جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


توزیع جمعیت


توزیع جمعیت
توزیع جمعیت در یك كشور را می توان با استفاده از اطلاعات به دست آمده از سرشماری ها موردمطالعه قرار داد. در یك قرن اخیر، ظهور كلان شهرها و مناطقی با تراكم جمعیتی بالا، نیاز به داشتن آگاهی درست از توزیع جمعیت و تجزیه و تحلیل آن را موجب شده است.
اگرچه مسأله جمعیت از دیرباز موردتوجه محققان بوده، اما رشد بی رویه جمعیت در كشورهای درحال توسعه و پیامدهای اجتماعی - اقتصادی آن در دهه های اخیر، نظر بسیاری از پژوهشگران را به مسأله جمعیت و تغییرات كمی و كیفی آن معطوف ساخته است. با وجود دیدگاههای متفاوتی كه درمورد نقش جمعیت و برنامه ریزی توسعه وجوددارد، مطالعات جمعیتی و استفاده كاربردی از آن در اكثر برنامه ریزی ها، اهمیت ویژه ای یافته است.
پایه و اساس این مطالعات جمعیتی، آمارهای حیاتی است كه بر مبنای اعداد و ارقام به دست آمده از جمعیت است. چنانچه این اعداد و ارقام درست نبوده و یا نارسایی داشته باشد، محاسبات جمعیتی ما و به تبع آن شناخت تغییر و تحولات و مقایسه شاخص های جمعیتی كه نقش كلیدی در توسعه دارند بی فایده خواهدبود. در حالی كه به خاطر تنگناهای اقتصادی و معضلات اجتماعی كه ریشه در افزایش جمعیت دارند باید نه تنها از تعداد، بلكه از چگونگی افزایش یا كاهشی كه هر لحظه در جمعیت صورت می گیرد آگاه باشیم و این تغییرات و یا تحولات را برپایه آمارهای صحیح محاسبه كنیم.
اصطلاح «دموگرافی» به معنی «جمعیت شناسی»، عبارت از مطالعه حجم، تركیب، ساختمان، رشد و توسعه جمعیت های انسانی است.
به عبارت دیگر می توان جمعیت شناسی را مطالعه ساختمان و حركات جمعیت های انسانی و روابط متقابلی كه میان پدیده های جمعیتی و عوامل اقتصادی، اجتماعی و زیستی وجوددارد تعریف كرد. درواقع جمعیت شناسی، جمعیت انسانی را از دو دیدگاه كمی و كیفی موردمطالعه قرار می دهد.جمعیت شناسی در سالهای اخیر به علل زیر اهمیت فزاینده ای یافته است:
۱) پیشرفت علم آمار و انجام سرشماری و مطالعات جمعیتی در اكثر جوامع.
۲) اهمیت تعداد جمعیت و خصوصیات افراد آن در زندگی سیاسی و اقتصادی جوامع.
۳) نقش و اهمیت خصوصیات جمعیتی در مطالعات و برنامه ریزی اقتصادی و اجتماعی كوتاه مدت و بلندمدت.
۴) توجه دانشمندان و سیاستمداران به ابعاد مختلف جمعیتی به علت افزایش سریع و بی رویه جمعیت جهان بویژه در كشورهای درحال توسعه.مهمترین منابع جمعیتی كه از دیرباز در بررسی ها و مطالعات جمعیتی به كار می رفته است، عبارتند از سرشماری و ثبت وقایع چهارگانه.
در جمعیت شناسی ناگزیر هستیم كه شناخت خود را از كم و كیف جمعیت، ابعاد جمعیت، افزایش جمعیت، حركات جمعیت، باروری، مرگ و میر، مهاجرت و... گسترش دهیم.
از این روی برخی سازمان های رسمی برای گردآوری آگاهی های آماری در همه كشورهای جهان به وجود آمده اند. سازمانهایی از قبیل مراكز آمارهای ملی، مؤسسه های جمعیت شناسی، ادارات ثبت احوال و سازمان های نمونه گیری آماری به گردآوری داده های مربوط به جمعیت اقدام می كنند.
همه داده های جمعیتی در یك مركز گردآوری شده و مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد تا برای استفاده سازمان های اجرایی و مراكز تصمیم گیری و نهادهای پژوهشی آماده شود و این سازمان ها بتوانند برای سیاستگذاری و برنامه ریزی از آمارها و داده های گردآوری شده بهره گیرند.
واضح است كه دولتها بدون در دست داشتن آمارهای جمعیتی بویژه در كشورهایی كه باشتاب فزاینده جمعیت مواجه هستند نمی توانند اقدام درستی انجام دهند. در برنامه ریزی های توسعه ملی، داشتن آمارهای مربوط به جمعیت ابزار اساسی و بنیادی تصمیم گیری های دولت محسوب می شود.
