یکشنبه, ۲۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 12 May, 2024
مجله ویستا

قرائت رفرمیستی از دیپلماسی راهبردی دولت نهم


قرائت رفرمیستی از دیپلماسی راهبردی دولت نهم
اخیرا شاهد بودیم که نشست کمیته هواداران سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در خصوص بررسی مسائل سیاسی کشور با حضور امین زاده،معاون وزیر امور خارجه دولت اصلاحات برگزار شد.در این سخنرانی امین زاده ادعا نموده است که ایران بدترین موقعیت خود در صحنه بین المللی را سپری می کند.در این خصوص لازم می دانیم قسمتی از سخنان وی را مورد نقد و بررسی قرار دهیم...
کلیت تحلیل رویکرد،رفتارومشی سیاست خارجی یک دولت مستلزم در نظر قرادادن فاکتورهایی معتبر در نظام بین الملل است.این قاعده در خصوص دولت نهم نیز صدق می کند.آقای امین زاده به عنوان معاون وزیر امور خارجه دولت اصلاحات سعی کرده است از مقدماتی محدود و خدشه دار نتیجه ای جامع و ثابت مبنی بر ناکارآمدی دستگاه دیپلماسی کشور طی دو سال اخیرا را استنباط نماید.در بخشی از اظهارات وی آمده است:
“آنچه که امروز به نام سیاست خارجی رقم می خورد اصلا نیازی به وزارت امور خارجه ندارد.این سیاست خارجی یک میکروفن می خواهد و یک یا دو مقاله‌نویس هیجان برانگیز.....روشی که دولت در عرصه سیاست خارجی در پیش گرفته ،چهره ای غیر قابل درک و ناسازگار با هنجارهای متعارف را از دولت ایران به نمایش گذاشته و از این نظر توجه برانگیز هم هست،اما این شیوه سیاست خارجی ایران را رادیکال،افراطی‌، تهاجمی و ماجراجو معرفی می کند.....سیاست خارجی ما به جای آنکه لوازم و اسباب بزرگی ایران را فراهم کند،تلاش کرده با بزرگنمایی و خودنمایی ،واقعیتها را حتی بزرگ تر و کوبنده تر از آنچه هست به نمایش بگذارد و این رفتار دنیا را به این نتیجه رسانده که باید تصمیم جدی علیه ایران بگیرند.....هسته ای شدن نیازمند اعتماد سازی در سطح جهان است،وقتی کشور می رود که قدرتمند تر از گذشته باشد ،باید نشان دهد که قدرت او باعث تهدید دیگران نیست....”
لازم به ذکر است که امین زاده در اظهارات خود به مسائلی مانند صدور قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل متحد علیه تهران،مطرح شدن بحث نابودی اسرائیل و... را چاشنی اتهامات خود به سیاست خارجی دولت نهم نموده است .
در نقد اظهارات معاون وزیر امور خارجه دولت اصلاحات باید به نکاتی چند توجه نمود:
۱) پس از گذار بشریت به هزاره سوم شاهد پوست‌اندازی رئالیستهای افراطی در نظام بین الملل بودیم.بر این اساس صهیونیسم بین الملل و جریانهای تند سیاسی اروپا خود را از لایه های زیرین تصمیم سازی خارج ساخته و در راس معادلات اجرایی سازمانهای بین‌‌المللی از جمله سازمان ملل متحد قرار گرفتند.بر این اساس ایالات متحده آمریکا در انحصار نومحافظه کاران قرار گرفت و اندیشه های هانتینگتون و فوکویاما به عنوان مبنای تفکر جمهوریخواهان نو مورد پذیرش کاخ سفید قرار گرفت.از سوی دیگر،با آغاز حمله به عراق و افغانستان و برهم ریختن قطبیت اتحادیه اروپا به سود آمریکا،چهره خصمانه اروپا در قبال جهان اسلام و در راس آن جمهوری اسلامی ایران نمایان تر شد.