یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

تسکین تراژیک


تسکین تراژیک
این متن تلخیص شده یک مقاله‌ مفصل است. می‌دانیم که در تلخیص، برخی موضوعات از دست می‌رود. به دلیل محدودیت صفحات این ویژه‌نامه، مباحث پایانی مقاله تنها یکی از وجوه نتیجه‌گیری نویسنده را از بررسی خطبه و موعظه‌ها آورده است. «در همه دوران زندگی خود هرگز ندیدم که خدا را با چنین اشتیاقی جست‌وجو کنند». این جمله‌ای از موعظه کشیش «تری وایت» در ۱۶سپتامبر ۲۰۰۱ بود که بیانگر احساسات دینی او، از پسِ حادثه ۱۱ سپتامبر است. متعاقب این رویداد و در روزها و هفته‌های پس از آن، مردم برای دریافت پاسخ‌ پرسش‌های خود هیاهو کردند و توجه بسیاری از آنها به نهادهای مذهبی جلب شده یا برخی دوباره به سوی این نهادها بازگشتند. سیاستمداران نطق ‌کردند و تلویزیون تحلیل‌ها و گزارش‌های بسیاری تدارک دید، با این حال تلاشی در جریان بود تا همه بارِ این حادثه را قلمروی روحانیت مسیحی به دوش کشد. بنابراین موعظه‌های یهودی و مسیحی؛ و به همان اندازه خطبه‌های اسلامی، در آن هنگام که حادثه بررسی شده و به آنها واکنش نشان داده می‌شد؛ نقشی مهمی ایفا کرده و در بسیاری موارد نیز به این نکته پرداختند که چه واکنشی می‌توان در برابر چنین رویدادی داشت.
این مقاله بازبینی چهار سخنرانی‌ است که بلافاصله پس از ۱۱ سپتامبر ایراد شدند. روش‌شناسی خاصِ این موضوع پیش از آغاز مقاله به توضیح نیاز دارد. نخست؛ این موعظه‌ها/ خطبه‌ها به عنوان نمونه‌های مجزا در نظر گرفته شده و لزوما نماینده سنت‌ بزرگ‌‌تری نیستند. دوم؛ هنگام بررسی موضوع اصلی مقاله، موعظه‌ها معادل و یا موازی هم در نظر گرفته نخواهند شد. زیرا شرایطی منحصر به فرد، که اکنون صرفا به شکل جانبدارانه‌ای شناختنی هستند، هر یک از این موعظه‌ها را طرح‌ریزی و خلق کرده است. ویژگی‌های برجسته هر یک از این موعظه‌ها/ خطبه‌ها امکان تمیز دادن آنها از یکدیگر را فراهم آورده است. با این حال، هر یک از این نمونه‌ها در جایگاه اجتماعی متفاوتی قرار گرفته و از سوی دیگر پرفرمنس یگانه‌‌ای هستند که با تجربیات شخصی و متاثر‌کننده مردم گرداگرد جهان ارتباط برقرار می‌کند.
به کارگیری پارادایم‌های پرفرمنس برای بررسی پدیده خارق‌العاده‌ای همچون موعظه‌، نشان از گستردگی مطالعات تئاتر و پرفرمنس دارد. این مقاله از الگویی دراماتورژیکال بهره می‌گیرد که کارکرد آن بررسی زمینه‌ای‌ تاریخی است که اجرای متنِ یک نمایش را در برمی‌گیرد. بدین‌ترتیب هر سخنرانی مذهبی پیش از اینکه در مقابل شنوندگان ایراد شود، در چارچوب اصول نظری و تاریخی خود جای گرفته است.
خطبه‌ها در جوامع مسلمان توسط شخصیتی به نام امام در [مراسم] پرفرمنسی همگانی در روز جمعه، به نام «نماز جمعه» ایراد می‌شوند. نماز یکی از پنج رکن اساسی اسلام است که خطبه‌ها اهمیت این کنش مذهبی را حفظ می‌کنند. خطبه‌ها اغلب یک موضوع اصلی داشته و برای آموزش، ارشاد، و فراخوانی به یک گردهمایی دینی در جامعه‌ای خاص به کار گرفته می‌شود. خطبه‌ها تنها برای حمایت از ایمان مذهبی نیستند، بلکه به متحد کردن مردم جامعه با یکدیگر یاری می‌رسانند. بدین‌ترتیب آنها ساز و کار اتحاد اجتماعی را برای مقابله با هر دین و هر نزاعِ غیر دینی پدید می‌آورند.
