جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


آنکه حرف داشت و نگفت آنکه فیلم بازی کرد!


آنکه حرف داشت و نگفت آنکه فیلم بازی کرد!
بدون شک یکی از بخش های اصلی رقابت نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری در جذب مردم، تبلیغات تلویزیونی آن هاست. صدا و سیما نیز مثل دوره های قبل، امسال هم فرصت برابری را برای نامزدها فراهم کرد تا شخصیت، اندیشه، اهداف و برنامه های خود را به عموم اعلام کنند. رسانه ملی، در هر دوره یک برنامه جدید را برای تبیین بهتر در این زمینه طراحی می کند. مثلا در این دوره، برای نخستین بار مناظره های نامزدها به نمایش درآمد. کاری که علاوه بر دادن فرصت مقایسه دو به دوی نامزدها به مردم، دارای جاذبه بالایی است. همچنان که زمان های پخش مناظره های نامزدها، از پربیننده ترین ساعات تماشای تلویزیون بود. ضمن این که این اقدام سیما، یک حرکت کنشمند و تهاجمی در جنگ رسانه ای با سایر شبکه های دیداری و شنیداری فارسی زبان ضد انقلاب محسوب می شود. به طوری که در این مورد، سایر شبکه ها مجبور شدند به صدا و سیمای جمهوری اسلامی واکنش نشان دهند و این بار منبع خبری آن ها، رسانه ملی شد. هر چند برنامه پخش مناظره ها هم، به عنوان یک برنامه پلاتویی، می تواند با نحوه اجرا، روش تصویربرداری و... با هیجان و اثرگذاری بیشتری همراه شود. بحث درباره برنامه مناظره نامزدها مفصل است و مجالی دیگر را می طلبد. ذکر آن در این نوشتار با این مقصود انجام شد که بگوئیم، صدا و سیما با ارائه برنامه هایی جسور و بدیع، البته با حفظ خط قرمزها، می تواند در مواجهه با رسانه های مهاجم بیگانه، بیش از پیش موفق عمل نماید.
اما یکی دیگر از برنامه های موثر در زمینه اطلاع رسانی نامزدهای انتخابات به شهروندان، فیلم های مستندی است که درباره آن ها ساخته می شود. این مستندات، اولین بار سال ۸۰ به کار گرفته شدند. اما در دوره قبل انتخابات ریاست جمهوری، نقش تعیین کننده تری بازی کردند. تفاوت اصلی این بخش از برنامه های تبلیغاتی نامزدها با سایر بخش ها در این است که این فیلم ها، در اصل رقابت کارگردانان آن هاست. به همین مناسبت، بدون در نظر گرفتن نظریات و اندیشه های مطرح شده در فیلم های تبلیغاتی سری اول نامزدها که از ۸ تا ۱۱ خردادماه پخش شد ، روش کار تولیدکنندگان آن ها بررسی می شود.
● حرف های ناگفته
قبل از هر چیز باید گفت که فیلم مستند، براساس واقعیت است. البته فیلم های سینمایی و داستانی و سریال های تلویزیونی هم می توانند ملهم از واقعیت باشند، اما فرق بین فیلم مستند و فیلم داستانی در این است که فیلم مستند جنبه اسنادی دارد. یعنی می توان از آن به عنوان یک سند استفاده کرد. براین اساس، مستندی موفق تر است که سندیت بیشتری داشته باشد.
فیلم مستند محمود احمدی نژاد که با عنوان «دولت یار» به نمایش درآمد نیز سعی داشت واقعیاتی را درباره این نامزد انتخابات دهم ریاست جمهوری به مخاطب خودش ارائه دهد. این اثر که به کارگردانی جواد شمقدری خلق شده است، با رویکردی گزارشی و با پرهیز از جلوه های ویژه و گرافیکی و موسیقی و سایر جنبه هایی که بار فانتزیک کار را بالا می برد، آفریده شده است. چون گروه تولید این فیلم، هدف اصلی شان ارائه روایتی صادقانه درباره احمدی نژاد بود. روایتی که بین هواداران این نامزد تاثیر بسیاری گذاشت و احساسات آن ها را برانگیخت. خصوصا صحنه هایی که د ر آنها، رئیس جمهور به میان مردم می رود و رابطه ای بی واسطه و رودررو با هموطنانش برقرار می کند. تصاویری که البته جنبه ای اسطوره ای هم دارند و شاید مردم بسیاری از کشورهای دنیا، با دیدن این فیلم، از چنین تعاملی بین مدیر رده اول و مردم عادی کشور ما دچار شگفتی شوند.مستند «دولت یار» یک گزارش تصویری ساده و فاقد هرگونه ظرافت و خلاقیت درباره برخی از هزاران کار انجام شده توسط رئیس جمهور است. این مستند موضوع بسیار بزرگی داشت، اما از آن اقیانوس، تنها قطره ای به مخاطبش رسانده شد. حرف های ناگفته بسیاری درباره «دولت یار» هست که در این مستند هم ناگفته ماند. امید است که این ناگفته ها در سری دوم مستند تبلیغاتی احمدی نژاد به نمایش دربیاید.