● اهداف جمعیت شناسی
كشورهای درحال توسعه در نیم قرن اخیر تحولات سریع جمعیتی و به تبع آن تحولات در زمینه های باروری، مرگ و میر و میزان مهاجرت را تجربه می كنند كه ناشی از تغییرات عمده در ساختار اجتماعی، سیاسی و فرهنگی آنها است. همه این كشورها در مسیر حركت به سوی صنعتی شدن یك هدف عمده را دنبال می كنند و آن پائین آوردن میزان باروری و میزان مرگ و میر و كنترل جمعیت است.
برنامه ها و سیاست های جمعیتی زمانی می تواند مؤثرتر باشد كه مبتنی بر آمارهای جمعیتی و سایر داده های مربوط بوده و روابط میان متغیرهای جمعیتی و سایر عوامل اجتماعی - اقتصادی را درنظر بگیرد.
درواقع كل ساختار برنامه ریزی اجتماعی - اقتصادی بر مبنای آمارهای جمعیتی قرار دارد. اندازه جمعیت، ساختار سنی، ساختار جنسی، باروری، میزان مرگ و میر و میزان رشد جمعیت اطلاعات زیربنایی را تشكیل می دهند كه در تعیین و تخصیص منابع و میزان رشد نقشی اساسی دارند.
بررسی در زمینه جمعیت و پرداختن به ابعاد مختلف جمعیتی، گذشته را منعكس و تحول جمعیت و چگونگی حركت های آینده جمعیت را ارزیابی می كند.
به علاوه تحلیلگران جمعیت امروزه با ارائه شاخص ها و ارزیابی داده های جمعیتی، سهم عمده ای در امر توسعه به عهده دارند.از سال ۱۹۷۴ بعد از تشكیل كنفرانس بین المللی جمعیت در بخارست، بسیاری از جوامع اطلاعات قابل اعتمادزیادی درباره ویژگی های جمعیتی خود جمع آوری كرده و از طریق تجزیه و تحلیل داده های جمعیتی خود در برنامه ریزی های توسعه از آنها استفاده كرده اند.
جمعیت شناسی از طریق ارزیابی و تجزیه و تحلیل پدیده های مختلف جمعیتی از قبیل باروری، مرگ و میر، ازدواج، مهاجرت و طلاق، زمینه را برای برنامه ریزی های مختلف توسعه اجتماعی و اقتصادی فراهم می آورد. مطالعه دو گروه جمعیتی جوان (جمعیت زیر ۱۵ سال) و جمعیت كهنسال (جمعیت ۶۵ ساله و بیشتر) به لحاظ نقشی كه در تعیین بارتكفل دارند، در جمعیت شناسی از اهمیت پژوهشی قابل توجهی برخوردار است.
در جمعیت شناسی اگرچه شناخت تعداد مطلق جمعیت دارای اهمیت است، ولی در تجزیه و تحلیل ها اغلب از میزان و نسبت پدیده های جمعیتی چون میزان رشد سالانه جمعیت، میزان مرگ و میر، میزان موالید و... استفاده می شود تا قابلیت مقایسه امكانپذیر باشد.
از طریق جمع آوری، تجزیه و تحلیل و تفسیر ارقام و نسبت ها می توان به شناخت پدیده های كلی دسترسی پیداكرد كه خود موجب سلامت اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در جوامع مختلف می شود.
عوامل جمعیت شناسی همچنین مبنای مطالعات و پژوهش های جامعه شناسی از قبیل تغییرات نظام خانواده، تنظیم خانواده، ازدواج، افزایش طلاق، اشتغال، بیكاری، بی سوادی و... است. این عوامل بعد از جنگ جهانی دوم نقش تعیین كننده ای در برنامه ریزی های اجتماعی جوامع درحال توسعه ایفا كرده است. از آن زمان به بعد، سازمان ملل متحد سعی بر استانداردكردن آمار جمعیت شناسی در جهان كرده و امكان پیش بینی های جمعیتی در نقاط مختلف جهان را فراهم كرده است.
به علاوه، برطرف كردن مشكلات مربوط به تغذیه، مسكن، آموزش و پرورش، اشتغال و... كه هركدام به جای خود با مهاجرت در ارتباط است، در گرو تحقیقات، تحلیل و كاربرد داده های جمعیتی است كه از سرشماری ها، آمارهای ثبتی و نمونه گیری ها به دست می آید.
سابقه استفاده از داده های مأخوذ از سرشماری ها و ثبت احوال به ۲۰۰ سال پیش برمی گردد. تفاوت در نحوه جمع آوری اطلاعات، تحلیل و تفسیر آنها به لحاظ نظام اداری و بوروكراسی ضعیف در تعدادی از جوامع درحال توسعه موجب ضعف در كیفیت داده های جمعیتی در آن كشورها شده است.
با این كه از دهه ۱۹۷۰ به بعد پیشرفتهای قابل توجهی در بهبود كیفیت داده های جمعیتی موردنیاز برنامه ریزی ها و سیاستگذاری ها در كشورهای درحال توسعه بوجود آمده است، ولی با این حال، هنوز كمبود اطلاعات جمعیتی قابل اعتماد در بسیاری از كشورها به چشم می خورد.
