یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


کودک سالاری،درد مزمن جهانی


کودک سالاری،درد مزمن جهانی
همه‌ ما انسانها كه‌ كودكی‌ خود را پشت‌ سر گذاشته‌ایم‌، می‌دانیم‌ كه‌ كودكان‌ امروز به‌ خاط‌ر برخوردار بودن‌ ازحداكثر مواهب‌ زندگی‌، رفته‌ رفته‌ به‌ انسانهایی‌ نازپرورده‌ و از خودراضی‌ تبدیل‌ می‌شوند. در حال‌ حاضر والدین‌ و دست‌اندركاران‌ امور تعلیم‌ و تربیت‌ در اندیشه‌ یافتن‌ راه‌ حلهایی‌ برای‌ جلوگیری‌ از افتادن‌ كودكان‌ به‌ دام‌ نازپروردگی‌ هستند. آیا بازگشت‌ به‌ شیوه‌های‌ خشن‌ تربیتی‌ راه‌ حل‌ مناسبی‌ است‌؟
این‌ روزها دیدن‌ صحنه‌هایی‌ از قبیل‌ بستن‌ بند كفش‌ پسری‌ ۱۰، ۱۲ ساله‌ توسط‌ مادر ۵۰ ساله‌اش‌ پدیده‌ای‌ نادرنیست‌. این‌ مادران‌ به‌ گونه‌ای‌ عمل‌ می‌كنند كه‌ گویا كنیز فرزند خود هستند، در حقیقت‌ آنچه‌ در ابتدا پدران‌ و مادران‌ را تا این‌ حد در خدمت‌ فرزندانشان‌ قرار می‌دهد، چیزی‌ نیست‌ جز شیرینی‌ ذاتی‌ بچه‌ها. اما خیلی‌ زود والدین‌ به‌ این‌ امر پی‌ می‌برند كه‌ بچه‌های‌ آنها به‌ انسانهایی‌ بی‌دست‌ و پا تبدیل‌ شده‌اند. زیرا تاكنون‌ همه‌ كار را پدر و مادر برای‌ آنها انجام‌ داده‌اند.
خانم‌ پترا كه‌ گزارش‌ مستندی‌ درباره‌ مشكلات‌ تربیتی‌ و فرهنگی‌ كودكان‌ تهیه‌ كرده‌ است‌، خود شاهد بوده‌ است‌ كه‌ چگونه‌ یك‌ پسر شیرین‌ چهارساله‌ در یك‌ لحظ‌ه‌ از یك‌ فرشته‌ به‌ یك‌ پسرك‌ شرور تبدیل‌ شد. ماتیاس‌ كوچولو در یك‌ چشم‌ به‌ هم‌ زدن‌ پای‌ مادرش‌ را با تمام‌ قدرت‌ گاز گرفت‌. اما آنچه‌ موجب‌ نگرانی‌ خانم‌ پترا شد، گاز گرفتن‌ ماتیاس‌ نبود، بلكه‌ واكنش‌ مادر او بود. مادر ماتیاس‌ كوچولو به‌ جای‌ عصبانی‌ شدن‌ به‌ گونه‌ای‌ پسرش‌ را نگاه‌ می‌كرد كه‌ گویی‌ با چشمانش‌ او را تحسین‌ می‌كند و پیش‌ خودش‌ می‌گوید: ((كوچولوی‌ مامان‌، تو یك‌ پسر خشن‌ شده‌ای‌)) خانم‌ پترا از خود می‌پرسد اگر این‌ كوچولو بزرگ‌ شود، آیا انتظ‌ار ندارد در مقابل‌ خشونت‌ با تمجید دیگران‌ روبرو شود؟
زیرا پس‌ از گذشت‌ دوران‌ كودكی‌ نازپروردگی‌ پیامدهای‌ ناهنجار خود را نمایان‌ می‌سازد. به‌ عنوان‌ مثال‌ یك‌ پسر ۱۹ ساله‌ كه‌ در دوران‌ كودكی‌ خود در ناز و نعمت‌ بسر برده‌ است‌ چنانچه‌ با شرایط‌ بد اقتصادی‌ روبرو شود، قادر نخواهد بود در مقابل‌ آن‌ ایستادگی‌ كند و از این‌ روست‌ كه‌ موارد بی‌شماری‌ را می‌بینیم‌ كه‌ حتی‌ از پذیرفتن‌ شغل‌ نیز سرباز می‌زنند.
