پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

با پیروزی حزب حاکم در انتخابات مجلس فرانسه


با پیروزی حزب حاکم در انتخابات مجلس فرانسه
برای نخستین بار پس از سه دهه، قدرت اجرایی و قانونگذاری یكپارچه به دست یك بلوك سیاسی در فرانسه افتاده است.جناح راست از ماه ها پیش از انتخابات نكات اصلی برنامه اش را مطرح كرد و برروی آنها تبلیغات زیادی هم انجام داد.
این برنامه بخش های متعددی را در بر می گرفت از جمله در حوزه بازار كار، مالیات ها، كمك های اجتماعی، مهاجرت، دانشگاه ها و مدارس و نظام قضایی. در حوزه اقتصادی اصلاحات مورد نظر جناح راست، قوانین كار و نظام دستمزد را در جهت كم كردن هزینه كار و قوانین حمایتی به میان می كشد.
رهبران راست به برنامه های تونی بلر و یا تجربه هلند و دانمارك اشاره می كنند كه در رابطه با بازار كار با هدف كاستن از قوانین سختگیرانه است تا كارفرمایان را به استخدام افراد جدید بدون ترس از هزینه های سنگین یا قوانین حمایتی تشویق كنند. شعار اصلی ساركوزی «كار بیشتر درآمد بیشتر» و «درآمد براساس شایستگی» است.
در زمینه مالیات ها، راست ها برنامه سبك تر كردن مالیات بر ثروت ها و درآمدهای بزرگ را دارند كه به بخاطر سنگینی مالیات ها از فرانسه فرار می كنند.به گزارش دویچه وله باید توجه كرد كه هنر راست فرانسه به رهبری ساركوزی این بود كه با وجود حضور در دولتی كه محبوبیت چندانی نزد افكار عمومی نداشت، توانست خود را نامزد اصلاحات و «گسست» از وضعیت فعلی جلوه دهد.
تصویر ساركوزی بعنوان فردی جوان و پرانرژی و بویژه مخالف مهاجرت و كسی كه علیه بزهكاری و ناامنی در محلات مردمی مبارزه می كند، به این برنامه اعتبار بیشتری داد. نزدیكی و دوستی او با صاحبان رسانه های خصوصی البته در بوجود آوردن این تصویر مثبت بی تاثیر نبودند.البته باید توجه داشت كه مجلس جدید تعداد كمتری نماینده راست نسبت به مجلس قبلی دارد. حزب ساركوزی حدود ۴۰ كرسی نسبت به مجلس پیشتن را از دست داده است.
در برابر، چپ ها یعنی حزب سوسیالیست از كرسی های بیشتری برخوردار شده اند. بویژه دور دوم انتخابات و موفقیت نسبی چپ سبب شد از بلندی «موج آبی رنگی» كه از آن صحبت می شد كاسته شود. البته راست در ۵ سال گذشته هم مجلس و ریاست جمهوری را یكجا در اختیار داشت. تغییراتی كه در انتظار فرانسه است بیشتر شامل اصلاحات لیبرالی می شود كه ساركوزی با تكیه بر اكثریتی كه در مجلس دارد در پی اجرای آنهاست.
به عبارت دیگر در جامعه فرانسه، نقش دولت رفاه و بعد «اجتماعی» حكومت كم رنگتر می شود و سرمایه از قدرت بیشتری برخوردار خواهد شد. راستی كه ساركوزی نماینده آن است، بر خلاف راست سنتی فرانسه كه شیراك آنرا نمایندگی می كرد، از راست بودن خود احساس خجالت نمی كند و آنرا حتی به رخ می كشد. همین روایت در مورد رابطه با آمریكا وجود دارد كه رییس جمهور جدید نگاهی كمتر «گلیستی» به كشور جورج بوش دارد. سرانجام باید گفت كه در فرانسه نگاه به اروپا در جهت تقویت سیاست های ناسیولیستی تغییر خواهد كرد و دست كم اروپای به شكلی كه در سال های ۹۰ فكر می شد، به وجود نخواهد آمد.
فرانسه با این انتخابات به نوعی از نظر سیاسی بیش از هر زمان دو قطبی شده است و در راست و چپ آن دو حزب پر قدرت شكل گرفته اند. دست كم تا زمانی كه قانون انتخابات به صورت كنونی كه بر پایه كسب اكثریت مطلق قرار دارد و احزاب كوچك را به حاشیه می راند، فضای سیاسی فرانسه بسوی دوقطبی شدن بیشتر پیش می رود و امكان رشد نیروهای میانه و یا رادیكال در دو بخش راست و چپ از نظر قانونی، سد می شود.
هر چند در جامعه،همانگونه كه در آرای بالای فرانسوآ بایرو كه در دور اول انتخابات ریاست جمهوری شاهدش بودیم، تمایل جدی برای پرهیز از دو قطبی شدن وجود دارد. نكته دیگری كه در این تحول مهم است، تقویت نظم و سازمان سیاسی كنونی فرانسه بر محور رییس جمهور و قوه مجریه و قدرت كم قوه مقننه است. به نظر می رسد انتخابات اخیر فرهنگ بناپارتیستی فرانسه و نقش مركزی رئیس دولت را تقویت كند.
شخصیت و جایگاه ساركوزی به این پدیده دامن خواهد زد. انتخابات اخیر شانس اصلاح نظام سیاسی فرانسه در جهت تمركز زدایی و توزیع بهتر قدرت و كاهش وزن قوه مقننه و دمكراتیك كردن ساختار كلی را بسیار كم كرده است.
ساركوزی با تكیه بر آرای بالای خود و نیز با اتخاذ تاكتیك جدیدی كه شامل همكاری با برخی چهره های چپ و میانه رو و یا مستقل می شود قصد دارد از به وجود آمدن اپوزیسیون خیابانی و كشاندن مردم به تظاهرات جلوگیری كند. در فاصله دو دور انتخابات طرح بحث احتمال بالا رفتن نرخ مالیات بر كالا و به دنبال آن پائین آمدن چشمگیر آرای راست در دور دوم، یكبار دیگر نشان داد كه پیش بردن اصلاحات در جامعه فرانسه همیشه كار دشواری است.
یعنی حتی اگر دولتی بتواند این كار را انجام دهد این به قیمت از دست دادن محبوبیت او تمام خواهد شد. چیزی كه ما در بیست سال گذشته شاهد آن بودیم. دولت قبلی كه بعد از پیروزی شیراك و موفقیت بزرگ راست در انتخابات بروی كار آمد، در عرض دو سال به خاطر پیش بردن برخی اصلاحات به غیر محبوبترین دولت فرانسه در ربع قرن گذشته تبدیل شد و یكی از كسانی كه معمار آن اصلاحات بود، یعنی آقای فیون، اكنون در مقام نخست وزیری قرار دارد. در فرانسه همه چیز بسیار شكننده است و موفقیت اصلاحات مورد نظر راست به رفتار دولت و رابطه او با سندیكاها و اپوزیسیون و افكار عمومی بستگی دارد.
موفقیت نسبی چپ در دور دوم و حضور یك اپوزیسیون قدرتمند در پارلمان بطور پارادكسال شاید به سود برنامه های راست باشد. چرا كه چپ در پارلمان كمتر از چپ زخم خورده و تحقیر شده در خیابان می تواند برای پروژه رییس جمهور جدید خطرناك باشد. به ویژه آنكه بر خلاف آلمان و كشورهای شمال اروپا سنت پیدا كردن راه حل اصلاحات از طریق مذاكره و تفاهم ملی در فرانسه بسیار ضعیف است.
فرانسه البته نیاز به اصلاحات پردامنه ای در زمینه های مختلف دارد. بحث بر سر این است كه این اصلاحات باید چگونه و با چه آهنگی انجام شوند. برای مثال قرض دولت فرانسه از ۱۰۰۰ میلیارد یورو فراتر می رود و هر دولتی كه برروی كار آید، باید فكری برای این قرض بكند. نرخ بیكاری و یا كسری صندوق تامین اجتماعی و بیمه عمومی، مشكلات زیست محیطی، وضعیت دانشگاه ها و مسأله ناامنی در شهرهای بزرگ و شرایط مهاجران مثال های دیگر هستند.
چپ فرانسه بصورت پراكنده و بدون یك برنامه ای كه بتواند در افكار عمومی بازتاب مثبت گسترده ای پیدا كند، پا به مبارزه انتخاباتی گذاشت. به نظر می رسد برنامه چپ به نگرانی ها و انتظارات جامعه پاسخ نداده است. پراكندگی چپ شامل جناح های درون احزاب سیاسی چپ هم می شد. برای مثال، رهبران مهم حزب سوسیالیست و یا شخصیت های اصلی چپ، بطور فعال از خانم رویال حمایت نكردند.
همزمان تمایل آشكار او به احزاب میانه، سبب می شد كه چپ رادیكال نسبت به او بسیار انتقادی باشد. به نظر من چپ در این انتخابات فاقد برنامه روشن و قابل فهم برای همگان در زمینه هایی بود كه برای مردم اهمیت داشتند. چپ، حتی توانایی برخورد انتقادی قانع كننده به برنامه ساركوزی و نقد موثر و روشن برنامه دولت را نداشت. اگر مجموع آرای چپ را نسبت به ۲۰ سال قبل مقایسه كنیم، ریزش ۱۰ درصدی، حكایت از آن می كند كه از نفوذ چپ در جامعه كاسته می شود.
بدون تردید انتخابات اخیر مرحله مهمی در حیات راست افراطی و نژادپرست هم بشمار می رفت، آنها حدود نیمی از آرای خود را از دست دادند و به نیروی حاشیه ای تبدیل شدند. بخشی از این آرا را ساركوزی با طرح شعارهایی علیه مهاجرت و ناامنی، از آن خود كرد. باید به انتظار انتخابات محلی بعدی برای داوری قطعی درباره میزان سقوط واقعی این حزب ماند.
منبع : روزنامه ابرار