در گذشته، ارتباط میان جمعیت و برنامه ریزی توسعه به علت كمبود اطلاعات دقیق در زمینه متغیرهای جمعیتی كمتر بود. از كنفرانس جهانی جمعیت در بخارست در سال ۱۹۷۴ به بعد، سازمان ملل، سازمانهای جمعیتی و كشورها، اطلاعات جمعیتی قابل اعتماد بیشتری جهت برنامه ریزی توسعه، مدل سازی و سیاستگذاری به وجود آورده اند.
در سالهای اخیر، پیشرفت های قابل ملاحظه ای در زمینه جمع آوری اطلاعات، روش های تحلیل، نظریات جمعیتی و شناخت پدیده های جمعیتی از طریق یافته های «باروری جهانی» ایجاد شده است.
درباره جمعیت می توان از جنبه های گوناگون، تحلیل های مختلفی انجام داد مانند تحلیل ریاضی جمعیت، تحلیل اقتصادی جمعیت، تحلیل سیاسی جمعیت، تحلیل اجتماعی و فرهنگی جمعیت، تحلیل راهبردی جمعیت و یا تحلیل های دیگر.
از طریق تحلیل ریاضی جمعیت می توان درمورد مهاجرت، مرگ و میر، ازدواج، باروری، اشتغال، بیكاری و پدیده های دیگر جمعیتی در جامعه تعبیر و تفسیر كرد و به بررسی علل رویدادهای گوناگونی كه در زمینه های فوق وجوددارد، پرداخت.
تحلیل اقتصادی جمعیت به نقش جمعیت در سازوكارهای مختلف اقتصادی از قبیل تولید، توزیع، خدمات، مصرف و ... می پردازد. در این تحلیل، توانمندی اقتصادی جمعیت با توجه به وضع گروه های سنی در بخش های مختلف مشخص می شود.
تحلیل اجتماعی - فرهنگی جمعیت، فرهنگ و باورهای جمعیتی جامعه را در زمینه های فرزندآوری، باروری، خانواده، زناشویی و... مورد بررسی قرارمی دهد.
در این تحلیل، چرایی و علت های گوناگون افزایش جمعیت در كشورهای جهان سوم و رشد پائین جمعیت در جوامع پیشرفته و صنعتی بررسی شده و در این راه، تأثیر شرایط و مقتضیات مختلف از قبیل شرایط فرهنگی، آداب ورسوم، باورهای دینی، فرهنگ قومی، فرهنگ روستایی، فرهنگ بومی، شرایط جغرافیایی، نوع تغذیه و نوع تربیت در خانواده موردتحلیل قرارمی گیرند.
درتحلیل سیاسی جمعیت، پراكندگی جغرافیایی جمعیت در یك جامعه و نیز گرایش های سیاسی، وضع قوانین، اقتدار دولت در جامعه، چگونگی ارتباط یك جامعه با جوامع دیگر به ویژه با كشورهای همسایه و آینده سیاسی جمعیت مورد ارزیابی قرارمی گیرند.
تحلیل راهبردی جمعیت به مقایسه آمارهای جمعیتی یك كشور با كشورهای دیگر می پردازد و بحث های مربوط به آینده نگری جمعیت در برابر جمعیت سایر كشورها و همچنین آینده جمعیت جهان مورد بررسی قرارمی گیرد. این كه جمعیت جهان در سده های آینده چه وضعی خواهدداشت و كره زمین با مسأله افزایش جمعیت چگونه روبه رو خواهدشد از دیگر دغدغه های این تحلیل است.
كارشناسان مسائل جمعیتی، متخصصان آمار، سیاستمداران، آینده نگران محیط زیست و فلاسفه اجتماعی هنوز قادر به پیش بینی آینده بشر از دیدگاه مدیریت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و رفاهی نیستند، زیرا جمعیت دارای نیازهای بسیاری از لحاظ مسكن، تغذیه، امنیت، بهداشت، دارو و درمان، آموزش و پرورش، ورزش و سرگرمی است و این كه این نیازمندی ها در سده های آینده چگونه باید برطرف شوند بدون آگاهی های دقیق جمعیتی و بررسی داده های صحیح جمعیت شناختی امكان ندارد.
● تاریخچه پیدایش آمارگیری
تبیین پدیده های جمعیتی سابقه ای طولانی دارد و به هزاره های پیشین برمی گردد. اظهارنظرها و تبیین های جمعیتی تا چند قرن پیش، مبتنی بر به كارگیری آمار و ارقام نبوده و تنها براساس برداشت های كلی ازاوضاع و احوال جامعه بود. از آن جمله می توان به نظرات ابن خلدون درباره موضوع های جمعیتی اشاره كرد. وی به تبیین تغییرات رشد جمعیت، رابطه جمعیت و توسعه و مهاجرت بدون ارائه عدد و رقم می پرداخت و نظریات او صرفاً براساس برداشت هایی كلی ارائه می شد.