خطبه‌‌های یهودی اغلب موضوعات بحث‌برانگیز را مطرح می‌کنند و جامعه را به چالش می‌کشند. خاخام «آبراهام کوهن» جایی گفته بود: «تنها با داشتن یک مفهوم روشن از هدف کنیسه، می‌توانیم شخصی را به یک فهم درست از موعظه برسانیم». و سپس افزود: «هدف موعظه تاثیر گذاشتن بر فکر و عمل شنونده است». در یهودیت، دانش به تنهایی ارزشی ندارد، هنگامی که یک دانش جامه عمل بپوشد، آنگاه ارزش‌های او عیان خواهد شد. به همین دلیل موعظه بدون عمل به آن اهمیتی ندارد. او می‌گوید: «حقیقت تعالیم یهودیت آموختن برای عمل کردن است».
«هری امرسون فوسدیک» واعظ مشهور آمریکایی است که برنامه‌ای هفتگی در رادیو را برای میلیون‌ها شنونده اجرا می‌کند، موعظه را بدین‌گونه توصیف می‌کند: «آغاز هر موعظه با مسائل واقعی مردم است که شامل مواجهه با مشکلات، پاسخ به پرسش‌ها، اثبات اعتقادات اصیل و تفسیر تجربیاتشان در همدلی و درک همکاری است.» بدین ترتیب موعظه در مسیحیت، باید برای پرسش‌های جامعه‌ای که در مقابل آن قرار گرفته، پاسخی در خور داشته باشد.
موعظه‌ها به شکل‌گیری هویت جامعه یاری می‌دهند. یک جامعه از طریق موعظه‌ها خود را بیان می‌کند یا نشان می‌دهد. موعظه ممکن است در واکنش به بحرانی باشد، مانند حادثه ۱۱ سپتامبر.
با توجه به این، من چهار سخنرانی پس از ۱۱سپتامبر را انتخاب کردم: سخنرانی کشیش «بیلی گراهام»، خاخام «اسکات گلس»، امام «ارشد قامیت» و کشیش «پگی بوسمیر». این چهار سخنرانی که پس از بررسی هزاران نمونه انتخاب شدند، نشان‌دهنده طیف گسترده‌ای از واکنش‌ها به حادثه ۱۱ سپتامبر است.
به غیر از کشیش «بیلی گراهام» موعظه‌گران دیگر، بیرون از مرزهای جامعه‌شان ناشناخته هستند.
«بیلی گراهام» که مشاور دینی رئیس‌جمهورانِ آمریکا بوده، در روز ملی عبادت به درخواست بوش سخنرانی می‌کند و بوش و رهبران سیاسی دیگر نیز در این مراسم حضور می‌یابند. مضمون موعظه این مراسم نشان‌دهنده وجود یک جامعه مقتدر و موثر بود. این موعظه بیشتر سخنرانی سیاسی یک شخص مذهبی به نظر می‌رسید. گراهام گفت: «آنها به زودی سبب به دست آوردن عدالت خواهند شد، همانطور که رئیس‌جمهور بوش و کنگره او با صراحت تمام اظهار داشتند.» این موعظه نشان می‌دهد که برای رسیدن به عدالت باید چشم انتظار بوش بود و نه خدا. در صورتی که معمولا از یک سخنران مذهبی انتظار می‌رود تا خدا را به عنوان عطا‌کننده عدالت معرفی کند. او در پایان موعظه خود می‌گوید: «ما می‌دانیم که خداوند به رئیس‌جمهور و اطرافیان او شجاعت، عقلانیت و توان داده است. و این عزیمت به سوی روزی است که همه ما آن را به عنوان روز پیروزی به خاطر خواهیم آورد.» حال پرسش بی‌پاسخ این است که منظور کشیش از پیروزی، پیروزی خداوند بوده یا پیروزی نیروی نظامی دولت ایالات متحده به رهبری جورج بوش، که حامی این موعظه هم هست؟
خاخام «اسکات گلس» از سنت یهودی‌اش دیدگاه متفاوتی به حادثه ۱۱ سپتامبر دارد. او پیش از حادثه ۱۱ سپتامبر نیز با اقدامات خشن علیه غیرنظامیان آشنا بوده است. بنابراین می‌گوید: «حالا مردم خشمی را که بر روح و روان مردم بیگناه فرو می‌ریزد، درک خواهند کرد. آنها دیگر می‌فهمند که به ناگه بیگناهی در محل کار، حین راه رفتن در خیابان، غذا خوردن در رستوران، در درخششِ نورِ انفجاری ناگهانی ناپدید می‌شوند.» موعظه او درباره ۱۱ سپتامبر پس‌دادن درس‌هایی است که پیش از این با ضربه خوردن از چنین حوادثی گرفته است. بنابراین همه را به آینده‌ای آرام نوید می‌دهد و می‌گوید: «آموزه‌های دینی سنت ما آینده‌نگر است. حتی در عمیق‌ترین لحظات ناامیدی هم ما را به امید و آینده و زندگی بشارت می‌دهد.»
