یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

گذشته پسند یا در گذشته مانده؟ جهل اسطوره می سازد، اسطوره جاهل


گذشته پسند یا در گذشته مانده؟ جهل اسطوره می سازد، اسطوره جاهل
سیر تاریخی ما آنچنان که باید نتوانسته خود را جا بیندازد یعنی اصولا به یک رفتار ساخته شده که در مجموع عمومی به یک فرهنگ تبدیل شده باشد نرسیده ایم.
این که فرهنگ به صورت تکه هایی از یک سیر تکاملی در جامعه وجود داشته باشد کاملا درست است ولی وجود فاصله های رفتاری و عدم رعایت حقوق معرفت های گوناگون که از بینش خود نتیجه گرفته اند در لایه های مختلف اجتماع بیشتر به خنثی شدن افکار سازنده منجر شده تا به عملی شدن آن یعنی هیچ وقت این تکه های تجربه های موفق، فرصت در کنار هم قرار گرفتن را پیدا نکرده اند.
در جوامع اسطوره گرا که (گذشته پسند) هستند اختلاف فاحشی بین رهاکنندگان انرژی و سرکوب کنندگان انرژی و نبوغ وجود دارد. البته وقتی به جوامع گذشته پسند رجوع شود مشاهده می گردد که اصل قضیه گذشته پسندی نیست، بلکه در گذشته ماندن است.
مقایسه جامعه ای که گذشته را می پسندد با جامعه ای که در گذشته مانده نشان می دهد که چرا «توقف» به عنوان ارزش در آن جوامع جا می افتد.
اینجا بحث عبور پیش می آید. جامعه ای که در آن گذشته پسندی وجود دارد عبور کرده است ولی جامعه ای که در آن در گذشته ماندن وجود دارد توقف کرده است و بلکه همین توقف را مقدس ساخته و حرکت و عبور را ممنوع می داند زیرا دیگر اینجا بحث منافع به وجود آمده است و از این به بعد وارد جریان سازی اسطوره ها می شویم و اینکه برای تامین نظر اسطوره ها منافع «پدید» می آید، نه دیدگاه و نگرش.
به این صورت که در طول تاریخ ماهیت طاغوت گاهی مانند یک خمیر در دست اسطوره ها فقط شکل عوض می کند و از اینجا مبحث اسطوره ها هم جای تجدید نظر می یابد.
یعنی; عدم پاسخگویی می رسد، می بینی جوابگو نیست. به اینجا می رسی که: جهل اسطوره می سازد و اسطوره جاهل. حالا آیا واقعا ماهیت اسطوره اشکال دارد یا اسطوره سازان. پس بحث منافع یک بحث بسیار جدی است که ماهیت اسطوره های حتی بزرگ را به مقدس کردن طاغوت تبدیل می کند. پس همه چیز را می توان منحرف کرد، از همه چیز را می توان توقف ساخت، مثلا ماشین هم می تواند دنده عقب حرکت کند.
آن چیزهایی که ساخته شده است تا انسان رابه مقصد برساند هم می توانند انسان را از مقصد دور کنند! پس حتی هیچ چیز متعالی هم وجود ندارد که به اراده نام خود بهشت را به ارمغان آورد. یعنی اگر از دلش جهنمی پدیدار شود هم جای شک نیست!
چرا که نتیجه و خروجی آن ندای متعالی نامیده شده مهم است نه شروط دیگر.
پس اسطوره گاهی از خودش بیزار می شود و آدم های اسطوره شده از خودشان گاهی عبور می کنند یا حتی اسطوره ها دوست دارند دوباره برگردند و جهلی را که به نامشان ساخته شده است را پاک کنند. پس باید از مبحت اسطوره عبور کرد و این بها را به گشودن ساختارها داد نه به ساختارشکن ها و نه به ساختارگراها، به ساختارگشاها داد.

نویسنده : دکتر وحید حیدری
منبع : روزنامه مردم‌سالاری


همچنین مشاهده کنید