از نیمه دوم قرن هفدهم به بعد، اظهارنظرها و تحلیل های جمعیتی به طور فزاینده ای مبتنی بر آمار و ارقام و اطلاعات مدون شد. در قرن هجدهم با ایجاد دفاتر ثبت احوال و متعاقب آن انجام سرشماری های عمومی در چندكشور، زمینه های مطالعات تجربی جمعیت فراهم شد و دفاتر ثبت احوال با ثبت وقایع حیاتی تولد، مرگ، ازدواج و طلاق برای تمامی جمعیت كشور شروع به كار كردند.در قرن نوزدهم، كشورهای قاره اروپا و در قرن بیستم، سایر كشورها نیز به ایجاد دفاتر رسمی ثبت احوال پرداختند. همزمان سرشماری های عمومی با هدف زیرپوشش قراردادن تمامی جمعیت و خانوارهای كشور از اواخر قرن هجدهم در معدودی از كشورها شروع شد و با اشاعه به سایر كشورها در قرن بیستم گسترش یافت. درحال حاضر در بیشتر كشورهای دنیا سرشماری های عمومی هر ۱۰سال یك بار انجام می شود.
در اوایل قرن نوزدهم، مالتوس اقتصاددان انگلیسی رشد فزاینده جمعیت را به عنوان یك مشكل اساسی مطرح كرد. به طور كلی رشد شتابان جمعیت در بعد از انقلاب صنعتی و نیاز به درك و فهم تغییرات جمعیتی و نیز توجه روزافزون و گسترش برنامه ریزی های توسعه اقتصادی و اجتماعی در قرن بیستم ازجمله عواملی بودند كه ضرورت ایجاد دفاتر ثبت احوال و انجام سرشماری های عمومی را ایجاد كردند.
در ایران، سرشماری ها و آمارگیری ها در ایران باستان (هخامنشیان، ساسانیان و...) به عمل آمده است كه اخذ مالیات سرانه، جمع آوری سپاهی وتعیین پیروان مذاهب مختلف از انگیزه های آن بوده است.
در سال ۱۲۵۲ صنیع الدوله در نشریه سالنامه ایران جمعیت كشور را بالغ بر ۱۱‎/۵ میلیون نفر گزارش كرده است كه ۱۳ درصد آن شهرنشین، ۴۳‎/۵ درصد روستانشین و ۴۳‎/۵ درصد چادرنشین بودند. بعد ازانقلاب مشروطیت در شهریور ۱۲۹۵ شمسی برای آمارگیری نفوس كشور تصویبنامه ای درباره آمار و ثبت احوال به تصویب هیأت وزیران رسید ولی معوق ماند.
به این ترتیب از ابتدا جمع آوری آمار و اطلاعات به صورت پراكنده مورد توجه بود و سازمان خاصی كه قانوناً موظف به جمع آوری آمار و اطلاعات در زمینه نفوس باشد وجود نداشت. با توجه به این مسائل اغلب نتایج آمارگیری ها به علت قابل اعتماد نبودن روشها موردتردید بود. بالاخره در سال ۱۳۰۳ شمسی اداره احصائیه كل دایر بر تعیین تعداد نفوس، آمارهای اجتماعی، مالی، بهداشتی، دامداری، مبادلات، جرایم و محكومین تشكیل شد كه در سال ۱۳۰۷ نام آن به اداره كل آمار و ثبت احوال تغییر یافت.
تا سال ۱۳۱۸ وظیفه اداره مذكور ثبت وقایع چهارگانه بود ولی به مرور با توجه به نیاز وزارتخانه ها و سازمانهای دولتی به آمار و اطلاعات جمعیتی، واحدهای آماری مستقلی نیز تشكیل شد و سرانجام در خرداد ۱۳۱۸ شمسی قانون سرشماری عمومی نفوس به تصویب مجلس رسید.
با این حال تا سال ۱۳۲۷ نسبت به جمع آماری آمار و اطلاعات در زمینه های مختلف علاقه خاصی نشان داده نشد. البته یك سری آمارگیری های نمونه ای و پراكنده برای كسب اطلاعات اجتماعی و اقتصادی از نواحی روستایی ایران انجام شد كه منتج به آمارگیری های تخصصی در زمینه های مختلف از سال ۱۳۳۵ به بعد شد.
● جمعیت ایران در گذشته
دستیابی به تعداد جمعیت ایران در گذشته به علت فراهم نبودن آمار كار بسیار مشكلی است و تنها می توان از طریق گذشته نگری ها و سفرنامه های مختلف آن را تخمین زد.
شاردن فرانسوی جمعیت ایران را در عصر صفوی ۴۰ میلیون نفر ذكر كرده كه شاید جمعیت ایران در گذشته بیش از این رقم باشد. ولی مطمئناً این تعداد در دوران قاجاریه به علت شرایط زیستی غیرقابل تحمل در اثر اشاعه طاعون و وبا و همچنین تغییر مرزهای سیاسی، كاهش یافته است.
