سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

داوینچی یا پیکاسو


داوینچی یا پیکاسو
● كدام گونه ها باید در اولویت باشند
در تاریخ اول ژانویه سال ۱۹۹۵، اداره شیلات و حیات وحش ایالات متحده، ۱۴۷۹ گونه را در سرتاسر جهان به عنوان در خطر انقراض فهرست كرد كه اگر فرض كنیم فقط ۵۱ میلیون گونه وجود دارد، این تعداد تقریبا ۱۰ تا ۴۰ درصد از گونه های شناخته شده جهان را تشكیل می دهد. اگر برآوردها درست باشند كه ما هر سال یك درصد از گونه های جهان را از دست می دهیم آنگاه روشن است كه از تعداد زیادی گونه در خطر نتوانسته ایم حفاظت كنیم. چنانچه دشواری های فهرست كردن گونه ها به عنوان در خطر انقراض بدین معنی باشد كه تنها برخی از گونه های بالقوه در خطر را می توان قانونا تحت حفاظت قرار داد، آن وقت آیا راهی وجود دارد كه براساس آن بتوان تعیین كرد برای تضمین حفظ بخش اعظم تنوع زیستی بر كدام گونه ها باید متمركز شد
هم اكنون یك راه مهم و پركاربرد برای انتخاب گونه های مورد حفاظت وجود دارد: فهرست كردن آنهایی كه نیازهای زیستگاهی زیادی دارند. گونه هایی همچون جغد خالدار، خرس گریزلی و فیل آفریقایی به چندین كیلومتر مربع جنگل یاساوانا نیاز دارند. بنابراین با حفظ جمعیت های ماندگار این گونه ها می توان از كل اكوسیستم هایی حفاظت كرد كه تنوع وسیعی از گونه های كم جذابیت تر را در خود جای می دهند. متاسفانه برنامه های حفاظتی كه یك گونه خاص را در كانون توجه خود قرار می دهند سبب شده است مخالفان حفاظت بارها آنها را دستاویز محاسبات اقتصادی سطحی قرار داده و با در نظر گرفتن ارزش مادی برای هر فرد بازمانده در جمعیت و گذاشتن این هزینه در كنار تعداد شغل هایی مانند جنگل تراشی یا گله داری كه در اقتصادی استخراجی از دست می روند، برنامه حفاظتی را كاری پرهزینه و غیراقتصادی جلوه دهند.
كاملا پیداست كه برای مردم آسان تر است به منافع حاصل از صنایع متكی بر این جور استدلال ها مثل معدن كاری، جنگل تراشی و دامداری فكر كنند تا به پیامدهای طولانی مدت كارهایشان. رویكرد دیگر این است كه پرسیده شود آیا برخی گونه ها بیشتر از بقیه سزاوار حفاظت اند مثلا دارای كیفیاتی هستند كه آنها را شایسته حفاظت می سازد طبیعتا بنا به تعریف «گونه» هر گونه ای از برخی جهات یك موجودیت بی همتا است و این جور معیارهای موجه برای اینكه بگوییم گونه ها ارزش حفاظت دارند، بسیار زیادند. اما رویكرد دیگر بررسی روابط خویشاوندی است كه از روی درخت تكاملی گروه های موجوداتی كه از قضا علاقه مند به حفاظت از آنها هستیم، معلوم می شوند. از این روابط می توان برای دفاع از معیارهای متفاوتی استفاده كرد كه در لیست كردن گونه ها به كار می روند: برخی از دانشمندان می گویند وقتی گونه ای در خطر انقراض فهرست می شود بایستی بیش از همه بر كمیابی تاكسونومیك آن گونه تاكید شود. مثل كاری كه در مورد پاندای بزرگ كه در بین خرس ها بی همتاست، انجام داده ایم. برخی از دانشمندان هم معتقدند كه باید بیشتر توجه مان را معطوف نجات گونه های خویشاوند نزدیكی كنیم كه به سرعت تكامل می یابند مانند سهره های شهدخیزك هاوایی كه فقط طی ۶ میلیون سال ۴۲ گونه از آنها تكامل یافته اند كه همگی از شهد گل ها تغذیه می كنند. البته تلاش برای عینی ساختن این قضاوت ها كاملا غیرمعقول است. این درست مثل آن است كه از ما بخواهند كارهای كم شمار لئوناردو داوینچی را با كارهای پرتعداد پیكاسو مقایسه كنیم و بعد به ما بگویند كه فقط می توانیم كارهای یكی از این دو هنرمند را نگه داریم چون آثار آن یكی را برای گرم نگه داشتن ارتشی كوچك در شب به آتش خواهند كشید.
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید