شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

وجود امام مهدی علیه السلام در احادیث «دوازده خلیفه»


وجود امام مهدی علیه السلام در احادیث «دوازده خلیفه»
● پرسش : احادیث دوازده خلیفه چیست؟
▪ پاسخ : از جمله احادیث متواتر وصحیح نزد شیعه واهل سنّت احادیث دوازده خلیفه است. روایاتی که پیامبر (ص) امامان وجانشینان بعد از خود را دوازده نفر تعیین کرده است.
جابر بن سمره از رسول خدا (ص) نقل کرده که فرمود: «لا یزال الاسلام عزیزاً إلی اثنی عشر خلیفة ثمّ قال کلمة لم افهمها. فقلت لابی ما قال؟ فقال: کلّهم من قریش»؛ «دائماً اسلام عزیز است تا اینکه دوازده خلیفه بر آنها حاکم گردد. آن گاه کلمه‏ای گفت که من آن را نفهمیدم، به پدرم گفتم: پیامبر (ص) چه فرمود: گفت: همه آنها از قریشند.»( صحیح مسلم، ج ۶، ص ۳)
این حدیث را با مضامین مختلف ۳۶ نفر از صحابه نقل کرده‏اند، ولی عمده روایات از جابر بن سمره سوائی نقل شده است. ونیز تعداد بسیاری از علمای اهل سنّت آنها را در کتب خود آورده‏اند.
● پرسش: مقصود از دوازده خلیفه چه کسانی‏اند؟
▪ پاسخ: این احادیث در حجةالوداع از جانب پیامبر اکرم (ص) ایراد شده است. همان حجّی که در آن حدیث ثقلین وحدیث غدیر از ناحیه پیامبر ذکر شده است.
روایات نیز همانند آیات قرآن یکدیگر را تفسیر می‏کنند. لذا با جمع بین این سه دسته روایات پی می‏بریم که دوازده امام از عترت واهل بیت پیامبر بوده و اول آنها علی بن ابی‏طالب است. زیرا پیامبر مطابق حدیث ثقلین فرمود: «من دو شئ گران‏بها در میان شما می‏گذارم که با تمسک به آن دو هرگز گمراه نخواهید شد: کتاب خدا وعترتم». ودر روز غدیر خم نیز علی بن ابی‏طالب را به مقام خلافت وامامت بعد از خود مبعوث کرد.
ونیز در روایات دوازده خلیفه تعبیرات وصفاتی درباره آنها به کار رفته که بر غیر امامان معصوم، منطبق نخواهد بود از قبیل اینکه:
۱) اسلام به وجود آنها عزیز است.
۲) دین به وجود آنها قائم است.
۳) کسانی که درصدد خوار کردن آنها برآیند هیچ گونه ضرری به آنها وارد نخواهند کرد.
ونیز مطابق برخی از روایات که حموینی وقندوزی حنفی نقل کرده‏اند پیامبر اکرم (ص) اسامی هر یک از دوازده امام از ذریّه خود را ذکر کرده است.
● پرسش: آیا احادیث دوازده خلیفه دلالت بر حکومت ظاهری امامان معصوم دارد، در صورتی که در واقع چنین نبوده است؟
▪ پاسخ: برخی می‏گویند: احادیث دوازده خلیفه دلالت بر خلافت وحکومت ظاهری دوازده خلیفه بعد از پیامبر دارد، در حالی که امامان شیعه به جز امام علی وامام حسن۸ حکومت ظاهری نداشته‏اند.
این احادیث در حقیقت، دلالت بر انشا وامر ونصب الهی دارد نه اخبار واعلام، یعنی این دوازده نفر از آنجا که از شاخص‏های معنوی بالایی برخوردارند لذا از جانب خداوند به ولایت وخلافت منصوبند ومردم وظیفه دارند تا با آنها بیعت نمایند.
