبط با ساختارهای سازمانی و راهبردها تقسیم‌بندی می‌کند و معتقد است که این عوامل در ارتباطی چند سویه با یکدیگر قرار دارند. در این میان دولت به عنوان سازمان‌ده در راس نظام اقتصادی نقش برجسته‌ای در شکل گیری کارآمد این مجموعه عوامل که به طور شبکه‌ای درهم تنیده شده‌اند و همین‌طور حمایت از صنایع و تولیدات داخلی در مراحل اولیه و نوزادی دارد. نبود یکی از این عوامل می‌تواند مانع از اثرگذاری مطلوب سایر عوامل شود. برای مثال، برخورداری از جاذبه‌های گردشگری تاریخی و طبیعی در صنعت گردشگری (عوامل طرف عرضه) برای رقابت در عرصه‌ی گردشگری منطقه‌ای و جهانی کفایت نمی‌کند. وجود تقاضای کافی، وجود زیرساخت‌های مناسب و ارتباطی از قبیل خطوط هوایی، هتل‌ها، شبکه‌ی بانکی آن‌لاین و امنیت اجتماعی (صنایع پشتیبان)، و ساختارسازمانی قوی در این حوزه از جمله شرایط لازم و ضروری است. به همین صورت می‌توان به مورد صنایع پتروشیمی و پالایشگاهی اشاره کرد که نفت و گاز به عنوان ماده‌ی اصلی شرط طرف عرضه را برآورده می‌کند؛ اما در صورت نبود سایر عوامل نمی‌توان مزیت‌های طبیعی مبتنی بر نفت را به مزیت های رقابتی در مشتقات نفتی از جمله بنزین و محصولات پتروشیمی تبدیل کرد. پورتر این مجموعه عوامل را در نموداری که شبیه الماس است ترسیم کرده و آن را الگوی الماس نامیده است.
● کاربرد الگوی الماس در ورزش و فوتبال ایران
سال‌ها قبل، پیش از ظهور گزارشگرانی چون فردوسی پور، خیابانی، میرزایی و یوسفی گزارشگری به نام صالح‌نیا وجود داشت که بعد از هر ناکامی در مسابقات فوتبال ملی، این جملات تکه‌ی کلامش بود: «ما بازیکن داریم، تماشاچی داریم، آفتاب داریم اما نمی‌دانم چرا نتیجه نمی‌گیریم». او نیز مانند گزارشگران امروز پس از ناامیدی ناشی از هر باختی سعی می‌کرد به بینندگان تلویزیونی این امید را بدهد که انشاالله در بازی‌های آینده نتایج بهتری حاصل خواهد شد؛ اما در مسابقات بعدی نیز معمولاً دوباره در بر همان پاشنه می‌چرخید و ناکامی دیگری حاصل و همان تکیه‌کلام معروف دوباره تکرار می‌شد. البته، در این تکیه کلام واقعیتی وجود دارد و آن این که فوتبال ایران بر مبنای دو عامل طرف عرضه و طرف تقاضا نه تنها مشکلی ندارد بلکه دارای مزیت نیز هست. ایران از بازیکنان مستعدی با فیزیک مناسب بهره می‌برد که کم‌تر در کشورهای دیگر دیده می شوند (طرف عرضه)؛ در مقیاس جهانی کشورهای معدودی وجود دارد که بیش از یک‌صد هزار نفر برای تماشای فوتبال به استادیوم بروند (طرف تقاضا). بر مبنای این معیارها ایران دارای شرایط بسیار مطلوب‌تر و بهتری نسبت به عربستان سعودی و ژاپن است. ژاپنی‌ها بر مبنای معیارهای فیزیولوژیک شرایط لازم برای حضور در فوتبال سطح اول آسیا و رقابت برای کسب قهرمانی را سال‌ها پیش نداشتند اما به تدریج بر مبنای اصول علمی وفنی تغذیه‌ای و بدن‌سازی توانستند به یکی از مدعیان اصلی و برترین تیم‌های فوتبال آسیایی تبدیل شوند. عربستان نیز به‌رغم برخورداری از پایه‌ی جمیعیتی پایین و همین‌طور بازیکنانی غیر قابل قیاس با بازیکنان ایران از مدعیان مهم در سطح آسیاست. افت قدرت رقابتی ایران و افزایش قدرت رقابتی فوتبال کشورهایی چون ژاپن و عربستان را می‌توان در دو مجموعه عوامل ساختار سازمانی و راهبردها و صنایع و فعالیت‌های پشتیبان جست‌وجو کرد.
