سه شنبه, ۲۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 14 May, 2024
مجله ویستا

سلامت روانی سالخوردگان


سلامت روانی سالخوردگان
به‌موجب پژوهش‌های صورت‌گرفته، کهن‌سالان بیشتر از جوانان، در معرض خطر برخی از نابه‌سامانی‌های روانی و عارضه‌های مربوطه هستند. بسیاری از این بیماری‌ها را می‌توان به‌درستی تشخیص داد و درمان کرد. متأسفانه، بسیاری از کهن‌سالان، تمایلی به ”روان‌درمانی“ که قادر است نشانه‌های بیماری آنان را بهبود بخشیده یا کاهش دهد و عملکرد پیشین را به آنان برگرداند، ندارند؛ به این دلیل که بسیاری از مردم با بیماری‌های روحی ناآشنا هستند. پاره‌ای از انسان‌ها، از علامت‌های بیماری خویش، احساس شرمندگی می‌نمایند و احساس می‌کنند که جزء اجتناب‌ناپذیر دوران پیری هستند و تمام عارضه‌ها را ناشی از ”سالمندی“می‌دانند یا فکر می‌کنند که برای کاستن از ناراحتی، نمی‌توان به اقدامی دست زد؛ در نتیجه:
▪ هر چند نزدیک به ۲۵درصد سالخوردگان، دستخوش نشانه‌های بیماری روحی‌اند؛ اما در پی درمان نیستند. تنها ۴درصد بیماران مرکز بهداشت روانی جامعه را کهن‌سالان تشکیل می‌دهند.
▪ فقط ۲درصد بیمارانی که به مطب پزشکان یا بیمارستان‌های خصوصی مراجعه می‌کنند، سالخورده هستند.
▪ کمتر از ۵/۱درصد از هزینه‌های مستقیم، صرف معالجهٔ بیماری روانی سالخوردگان می‌شود.
تغییرهای چشمگیر اخلاقی و رفتاری را که در فردی کهن‌سال بروز می‌کند، نادیده نگیرید. چنین دگرگونی‌هائی ممکن است نشانه‌های افسردگی، عقل فرسودگی (دیوانگی)، بیماری زوال عقل پیری (آلزایمر) یا بیماری‌های دیگر باشند.
● افسرده‌حالی
این حالت، متداول‌ترین اختلال روانی است که تا ۵درصد افراد ۶۵سال به بالا را رنج می‌دهد. به باور بسیاری از پژوهشگران، برآورد مزبور، اندک است؛ زیرا امکان دارد افسرده‌حالی، هم‌چون جنون به‌نظر آید؛ به این‌ترتیب، برخی کارشناسان تخمین می‌زنند ۱۰درصد کسانی که بیماریشان دیوانگی تشخیص داده شده است، در واقع افسرده‌حال هستند. اگر شما یا یکی از عزیزانتان، بیش از دو هفته گرفتار یکی از این نشانه‌های پریشان خاطری شدید، باید یاری‌ بجوئید:
▪ احساس بی‌ارزشی، ناامیدی، درماندگی، اندوه دیرگذر یا گریه‌های بی‌دلیل دمادم، بی‌قراری، تحریک‌پذیری (تندمزاجی)، کاهش علاقه به کارهائی که در گذشته لذت‌بخش بوده و کناره‌گیری از آنها و دوری جستن از اعضاء خانواده
▪ بروز مشکل‌های ذهنی مانند ضعف بی‌دلیل حافظه یا ناتوانی در تمرکز حواس، پیدایش آشفتگی، پریشان‌فکری و سردرگمی.
▪ فکر مرگ و خودکشی به سر داشتن.
▪ ناراحتی‌های جسمی مانند کم‌اشتهائی یا پراشتهائی محسوس، خستگی و خواب‌آلودگی پیوسته، بی‌خوابی یا افزایش ساعت‌های خواب مورد نیاز، درد و رنج، یبوست یا سایر ناخوشی‌هائی که علت دیگری ندارند.
● زوال عقل کاذب (عقل‌فرسودگی کاذب)
سالمندان، به احتمال زیاد فراموش‌کار، گیج، سرگشته، پریشان و سردرگم می‌شوند؛ زیرا آنان دچار وضعی می‌گردند که به سرعت برگشت‌پذیر بوده و به‌طور کلی به ”جنون“ ربطی ندارد. برای نمونه تداخل‌های داروئی یا تجویز بیش از حد دارو، برنامهٔ غذائی نامناسب و دیگر ناراحتی‌های جسمی و روحی موجب علایمی می‌گردند که به دیوانگی شبیه‌اند. زوال عقل کاذب را زمانی می‌توان خنثی کرد که علت‌های آن تشخیص داده شده و درمان گردند؛ پس آن‌چه که اهمیت دارد، این است که روان‌پزشک، نخست، ارزیابی کاملی را انجام دهد.
● درمان‌های داروئی
