دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا


از همه طرف به سریال حضرت یوسف نیش می زنند،اگر می خواهید سریال را بکوبید انسانیت را در نظر بگیرید


از همه طرف به سریال حضرت یوسف نیش می زنند،اگر می خواهید سریال را بکوبید انسانیت را در نظر بگیرید
محمود پاک نیت متولد ۱۳۳۱ کازرون است. وی از سال ۱۳۴۸ شروع به کار در زمینه ی تئاتر کرد و در ۵۲ نمایش حضور یافت. از سال ۱۳۶۷ به فعالیت در عرصه سینما و تلویزیون پرداخت و موفق به اخذ درجه یک هنری از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گردید. او تا به حال در کارهای سینمایی و تلویزیونی زیادی نقش آفرینی کرده و بیشتر مخاطبان پر شمار تلویزیون این بازیگر را با سریال های محبوبی چون روزی روزگاری ، خانه ای در تاریکی ،‌ پدر سالار و پس از باران به یاد می آورند. از فعالیت های سینمایی پاک نیت می توان به فیلم های " سیب سرخ حوا‌" ، "‌‌شهر آشوب‌"‌ ، "‌ ملک سلیمان "‌ ، "‌‌صنوبر‌" ،‌ "‌ غزال"‌ ،‌ " دلشکسته "‌ و ... اشاره کرد.
با محمود پاک نیت به بهانه اکران فیلم " ‌دلشکسته "‌ و پخش سریال تلویزیونی " حضرت یوسف " هم صحبت شدیم. او در این دو فیلم و سریال به عنوان بازیگر جلوی دوربین رفته است. پاک نیت در گفتگوی اختصاصی اش نقد منتقدان حضرت یوسف را غیر منصفانه خواند و مدعی شد که زحمت های چندین ساله عوامل پروژه " حضرت یوسف " نزد مطبوعات و منتقدان به چشم نیامده است.
▪ این روزها از طرف عوامل فیلم "‌دلشکسته " خیلی روی این نکته تاکید می شود که فیلم در اکران مظلوم واقع شده و آن طور که باید و شاید مورد توجه قرار نگرفته است. شما هم به عنوان یکی از بازیگران فیلم با آن ها هم عقیده اید؟
ـ تصور من این است که "‌ دلشکسته" در بین فیلم های جشنواره سال گذشته یکی از بهترین فیلم ها بود. اما هیات داوران فیلم را به جشنواره راه ندادند و فقط در یک بخشی نمایشش دادند. به نظر من در حق این فیلم ظلم شده است. این سوال را از کسانی که به فیلم ظلم کرده اند باید پرسید که دلیل این کارشان چه بوده است نه از من. تماشاگران با هر تفکری که فیلم را دیده اند ، از آن لذت برده اند. دلشکسته فیلم گویا و راحت و روانی است و این گونه نیست که یک کلمه اش در چهار سکانس بعد معنا شود. فهمش برای تماشاگر مشکل نیست.به عنوان کار اول یک کارگردان یکی از بهترین ها بوده است. فکر نکنید به خاطر این که خودم در آن بازی داشتم،‌دارم از فیلم تعریف می کنم. این تعاریف را باید تماشاگری که فیلم را می بیند بگوید، نه من.من در زندگی از هیچ چیز تعریف نکرده ام.
▪ یادم می آید زمان جشنواره خیلی ها فیلم را با مارمولک مقایسه کردند و گفتند فیلم در مضمون از "‌مارمولک " تقلید می کند. یعنی در این جا هم اعتقادات مذهبی یک شخصیت به چالش کشیده می شود.
ـ نه اصلا این طور نیست. خانم بیتا بادران یک نقشی را بازی می کند که شبیهش در جامعه وجود دارد. در فیلم " مارمولک" یک آدمی از مذهب سوء استفاده می کرد و عمامه یک روحانی را می دزدید. در فیلم " دلشکسته "‌سوء استفاده ای وجود ندارد. دو تا تفکر هست که در کنار هم قصه را جلو می برد. یکی مخالف مسائل مذهبی است و دیگری یک پسر بسیجی است که پدرش را در جبهه از دست داده است. پسر بسیجی با یک آدمی برخورد می کند که اصلا این قشر را قبول ندارد. همیشه دو تفکر خوب و بد وجود دارد. در اساطیر یونان هم همین بوده. یک زشتی بوده و یک پاکی. آن پاکی همیشه بر زشتی غلبه می کرده. چون زشتی دوامی ندارد و یک جایی ناپایداری خودش را نشان می دهد. در فیلم "‌دلشکسته "‌ هم همین طور است. دختر و پدرش می بینند یک تفکری وجود دارد که قابل درک و قابل ستایش است و در برابرش سر تعظیم فرود می آورند.
