شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا


ناگهان پیر می‌شویم


ناگهان پیر می‌شویم
به واقع یکی از مهمترین عناصر فیلم «آنجا» ساخته عبدالرضا کاهانی را باید فیلمبرداری آن دانست. مسعود سلامی جوان‌ترین فیلمبردار سینمای ایران در آخرین تجربه خود ثابت کرده که توانایی‌های او غیرقابل انکار است.
فیلمبرداری سیاه و سفید، با نورپردازی دقیق و ایجاد عمق میدان‌های زیبا با بیس دیجیتال، فیلم «آنجا» را در ذهن مخاطب زنده می‌کند. هرچند سلامی در فیلمبرداری از نماهای طبیعت پیش از این توانایی خود را نشان داده بود اما این گمان در ذهن بسیاری می‌رفت که این فیلمبردار از زیبایی طبیعت برای نشان‌دادن توانایی خود استفاده می‌کند. «آنجا» فیلمی شهری است که تنها دو لوکیشن اصلی استودیو و خانه را دارد. سلامی به خوبی توانسته با وجود محدودیت‌ها، نه تنها از عهده فیلمبرداری این کار برآید، بلکه به واقع بهترین کار سینمایی را در کارنامه خود به ثبت برساند. کار جوان‌ترین فیلمبردار سینمای ایران به واقع از بسیاری از پیشکسوتان برتر است.
▪ در سال‌جاری فیلمبرداری چند فیلم بلند سینمایی را انجام داده‌ای؟
ـ سه فیلم کار کردم که هر سه آنها برای جشنواره فیلم فجر بودند. یکی «سایاب» محمدعلی سجادی بود که این فیلم را از جشنواره فجر به دلایل شخصی بیرون کشید. فیلم «مانا» ‌ساخته علیرضا رزازی‌فر بود که به صوت HD فیلمبرداری کردیم و بعد تبدیل به ۳۵ میلیمتری شد که برای حضور در جشنواره انتخاب نشد. آخرین آنها هم فیلم «آنجا» ساخته عبدالرضا کاهانی بود که به طریقه HD ، کاملا دوربین روی دست و به صورت سیاه و سفید فیلمبرداری کردیم و بعد به ۳۵ میلیمتری تبدیل کردیم. این فیلم تا مراحل آخر حضور در جشنواره هم پیش رفت، حتی نگاتیو هم برای تبدیل آن دادند ولی در روزهای آخر از جشنواره کنار گذاشته شد.
▪ به چه دلیل این کار را کردند؟
ـ هیچ دلیلی اعلام نکردند.
▪ تا آنجا که من فیلم‌هایی را که شما فیلمبرداری کرده‌اید دنبال کرده‌ام، این فیلم اولین فیلمی است که در فضای شهر فیلمبرداری کرده‌ای.
ـ تمام فیلم‌هایی که امسال کار کرده‌ام در فضای شهر بوده است. «سایاب» داستانی در ادامه کارهای قبلی سجادی و از دغدغه‌های اوست. سجادی فیلم‌هایی معمایی، پلیسی می‌سازد که برای من، این کار تجربه خیلی خوبی داشت. این فیلم قابلیت این را داشت که در جشنواره حضور پیدا کند و نبود آن بسیار تاسف‌برانگیز است. فیلم «مانا» هم فیلمی شهری است که درباره بیماری ایدز است. این فیلم که به سفارش یونیسف ساخته شده درباره دختربچه‌ای است که از طریق مادرش به بیماری ایدز دچار می‌شود.
▪ کارکردن در فضای شهر با کارکردن در فضای طبیعت چه تفاوتی دارد؟
ـ فیلمبرداری در شهر بسیار سخت‌تر است. یکسری جنبه‌های بصری که در طبیعت وجود دارد در شهر نیست و همین باعث می‌شود تا فیلمبردار محدود شود به دیوارهای آپارتمان و اتاق‌های کوچک. در شهر لنزشناسی و نورپردازی تاثیر بسیار زیادی دارد.
