یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

جنگ ناگفته


جنگ ناگفته
یکی از ماموران سابق عملیات میدانی سازمان جاسوسی آمریکا - سیا - در خاورمیانه به نام رابرت بائر در روز ۱۷ سپتامبر سال میلادی جاری در مصاحبه ای با مجله تایم اعلام کرد:
“ما در آستانه جنگ با پاکستان قرار داریم ... واقعیت این است که نیروهای آمریکائی تمامیت ارضی پاکستان را نقض کرده اند و می کنند... تصمیم دولت بوش برای تشدید حملات در پاکستان به نحو پرضرری بی مهابا است چون احتمال اینکه این حملات فرامزی باعث اسارت و یا کشته شدن رهبری القاعده شود اندک است. اطلاعات جاسوسی آمریکا برای انجام حملات دقیق مانند این به اندازه کافی خوب نیست. مناطق قبایلی پاکستان چاله سیاهی است که حتی ماموران پاکستانی هم نمی توانند به آنجا رفته و زنده بازگردند. در نقطه روستائی عقب افتاده ای مانند این برای ردگیری افراد مورد نظر حتی از شنود مکالمات تلفنی نیز نمی توان استفاده چندانی کرد... رفتن ما به داخل خاک پاکستان و به تبع آن ایجاد خطر به راه افتادن جنگ تمام عیار با یک قدرت هسته ای نیز مانع کار آنها نمی شود... نهایتا هم خود پاکستان قرار دارد که کشوری است که به واقع در آستانه جنگ داخلی قرار دارد. آیا در این میان ما هم باید به نیروی عامل هرج و مرج در آن کشور بیفزائیم؟”
او به عنوان مامور سابق سیا در خاورمیانه فراست بسیاری به بررسی سیاست خارجی آمریکا می افزاید اما بسیار بد است که رسانه های اصلی ایالات متحده بطور سیستماتیک هشدارهای وی را نادیده گرفته اند. این اظهارات که مجله تایم آنها را نقل کرده تنها تفسیری است که من توانستهام در میان تمام مطبوعات آمریکائی در باره بازی خطرناکی که ایالات متحده برای بی ثبات سازی پاکستان در پیش گرفته، پیدا کنم.
با انفجارهای روز ۲۱ سپتامبر یکی از هتلهای اسلام آباد، اوضاع سیاسی پاکستان رو به وخامت گذاشت. در آن حمله، بیش از یک تن مواد منفجره به کار رفت که باعث کشته شدن ۶۰ غیرنظامی و مجروح شدن صدها نفر شد. احتمالا هدف آن حمله نخست وزیر، رئیس جمهور و فرماندهان ارتش پاکستان بود که گفته می شود قصد داشتند در آن هتل جلسه ای تشکیل بدهند.
این حمله به دولت پاکستان تنها یکی از حملاتی است که با هدف ترور مقامات بلند پایه حکومتی پاکستان ظرف ماههای اخیر صورت گرفته است. رهبران سیاسی پاکستان اکنون در میان حملات تروریستی علیه جان خود از یک سو و حملات هوائی فزاینده آمریکا از سوی دیگر گرفتار شده اند که خصومت علیه مقامات پاکستانی نزدیک به رهبران سیاسی آمریکا را دامن زده است.
در سالهای اخیر ارتش آمریکا حملات تجاوزکارانه علیه پاکستان را افزایش داده است. این حملات معمولا به جای از کار انداختن عوامل القاعده، منجر به کشته و مجروح شدن غیرنظامیان پاکستانی می شود.
اساس این حملات فزاینده در ژانویه سال ۲۰۰۶ یعنی زمانی بنا نهاده شد که ایالات متحده تلاش کرد ایمن ظواهری مرد شماره دو القاعده را در حمله ای به روستایی در سوی پاکستانی مرز افغانستان به قتل برساند.
آن حمله نتوانست ظواهری را به کشتن بدهد اما در عوض منجر به مرگ ۱۸ غیرنظامی شد. سیاست تعرض آمریکا به خاک پاکستان در ژوئیه سال ۲۰۰۷، یعنی زمانی جنبه رسمی به خود گرفت که دولت جورج بوش رئیس جمهور آمریکا طی فرمانی اجازه انجام حملات نظامی آمریکا در داخل خاک پاکستان بدون اجازه دولت آن کشور را صادر کرد.