ساختار سازمانی قوی در عرصه‌ی ورزش به معنای برخورداری از مدیریت حرفه‌ای آگاه از امور ورزشی در رشته‌های مختلف، سازمان‌دهی مناسب مسابقات باشگاهی، توانایی در برگزاری مسابقات دوستانه با تیم‌های مهم منطقه‌ای و جهانی و وجود برنامه‌ی راهبردی میان‌مدت و بلندمدت است. متاسفانه هیچ‌کدام از این مولفه‌ها در مدیریت ورزش ایران وجود ندارد یا کم‌تر دیده می شود. جابه‌جایی سریع دست اندرکاران ورزش (ورود و خروج شدید مدیران) و ساحتارهای سازمانی نیز عاملی است که بر بی‌ثباتی سازمانی و نبود برنامه‌ای راهبردی اثر جدی می‌گذارد. فعالیت‌های پشتیبان نیز به معنای وجود امکانات ورزشی مناسب و قابل رقابت با کشورهای دیگر و وجود امکانات لازم برای تربیت ورزشی و استعدادیابی از سنین پایین است که این نیز متاسفانه وجود ندارد. در همین مورد می‌توان به مسایلی ازقبیل مالی و غیره اشاره کرد که به رغم ورود و خروج آزاد در بازار فوتبال، اجازه‌ی جذب بازیکنان و مربیان مطرح جهان در مسابقات لیگ ایران را نمی‌دهد. نه تنها بازیکن مطرحی جذب نمی‌شود تا به نوعی دانش فنی ذی‌ربط را به داخل کشور منتقل کند بازیکنان مطرح داخلی نیز جذب لیگ های خارجی و منطقه‌ای می‌شوند که موجب انتقال این دانش به کشورهای منطقه و افت سطح فوتبال می‌شود.
ساختار سازمانی ضعیف و نبود زیرساخت‌های مناسب ریشه در حکمرانی ضعیف دارد. در واقع افت قدرت رقابتی فوتبال و ورزش ایران نمادی از ضعف در حکمرانی کلی است. مورد ورزش ایران نشان می‌دهد که راه‌حل برای درمان مشکلات و نارسایی‌ها یا ناکارایی‌های موجود را نمی‌توان با راه‌حل‌های ارایه‌شده‌ی رویکرد متعارف مبنی بر رهاسازی قیمت‌ها پاسخ داد. قیمت بازیکنان و مربیان کم‌وبیش هم‌سطح با قیمت‌های منطقه‌ای است و در عین حال ورود و خروج به بازار فوتبال نیز آزاد است و محدودیتی در این زمینه وجود ندارد؛ با وجود این، فوتبال ایران چنگی به دل نمی‌زند و لنگ‌لنگان به راه خود ادامه می‌دهد. راه‌حل در اصلاح نظام حکمرانی است؛ در تامین هماهنگ و زنجیره‌ای مجموعه عواملی ذکر شده است که نیاز به هنر مدیریتی و حکمرانی دارد. چنین راه‌حلی بر خلاف آْنچه اقتصاددانان متعارف و ارتدوکس در قالب تمرین‌ها و پرسش‌های دانشجویی مطرح می‌کنند به معنای دست‌نزدن به هیچ اقدامی نیست. برعکس، اگر این رویکرد به معنای تشخیص صحیحی از بیماری‌های مختلف از جمله ناکامی‌های ورزشی باشد در این صورت راه‌حل را نیر در بطن خود به همراه دارد.
علی دینی
منبع : سایت تحلیلی البرز


همچنین مشاهده کنید