هیچ‌ كس‌ با كسانی‌ كه‌ به‌ بیماری‌ نازپروردگی‌ و عادت‌ به‌ آن‌ در بزرگسالی‌ روبرو هستند، احساس‌ همدردی‌ نمی‌كند. بلكه‌ چنین‌ افرادی‌ تنها موجبات‌ خنده‌ دیگران‌ را فراهم‌ می‌آورند. یك‌ خواننده‌ معروف‌ حتی‌ به‌ هنگام‌ شستشوی‌ اتومبیل‌ دختر سه‌ ساله‌اش‌ را به‌ كار می‌گیرد. زیرا او به‌ این‌ امر پی‌ برده‌ است‌ كه‌ چه‌ خط‌راتی‌ در خانواده‌های‌ ثروتمند در كمین‌ كودكان‌ است‌. از این‌ رو او می‌خواهد دخترش‌ را با گوشه‌هایی‌ از زندگی‌ واقعی‌آشنا سازد.
همچنین‌ همسر یكی‌ از غولهای‌ معروف‌ رسانه‌ای‌ جهان‌ كه‌ یك‌ پزشك‌ است‌ و مدتی‌ در هر سال‌ در یك‌ ایستگاه‌ پزشكی‌ در شهر كلكته‌ به‌ ارایه‌ خدمات‌ بهداشتی‌ و پزشكی‌ به‌ تهی‌دستان‌ می‌پردازد، كودكانش‌ را به‌ همراه‌ خود می‌آورد. او می‌گوید: ((من‌ باید به‌ فرزندان‌ خود نشان‌ دهم‌ كه‌ ما باید گاهی‌ اوقات‌ انتظ‌ارات‌ خود را محدود كنیم‌.
البته‌ این‌ كار بسیار ساده‌ای‌ است‌ كه‌ نازپروردگی‌ را تنها مشكل‌ خانواده‌های‌ ثروتمند و سرشناس‌ قلمداد كرده‌ و از دست‌ كودكان‌ نازپرورده‌ كه‌ قادر نیستند خود را با شرایط‌ اجتماعی‌ در میان‌ همسالان‌ خود وفق‌ دهند، عصبانی‌ شویم‌. ولی‌ این‌ چاره‌ مشكل‌ نیست‌.
این‌ پرسش‌ كه‌ آیا فرزندان‌ ما نازپرورده‌ و لوس‌ می‌شوند یا خیر؟ همواره‌ پدران‌ و مادران‌ را آزار می‌دهد. هیچ‌ كس‌ دقیقا نمی‌داند توجه‌ به‌ كودكان‌ تا چه‌ حد خوب‌ است‌ و كی‌ می‌توان‌ گفت‌ كه‌ این‌ توجه‌ بیش‌ از حد است‌ و موجب‌ لوس‌ شدن‌ كودكان‌ می‌شود. واقعیت‌ آن‌ است‌ كه‌ هیچ‌ كس‌ مایل‌ نیست‌ كودكانش‌ را لوس‌ و نازپرورده‌ بارآورد، ولی‌ این‌ حادثه‌ در یك‌ چشم‌ برهم‌ زدن‌ روی‌ می‌دهد، به‌ ط‌وری‌ كه‌ كسی‌ متوجه‌ آن‌ نمی‌شود.
در ساعات‌ آرام‌ شبانگاهی‌، هنگامی‌ كه‌ كودكان‌ بزرگ‌ و كوچك‌ در بستر خفته‌اند، هیچ‌ چیز در نظ‌ر والدین‌ بدیهی‌تر از این‌ نیست‌ كه‌ باید برای‌ فرزندان‌ خود حد و مرزی‌ قایل‌ شده‌ و در عین‌ حال‌ به‌ آنها توجه‌ نمایند و همچنین‌ آنها را با واقعیات‌ زندگی‌ آشنا سازند. اما واقعیت‌ به‌ گونه‌ای‌ دیگر است‌. ترویج‌دهندگان‌ مد تلویزیون‌ و صنایع‌ اسباب‌بازی‌ سازی‌ همواره‌ به‌ دنبال‌ جذب‌ مشتریان‌ كوچولو هستند. این‌ كار آنقدر زود هنگام‌ صورت‌ می‌گیرد كه‌ هیچ‌ كس‌ قادر نیست‌ پیش‌ از آن‌ فرزندانش‌ را آماده‌ سازد. یا جلوی‌ این‌ امر را بگیرد.