در سال ۱۲۶۳ شمسی ژنرال شیندلر، جمعیت كشور را بالغ بر ۷ میلیون نفر گزارش كرد كه ۲۵‎/۶ درصد آن جمعیت شهری، ۴۹‎/۵ درصد جمعیت روستایی و ۲۴‎/۹ درصد جمعیت عشایری بوده است. پیسون آشر این ارقام را كمتر از واقعیت ذكر می كند و از قول برخی مورخان ایران باستان، جمعیت در زمان داریوش را درحدود ۵۰ میلیون نفر اعلام می كند.
با توجه به ارقام فوق مشاهده می شود جمعیت ایران در یك قرن پیش، با ارقام متفاوتی گزارش شده است كه این تفاوت در میان جمعیت روستایی و بویژه جمعیت عشایری چشمگیر است. علت این اختلاف برآورد را می توان عدم دسترسی به این جمعیت ها به خاطر وسعت زیاد ایران، پراكندگی روستاها، ثابت نبودن محل سكونت و نیز تحرك آنها در خطوط مرزی كشور عنوان كرد كه تعیین تعداد و تابعیت آنها را دشوار می ساخته است. به این ترتیب مشاهده می شود كه افراد و مؤسسات مختلف با روشهای متفاوت ارقام نامشابهی را برای سالهای قبل از ۱۳۳۵ ارائه كرده اند. لذا تبیین تغییر و تحولات جمعیت در این سالها نتایج مشابهی دربر نداشته است.
البته نباید فراموش كرد كه برآورد تمامی متغیرهای مؤثر در كاهش یا افزایش جمعیت در فواصل زمانی مختلف كاری بسیار دشوار است.
بررسی و تجزیه و تحلیل مسائل جمعیتی و مشكلات آن مستلزم دسترسی به آمارهای صحیح و دقیق است و هر قدر تعداد آمارگیری ها كمتر و فواصل زمانی آن طولانی تر شود به همان اندازه تجربه و تحلیل مسائل جمعیتی با مشكل مواجه خواهدشد.
پس ابزار اولیه جمعیت شناسی ازآمار حیاتی و اعداد و ارقام به دست آمده از جمعیت است. به این ترتیب كه مباحث كمی و كیفی جمعیتی را به صورت اعداد و ارقام درمی آوریم و سپس به بحث و گفت وگو با محاسبه و مقایسه خصوصیات جمعیتی می پردازیم. بنابراین اگر اعداد و ارقام جمعیتی درست نباشد و نارسایی در تعداد و اندازه آن باشد شناخت ما از ابعاد جمعیتی درست و دقیق نبوده و ارزش و اعتبار خود را ازدست می دهد.مهمترین روشهای آماری كه در مطالعه جمعیت ها به كار می روند عبارتند از: سرشماری، آمارگیری های نمونه و آمارهای ثبتی.
● سرشماری
سرشماری روش مهمی است كه هرچندسال یكبار اطلاعات بسیار وسیعی را درباره ساختمان جمعیت در اختیار ما می گذارد اما مرتباً باید به وسیله آمار وقایع چهارگانه اصلاح شود، زیرا ممكن است چندسالی میان دو سرشماری فاصله بیفتد.
این سرشماری ها ما را در تعیین میزان دقیق رشد جمعیت و شناخت كامل حركات جمعیتی كمك می كند. معمولاً نوع نگرش جامعه به سرشماری ها، میزان مقبولیت دولت ها نزد مردم، درجه توسعه یافتگی جوامع، وسعت كشورها و میزان پراكندگی جمعیت ها و عادات و باورهای مردم به علاوه نحوه مدیریت و میزان مهارت مأموران سرشماری در صحت و سقم جمع آوری اطلاعات دموگرافیك و مشخصه های اجتماعی و اقتصادی كه ضمن سرشماری افراد جامعه، جمع آوری می شود اثر می گذارد و در رقم كل جمعیت تأثیر انكارناپذیر دارد.
بنابراین، سرشماری از طیف اطلاع رسانی بسیار وسیعی برخوردار است و علاوه بر این كه كل جمعیت كشور را نشان می دهد، اجزای جمعیتی و خصوصیات اجتماعی و اقتصادی را در سطوح مختلف جغرافیایی كشور آشكار می سازد. ارقام سرشماری معمولاً مصرف كننده وسیعی دارد. ارزش سرشماری نه تنها به خاطر اعداد و ارقام نفوس، بلكه به خاطر نشان دادن وضع سواد و فعالیت اقتصادی، مهاجرت، شهرنشینی و از همه مهمتر تعیین رشد جمعیت و دیگر خصوصیات جمعیتی نیز هست. امروزه با افزایش سریع جمعیت، دانستن میزان رشد جمعیت اهمیت فزاینده ای در محاسبات اقتصادی، اجتماعی دارد.
درحال حاضر ارقام سرشماری بیش از دیگر منابع آماری (آمارگیری های نمونه و آمارهای حیاتی) در محاسبات رشد جمعیتی به كار گرفته می شود.