سید محمد تقی حکیم می‏گوید: «مقصود به بقای امر در بین آنها، بقای امامت وخلافت به استحقاق است. یعنی آنها مستحق امامت وخلافت هستند، نه اینکه هر کدام به سلطنت ظاهری خواهند رسید، زیرا خلیفه شرعی، مشروعیت سلطنت خود را از خداوند می‏گیرد واین سلطنت در حدود سلطنت تشریعی است نه تکوینی، زیرا این نوع از سلطنت است که مقتضای وظیفه امام به عنوان مشرّع است، واین معنا با غصب سلطنت ظاهری از آنها وتسلط دیگران منافاتی ندارد...».( الاصول العامة للفقه المقارن، ص ۱۷۳)
● پرسش: احادیث دوازده خلیفه در چه مکانی ایراد شده است؟
▪ پاسخ: در رابطه با مکان ایراد این احادیث روایات اختلاف دارند: برخی نقل آن را در حجةالوداع روز عرفه در عرفات می‏دانند. وبرخی دیگر ایراد آن را در سرزمین منی معرفی کرده‏اند. ( مسند احمد، ج ۵، ص ۹۳)در برخی روایات نیز اشاره شده که در مسجد بوده است. وتعدادی از روایات نیز از ذکر مکان آن ساکتند.( همان، ص ۹۹)
● پرسش: آیا پیامبر (ص) در یک مکان این حدیث را بیان کرده است ویا در چند مکان؟
▪ پاسخ: احتمال قوی آن است که پیامبر (ص) در مکان‏های مختلف به این حدیث اشاره کرده است. ولی آنچه مسلّم است اینکه این احادیث در حجةالوداع یا بعد از پایان گرفتن آن ایراد شده است، حجةالوداعی که در آن پیامبر خبر از نزدیک شدن وفات خود داده است. نتیجه اینکه پیامبر وصیت به اوصیای معصوم بعد از خود نموده است.
● پرسش: چرا در احادیث دوازده خلیفه از اسامی آنها سؤال نشده است؟
▪ پاسخ: رسم مسلمانان این بود که از همه نوع مسائل حتی در اثنای سخنرانی حضرت پیامبر (ص) سؤال می‏کردند. این روایت خبر از امر مهمّی که همان خلفای بعد از پیامبر است می‏دهد، خلافتی که از مسائل بسیار مهم در جامعه اسلامی است. حال سؤال این است که چرا کسی از اسامی این دوازده خلیفه سؤالی نکرده است. آیا معقول است که هیچ یک از مسلمانان در حجة الوداع یا بازگشت از حج به مدینه از اسامی آنها سؤال نکرده باشد؟ هرگز! زیرا دأب صحابه این بود که از جزئیات مسائل سؤال می‏کردند. امّا چرا وچگونه در این روایات اسامی آنها ذکر نشده است.
احتمالی که داده می‏شود این است که دست مخالفین اهل بیت بر این احادیث دراز شده ونگذاشته است که اسامی آنها به طور صریح به گوش مردم برسد. گر چه مطابق آنچه قبلاً بیان شد با جمع بین این احادیث واحادیث غدیر وثقلین می‏توان پی برد که این دوازده خلیفه از عترت واهل بیت پیامبرند ونیز اوّل آنها علی بن ابی‏طالب (ع) است. با این حال مطابق برخی روایات که حموینی در «فرائد السمطین» وقندوزی در «ینابیع المودة» آورده اسامی آنها نیز از ناحیه پیامبر (ص) ذکر شده است.( فرائد السمطین، ج ۲، ص ۱۳۲، ح ۴۳۱ ؛ ینابیع المودة، ج ۳، ص ۲۸۱)
● پرسش: در برخی روایات اهل سنّت، ابوبکر وعمر هم جزء دوازده خلیفه معرفی شده‏اند، آن را چگونه توجیه می‏کنید؟
▪ پاسخ: طبرانی به سند خود از عبداللَّه بن عمرونقل می‏کند: از رسول خدا (ص) شنیدم که می‏فرمود: «بعد از من دوازده خلیفه خواهد آمد: ابوبکر صدیق، او بعد از من بیش از مدتی کم درنگ نمی‏کند، وصاحب آسیاب خانه‏اش... عمر بن خطاب...».( المعجم الکبیر، ج ۱، ص ۷، ح ۱۲)
پاسخ:
۱) حدیث از حیث سند اشکال دارد؛ زیرا از جمله رجال آن «عبداللَّه بن صالح» است که ذهبی احادیث او را منکر دانسته است. ونیز احمد بن حنبل می‏گوید: او در آخر عمر فاسد العقیده شد. وصالح بن محمد می‏گوید: به نظر من او در نقل حدیث دروغگوست. احمد بن صالح او را متهم دانسته ونسائی او را غیر ثقه می‏داند... ونیز در سند آن لیث بن سعد است که مورد اعتماد منصور عباسی بوده وسعی وکوشش فراوان در تضعیف ولای اهل بیت در مصر داشته است.
۲) در این حدیث هر یک از خلفای سه‏گانه خصوصاً عثمان با تعبیراتی ستوده شده‏اند که با واقعیّات خارجی سازگاری ندارد.