در پی بشارت این سیاست دولت بوش در قبال پاکستان، تعدادی حمله بر علیه اهدافی در داخل خاک پاکستان که گفته می شد اهدافی تروریستی هستند صورت گرفت که عواقب وخیمی به دنبال داشت. در حملات ماههای اخیر که با بمب و موشک و هواپیماهای بدون سرنشین صورت گرفت دهها نفر به خاک و خون کشیده شده اند و در نتیجه هزاران پاکستانی به این حملات تروریستی غیر قانونی علیه خاک کشورشان اعتراض کنند. حملات اخیر که در ماه سپتامبر و در منطقه کوهستانی وزیرستان واقع در شمال غرب پاکستان صورت گرفته دهها کشته و مجروح در میان غیرنظامیان برجا گذاشته اما اساسا نتوانسته است عوامل طالبان و یا القاعده را به هلاکت برساند.
ایالات متحده از دیرباز با رهبران پاکستان به گونه ای رفتار کرده که گوئی آنها تحت امر واشنگتن قرار دارند. بعد از حملات یازده سپتامبر ۲۰۰۱، دولت بوش پاکستان را تهدید کرد که اگر در جنگ علیه افغانستان به آمریکا کمک نکند چنان آن کشور را بمباران خواهد کرد که حال هوایش مانند اوضاع عصر حجر شود. با توجه به سابقه طولانی سازمان اطلاعاتی پاکستان (آی اس آی) در همکاری با طالبان و اسلام گرایان رادیکال در افغانستان، واشنگتن به کمک اسلام آباد نیاز داشت.
اما همکاری پرویز مشرف رئیس جمهور سابق و آصف زرداری رئیس جمهور کنونی پاکستان با آمریکا باعث بدبینی عامه مردم آن کشور شده و باعث گردیده تا آنها را رهبران فاسدی ببینند که در خدمت ایالات متحده اند. با توجه به سابقه طولانی آمریکا در مخالف با پا گرفتن دمکراسی در پاکستان، درک این بینش در میان مردم آن کشور چندان دشوار نیست.
رابرت بائر می افزاید:”طی بخش عمده ای از تاریخ پاکستان، واشنگتن ترجیح داده با دیکتاتورهای نظامی پاکستان معامله کند که در قبال رای دهندگان پاسخگو نیستند و لااقل در ظاهر بیشتر از شهروندان آن کشور به همکاری با واشنگتن اشتیاق دارند.” حالا در اثر حملات اسلام گرایان تندرو، افزایش بی ثباتی سیاسی، کساد اقتصادی و افزایش حملات ایالات متحده به خاک پاکستان، نارضایتی عمومی در آن کشور نهادینه تر شده است.
عکس العمل ها به اینگونه حملات آمریکا در پاکستان، بسته به کشوری که رسانه هایش این اخبار را منتشر می کنند، فوق العاده گوناگون است. تفاوت نحوه پوشش این اخبار در رسانه های پاکستان با نحوه پوشش آن در رسانه های آمریکا زمین تا آسمان با هم فرق دارند. روزنامه نیشن چاپ پاکستان نوشت یکی از این حملات که در روز چهار سپتامبر ۲۰۰۸ توسط ارتش آمریکا در داخل خاک این کشور صورت گرفت اقدامی “ظالمانه و تعرضی ستمگرانه و فشاری ناپخته” علیه مردم پاکستان بود. این روزنامه آن حمله را نقض آشکار استقلال و تمامیت ارضی پاکستان دانست و ایالات متحده را محکوم کرد. نیشن حملات ارتش آمریکا با هواپیماهای بدون سرنشین در داخل خاک پاکستان را بخشی از کشتارهای پیاپی توصیف کرد که تحت عنوان مبارزه با تروریسم صورت می گیرد.
حملات ایالات متحده به پاکستان بطور غیرقابل اجتناب، این خطر را دربر دارد که خشم این کشور علیه آمریکا بیش از پیش برانگیخته شود. با توجه به بی ثباتی گسترده سیاسی و نظامی در پاکستان و افزایش جسارت نیروهای ضد دولتی در آن کشور، توجه به این خشم فوریت تازه ای پیدا می کند.