هنگامی‌ كه‌ انواع‌ گوناگون‌ اسباب‌بازیها، برنامه‌های‌ تلویزیونی‌ و برنامه‌های‌ تفریحی‌ با اولین‌ زبان‌ جهانی‌ دوران‌ كودكی‌.
یعنی‌ همان‌ اصلاحات‌ شناخته‌ شده‌ در میان‌ كودكان‌ نظ‌یر آه‌ یا اوه‌. فرزندان‌ كوچولوی‌ ما را در مقابل‌ صفحه‌های‌ تلویزیون‌ میخكوب‌ می‌كنند، چاره‌ چیست‌؟
وقتی‌ یك‌ پسربچه‌ ۱۰ ساله‌ تلفن‌ همراه‌ می‌خواهد و یك‌ دختر ۱۳ ساله‌ خواسته‌های‌ رویایی‌ را منط‌قی‌ می‌داند، این‌ امر چگونه‌ برخوردی‌ را می‌ط‌لبد. هنگامی‌ كه‌ پسران‌ ۱۰، ۱۲ ساله‌ قصد دارند به‌ تنهایی‌ سفر كنند، چه‌ باید كرد؟ آیا می‌توان‌ این‌ پسران‌ جوان‌ را با توریستهای‌ دهه‌ ۷۰ مقایسه‌ كرد كه‌ با یك‌ كوله‌پشتی‌ به‌ همه‌ جا می‌رفتند؟
یك‌ كارشناس‌ امور تربیتی‌ و مدیر اداره‌ جوانان‌ كاتولیك‌ در شهر نویس‌ اخیرا كتاب‌ تحت‌ عنوان‌ ((دامهای‌ نازپروردگی‌)) به‌ رشته‌ تحریر درآورده‌ است‌. به‌ اعتقاد نویسنده‌ والدین‌ و كودكان‌ با هم‌ در این‌ دام‌ گرفتار می‌آیند. رفاه‌ اجتماعی‌، پیشرفت‌ سریع‌ تكنولوژیهای‌ جدید و فرهنگ‌ كودك‌ سالاری‌ همه‌ و همه‌ از جمله‌ عواملی‌ است‌ كه‌ موجبات‌ نگرانی‌ والدین‌ را فراهم‌ كرده‌ است‌. عده‌ بسیاری‌ از دست‌اندركاران‌ تعلیم‌ و تربیت‌ خود را در برخورد با مشكلات‌ كنونی‌ در ارتباط‌ با تربیت‌ نسل‌ جدید ناتوان‌ می‌بینند. آنها این‌ احساس‌ را دارند كه‌ همواره‌ مرتكب‌ اشتباه‌ می‌شوند، حتی‌ اگر درست‌ترین‌ كار را در راستای‌ تربیت‌ كودكان‌ انجام‌ دهند.
دو عامل‌ فشار ناشی‌ از مصرف‌گرایی‌ و هجوم‌ بازار بیش‌ از هر چیز دیگری‌ والدین‌ و كودكان‌ را تحت‌ فشار قرار داده‌ است‌.
یك‌ روانشناس‌ هامبورگی‌، بر این‌ اعتقاد است‌، كه‌ امروزه‌ اجبار به‌ همرنگ‌ شدن‌ با جامعه‌ از هر زمان‌ دیگری‌ بیشتر است‌.
بنابراین‌ نوجوانان‌ می‌بینند اگر تلفن‌ همراه‌ مناسبی‌ نداشته‌ باشند. یا لباسهایشان‌ برازنده‌ نباشد، ممكن‌ است‌ از سوی‌ همسالان‌ خود ط‌رد شوند. برای‌ همین‌ است‌ كه‌ آنها پدران‌ و مادران‌ خود را تحت‌ فشار قرار می‌دهند تا تمام‌ امكانات‌ لازم‌ برای‌ حضور در جامعه‌ امروزی‌ را برایشان‌ فراهم‌ آورند.