۳) با مراجعه به روایات دیگر پی می‏بریم که مقصود از حدیث، دوازده نفر از ذریه پیامبراکرم (ص) می‏باشند.( فرائد السمطین، ج ۲، ص ۱۳۳، ح ۴۳۱ ؛ ینابیع المودة، ج ۳، ص ۲۸۱)
● پرسش: آیا احادیث دوازده خلیفه نزد شیعه ضعیف السند وغیر معتبر است؟
▪ پاسخ: احمد کاتب می‏گوید: «روایاتی که اصحاب نظریه دوازده امامی نقل می‏کنند همگی از اخبار آحاد است وهیچ حجّت ودلیلی آنها را تأیید نمی‏کند وادعای علم به صحت آنها نیز ممکن نیست. ودر عین حال راویان آنها نیز مورد طعن واقع شده‏اند».( برگرفته از ایمیلی که بر سایت جمکران فرستاده است)
پاسخ:
۱) روایاتی که دلالت بر دوازده امام بعد از رسول خدا (ص) دارد از حدّ تواتر فراتر رفته است. ومی‏دانیم که حدیث متواتر فی حدّ نفسه مفید یقین است واحتیاجی به بررسی سندی ندارد.
۲) اصحاب ورجال شیعه همگی این احادیث را مورد قبول قرار داده وبر عمل به آنها اتفاق کرده‏اند، واین خود دلیل بر صحّت این روایات واعتماد اصحاب بر صدور آنها از امام است.
شهید صدر؛ می‏فرماید: «این روایات با کثرت احتیاط از جانب امامان در نقل آنها به جهت حفظ امام، به درجه بالایی از کثرت وانتشار رسیده است. وکثرت عددی در این روایات تنها اساس برای قبول آنها نیست، بلکه اضافه بر آن مزایا وقرائنی در اینها وجود دارد که دلیل بر صحت احادیث خواهد بود... مشاهده می‏کنیم بخاری که معاصر امام جواد وهادی وعسکری: است این حدیث را نقل کرده است، واین نکته مهمی است. این خود دلیل بر آن است که این حدیث از پیامبر ثابت شده است قبل از آنکه مضمون آن تحقّق یافته وفکر دوازده امام به کمال برسد».( بحث حول المهدی (ع)، ص۶۶و۶۵)
۳) با ملاحظه مجموعه روایات، به تعداد بی‏شماری از احادیث صحیح‏السند برمی‏خوریم که اگر به حدّ تواتر نباشد لااقل در حد استفاضه است. خصوصاً آنکه کلینی در قبول روایات منهج روش خاصّی را دنبال می‏کرده است.( ر.ک: اصول کافی) او به روایاتی اخذ می‏کرده که قطع یا اطمینان به صدور آنها از معصومین داشته است. خبر صحیح نزد کلینی ودیگران از قدما، خبری بوده که قرائن داخلی وخارجی آن را تأیید می‏کرده است، واعتماد آنها بر وثاقت اشخاص نبوده است، بلکه وثاقت تنها راهی برای صحت صدور روایت نزد او بوده است. از جمله قرائن نزد او بر قبول خبر، وجود حدیث در بسیاری از اصول چهارصدگانه حدیثی بوده که در عصر امامان تألیف شده است، ویا آنکه حدیث در کتاب معروفی بوده که مورد تأیید بزرگان از اصحاب قرار گرفته است.
واز جمله قرائن خارجی، وجود حدیث در کتاب‏هایی بوده که بر امامان عرضه شده وآن حضرات مؤلفین آنها را تمجید نموده‏اند، همانند کتاب سلیم که مورد تمجید امام صادق (ع) قرار گرفته است.
ونیز از جمله قرائن آن است که حدیث از کتاب‏هایی اخذ شده که نزد متقدمین مورد وثوق واعتماد بوده است، شیخ کلینی این گونه روایات را هم مورد توجه قرار داده وقبول کرده است، وتنها به روایاتی که راویانش ثقه‏اند توجه نداشته است بلکه این قسم از روایات بخشی از احادیث او را تشکیل داده است.
۴) کاتب در تضعیف برخی روایات به تضعیفات ابن الغضائری استناد کرده، با آنکه اصل کتابش به اثبات نرسیده ونیز تضعیفاتش مورد قبول علما قرار نگرفته است. ونیز برخی را همچون علی بن ابراهیم وسهل بن زیاد تضعیف کرده که در جای خود توثیق شده‏اند.