باید به یا داشته باشیم که تمام این تحولات در کشوری روی می دهد که سلاح های هسته ای در اختیار دارد. امریکا بی هیچ توجهی به عواقب، مثلا احتمال استفاده پاکستان از سلاح های هسته ای - در صورت افتادن به دست نیروهای ضد آمریکائی، به این قدرت هسته ای حمله کرده است.
اما انتظار نداشته باشید که هشدارهای بسیاری از این دست را در رسانه های ایالات متحده ببینید.
از نظر این رسانه ها اگر رهبران سیاسی آمریکا نخواهند به نگرانی ها بابت تجاوز ارضی ایالات متحده به خاک پاکستان بپردازند، (که تا کنون هم چنین بوده،) پس چنین نگرانی ای اصلا وجود نخواهد داشت.
اکثر مبطوعات آمریکائی بجز چند مورد انگشت شمار مانند مجله نیویورکر، برای انتقاد سنگین از ایالات متحده به خاطر تخلیه ندانسته رهبران طالبان والقاعده از پاکستان در جریان عملیات “آزادی بادوام” در افغانستان، از خود اکراه نشان می دهند.
در جریان اجرای طرحی که دولت بوش آنرا تصویب کرد و پرویز مشرف رئیس جمهور سابق پاکستان از آن حمایت کرد، در اواخر سال ۲۰۰۱، رهبران طالبان و القاعده به همراه افسران اطلاعاتی پاکستانی تخلیه شدند.
اکنون به جای توجه به این رویداد ناراحت کننده، تقصیر علمیات بمب گذاری در پاکستان کاملا به گردن دولت این کشور انداخته می شود. اکنون به دولت پاکستان حمله می شود که چرا اجازه داده ستیزه جویان در داخل این کشور حملات خود را سازماندهی کرده و اجرا کنند.
حالا حتی خبرنگاران برجسته ای مانند باب وودوارد هم ادعاهای دولت آمریکا را قبول کرده اند و می گویند حملات در داخل خاک پاکستان احتمالا با استفاده از تکنیک های جدید و برای زدن بسیار دقیق اهداف مورد نظر صورت می گیرد.
مقاله نویسان نیویورک تایمز هم این مناقشه را به حال و هوای داستانهای تخیلی جورج اورول به تصویر کشیده و به جای آمریکا، پاکستان را تهدید واقعی نشان می دهند.
در این چارچوب، و زمانی که نیویورک تایمز حملات دولت بوش در پاکستان را اقدامی از روی لاعلاجی توصیف کرده و عملا از حملات بعدی از این دست حمایت کرده است، دیگر جائی برای محکوم ساختن اقدامات غیرقانونی آمریکا باقی نمی ماند.

این روزنامه می نویسد، “اگر عوامل ارشد القاعده و یا طالبان در اثر یکی از حملات آمریکا به خاک پاکستان دستگیر و یا کشته شود، آنگاه اینگونه عملیات ارزش تحمل واکنش های شدید افکار عمومی را خواهد داشت”. پس تعجبی ندارد که چرا هشدارهای بائر، آن افسر سابق سازمان سیا در مورد خطرات شدید اینگونه حملات و احتمال بسیار فراوان شکست چنین عملیاتی، نادیده گرفته می شود.
بررسی سیستماتیک پوشش خبری روابط میان آمریکا و پاکستان توسط روزنامه واشنگتن پست نشانگر رسیدن میزان تبلیغات رسانه های آمریکا به سطوح فاحش است. بررسی ادعاهای این روزنامه در باره سیاست خارجی آمریکا و خطرات هسته ای از جانب کره شمالی، ایران و پاکستان الگوی آزار دهنده ای را به نمایش می گذارد.
از روز اول تا پانزدهم ماه سپتامبر سال ۲۰۰۸ (یعنی دوره زمانی ای که حملات آمریکا به داخل خاک پاکستان به نحو چشمگیری افزایش یافت،) بحث در باره مسئولیت آمریکا در قبال افزایش خطر مناقشه هسته ای با پاکستان حتی یک بار هم توسط این روزنامه مطرح نشده است. برعکس، این روزنامه در دوره زمانی مذکور بیش از سی مطلب (یعنی هر سه روز یک مطلب) در باره سیاست خارجی کذائی آمریکا در خصوص خطرات ادعائی ناشی از فعالیتهای هسته ای ایران منتشر کرده است. در خصوص کره شمالی این روزنامه در دوره یاد شده، بیش از ۵۵ مطلب در باره سیاست خارجی آمریکا و تهدید هسته ای فرضی از جانب آن کشور منتشر کرده است. (یعنی هر دو روز یک مطلب.)