سالمندان، بیش از گروه سنی دیگر، داروهای بانسخه و بی‌نسخه مصرف می‌کنند. چون سوخت‌وساز (متابولیسم) آنان کندتر است؛ چنین موادی، به‌مدت طولانی‌تری در بدن مانده و با سرعت هرچه تمام‌تر، سمی می‌شوند. از آن‌جائی که تعداد زیادی از سالخوردگان، بیش از یک دارو میل می‌کنند؛ بنابراین، خطر بزرگی در کمین است و آن، این است که داروها با هم تداخل پیدا کرده و سبب سردرگمی، پریشانی، تغییرهای خلقی و سایر نشانه‌های عقل‌فرسودگی می‌گردند.
● عادت‌های بد غذا خوردن، سبب سوء تغذیه می‌شوند
به‌دلیل این‌که مغز به ذخیرهٔ ثابتی از مواد مغذی مناسبی نیاز دارد، عادت‌های بد تغذیه یا ناراحتی‌های گوارشی، ممکن است عملکرد مغز را برهم زنند. برای نمونه کم‌خونی مهلک، نوعی اختلال خونی حاصل از توانائی در مصرف ویتامین ”ب“ است که موجب تندمزاجی (تحریک‌پذیری)، آزرده‌خاطری یا عقل‌فرسودگی می‌گردد. وجود مقدار بسیار اندک قند در جریان خون نیز، باعث آشفتگی (پریشانی) و تغییر شخصیت می‌شود.
● بیماری قلبی و ریوی
مغز نیز، برای کارکرد صحیح خود به مقدار زیادی اکسیژن احتیاج دارد. چنان‌چه شُش‌ها نتوانند اکسیژن کافی را وارد خون سازند یا قلب، قادر به انتقال خون به مغز نباشد؛ کمبود اکسیژن در مغز و رفتار، اثر می‌گذارد.
● بیماری‌های غده‌های فوق کلیوی، تیروئید، غدهٔ نخاعی (هیپوفیز) یا سایر غده‌ها
این غده‌ها به تنظیم هیجان‌ها، ادراک، فرایند اندیشه و حافظه کمک می‌کنند. بد کارکردن آنها، بر این فرایندهای ذهنی اثر می‌گذارد.
● زوال عقل‌ پیری (آلزایمر)
”آلزایمر“ که معادل آن را به فارسی، ”جنون پیری“ یا ”زوال عقل پیری“ می‌گویند، گونه‌ای از دیوانگی است. کاشف این بیماری، روان‌پزشکی آلمانی موسوم به ”الویس آلزایمر“ است که در سال ۱۹۰۷ به این مهم دست یافت و از آن به بعد، مورد توجه روزافزون قرار گرفته است. امکان ابتلای یک انسان بالغ به این بیماری، یک درصد است. امکان ابتلای اعضاء خانوادهٔ فرد درگیر به این بیماری، چهار برابر سایرین است. بیماری مورد بحث که باعث مرگ سلول‌ها می‌گردد، بخشی از مغز را که مهارکنندهٔ حافظه است، دربر می‌گیرد. هم‌چنان که بیماری مزبور، به دیگر قسمت‌های مغز پراکنده می‌شود، شمار زیادی از توانائی‌های فکری، عاطفی و رفتاری را تحت تأثیر قرار می‌دهد.
● نشانه‌ها
به‌طور معمول، شروع بیماری ”آلزایمر“، خیلی کند و تدریجی است. تخستین علامت بیماری، زوال حافظهٔ نزدیک و کوتاه‌مدت است. به‌عنوان نمونه، فردی فراموش می‌کند بخاری را خاموش کرده یا به یاد ندارد که کدام داروها را آن روز صبح خورده است؛ هم‌چنین تغییرهای خفیف شخصیتی هم‌چون بی‌احساسی (دل‌مردگی) یا کناره‌گیری از اجتماع نیز روی می‌دهد. هم‌زمان با پیشرفت بیماری، بیماران از لحاظ تفکر انتزاعی (مجرد اندیشی)، نگهه‌داری پول، کار با ارقام به هنگام پرداخت بهای صورت‌حساب، در زمینهٔ درک آن‌چه که می‌خوانند یا سامان دادن به برنامه‌های روزانهٔ خویش در زحمت‌اند. در ضمن، به احتمال زیاد زودآزار (تحریک‌پذیر)، بی‌تاب و اهل دعوا بوده و ظاهرشان چندان مرتب نیست. در مرحله‌های پایانی بیماری، بیمار از نظر زمان و تاریخ، سردرگم و سرگردان است و قادر نیست نام اقامتگاه یا مکانی که به تازگی از آن دیدن کرده را بر زبان آورد. چنین شخصی سرانجام سکوت، اختیار کرده و از حیث خلق‌وخوی، دمدمی و بی‌قرار و فاقد حس همکاری شده و سرانجام قادر به مراقبت از خویش نمی‌شود. چون این بیماری، بسیار فراگیر است، بسیاری از مجامع، گروه‌های پشتیبان تشکیل داده و مطلب‌های آموزشی و اطلاعات لازم را جهت مبتلایان به ”آلزایمر“ و خانواده‌های آنان مهیا کرده‌اند.

منبع: ”American Psychiatric Association“
مترجم: ا.امیردیوانی، نویسنده، مترجم و پژوهشگر
منبع : مجله شادکامی و موفقیت