● آمارگیری های نمونه ای
روش نمونه گیری، امكان شناسایی تمام خصوصیات جمعیتی را میسر نمی سازد و آگاهی از این موارد اگرچه جنبه برآورد دارد اما یك نمونه خوب می تواند معرف كل جامعه شود. در دهه های اخیر، به علت پیشرفت علم آمار، روش نمونه گیری در پژوهشهای جمعیتی گسترش قابل ملاحظه یافته است. آمارگیری نمونه ای در كشورهای توسعه یافته یك روش تكمیلی برای تصحیح سرشماری ها و ثبت وقایع چهارگانه تلقی می شود، اما در كشورهای درحال توسعه، به عنوان یك روش مستقل قلمداد می شود.
معمولاً در جوامع درحال توسعه به علت دشواری انجام سرشماری ها، آمارگیری های نمونه ای و روش مطالعه دقیق نمونه هایی كه معرف كل جامعه باشند بیش از پیش معمول شده است.
تحقیقات دموگرافیك در این جوامع می تواند جنبه مطالعه درمورد نمونه های خاص را داشته باشد مانند بررسی وضع جمعیت یك روستا و یا وضع باروری در میان یك گروه اجتماعی خاص كه در این حالت تحقیق جنبه مونوگرافی دارد و یا اگر نمونه ها آنقدر زیاد باشند كه بتوان نظری كلی درباره موضوع موردمطالعه در سراسر كشور به دست آورد مانند بررسی وضع مهاجرت های داخلی در یك مملكت كه در این حالت می تواند تا اندازه ای جای سرشماری را بگیرد. در دهه های اخیر، دانشمندان علم آمار درصدد برآمدند تا از روشی كه مدتها در كشاورزی و صنعت استفاده می شد یعنی آمارگیری نمونه ای در تحقیقات جمعیت های انسانی نیز استفاده كنند و با استفاده از اصول علمی ریاضی فقط درمورد معدودی از افراد یك جمعیت به مطالعه بپردازند و نتیجه را به كل تعمیم دهند.
یكی از مهمترین جنبه های آمارگیری نمونه ای در زمینه جمعیت، تعیین اهداف آن قبل از هرگونه برنامه ریزی است. به عبارت دیگر، اهداف اساسی طرح در كوتاه مدت و بلندمدت باید از قبل ارزیابی شود. اهداف كوتاه مدت یك طرح نمونه گیری جمعیت می تواند رفع فوری نیازهای آماری، اقتصادی و اجتماعی در یك نظام برنامه ریزی باشد و در بلندمدت ایجاد یك سیستم آمارگیری جاری برای رفع نیازهای آماری در زمینه های مختلف اجتماعی - اقتصادی در یك جامعه خاص باشد. در آمارگیری های نمونه ای جمعیت، معمولاً اهداف آماری زیر دنبال می شود:
▪ آمارهای جمعیتی (تعداد جمعیت، توزیع سنی و توزیع جنسی جمعیت در استانهای یك كشور).
▪ آمارهای مربوط به نیروی كار (تغییرات اشتغال و بیكاری در استانها، برآورد نیروی انسانی قابل جذب در اشتغال).
▪ آمارهای مربوط به فعالیت های اقتصادی خانوارها (كشاورزی، صنعتی و خدماتی)
- آمارهای مربوط به زنان و كودكان (میزان عمومی و اختصاصی باروری و ولادت در استانهای مختلف كشور).
▪ آمارهای مربوط به بهداشت و درمان (تغییرات وضع مرگ و میر و میزان های اختصاصی مرگ و میر در كشور).
▪ آمارهای مربوط به آموزش (سطح سواد و تغییرات سواد و تحصیل در استانهای مختلف كشور).
▪ آمارهای مربوط به درآمد و هزینه خانوار و آمارهای مربوط به هزینه سبد مصرفی و تغذیه ای خانوارها.
▪ آمارهای مربوط به مسكن و واحدهای مسكونی خانوار (انواع واحد مسكونی، نحوه مصرف، میزان پرداخت اجاره و رهن، نوع مصالح بكاررفته و عمر ساختمان).
▪ آمارهای مربوط به فعالیت كارگاهها.
اگرچه آمارگیری های نمونه ای می تواند محاسنی از قبیل ضریب اشتباه كمتر، دریافتهای جوابهای دقیق و درست به علت در دست داشتن فرصت كافی، محدود بودن دامنه عمل و كمتر بودن هزینه نسبت به سرشماری داشته باشد ولی معایبی نیز دربردارد، ازجمله این كه نتایج این روش در مقایسه با سرشماری، بیشتر در معرض خطا است. تعمیم نتایج به دست آمده از یك جامعه نمونه به جوامع ناهمگون قابل اعتماد نیست؛ عدم دقت كافی درانتخاب نمونه ها و تعمیم آن به كل، گمراه كننده است.سیستم ثبت احوال یا ثبت وقایع چهارگانه، یكی از قدیمی ترین سیستم های جمع آوری اطلاعات در زمینه موالید، مرگ و میر، ازدواج و طلاق است.توسعه و بهبود نظام های ثبت احوال در كشورهای در حال توسعه جهت دستیابی به آمارهای حیاتی قابل اعتماد و سایر اهداف جمعیتی، به منظور تجزیه و تحلیل های جمعیتی و برنامه های اجتماعی، اقتصادی، بهداشتی، آموزشی و... از نیم قرن پیش مورد نظر بوده است.
از آنجایی كه ثبت آمارهای حیاتی به طور مستمر دگرگونی های جمعیتی را پیگیری و ضبط می كند، از طریق این روش می توان در هر لحظه از وضع تغییرات جمعیت از نظر موالید، مرگ و میر، ازدواج و طلاق آگاهی پیدا كرد و هر چند وقت یكبار ترازنامه جمعیت یك كشور یا یك منطقه را منتشر كرد.
سیستم ثبت احوال به عنوان یك منبع مهم آمارهای جمعیتی در سراسر جهان شناخته شده است. در بسیاری از كشورهای در حال توسعه نیز یكی از قدیمی ترین نهادهایی كه تأسیس شد، سیستم ثبت احوال بود كه در مواردی هم از سرشماری جمعیتی مهم تر تلقی شده است. به همین منظور، سازمان ملل از سال های بعد از ،۱۹۵۰ تلاش های چشمگیری در ارتباط با ارتقای كم و كیف آمارهای ثبتی در بسیاری از كشورهای در حال توسعه به عمل آورده است، از آن جمله، در اختیار گذاردن كمك های فنی و مشاوره ای جهت ارتقای ثبت احوال و آمارهای حیاتی دركشورهای درحال توسعه است.
سازمان ثبت احوال به شكل های مختلف ولی تقریباً در جهت یك هدف واحد- جمع آوری اطلاعات جمعیتی، اجتماعی و اقتصادی- فعالیت می كند و ثبت وقایع چهارگانه ولادت، ازدواج، طلاق ومرگ از موضوعات اصلی ثبت احوال همه كشورها محسوب می شود.
● مسئولیت های سازمان كل ثبت احوال به شرح زیر است:
▪ ثبت وقایع حیاتی:
یعنی تولد، فوت، ازدواج، طلاق، قبول یا ترك تابعیت كشور و صدور شناسنامه.
▪ حفظ و نگهداری سوابق افراد:
شامل جمع آوری سوابق اصلی و ارسال آنها به آرشیوهای مربوطه، استخراج اطلاعات بر حسب نیاز و به روز داشتن اطلاعات با بهره گیری از مكانیزم های عملیات ثبتی.
▪ فراهم كردن گزارش ها و آمارهای حیاتی در مورد جمعیت:
مشتمل بر گزارش ها و آمارهای ویژه برای سایر سازمان های دولتی.
در كل اگرچه سیستم ثبت احوال در كشورهای جهان سوم نسبتاً خوب عمل می كند، ولی در موارد زیادی به علت نقص اطلاعات و داده ها، به راحتی نمی توان از آنها جهت اهداف آماری استفاده كرد. در بعضی ازكشورهای در حال توسعه هنوز هم شناخت كاملی از جامعه از نقطه نظر جغرافیایی یا قومی وجود ندارد. در موارد زیادی نیز نقص آمارهای حیاتی، از قصور درگزارش كردن وقایع چهارگانه ناشی می شود. ناهماهنگی در تعاریف، مفاهیم، طبقه بندی ها و نظایر آن از دیگر مشكلات آمارهای حیاتی است كه خود قابلیت مقایسه بین آنها را نیز مشكل كرده است.
آمارهای حیاتی سرنخ مسائل اجتماعی كشور است وعدم شناخت صحیح این واقعیت های جمعیتی موجب اختلال در بررسی اوضاع اجتماعی و اقتصادی كشورها می شود. اهمیت دانستن تعداد درست جمعیت، میزان رشد، تعداد و چگونگی ولادت و مرگ بسیار زیاد است. به طوری كه اهمیت این آمارها بر كسی پوشیده نیست. كشورهای پیشرفته از نظر اقتصادی سال های متمادی است كه جمع آوری این آمارهای زیربنایی جمعیتی را به نظم درآورده اند و در برخی از آنها سابقاً كار آمار حیاتی چنان است كه با آن به سرشماری احتیاج ندارند.
اگر نظام ثبت وقایع حیاتی فاقد كارآیی باشد، نظام آماری جمعیت هم لنگ خواهد بود. در نتیجه جمعیت شناسی هم به لحاظ اتكا به آمارهای موجود جمعیت قادر نخواهد بود وظایفش را به درستی انجام دهد. بعضی از كشورها كه دچار این كاستی اند سعی كرده اند به روش سرشماری یا با استفاده از آمارگیری نمونه ای به آمارهای حیاتی ضروری دسترسی پیدا كنند.
با این همه این كوشش ها مقطعی است. در حقیقت در درازمدت جانشینی برای ثبت وقایع حیاتی وجود ندارد. بنابراین چاره اصلی را باید بر تكمیل پوشش ثبت وقایع حیاتی و همچنین در بسط پوشش موضوعی این وقایع جست وجو كرد.