▪ شما در فیلم "‌دلشکسته"‌ با زنده یاد " خسرو شکیبایی "‌در یکی از آخرین نقش آفرینی هایش همبازی بودید. خاطره ای از این همکاری مشترک دارید؟
ـ یادم می آید این بزرگوار آن شب ها مریض بود. وضعیتی داشت که روزی ده دوازده تا قرص می خورد تا بتواند سرپا بماند و کار کند. ما نمی دانستیم که سرطان دارد. با آن که حال زار و نزاری داشت،‌ با آن وضعیت کار کرد و بازی اثر گذاری هم ارائه داد. من زمانی که ایشان در قید حیات بودند، هر وقت کار را می دیده ام گریه ام می گرفت که چرا چنین بازیگری باید مریض باشد.
▪ در مجموع حضور یک همبازی خوب چقدر روی کیفیت کار شما تاثیر می گذارد؟
ـ به نظر من کار بازیگری مثل بازی فوتبال است. اگر پاسکاری طرفین نباشد، هیچ توپی گل نمی شود. تمام عوامل فیلم از طراح صحنه گرفته تا گریمور و نویسنده و بازیگر این پاسکاری ها را انجام می دهند تا توپ گل شود. اگر این پاسکاری وجود نداشته باشد، کار جذابیتی ندارد. چون تقابل حس های مختلف باید به وجود آید. شما یک حسی نشان می دهید و بازیگر مقابل شما واکنش نشان می دهد و این به دوربین و تماشاگ منتقل می شود .
▪ و شما در این بازی بیشتر دوست دارید پاس بدهید یا این که گل بزنید؟
ـ من تمام توانم را می گذارم تا بازیگر مقابلم راحت بازی کند. سعی می کنم وظیفه خودم را درست انجام دهم. خیلی به فکر گل زدن نیستم.
▪ با برخی از بازیگران جوان که صحبت می کنم، می گویند بازیگرهای نقش مقابلشان همکاری خوبی با آن ها نداشته و به قول شما خوب پاس نمی داده اند
ـ من معتقدم تکروی در کار مثل این است که یک نفر از ته زمین بخواهد توپ را بردارد و خودش یک تنه گل کند. او موفق نخواهد شد چون بالاخره یک نفر توپ را از دستش می گیرد و صاحب می شود. بنابراین همکاری بهترین راه است. اگر بازی طرف مقابل من خوب دربیاید ، بازی من هم خوب می شود. اگر من تلاش کنم بازی او را خراب کنم مطمئن باشید بدون هیچ بروبرگردی بازی من هم خراب می شود.
▪ شما در هنگامی که جلوی دوربین می روید چقدر به بازیگران دیگر پاس می دهید؟ به ویژه در فیلم هایی مثل " دلشکسته "‌ که بیشتر بازیگران، جوان تر از شما بودند.
فرقی نمی کند همبازی ام جوان باشد یا تازه وارد یا قدیمی. ممکن است بازیگر مسنی باشد که انرژی جوانی نداشته باشد. به او هم باید توپ را پاس داد. البته در فیلم " دلشکسته " شهاب حسینی و بیتا بادران تازه وارد سینما نبودند. من هم خودم را خیلی استاد نمی دانم. به قول یکی از دوستان ما طلبه ای هستیم که از بقیه یاد می گیریم. کار هنر آن قدر وسیع است که نمی توانی بگویی من به پایان رسیدم. مثل یک دریایی است که شما هرچقدر دست و پا بزنی به ساحل نخواهی رسید. چون اقیانوسی است که ساحل ندارد. اگر فکر کنی به ساحل رسیده ای روز مرگ بازیگری ات فرا رسیده است. یعنی به این نتیجه می رسی که تمام تلاشت همین بوده و خلاقیتی بهتر از این نخواهی داشت.