این‌ فشار آنقدر در جامعه‌ امروزی‌ افزایش‌ یافته‌ است‌ كه‌ حتی‌ دریافت‌ كنندگان‌ كمكهای‌ اجتماعی‌ و اقشار تهیدست‌ جامعه‌ كه‌ به‌ حمایتهای‌ دیگران‌ وابسته‌ هستند نیز به‌ آن‌ تن‌ داده‌اند. به‌ گونه‌ای‌ كه‌ این‌ قبیل‌ افراد انواع‌ و اقسام‌ فشارها و احیانا تحقیرها را تحمل‌ می‌كنند، تا فرزندان‌ آنها مثل‌ بقیه‌ همسن‌ و سالهایشان‌ باشند و یا حداقل‌ این‌ گونه‌ به‌ نظ‌ر برسند.
بر اساس‌ تحقیقات‌ و نظ‌رسنجیهایی‌ كه‌ در آلمان‌ صورت‌ گرفته‌ است‌ روز به‌ روز بر تمایل‌ كودكان‌ و نوجوانان‌ به‌ مصرف‌ هر چه‌ بیشتر افزوده‌ می‌شود. به‌ ط‌وری‌ كه‌ بیشتر از ۵۰ درصد از سوال‌شوندگان‌ اظ‌هار داشته‌اند كه‌ از خرید لذت‌ می‌برند و به‌ راحتی‌ پول‌ خرج‌ می‌كنند. در سال‌ جاری‌ مجموع‌ پول‌ توجیبی‌ بچه‌های‌ شش‌ تا ۱۴ سال‌ آلمانی‌ بالغ‌ بر ۵/۲ میلیارد مارك‌ بوده‌ است‌. در حالی‌ كه‌ این‌ رقم‌ در سالهای‌ ۱۹۹۷ كمتر از سه‌ میلیارد مارك‌ بوده‌ است‌.
این‌ در حالی‌ است‌ كه‌ كودكان‌ امروزی‌ در مقایسه‌ با قبل‌ خیلی‌ بیشتر از مظ‌اهر فن‌آوریهای‌ جدید و پیشرفتهای‌ رایانه‌ای‌ استفاده‌ می‌كنند و كودكانی‌ كه‌ از چنین‌ امكاناتی‌ برخوردار هستند، بیش‌ از دیگران‌ در خط‌ر گرفتار شدن‌ در دام‌ ))نازپروردگی‌)) قرار دارند. ظ‌اهرا والدین‌ نمی‌دانند كه‌ با این‌ كارها چه‌ آینده‌ خط‌رناكی‌ برای‌ فرزندان‌ خود رقم‌ می‌زنند. آنها تصور می‌كنند كه‌ باید تمام‌ امكانات‌ مورد نیاز كوچولوهایشان‌ را فراهم‌ كنند و به‌ جنبه‌های‌ دیگر قضیه‌ كاری‌ ندارند. در حالی‌ كه‌ حقیقت‌ مساله‌ این‌ است‌ كه‌ كودكانی‌ كه‌ از تمام‌ مواهب‌ زندگی‌ برخوردار بوده‌اند، از نظ‌ر روانی‌ شخصیت‌ تكامل‌ یافته‌ای‌ ندارند و قادر به‌ غلبه‌ بر مشكلات‌ در آینده‌ نخواهند بود. برخی‌ از كودكان‌ و نوجوانان‌ نیز به‌ سبب‌ آنكه‌ مدت‌ زیادی‌ از وقت‌ خود را پای‌ رایانه‌های‌ خود سپری‌ می‌كنند، از نظ‌ر رفتاری‌ شخصیت‌ ناقصی‌ دارند.
درواقع‌ به‌ زحمت‌ می‌توان‌ تفاوت‌ میان‌ نازپروردن‌ كودكان‌ با تامین‌ نیازهای‌ واقعی‌ آنها را درك‌ كرد. در این‌ شرایط‌ كودكان‌ و نوجوانان‌ به‌ دنبال‌ داشتن‌ امكاناتی‌ خاص‌ برای‌ حفظ‌ ظ‌اهر در جامعه‌ هستند. این‌ روند روز به‌ روز در میان‌ كودكان‌ بیشتر اوج‌ می‌گیرد. به‌ ط‌وری‌ كه‌ هر روز شاهد ظ‌هور اشكال‌ تازه‌ای‌ از لباس‌ پوشیدن‌ و حتی‌ راه‌ رفتن‌ در میان‌ كوچولوها هستیم‌.
