پنجشنبه, ۲۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 16 May, 2024
مجله ویستا

الیزابت‌تاون - ELIZABETHTOWN


الیزابت‌تاون - ELIZABETHTOWN
سال تولید : ۲۰۰۵
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : پولا واگنر، تام کروز و کامرون کرو
کارگردان : کرو
فیلمنامه‌نویس : کرو
فیلمبردار : جان تال
آهنگساز(موسیقی متن) : نانسی ویلسن
هنرپیشگان : اورلاندو بلوم، کرستن دانست، سوزان ساراندون، الک بالدوین، بروس مگیل، جودی گریر، جسیکا بیل و پل اشنایدر
نوع فیلم : رنگی، ۱۲۳ دقیقه


̎درو بیلر̎ (بلوم) نمونهٔ یک آدم موفق در خانواده‌اش به شمار می‌آید: از شهرک زادگاهش در کنتاکی به کالیفرنیا آمده و در آن‌جا به‌عنوان طراح، برای مرکوری، بزرگ‌ترین کمپانی کفش ورزشی آمریکا کار می‌کند. اما تازگی، موفقیت به ̎درو̎ پشت کرده ـ تازه‌ترین طرحش با استقبال روبه‌رو نشده و باعث شده که او کارش، و دوستش، ̎الن̎ (بیل) را از دست بدهد. ̎درو̎ تصمیم به خودکشی گرفته که ناگهان باخبر می‌شود پدرش درگذشته و حالا باید به ̎الیزابت‌تاون̎ برگردد تا در تدارک مراسم ترحیم کمک کند. ̎درو̎ در حالی وارد شهر می‌شود که مادر آشفته‌حالش، ̎هالی̎ (ساراندون)، فوت همسرش را باور نمی‌کند و از طرف دیگر، پی می‌برد که هیچ‌کس در آن‌جا از بدبیاری‌هایش خبر ندارد و بنابراین از او مثل یک قهرمان ملی استقبال می‌شود. ̎درو̎ با اعضاء خانواده‌اش پیوندی دوباره برقرار می‌کند و به خواهرش، ̎هیتر̎ (گریر) کمک می‌کند تا از ̎هالی̎ مراقبت کند، و بر اثر این اتفاق‌ها، امید به زندگی را بازمی‌یابد و به یاد می‌آورد که چه چیزهائی واقعاً برایش اهمیت دارد. کسی که در آموختن این درس‌های باارزش به او کمک می‌کند، ̎کلر کولبرن̎ (دانست) مهماندار هواپیمائی است که ̎درو̎ در موقع پرواز به‌سوی زادگاهش با او آشنا می‌شود ـ دختری که فلسفهٔ خود را دربارهٔ ̎مثبت فکر کردن̎ و قدرت‌های درمان‌بخش سفر، دارد.
● این فیلم کرو، نه با استقبال تماشاگران روبه‌رو شد، نه منتقدان تحویلش گرفتند و نه پیش‌رفتی در کارنامهٔ کارگردانش به شمار آمد. با این وجود الیزابت‌تاون یکی از لذت‌بخش‌ترین فیلم‌های سال خودش است که به ‌شیوه‌ای مؤمنانه، رابطهٔ بین پسر، پدر، زن مورد علاقه و خاک وطن را مطرح می‌کند و در این مسیر بیش از هر چیز وام‌دار آوانتی! فیلم معروف بیلی وایلدر (۱۹۷۲) است که کارگردان مورد علاقهٔ کرو هم هست. در الیزابت‌تاون هم مثل آوانتی!، شخصیت‌های اصلی از مرگ و مراسم ختم یکی از نزدیکان شروع می‌کنند تا زندگی را دریابند. این خاکستر جسد پدر است که پسر و دختر را زیر باران به هم می‌رساند. در فیلمی که دربارهٔ زندگی است، کرو تنها به این‌ نکته اشاره نمی‌کند، بلکه می‌تواند در مواردی شور و حال مذکور را واقعاً روی پرده به تصویر بکشد. به‌خصوص در صحنهٔ طولانی مراسم ختم پدر که با اجرائی از ترانهٔ ̎پرندهٔ رها̎ی لنرد اسکینرد به پایان می‌رسد. باقی تصاویر فیلم را هم موسیقی غنی و پُرمایه‌ای هم‌راهی می‌کند که از میان آثار نه‌چندان شنیده شدهٔ تاریخ موسیقی راک انتخاب شده‌اند. فیلم‌نامه و تک‌تک قاب‌های الیزابت‌تاون پُر از جزئیاتی است که با سلیقه تعبیه شده‌اند و تماشای فیلم را به خوردن یک غذای گرم و مقوی شبیه کرده‌اند که هر قدر از آن مصرف می‌کنی، باز چیزی گوشهٔ بشقابت باقی می‌ماند. کرو از همان اول، فیلم‌نامه را برای بلوم و دانست نوشت و منتظر شد تا تعهدات دیگرشان تمام شود تا بتوانند به فیلم او برسند، که در این میان به‌خصوص کار بلوم عالی است. خصلت‌های خودسرگذشت‌نامه‌ای الیزابت‌تاون برای کرو، ایمان مورد نیاز فیلم را تضمین می‌کند.