البته در فیلم «کوچه‌های باریک» علی زمانی عصمتی نیز به نوعی فضای شهر را تجربه کرده بودم ولی نماهای داخل خانه در آن فیلم وجود نداشت و مدام در حال سفر بودیم. در فضای داخلی آپارتمان نورپردازی بسیار حساس‌تر و مشکل‌تر می‌شود و محدودیت فضا امکانات استفاده از لنز را پائین می‌آورد. اینجا مچ‌بودن کارگردان و طراح صحنه و فیلمبردار بسیار اهمیت دارد.
طراح صحنه به خصوص در این‌گونه فیلمها می‌تواند کمک موثری باشد. متاسفانه کمترین چیزی که در فیلمبرداری در شهر در ایران رعایت می‌شود رنگ‌های دیوار است که معمولا به قول خودمان همیشه ماست است. شهرهای ما کلا عنصر رنگ را کم دارند و خاکستری‌اند. برعکس در اروپا در شهرها از المان‌های رنگ زیاد استفاده می‌شود. وقتی در خیابان‌های ما یک ماشین آلبالویی رنگ می‌گذرد تازه متوجه می‌شویم که چقدر شهر ما فاقد رنگ است.
همه ماشین‌ها خاکستری و سفید هستند. حتی در معماری خارجی خانه‌ها هم همیشه از سنگ‌های گرانیت سفید و سیاه استفاده می‌شود. شیشه‌های رنگی در این شهر وجود ندارد و حتی لباس‌های مردم هم سیاه و سفید است و تا یک نفر لباس رنگی شاد می‌پوشد بین همه بسیار گل‌درشت می‌شود. ما در فیلم شهری هم بنابراین مجبوریم تا کاراکترهایمان لباسی مثل مردم عادی بپوشند. اما در طبیعت می‌شود لباس رنگی تن بازیگر کرد چون این رنگ با طبیعت حل می‌شود.
▪ هر فیلم «آنجا» و «آدم» را با یک کارگردان کار کردی، از این نظر باز هم تفاوتی در کار وجود داشت؟
ـ این فیلم قرار بود فیلمی تجربه‌گرا باشد. در «آدم» همه‌چیز دکوپاژ شده بود. «آدم» تولیدی کاملا حرفه‌ای در فضایی بکر بود، ولی «آنجا» تولیدی معمولی با آدم‌هایی بکر و در فضای معمول شهر بود. اولین تفاوت بین این دو فیلم تفاوت در رنگ است که «آنجا» فیلمی سیاه و سفید است.
دومین تفاوت بین این دو فیلم این است که در «آنجا» تمام فیلم به‌صورتدوربین روی دست فیلمبرداری شده است. فیلم «آدم» به صورت ۳۵ میلیمتری فیلمبرداری شد ولی «آنجا» را به خاطر محدودیت مالی مجبور شدیم به صورت HD بگیریم و بعد تبدیل به ۳۵ میلیمتری کنیم که البته معضلات خاص خودش را دارد. قرار بود در این فیلم تجربه جدیدی صورت گیرد و تجربه فیلم «آدم» تکرار نشود.
دست خودمان را در نوع دکوپاژ و انتخاب لنزها باز گذاشته بودیم. بیشتر لوکیشن‌ها در یک خانه ۴۰، ۵۰ متری و یک زیرزمین با همین وسعت بود که ما در این نماهای بسته نباید نماهای تکراری می‌گرفتیم. باید نماها متنوع می‌شد تا تماشاگر از دیدن این همه نمای داخلی خسته نشود. عمده‌ترین کاری که کردیم این بود که سعی کردیم تا به پلان‌های مدیوم برسیم و آدم‌ها را در مدیوم ببینیم تا جبران نگاتیو نبودن بیس فیلم را بکند.
▪ در اکثر نماها شیئی را در فورگراند گذاشته بودی و بازیگر در وسط یا انتهای کادر بود. این کار را برای این انجام دادی که در تصویر تخت ویدئو بعد به وجود بیاوری؟
ـ اصولا این کار خیلی مورد علاقه من است و حتی در عکاسی هم این کار را انجام می‌دهم. نگاتیو که دارای بعد است و نگران این موضوع نیستیم، ولی در دیجیتال شدیدا مشکل بعد وجود دارد که باید با قراردادن اکسسوار در فورگراند و بک‌گراند این مشکل را حل کرد. در فیلم «آنجا» با استفاده از دستمال یا بطری آب در جلوی کادر، بازیگر بیشتر برجسته شد.
