یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

ثانیه های زخمی


ثانیه های زخمی
یکی منو بیدار کنه، نفرین به هرچی کابوسه
آینه پر از جراحته، گریه نصیب فانوسه
آی آدما چیزی بگین! شاید دارم خواب می بینم
این روزا لخته لخته خون، تو چشم آفتاب می بینم
نفرین به نامردایی که ماهو مکدر می کنن
تیشه به دست گرفتنو، ستاره پرپر می کنن
هوا هوای باروته، زمزمه طعم آتیشه
وقتی که هیچ پنجره ای به آرومی وا نمی شه
بازم هجوم کرکسا به لونه کبوترا
نازدونه ها شهید می شن، پایین پای مادرا
ثانیه ها زخمی شدن، کی دیده لحظه تب کنه؟
زمین نفس نمی کشه، کاش آسمون غضب کنه
آی آدما کاری کنین! این روزها زیتون کسله
زیر قطار فاجعه خاکستر عشق و دله
خدا کنه که این روزا عقربه ها شتاب کنن
عمر بدی تموم بشه، چفیه ها انقلاب کنن...

حمید هنرجو
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید