پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا
نگاهی به فیلم مهمان
تماشای فیلم های شبیه به «مهمان» چند فایده دارد. اول این كه به یادمان می آورد كه فیلم ساختن در شرایط فعلی سینمای ایران، چقدر ساده و آسان است. فقط كافی است، چند بازیگر ستاره داشته باشید. اینها را دور هم جمع می كنید و یك دوربین هم، آن وسط می كارید سپس از آنها می خواهید هر شیرین كاری كه بلدند، جلوی دوربین نمایش دهند.
این نوع فیلمسازی با شعار كلیدی «هرچه باداباد» به پیش می رود و هر سینمادوستی را تحریك می كند كه به میدان تولید فیلم بیاید و شانس خود را امتحان كند.
فایده دوم تماشای این گونه فیلم ها این است كه می توانید برای مشخص كردن اشتباه های فیلم، با دوستانتان مسابقه بگذارید. از طرفی بدون توجه به شوخی های فیلم، لذت خندیدن به یك فیلم سطحی و بی مایه را هم تجربه كنید.
سومین نكته هم این است كه می توانید وجوه اشتراك این گونه فیلم ها را با نمونه های مشابهشان در سینمای پیش از انقلاب پیدا كنید. دست آخر هم به این نتیجه برسید كه جریان مرموز فیلمفارسی، هنوز هم با اقتدار كامل به حیاتش در سینمای ایران ادامه می دهد. كارگردان «مهمان» با استفاده از كلیشه های داستانی چندین بار آزموده شده، تمام سعی و توانش را به كار بسته است تا هر طور شده مخاطبش را بخنداند، یك دختر خارجی به ایران وارد می شود و به صورت كاملا اتفاقی، در مقابل یك راننده تاكسی قرار می گیرد. جوانی آس وپاس و پایین شهری.
مطابق معمول، نقش جوان الكی خوش را «امین حیایی» بازی می كند. اوست كه مسئولیت سنگین خنداندن مخاطبان را به تنهایی به عهده دارد. اما فیلمنامه «مهمان» آن قدر شتابزده نوشته شده است كه بازیگرمحوری روایت، از ظرفیت های یك كمدی موقعیت هم نمی تواند استفاده كند. به همین سبب كارگردان مجبور می شود با رفتارهای اغراق آمیز و شكلك درآوردن بازیگران، تماشاگران را در سالن نگه دارد. نتیجه این چنین شیوه ای، این شده كه «امین حیایی» در سرتاسر فیلم با حالتی خمیده و شانه های رو به جلو، ژست می گیرد. شوخی های كلامی اش هم دراین حد است كه كلمات انگلیسی را اشتباه تلفظ می كند. مثلا «كرولاین» را «كر و لال» می گوید و معنای دو كلمه «هلّو» (سلام) با «یلّو» (رنگ زرد) را با هم اشتباه می گیرد.
از دیگر شوخی های بامزه(!) امین حیایی در جایی از فیلم این است كه ترانه كوچه بازاری «سپیده دم اومد و وقت رفتن» را با لهجه انگلیسی می خواند و دور حوض و داخل آن، حركات موزون(!) انجام می دهد؛ برای برادر تازه به دنیا آمده اش نام «رستم» را انتخاب می كند اما با این واكنش اطرافیان مواجه می شود كه «چرا اسمش را آرنولد نگذاشتید؟»، با دو جوان رهگذر، سر یك موضوع ناموسی دعوا می كند، برای داخل شدن به یك خانه، خودش را رفتگر معرفی می كند و ...
كل شوخی های «نشاط آور» فیلم «مهمان» به همین چند مورد محدود می شود. علاوه بر این ها «مهمان »چند داستان فرعی هم دارد كه پیش از آن كه خودشان كمیك باشند، فضای غیرقابل باور آنهاست كه باعث شلیك خنده تماشاگران می شود.
یكی از اصول فیلم هایی شبیه «مهمان» این است كه اتفاقات داستان، در یك دنیای خیالی و رویایی رخ می دهند و از هیچ منطقی پیروی نمی كنند.
روابط، همگی جعلی و مصنوعی وشخصیت ها غیرقابل باورند. شخصیتی مثل «كرولاین» با دیدن یك فیلم (بدون دخترم هرگز) از نزد همسر ایرانی اش كه دو سال با او زندگی كرده، فرار می كند. اما به راحتی به مردان ایرانی كه آنها را نمی شناسد اعتماد كرده، با آنها به گشت و گذار، در خیابان های تهران می پردازد. در چنین فیلم هایی عنصر «تصادف» و «اتفاق»، در سرنوشت آدم های داستان خیلی تاثیرگذار است. مجید به صورت تصادفی با «كرولاین» آشنا می شود و رقیب عشقی او، از سر اتفاق دقیقا به همان رستورانی وارد می شود كه او و «كرولاین» در آن حضور دارند.
یكی دیگر از ویژگی های این گونه فیلمفارسی ها این است كه كارگردانان آنها دوست دارند در كنار خلق لحظات شاد برای مخاطبان ساده پسندشان، به آنها پیام های اخلاقی و اجتماعی هم بدهند. كارگردان «مهمان» (سعید اسدی) سعی دارد با نمایاندن تصاویر كارت پستالی و پرزرق و برق از شهر تهران و نشان دادن چندباره «تونل رسالت» به مخاطبان جهانی اش بفهماند كه شعارهای فیلم «بدون دخترم هرگز» رنگ واقعیت ندارد و دروغ و كذب است. غافل از آن كه با تاكید بر رفتارهای خشن زنان فیلم و ارائه شخصیت یك مرد هوسباز و ... به نوعی بخشی از ادعاهای فیلم مذكور را به اثبات می رساند.
«مهمان» همان راهی را می رود كه پیشتر فیلم هایی چون «شارلاتان»، «شاخه گلی برای عروس»، «بله برون» و «عروس فراری» آن را تجربه كرده اند. فیلم هایی كه با كمترین امكانات برای تغذیه نازل ترین سلیقه ها، در فرصت كوتاهی تولید و با عنوان جعلی فیلم های جذاب و شاد و مفرح به خورد تماشاگران داده می شوند. فرض می كنیم مخاطبان ساده پسند و راحت طلبند و حوصله فكر كردن و كندو كاو ذهنی را با فیلم ندارند. از این گونه فیلم ها هم به خوبی استقبال می كنند. اما اشكال كار اینجاست كه این فیلم های به اصطلاح مفرح، برخی اوقات به جریان غالب سینمای ایران بدل شده و جای فیلم های فرهنگی وارزشمند را تنگ می كنند.
منبع : فیلم نگار