● هراس دوربین
انتقاد کردن از فیلم های مجیدی همیشه دشوار است. فیلم های سینمایی این کارگردان آن قدر صادقانه و صمیمی هستند که مخاطب را محو تماشای خود می کنند. فیلم هایی که بر روح تماشاگر خود زخمه هایی می زنند که تا پایان عمر به یادش می ماند. اما مستندی که درباره میرحسین موسوی توسط او و دوستانش ساخته شده است، اگرچه باز هم همراه با نماها و پلان های حساب شده است، اما یک مستند ناموفق حساب می شود. زیرا نمی توان این فیلم را یک سند تصویری درباره یکی از نامزدهای دهمین انتخابات ریاست جمهوری اسلامی ایران دانست. ضمن این که پاره ای از صحنه ها به شدت تصنعی از آب درآمده اند و مخاطب متوجه می شود که تنها یک «فیلم» می بیند. از جمله همان صحنه ای که یک زن از میان جمعیتی، به زور خودش را به میرحسین می رساند تا به او بگوید فرزندانش اعتیاد دارند و چقدر وضع مملکت خراب است!
صحنه ای که به شدت توی ذوق می زند و ملال آور است. البته مهم ترین دلیل عدم توفیق این مستند این است که دست کارگردان و همکاران او بسته بود. زیرا موسوی حرف چندانی برای گفتن ندارد و این مسئله کار سازندگان این فیلم را کمی دشوار کرد. پاره ای دیگر از تصاویر فیلم، به نمایش نمادها می پردازد. سازندگان این فیلم البته دراین مورد زیرکانه عمل کرده اند و به خوبی احساسات مذهبی و معنوی تماشاگر متدین این فیلم را نشانه رفتند.
یک بخش دیگر فیلم هم به یک نماهنگ محدود می شود. سکانسی که در آن موسوی در بین هوادارانش می رود و در همان حال سرود «وطنم» نیز پخش می شود. نکته قابل توجه دراین صحنه ها این است که دوربین، از نزدیک شدن به هواداران تجمع کرده برای حمایت از این نامزد خودداری کرده است. دوربین حس ترس خود را در هنگام مواجهه با این گروه فاش می کند. البته شکار لبخند از شخصیت محوری این فیلم که چهره ای دائماً عبوس و اخمو دارد نیز در نوع خودش جالب است.
● یک مستند بی طرف
فیلم مستند محسن رضایی، به کارگردانی محمدعلی فارسی، مستندتر از سایر فیلم هاست. این اثر، بی هیچ دخل و تصرفی در واقعیت، صرفا اطلاعاتی را درباره موضوع خود ارائه می کند.
مستند رضایی، از نظر گونه شناختی جزو مستندهای «پرتره» محسوب می شود. به این معنی که موضوع این اثر یکی از چهره های سیاسی است و در آن زندگی او از ابتدای تولد تا به امروز تشریح می شود. معلوم است که کارگردان فیلم و همکارانش تحقیقات بسیاری را درباره محسن رضایی انجام داده اند.روایت با طمأنینه و صادقانه، همراه با ضرباهنگی متناسب و استفاده به جا و هماهنگ از موسیقی متن و نریشن (گفتار متن)، این اثر را تبدیل به مستندی کلاسیک و فنی کرده است. البته هیجان و اندکی احساس گرایی که لازمه این نوع فیلم هاست در آن لحاظ نشده است.
● مستند سیاسی یا تجاری؟
فیلم مستند مهدی کروبی که به کارگردانی بهروز افخمی و با همکاری افرادی چون سیدضیا ء الدین دری، علی معلم و ... ساخته شده است، بیش از آن که یک مستند سیاسی باشد، یک مستند تجاری است. البته مستند تجاری، لزوماً اثر بی ارزشی نیست، اما این سبک برای معرفی شخصیت ها چندان کارکردی ندارد.زیرا این روش، بیشتر برای بزرگنمایی یک شیء یا محصول تولید شده به کار برده می شود. سطحی گرایی و فریب مخاطب نیز از جمله ویژگی های این گونه مستند است.
اشتباه بزرگ افخمی و همکارانش دراین فیلم نمایش کلوزآپ (نمای نزدیک) اشک ریختن کرباسچی برای مستضعفان (!) است. به هرحال مهمترین شاخصه یک فیلم مستند، همان طور که ذکر شد، وفاداری به حقایق و وقایع است.
ضمن این که درام پردازی فیلم درنیامده است و حضور پرتعداد مشاوران کروبی، صحبت کردن پیاپی آن ها و رفت و برگشت های تصویر، یکدست و هماهنگ نیست. به همین دلیل، بالاخره مخاطب متوجه نمی شود که کروبی برای چه می خواهد رئیس جمهور شود.
آرش فهیم
منبع : روزنامه کیهان