سکانس پلان‌هایی سه تا چهار دقیقه‌ای در این فیلم داشتیم مثل سکانس بالای ساختمان که در آنجا هم از آهن‌ها و مفتول‌ها برای ایجاد بعد استفاده کردم. در نماهای خانه هم از مبل و وسایل خانه استفاده کردم. از آنجایی که کار صحنه را خود کاهانی انجام می‌داد دست ما بسیار باز بود و به راحتی به تعامل می‌رسیدیم. من کل دیوارهای خانه را که لوکیشن اصلی کار بود رنگ کردم تا به یک کنتراست رنگی برسیم. فیلم سیاه و سفید بود ولی باید بعد رنگی ایجاد می‌کردیم تا این بعد در سیاه و سفید هم ایجاد شود.
▪ منطق نورپردازی در فیلم سیاه و سفید به چه صورت است؟
ـ سیاه و سفیدبودن این فیلم حسن‌ها و بدی‌هایی داشت. از اول قرار بود تا فیلم را سیاه و سفید فیلمبرداری کنیم و این حسن را داشت تا دغدغه رنگ از ذهن فیلمبردار برود. اما عیبی هم دارد که آن عیب فرق بین شب و روز در فیلم سیاه و سفید و فیلم رنگی است. در فیلم رنگی فقط کافی است تا کمی نور آبی از پنجره به داخل اتاق تابیده شود تا بتوان نور شب را در نمای داخلی ایجاد کرد. اما در فیلم سیاه و سفید برای این کار حتما باید پنجره را نشان بدهیم.
البته نباید از این امر غافل شویم که درست است که رنگ وجود ندارد ولی یک طیف تونالیته از سفید به سیاه داریم که خاکستری بین اینها از سفیدی مطلق تا سیاهی مطلق خیلی مهم است. من در این فیلم سعی کردم تا به این سفیدی و سیاهی مطلق برسم. یکی دیگر از کارهایی که برای ایجاد بعد انجام دادیم این بود که با یک بک‌لایت آدم‌ها را از دیوار جدا کردم.
فیلم سیاه و سفید است و رنگی وجود ندارد تا بین آنها و دیوار تمایز ایجاد کند. البته در این فیلم از کمترین نورپردازی ممکن هم استفاده کردم. شما در کل فیلم سقف خانه را می‌بینید و کوتاهی سقف و بلند بودن قد بازیگران اجازه نورپردازی از بالا را به من نمی‌داد. ما تنها دو پنجره در این خانه داشتیم که منبع اصلی نورپردازی ما بودند و توسط آرک از این پنجره‌ها به داخل نور می‌دادیم تا نور آفتاب را درست کنیم.
▪ برای تبدیل نسخه HD به ۳۵ میلیمتری به مشکلی برخوردید؟
ـ اولین مشکلی که برای تبدیل فیلم دیجیتال سیاه و سفید به آن برمی‌خوری این است که پوزیتیو سیاه و سفید در ایران وجود ندارد و باید آن را به کشورهای خارجی سفارش بدهیم. ما این فیلم را روی پزیتیو رنگی چاپ کردیم که به هر حال هر کاری هم انجام دهی یک بیس‌رنگی در آن وجود دارد. متاسفانه در ایران و حتی در خاورمیانه تنها یک دستگاه برای تبدیل حرفه‌ای فیلم‌های دیجیتال به نگاتیو وجود دارد (هر چند که یکسری اتفاقات جدید در حال وقوع است که هنوز تست‌هایش بیرون نیامده است) که در اختیار مسعود بهنام است که از صداگذاران خوشنام سینما هستند.
▪ چرا متاسفانه؟
ـ به خاطر اینکه آقای بهنام هر چند که صداگذار خوبی هستند ولی با مقوله فیلمبرداری کمتر آشنایند و به نظرم باید این گونه وسایل در اختیار افراد متخصص در این کار قرار بگیرد تا بتوانند با فیلمبردار به یک زبان مشترک برسند و اصلا حوصله این کار را داشته باشند. کار تبدیل، حوصله می‌‌خواهد و باید فریم به فریم تبدیل شود.