▪ شما یکی از بازیگران سریال حضرت یوسف هستید که تا اینجا مجموعه بحث برانگیزی بوده است. حتما می دانید خیلی از مطبوعات و منتقدان سینمایی علیه این سریال موضع گرفته اند
ـ آن ها علیه خودشان موضع گرفته اند. یک سریال این چنینی که در دل مردم جا دارد نباید عیلهش موضع گییری کرد. زمان خود پیامبر هم خیلی ها علیه دین و کلام خدا موضع گرفتند. آنها در نهایت کارشان به یاس و ناامیدی ختم شد. آن چیزی که باید پیشرفت کند،‌ پیشرفت می کند. وقتی مردم چیزی را پسندیدند، ما نمی توانیم بگوییم فکور تر از جامعه ای هستیم که در آن زندگی می کنیم. اصلا این طور نیست. مردم هیچ وقت اشتباه نمی کنند.
▪ مساله این است که بیشتر همین منتقدان سریال امام علی (ع)‌ را تحسین کرده اند. با آن که آن سریال هم مخاطب خاص نداشت و مورد پسند عامه مردم واقع شده بود.
ـ من نمی گویم کار بی عیب است. اگر می خواهند بگویند این سریال نقص دارد،‌خب ضعف هایش را مشخص کنند. این که یک کار را به کل رد می کنند، من نمی پسندم . اگر منتقد هستند، باید کار را با انصاف نقد کنند. به خاطر این که با آقای ایکس مشکل دارند،‌ نیایند کار را بکوبند و کنار بگذارند. نقد یعنی بی طرفی. یعنی مثل قاضی دادگاه قضاوت کنند. یک قاضی ممکن است با جان و آبروی یک آدم بازی کند.
آنها که همه چیزی را رد می کنند،‌چی را می خواهند ثابت کنند؟ می خواهند بگویند بهتر از فلانی بلدند؟ گر تو بهتر می زنی بستان بزن. سریال حضرت یوسف یک پروژه ای بوده که روزی ۸۰۰ نفر بازیگر و سیاهی لشگر و عوامل پشت صحنه داشته است. فقط ۱۶ تا گریمور در پشت صحنه فعالیت می کردند. اداره کردن همه این ها کار مشکلی است. کسانی که کاررا نقد می کنند،‌باید ببینند می توانند پنج نفر را اداره کنند یا نه. قبول دارم که ممکن است در کار ضعف به وجود بیاید. اما این سریال را با نمایشی که دو نفر می روند در یک اتاق و یک جمله این می گوید و یک جمله آن، نباید مقایسه کرد.
▪ شما به عنوان یک بیننده از دیدن این سریال لذت می برید؟
ـ خیلی زیاد. من سریال را به عنوان یک تماشاگر می بینم. همان موقع که بازی می کردم، هم لذت می بردم. بازی من ممکن است خیلی اشکال داشته باشد. اما یک آدمی که کاربلد است باید بیاید اشکال کار من را بگیرد. نه یک آدمی که امروز به عنوان منتقد قلم برداشته است. یک دوست خبرنگاری در قسمت سوم به من زنگ زد و گفت این کار به درد نمی خورد و پول بیت المال را به هدر داده است. چرا به آقای ایکس ندادند بسازد. من گفتم شاید بقیه کارگردان ها دوست نداشته باشند این طور کارها بسازند. و به او توضیح دادم : برادر عزیز! در این سه قسمت که هنوز هیچ چیز مشخص نشده و وارد قصه نشده ایم.
او در قسمت یازدهم دوباره زنگ زد و کلی عذر خواهی کرد که من پیش داوری کردم. این قدر این و آن از سریال بد گفته اند که روی من تاثیر گذاشته است. خب من می گویم این کارگردان (آقای سلحشور)‌چه گناهی کرده که کار به این سختی را انجام داده است. او هیچ ادعایی هم ندارد. هیچ وقت خودش را در بوق و کرنا نکرده است. آدم بی ادعایی است که مظلوم واقع شده. حالا هر کسی می تواند از هر طرف به او و سریال نیش می زند. بابا ول کنید. انسان باشید. هنر یعنی انسان سازی. اگر می خواهید سریال را بکوبید،‌انسانیت را در نظر بگیرید. من از هر قشری که فکر کنید درباره سریال سوال کرده ام. ۹۹ درصد مردم راضی اند. از روشنفکر و بازاری و خانه دار و معمم از هر کسی سوال کردم راضی بوده. مگر از یک کار چقدر انتظار داریم؟
▪ درباره شخصیت حضرت یعقوب که نقشش را ایفا می کنید، چه تحقیقاتی داشتید؟
ـ متونی که در فیلم نامه بود را خواندم. در فیلمنامه از متون مختلف استفاده شده است. سلحشور از تمام کسانی که درباره این قصه زیبا چیزی نوشته اند، استفاده کرده است. ما روی دست خدا قصه گویی نداریم . این قصه را خدا گفته است. خدا می گوید " یوسف"‌ بهترین قصه قرآن است.