پرونده هسته ای ایران در چنین فضایی از سوی آژانس بین المللی انرژی اتمی مورد بحث و بررسی قرار گرفت.در این میان دولت اصلاحات درک ناقص آکادمیک از مفهوم بازدارندگی بین المللی را فدای واقعیات دنیای رئالیستی قرن ۲۱ نمود و با توقف غنی سازی اورانیوم دست به فرصت سوزی بزرگی علیه ملت ایران زد.دولت اصلاحات سعی داشت در دنیای پر از تهدیدی که بر مبنای نگاه رئالیستی استوار شده بود رفتاری ایده آل بر اساس مبانی دیپلماسی کلاسیک داشته باشد.این پارادوکس خود را در ماههای آخر حاکمیت اصلاحات نشان داد.اوج توانمندی دستگاه دیپلماسی دولت نهم گذار از دیپلماسی کلاسیک و ترسیم ساختاری پویا و راهبردی در فضای سیاست خارجی کشور بود.شاید تکرار مبانی اولیه علم سیاست و دیپلماسی برای آقای امین زاده و همقطاران اصلاح طلب ایشان چندان خوشایند نباشد،اما باید یادآور شد که دیپلماسی یک بازی یک طرفه نیست.در سیاست خارجی باید میان”رفتارهای یک کشور”و”فضای حاکم برجهان” رابطه ای کاملا دوطرفه ودیالکتیکی وجود داشته باشد.حال چگونه می توان در فضایی آکنده از تهدید رویکردی محتاطانه و بازدارنده داشت؟”دیپلماسی سلطه محور” را می توان افیون و زهری دانست که خود را در عناوین و اشکال مختلف به کشورهای جنوب و در حال توسعه تزریق می کند.تجربه تلخ مراودات هسته ای معمر قذافی رهبر لیبی و جرج واکر بوش رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا را می توان از زیان رهبر لیبی شنید.او بارها معامله هسته ای خود و واشنگتن را یک خطای فاحش خوانده است.شاید بهتر باشد مسئولان سیاست خارجی دولت اصلاحات کمی از حصار واژگان وارداتی غرب خارج شده و بیشتر از کتابهای درسی کالجهای علوم سیاسی اروپا بر روی مصادیق و رخدادهای عینی جهان امروز تمرکز نمایند.تمرکزی که حداقل در دوران اصلاحات نشانه ای ازآن ندیدیم.
۲) اگر مطابق اظهارات آقای امین زاده بپذیریم که سیاست خارجی امروز ما نیازی به وزارتخانه نداشته و تنها یک میکروفن و دو مقاله نویس هیجان برانگیز می خواهد ،بر پیروزی این نوع دیپلماسی ابتکاری ایشان مهر تائید نواخته ایم.!دولت نهم دوسال است که به حیات سیاسی خود در نظام بین الملل ادامه داده و مطابق اقرار برجسته ترین تئوریسنهای دو حزب دموکرات و جمهوریخواه آمریکا از قبیل برژینسکی،هنری کیسینجر‌،مادلین آلبرایت و جیمز بیکر قدرتی تاثیرگذار در خاورمیانه محسوب می شود. آیا ایجاد همگراییهای منطقه ای ،سفر حساس وتاثیرگذار رئیس جمهور به امارات متحده عربی و کشورهای حاشیه خلیج فارس، قدرت نمایی رئیس جمهور در دانشگاه کلمبیا،سفر رئیس جمهور روسیه به ایران برای نخستین بار پس از پیروزی انقلاب اسلامی،پیروزیهای مکرر اسلام گرایان در عراق،بحرین،فلسطین،ترکیه و گسترش قدرت مانور تهران در معادلات منطقه ای خاورمیانه ،حضور پررنگ ایران در نشست شانگهای ،موفقیت نشست سران کشورهای ساحلی خزر در تهران و...معلول وجود یک تریبون و دو مقاله نویس هیجان برانگیر بوده است؟ در این صورت جای بسی حسرت است که دولت اصلاحات در زمان ۸ سال حضور خود در عرصه داخلی و خارجی کشور از این تریبونها و نویسندگان هیجان برانگیز در اختیار نداشته است.!