«امام ارشد قامیت» خطبه خود را با آن اوضاع بحرانی می‌آغازد که مسلمانان جهان با آن روبه‌رو شده‌اند. او در خطبه‌ای که پس از حادثه ۱۱ سپتامبر در مسجدی در لندن ایراد کرد، می‌گوید: «به نظر می‌رسد که منطقی در میان است که بر اساس آن، اگر شما به اسلام معتقد باشید، یک متعصب محسوب می‌شوید. و اگر شما یک متعصب هستید پس باید تروریست هم باشید... چون بر اساس آن منطق، اصطلاحاتِ اسلام، مسلمانان، تعصب و تروریسم به شکل جدایی‌ناپذیری درهم آمیخته‌اند.» بنابراین او متذکر می‌شود که ما مسلمانان باید از کارهایی که اعتبار اسلام را خدشه‌دار می‌کند، بپرهیزیم و امید دارد که هرچه زودتر این پندار کلیشه‌ای از اسلام فراموش شود. در خطبه او به همه کسانی که در این حادثه کسی را از دست دادند، تسلیت گفته می‌شود. اما بر این هم تاکید می‌کند که با این اتفاق، جماعت او با خطر مواجه شده است. مسلمانانی که مانند آنها دعوی اعتقاد به اسلام داشتند، دست به چنین عملی زدند، اما «امام ارشد قامیت» بروز واکنش خاصی را به هم‌کیشانِ خود توصیه نمی‌کند. در عوض آنها را به سوی آینده رهبری می‌کند: «کار ما صرفا بردباری، صبر و پایداری در گفتن حقیقت و سرمشق دیگران ماندن است که این وظیفه و سرنوشت ماست.»
کشیش «پگی بوسمیر» بر خلاف اینها، تا نیمی از موعظه خود ‌از ۱۱سپتامبر هیچ نامی نمی‌برد، در عوض این پرسش را طرح می‌کند که «خدا چه چیز را دوست دارد؟» او برای پاسخ به این پرسش، دو نکته را پیش می‌کشد: یکی اینکه خدا ما را دوست دارد و دیگر اینکه خدا همیشه در جست‌وجوی ما و در کنار ماست. او بالاخره در میانه موعظه نقبی به قدرت حادثه ۱۱ سپتامبر می‌زند، قدرتی که می‌تواند ما را از عشق به خدا دور کند و این تصور را در جامعه رواج دهد که خدا دیگر ما را دوست ندارد و همراه ما نیست. او به این شیوه تنهایی و رنجی را که جامعه‌اش به آن دچار شده، تسکین می‌دهد و از شدت ناامیدی‌ها می‌کاهد. او تاکید دارد که خدا همواره در ارتباط با ما باقی خواهد ماند.
هر یک از این چهار موعظه/ خطبه به یک اندازه هویت جوامع مربوط به خود را نشان می‌دهند. در واقع آنها پرفرمنس‌های یک جامعه هستند؛ پرفرمنس‌هایی که با جامعه خود رابطه متقابل دارند. پرفرمنس‌ها، اعتقاد سنتی جوامع را هم به اجرا در آورده و عیان می‌کنند. با مطالعه این پرفرمنس‌ها می‌توانیم واکنش‌های دینی را در مواقع بحران بررسی کنیم، و به این مهم دست یابیم که به وقت بحران، هر جامعه‌ای چگونه خدا را تعریف می‌کند و چگونه تلاش می‌کند میان جامعه خود و عالم روحانی پلی ارتباطی بنا کند تا از شدت یک حادثه کاسته شود. این خطبه‌ها/موعظه‌ها با بازگوکردن مکرر یک فاجعه، مانند اجرای یک تراژدی مردم را تسکین می‌دهند. در حوادث ۱۱ سپتامبر پاسخ بسیاری از پرسش‌ها، از طریق دین به جامعه داده شد. بدین ترتیب این حادثه در رویکرد دوباره جوامع به مذهب تاثیر بسیار داشت. از سوی دیگر خطبه‌ها/موعظه‌ها آغازگر بازگشت مردم به دین و نهادهای دینی بود. همین بازگشت، بهانه خوبی بود تا کشیشی نظیر گراهام خدا را حامی بوش بداند و بوش هم جنگ‌افروزی‌های خود را با ابزار دینی توجیه کند، حال هر دو سوی جنگ به ابزارهای دینی برای توسل به خشونت مجهز می‌شدند و از این نظر نبردی برابر شکل می‌گرفت.
پیتر سیوتا
ترجمه:علی قلی‌پور
منبع: The Journal of Religion and Theatre, Vol. ۲, No. ۱, ۲۰۰۳
منبع : روزنامه کارگزاران