به‌ گفته‌ روانشناسان‌ سط‌حی‌نگری‌ و نگاه‌ به‌ ظ‌اهر افراد به‌ فرهنگی‌ فراگیر در میان‌ نوجوانان‌ تبدیل‌ شده‌ است‌. جامعه‌ ما دیگر جامعه‌ای‌ نیست‌ كه‌ در آن‌ مهارتها و لیاقت‌ افراد در درجه‌ اول‌ اهمیت‌ قرار داشته‌ باشد، بلكه‌ آنچه‌ بسیار مهمتر می‌نماید ظ‌اهر افراد است‌. بی‌دلیل‌ نیست‌ كه‌ تفاوتهای‌ عمده‌ای‌ را در آرزوهای‌ نوجوانان‌ در مورد شغل‌ آینده‌ در مقایسه‌ با نسلهای‌ قبلی‌ شاهد هستیم‌. امروزه‌ بسیاری‌ از كودكان‌ و نوجوانان‌ مایلند كه‌ در آینده‌ صاحب‌ همه‌چیز باشند. همچنین‌ بسیاری‌ از دختران‌ جوان‌ دوست‌ دارند، به‌ عنوان‌ افرادی‌ در صحنه‌ حاضر باشند كه‌ كمترین‌ میزان‌ فعالیت‌ را بر عهده‌ دارند و از امكانات‌ و سود مالی‌ فراوانی‌ بهره‌ می‌برند و زندگی‌ سرشار از امكانات‌ و رفاه‌ مط‌لق‌ را می‌گذرانند.
دستیابی‌ به‌ موفقیتهای‌ بزرگ‌ در كوتاه‌ مدت‌ و بدون‌ تحمل‌ كمترین‌ زحمتی‌ به‌ ایده‌آل‌ بسیاری‌ از نوجوانان‌ تبدیل‌ شده‌ است‌.
اگر می‌توان‌ از ط‌ریق‌ شركت‌ در یك‌ برنامه‌ تلویزیونی‌ در كوتاه‌ترین‌ زمان‌ ممكن‌ به‌ محبوبیت‌ رسید. پس‌ چرا باید به‌ خود زحمت‌ بدهیم‌؟
راستی‌ چرا باید در اندیشه‌ بالا بردن‌ تواناییها و مهارتهای‌ شغلی‌ خود باشیم‌، در حالی‌ كه‌ این‌ روزها در مسابقه‌های‌ تلویزیونی‌ در قبال‌ پاسخ‌ دادن‌ به‌ چند سوال‌ پیش‌ پا افتاده‌ اتومبیل‌ جایزه‌ می‌دهند؟ حتی‌ در برخی‌ موارد جایزه‌های‌ چنین‌ مسابقاتی‌ به‌ چندین‌ میلیون‌ بالغ‌ می‌شود. ارایه‌ چندین‌ دیدگاهی‌ از سوی‌ تلویزیون‌ موجب‌ می‌شود كه‌ انگیزه‌ برای‌ تلاش‌ و كوشش‌ در میان‌ نوجوانان‌ از بین‌ برود.
بسیاری‌ از كارشناسان‌ آینده‌ تاریكی‌ را پیش‌بینی‌ می‌كنند. آنها عقیده‌ دارند كه‌ كودكان‌ امروزی‌ همه‌ چیز به‌ دست‌ می‌آورند اما آنچه‌ كه‌ واقعا بدان‌ نیاز دارند، به‌ آنها داده‌ نمی‌شود.
سبك‌ تربیتی‌ در یك‌ جامعه‌ تازه‌ به‌ دوران‌ رسیده‌، بر اساس‌ اصل‌ تامین‌ زودهنگام‌ تمام‌ نیازهای‌ مادی‌ و مصرفی‌ كودكان‌ و نوجوانان‌ استوار است‌. خانواده‌های‌ تازه‌ به‌ دوران‌ رسیده‌ در این‌ زمینه‌ با هم‌ مسابقه‌ می‌دهند. این‌ در حالی‌ است‌ كه‌ به‌ اعتقاد كارشناسان‌ امور تربیتی‌ كودكان‌ آرزوهای‌ محافظ‌ه‌كارانه‌تری‌ دارند. پس‌ بهتر است‌ كودكان‌ و حتی‌ نوجوانانمان‌ را به‌ درستی‌ تربیت‌ كنیم‌ و روش‌ زندگی‌ انسانی‌ و واقعی‌ را به‌ آنها بیاموزیم‌.
طاهره محسنی
منبع : سوره مهر


همچنین مشاهده کنید