▪ برداشت خودتان از شخصیت چه بود؟ فکر می کنید مهم ترین اتفاقات تاثیرگذار بر شخصیت حضرت یعقوب در چه مراحلی از زندگی اش بوده است؟
ـ یعقوب یک پیغمبری است که زندگی اش فراز و نشیب بسیاری دارد. او به خاطر به دست آوردن مادر یوسف ۲ تا ۷ سال چوپانی می کند. او چون عاشق دختر دایی اش شده،‌این چیزها را تحمل می کند. یعقوب در زمان به دنیا آمدن دومین پسر، همسرش را از دست می دهد و از نظر روحی و روانی به هم می ریزد. بت پرستان با این آدم مقابله می کرده اند. از طرف دیگر همسران یعقوب و برادران یوسف ، به یوسف حسادت می کرده اند و این ها نوعی شکنجه روحی و روانی برای یعقوب بوده است. از دست دادن یوسف و نابینا شدن یعقوب همه اتفاقاتی هستند که این پیامبر را پریشان حال کرده اند.
▪ فکر می کنم بازی کردن در نقش یک پیامبر عاشق و نابینا و یکتاپرست و پریشان احوال کار سختی باشد.
ـ سخت بود. اما خدا در تمام لحظات به من کمک می کرد. من مدام به خودش متوسل می شدم و می گفتم خدایا من دارم نقش یک پیغمبر را بازی می کنم. آبروی من را نبر.خدا شاهد است این کار با وجود این که سه سال طول کشید،‌هر لحظه اش برای من جذابیت داشت.
▪ در مجموعه حضرت یوسف با همسرتان خانم مهوش صبرکن،‌ همبازی بودید. این که یک بازیگر همسری هم حرفه خودش داشته باشد، چه تاثیری روی کارش می گذارد؟‌
ـ تاثیرش در کار حرفه ای ما این است که می توانیم با هم همفکری کنیم. متن هایی را که به ما پیشنهاد می شود، دوتایی می خوانیم. من در تمام کارها با خانمم مشورت می کنم. ایشان هم همین طور. به خانمم می گویم این فیلمنامه خوب نیست، اما اگر می خواهی برو بازی کن. در رابطه با سریال حضرت یوسف، من پیش از ایشان شروع به کار کردم. دو سه قسمت اول را که خواندم ،‌همسرم گفت کار متفاوتی است. قبول کن. شش ماه بعد هم خانم " مهوش صبرکن" یکی از نقش های سریال را فبول کردند.
▪ به جز سریال حضرت یوسف در چه کارهایی با همسرتان همبازی بوده اید؟
ـ سریال پس باران ، نمایش امشب باید بروم، فیلم سینمایی غزال و صنوبر (‌مجتبی راعی)‌
▪ بازی کردن در مقابل فرد غریبه راحت تر است یا مثلا در مقابل همسرتان؟
ـ من در مقابل همسرم خیلی روان تر بازی می کردم. چون همدیگر را می شناختیم، ارتباطمان راحت تر شکل می گرفت. آدم وقتی وارد یک جمع غریبه می شود، ارتباط برقرار کردن سخت است. اما ما نسبت به هم شناخت داریم.
یادم رفت سوال کلیشه ای همه مصاحبه ها را بپرسم. از بین همه فیلم ها و سریال هایتان کدام کارها را بیشتر از همه دوست دارید.
سریال های پدر سالار، شب دهم، پس از باران ، روشن تز از خاموشی ، روزی روزگاری و حضرت یوسف ...
▪ محمود پاک نیت اگر یک دیوار سفید داشته باشد، رویش چه می نویسد؟
ـ می نویسم صداقت بهترین روش ارتباط با هم نوع است.
احسان رحیم زاده
http://www.filmneggar.blogfa.com


همچنین مشاهده کنید