● پرسش: احادیث دوازده خلیفه، چگونه بر وجود امام زمان‏علیه‏السلام دلالت دارد؟
▪ پاسخ: می‏توان با این احادیث بر اثبات وجود امام زمان (ع) استدلال نمود؛ زیرا:
ـ اولاً: در بسیاری از روایات کلمه «بعدی» به کار رفته است، که ظهور در اتصال وپیاپی آمدن دوازده امام بلافاصله بعد از رسول خدا (ص) دارد.
ـ ثانیاً: مطابق حدیث صحیح مسلم ودیگران، این دوازده نفر کسانی هستند که قیام وقوام دین به آنها بستگی دارد. ونیز اسلام به وجود آنها عزیز است. حال اگر دین پابرجاست وعزیز است به وجود این دوازده امام است، که یکی از آنها باقی مانده وحافظ دین وشریعت است.
● پرسش: احادیث دوازده خلیفه با حدیث «الخلافة بعدی ثلاثون عاماً» چگونه قابل جمع است؟
▪ پاسخ: احمد بن حنبل در مسند خود از سفینه روایت کرده که رسول خدا (ص) فرمود: «خلافت سی سال خواهد بود، آن گاه بعد از آن سلطنت وپادشاهی است».( مسند احمد، ج ۵، ص ۲۲۰)
برخی از علمای اهل سنّت این حدیث را مغایر با احادیث دوازده خلیفه دانسته‏اند، زیرا خلافت دوازده خلیفه در مدت سی سال نبوده است.
۱) بین این دو روایت فرق است؛ زیرا اوصافی که برای دوازده خلیفه ذکر شده امثال: دوازده امام به حقّ، قیام دین به وجود آنها ودیگر تعبیرها، دلالت بر آمدن دوازده امام معصوم دارد، ولی در حدیث سفینه، اشاره به آمدن تعدادی خلیفه تا سی سال بعد از پیامبر (ص) دارد، گر چه در بین آنها شخص معصوم وجود نداشته باشد. ولذا مقصود به خلافت، معنای مجازی آن است، گر چه امیرالمؤمنین وامام حسن (ع) امام معصوم وبه حق از آن دوازده نفرند.
۲) حدیث سفینه غیر معتبر وغیر مشهور است، همان گونه که ابن تیمیه آن را در «منهاج السنة» تضعیف کرده است. راوی حدیث از سفینه، سعید بن جمهان است که در علم رجال تضعیف شده است.( منهاج السنة، ج ۲، ص ۲۲۳)( تهذیب التهذیب، ج ۴، ص ۱۳)
● پرسش: احادیث سیزده امام چگونه قابل توجیه است؟
▪ پاسخ: ظاهر برخی از روایات اشاره به آمدن سیزده خلیفه بعد از رسول خدا (ص) دارد، در توجیه این روایات می‏گوییم:
۱) هیچ یک از علمای شیعه چنین ادعایی نکرده که امامان بعد از پیامبر (ص) سیزده نفرند، جز هبة اللَّه بن احمد مفید عمری که نجاشی درباره او نقل می‏کند: «او هم صحبت وهم مجلس با ابوالحسین بن ابی‏شیبه علوی زیدی بوده وبرای او کتابی تألیف کرده است. او امامان را سیزده نفر شمرده وزید بن علی بن حسین را به جهت خوشایندی ابن ابی‏شیبه زیدی جزء امامان به شمار آورده است.
۲) روایاتی که برخی از کج‏فهم‏ها امامت سیزده امام را از آنها فهمیده‏اند، برخی به جهت سوء تعبیر راویان حدیث است.
از آن جمله در روایت سلیم آمده است که پیامبر (ص) به علی (ع) فرمود: تو ودوازده نفر از اولادت امامان بر حق می‏باشید. معلوم است که در تعبیر به دوازده امام حضرت امیرالمؤمنین (ع) نیز داخل بوده است، خصوصاً به قرینه روایات متواتری که در کتب شیعه وسنّی وجود داشته واشاره، بلکه تصریح به آمدن دوازده خلیفه بعد از پیامبر (ص) دارد.
۳) در کتاب سلیم بن قیس هلالی بیش از بیست حدیث است که دلالت بر آمدن دوازده امام بعد از پیامبر (ص) دارد.
۴) کلینی وسلیم بن قیس که این گونه روایات را در کتب حدیثی خود آورده‏اند، از داعیان ومریدان دوازده امام هستند. واین خود دلالت بر اشتباه نسّاخ در نقل حدیث دارد. ولذا تمام کسانی که این گونه احادیث را نقل کرده‏اند در باب دوازده امام آورده‏اند.
۵) همه احادیثی که ظهور بدوی در سیزده امام دارد ضعف سندی دارد.
منبع : درگاه پاسخگویی به مسایل دینی