▪ دستگاه برای خود ایشان است؟
ـ در اصل بله، ولی تا آنجایی که خبر دارم با وام فارابی این دستگاه را وارد کرده و بنابراین با یکدیگر مشارکت دارند. من امسال سه فیلم تبدیلی داشتم که دو تا از آنها را پیش بهنام تبدیل کردم ولی هیچ وقت نتوانستم با هم به زبان مشترکی برسیم.
باید بتوانیم حداقل چند بار تست بزنیم. کار تبدیل بدون تست و یا نهایتا با یک بار تست جواب درستی به فیلمبردار نمی‌دهد. موقع جشنواره من دو فیلم داشتم و بالغ بر ۱۷ تا ۱۸ فیلم هم برای تبدیل پیش ایشان آمده بود. وقتی محلی برای رقابت با شخص آقای بهنام وجود ندارد، حرف حرف ایشان می‌شود.
▪ فیلم‌هایی که شما فیلمبرداری کرده‌اید یا به جشنواره نمی‌آید و یا دیده نمی‌شود.
ـ من با این سن کم، تجربه سه بار شرکت در جشنواره فیلم فجر را داشته‌ام. دغدغه حضور در جشنواره را ندارم اما از آنجایی که دوست دارم تا تجربه‌های جدید من توسط دیگران دیده شود و فیلم‌های تجربی هم محلی برای اکران ندارند، مسلما از نبودن و ندیدن اینگونه فیلم‌ها در جشنواره ناراحت می‌شوم. متاسفانه در سینمای ما سن واقعی آدم‌ها ملاک قرار نمی‌گیرد.
مثلا کسی مثل من که ۱۳ سال در سینما به عناوین مختلف کار می‌کنم، فکر می‌کنم باید حداقل ۱۳ سال دیگر هم به عنوان یک فیلمبردار جوان نامیده شوم. هر چند که هنوز هم جوان‌ترین فیلمبردار سینمای ایران هستم. در ایران فیلمبردار جوان باقی می‌مانی تا یک دفعه بعد از یک مدت به تو لقب فیلمبردار پا به سن گذاشته می‌دهند.
حد وسطی ندارد، یا جوان هستی یا پیر، میانسالی وجود ندارد. الان که با انگ جوانی پیش می‌روم نمی‌خواهند ما را ببینند، احتمالا وقتی به جشنواره حضور پیدا می‌کنیم که احتیاجی به آن نداریم. من الان احتیاج دارم تا نقد شوم و کارم دیده شود و بتوانم خودم را بسازم و اصلاح کنم، چون فرصت این کار را دارم. ولی وقتی هیچ کدام از فیلم‌هایی را که کار کرده‌ام دیده نشده، جایی هم برای برطرف کردن اشکالاتم وجود ندارد. چه بسیار فیلمبرداران و فیلمسازان ما که بدون دیده شدن و نقد شدن به بی‌راهه می‌روند. به نظر من فضای کلی که در سینمای ما وجود دارد فضای سردی برای جوان های مثل ما است.
▪ در کل فیلمبرداری «آنجا» چگونه بود؟
ـ یکی از خوبی‌هایی که «آنجا» داشت این بود که گروه جمع و جوری داشتیم. پشت صحنه خیلی خلوت و آرام بود و بیش‌ترین آرامش از طریق خود کاهانی به بچه‌ها منتقل می‌شد. حتما باید از زحمت‌های گروه خودم تشکر کنم، خصوصا کمال صفری که در کار نورپردازی خیلی کمکم کرد و به نظرم یکی از پرایده‌ترین و انرژیک‌ترین نورپردازان سینمای ایران است.
همچنین از زحمت‌های خانم مانلی شجاعی‌فرد که تنها زنی است که در گروه فیلمبرداری در سینمای ایران به فعالیت می‌پردازد. البته خود ایشان کارگردان است و برای آشنایی بیشتر با دوربین و لنزها با ما به فعالیت می‌پردازد. همین‌طور باید از بازی‌های خوب مهران احمدی‌و مزدک میرعابدینی در این فیلم یاد کنم که در زمان فیلمبرداری تعامل بسیار نزدیکی با هم داشتیم.
منبع : روزنامه حیات نو