آقای امین زاده از یک سو بر لزوم بازیگری فعال در نظام بین الملل واستفاده از ابزارهای مناسب و خنثی‌نمودن تهدیدات و... سخن می گوید و از سوی دیگر سیاست خارجی دولت نهم را به یک تریبون و دو روزنامه نگار پیوند می زند.با کوچکترین محاسبه عقلی می توان در یافت که یا نظام بین الملل امروز به گونه ای که اصلاح طلبان ترسیم می کنند پیچیده نیست ،یا اینکه دولت نهم بر خلاف ادعای اصلاح طلبان توانسته است در دنیای پیچیده کنونی بازیگری فعال باشد.اگرنه چگونه ممکن است یک دستگاه دیپلماسی وابسته به قلم و تریبون همچنان در دنیا پایدار مانده و به روند رو به رشد خود ادامه دهد؟
۳) مطابق فرمایشات مقام معظم رهبری، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران “تهاجمی” است .ایشان در دیدار با سفرا و نمایندگان جمهوری اسلامی در خارج از کشور تاکید نموده اند که شاخص دیپلماسی ایران “مقابله با رفتار جهانی سلطه” است.
برخلاف آنچه رسانه‌های غربی و مخالفان سیاست خارجی دولت نهم القا می‌‌کنند، خروجی و باز خورد این نوع نگاه، بازه تصمیم‌گیری و ریسک‌پذیری تهران در نظام بین‌الملل را وسیع‌تر کرده است. دولت نهم به عنوان اصلی‌ترین مجری اتخاذ سیاست خارجی تهاجمی، بسیاری از مطالبات ملی، حقوقی وسیاسی ملت ایران را از دنیای امروز مطرح نموده و در این راستا ابایی از به چالش کشیدن سازمانهای ناکارآمد بین‌المللی نداشته است. اما در قالب همین سیاست خارجی تهاجمی تهران به قدرت اول خاورمیانه و اصلی‌ترین کانون دیپلماسی در این منطقه تبدیل شده است. استقبال مقامات کشورهای حاشیه خلیج فارس از رئیس جمهور کشورمان یا تعلق خاطر دولتهای همسایه به جمهوری اسلامی جملگی معلول اتخاذ همین سیاست خارجی تهاجمی است.
دولت نهم با گذار به دیپلماسی راهبردی ابعاد محدود‌کننده سیاست خارجی خود را درهم شکسته است. مسلما آثار و تبعات گسترش مناسبات تهران با دیگر کشورها و جریانات نظام بین‌الملل را می‌توان در آینده‌ای نزدیک مشاهده کرد. آینده‌ای که از جمع “کاهش قدرت مخالفان تهران” و “ادامه حرکت مستمر ایران اسلامی در مسیر فعلی” حاصل خواهد شد.
۴) آقای امین زاده از لزوم اعتماد سازی هسته ای ایران سخن به میان آورده است.این در حالی‌است که دیپلماتهای آمریکایی و اروپایی نیز تعریف ثابت و متعارفی از اعتماد سازی ندارند.تجربه دو سال پایانی دولت اصلاحات نشان داده است که اعتمادسازی به سبک و سیاق اصلاح طلبان نتیجه ای جز توقف و حتی عقبگرد هسته ای ایران ندارد.این در حالی‌است که پویایی ذاتی نهفته در سیاست خارجی تهاجمی دولت نهم و خواست واراده ملت ایران این مسئله را به هیچ عنوان پذیرا نیست.مسلما آقای امین زاده نیز همانند دیگر مسئولین سیاست خارجی دولت نهم توان تبیین‌مصداق دقیق و عملی بازدارندگی را ندارد.از سوی دیگر،اعتماد سازی ماهیتی کاملا دوطرفه دارد.ایالات متحده آمریکا و تروئیکای اروپایی بارها با رفتار و گفتار خصمانه خود علیه دولت و ملت ایران مخالفت ذاتی خود با هرگونه موفقیت و پیشرفت هسته ای تهران را به تصویر کشیده اند.با توجه به این حقیقت بلا انکار،آیا قابل توجیه است که در مقابل این کشورها دست به اعتماد سازی بزنیم؟
اظهارات آقای امین زاده در نشست کمیته هواداران سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی معلول تداوم همان نگاه بسته و سلطه پسند بین المللی در دوران حاکمیت اصلاحات است.نگاهی که از ابتدای هزاره سوم تاکنون محکوم به شکست و زوال است.
سحاب فاطمی
منبع : روزنامه رسالت