نکته ای که باعث تعجب فراوان است این است که هم ایران و هم کره شمالی طی سال گذشته با شرکت در مذاکرات مختلف با آمریکا و طرفهای دیگر بر سر مسئله هسته ای، در تلاش بوده اند تا از میزان تنشها با ایالات متحده بکاهند.
کره شمالی فرایند طولانی اجرای برنامه نابودی سلاح های هسته ای خود را آغاز کرده و (در سالهای ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸ میلادی) نیروگاه هسته خود در منطقه یانگبیون را تخریب کرده است. در مطالبی که واشنگتن پست در این دوره به چاپ رسانده، بدون توجه به تلاش های کره شمالی و ایران برای کاهش تنش با امریکا، این دو کشور یاغی های هسته ای معرفی شده اند که تنها اقدامات آمریکا و متحدانش باعث خلع سلاح آنها شده است.
در آنچه که این روزنامه در باره روابط آمریکا و پاکستان و سلاح های هسته ای این کشور منتشر کرده، تنها رهبران پاکستانی مورد انتقاد قرار گرفته اند و از مقامات آمریکائی هیچگونه انتقادی صورت نگرفته است.
در میان اخبار و گزارشهای این روزنامه هیچ مطلبی پیدا نمی شود که در آن از آمریکا به خاطر بی ثبات ساختن پاکستان که یک قدرت هسته ای است انتقاد شده باشد. در مطالب این روزنامه هیچ توجهی به بی پروائی آمریکا در حمله مدام به یک قدرت هسته ای دیگر مبذول نشده است. خلاصه اینکه از نظر واشنگتن پست، تهدید هسته ای از جانب پاکستان تنها ناشی از اقدامات پاکستان است نه ناشی از اقدامات آمریکا.
البته مخالفت رسانه های آمریکا با انتشار گزارشهائی که در آن از دولت ایالات متحده انتقاد شده باشد دور از انتظار نیست. اگر نخبگان سیاسی آمریکائی نخواهند ابتکارات خطرناک ایالات متحده در پاکستان را به چالش بکشند، دیگر دلیلی ندارد که انتظار داشته باشیم رسانه های این کشور به خودی خود چنین کاری کنند.
خبرنگاران آمریکائی از دیرباز به خاطر قلم به مزد بودن و تعهدشان به انعکاس مواضع رسمی واشنگتن به جای انتشار بحث های انتقادی و منطقی خودشان معروف بوده اند.
اما چنین اعتمادی به تبلیغات رسمی و انتشار آن تاثیر بسزائی بر افکار عمومی آمریکا داشته است.
نتایج یک نظر سنجی که در روز ۲۲ سپتامبر گذشته صورت گرفت نشان داد که ۶۸ درصد از مردم آمریکا طرفدار این هستند که برای کشتن تروریستها و ستیزه جویان اسلام گرا، حتی بدون اجازه دولت پاکستان، خاک آن کشور مورد حمله قرار گیرد. به خاطر دلایلی که در بالا ذکر شد، چنین اعتماد و اتکائی به تجاوزات امپریالیستی مشکلات عمده ای به بار می آورد.
بقای آمریکا در این دوره از ارعاب مستلزم آن است که ایالات متحده از تشدید مخاطرات از جانب دیگر قدرتهای هسته ای اجتناب کند. اینکه آیا عامه مردم آمریکا چنین چالشی را در پیش خواهند گرفت یا نه، در این دوره از دروغ پراکنی های رسانه ای این کشور، سوالی است که همچنان مطرح است.
* آنتونی دی ماجیو مولف کتاب “رسانه های جمعی، تبلیغات جمعی: درک اخبار آمریکائی در جنگ علیه ترور (۲۰۰۸) است. او استاد رشته حکومت آمریکائی در کالج نرتسنترال ایلینوی است. نشانی پست الکترونیکی وی عبارت است از: uic.edu۲adimag
نویسنده: آنتونی دی ماجیو
ترجمه: جمشید سلمانیان
منبع : روزنامه رسالت


همچنین مشاهده کنید