از آنجا كه منظور عمده جمعیت شناسی به دست دادن برآوردهای قابل اعتمادی از تعداد كل جمعیت و میزان های حیاتی موالید، ازدواج و فوت است، دنبال كردن جریان ولادت و فوت - یعنی جریانی كه در آن اعضای جدید به جمعیت اضافه و اعضای قدیمی و سالمند حذف و از دور خارج می شوند، زمینه اصلی جمعیت شناسی شناخته شده است.
مرگ ومیر یكی از شاخص های مهم جمعیتی است و بررسی مرگ و میر ما را به شناخت مسائل جمعیتی رهبری می كند. مرگ و میر دارای ابعاد زیادی است و در بررسی مرگ و میر می توان به ساختار جدول عمر (امید زندگی) پی برد. شاخص امید زندگی با شاخص بهداشت و درآمد سرانه كشورها ومیزان سواد و شهرنشینی جمعیت همبستگی مستقیم دارد. گردآوری آگاهی های مربوط به مرگ و میر، با روش ثبتی و آمارگیری انجام می شود.
در كشور ما ثبت آمارهای مرگ و میر به طور دقیق انجام نمی شود و مردم بویژه روستائیان خود را ملزم به ثبت مرگ و میر بستگان خود نمی دانند. این كوتاهی، در ثبت رویداد مرگ نوزادان و كودكان بیشتر دیده می شود. در واقع آمارهای مرگ ثبت شده، همه رویدادهای مرگ ومیر كشور را پوشش نداده است. این امر، در نقاط روستایی بیش از نقاط شهری ودر مورد زنان بیش از مردان دیده می شود و علت آن پراكندگی جغرافیایی جمعیت، نبودن شبكه ارتباطی كامل و نداشتن آگاهی مردم بوده است. آمارگیری های نمونه ای جمعیت برای گردآوردن آگاهی های مربوط به رویدادهای زیستی، بویژه برای مرگ و میر یا انجام نشده یا بسیار محدود است.
در كشورهای در حال توسعه، یكی از مناسب ترین روش ها برای تعیین میزان مرگ و میر، استفاده از داده های سرشماری است كه با در دست داشتن میزان رشد و توزیع سنی جمعیت، می توان میزان مرگ را با الگوهای نظری مورد محاسبه قرار داد.
سرشماری عمومی نفوس و مسكن سال،۱۳۶۵ برای نخستین بار شمار مرگ و میرهای ۱۲ ماه پیش از سرشماری را مورد پرسش قرار داد و از این طریق برخی از میزان ها و شاخص های عمده جمعیتی روشن شد. یكی از این شاخص ها، میزان مرگ كودكان كمتر از یك سال بود كه معیاری مهم برای سنجش وضع بهداشت مناطق گوناگون ایران بود.
وقوع طلاق نیز در جامعه دارای پیامدهایی ازجمله پیامدهای جمعیتی، اقتصادی و اجتماعی است كه این پیامدها نقطه مقابل پیامدهای ازدواج می باشند. از نظر جمعیت شناسی، طلاق به معنی خروج فرد از جامعه دارندگان همسر و در نتیجه تقلیل جامعه (به علت توقف باروری) عمل می كند. در نتیجه رویداد طلاق به مفهوم واردشدن یك عامل بازدارنده در تغییر و تركیب جمعیت و تحولات مربوط به نیازهای جمعیتی است.
در بررسی آمارهای طلاق، نخستین مسأله مربوط به كمیت رویدادهاست و طبعاً پاسخگویی به این سؤال كه چه تعداد از ازدواج ها و طلاق ها به سازمان ثبت احوال گزارش می شود امری دشوار است، زیرا چارچوب مطمئن و مورد قبول بهنگام شده ای وجود ندارد.
آمارهای طلاق در مواردی چون تحلیل تعداد افراد دارای همسر، بررسی و مطالعه خانواده و افراد غیرمنسوب خانوار كاربرد دارد. آمارهای طلاق همچنین تأثیر غیرمستقیم و معكوسی در تحلیل باروری دارند. در واقع طلاق حداقل به صورت موقت، دوران در معرض بارداری قرار گرفتن فرد را خاتمه می دهد.
هنگامی كه طول مدت همسرداری با طلاق قطع می شود دارای پیامدهای جمعیت شناسی و جامعه شناسی مهمی است، زیرا موجب اندازه گیری طول مدت همزیستی این خانواده ها یا خرده خانواده ها به عنوان یك واحد تحلیل جمعیتی یا اجتماعی می شود.
پی بردن به میزان طلاق كه معمولاً از آمارهای ثبتی است و به طور سالانه به دست می آید، به عنوان یك شاخص مهم اجتماعی می تواند كاربرد پژوهشی و تحلیلی فراوان داشته باشد.
ثبت وقایع چهارگانه (موالید، مرگ و میر، ازدواج و طلاق) از مهم ترین اطلاعات ثبتی هر كشور محسوب می شوند كه اگر به طور دقیق و در زمان خود ثبت شود می توانند اطلاعات مفیدی را در اختیار پژوهشگران، كارشناسان و تصمیم گیران قرار داده و بستر مناسب تصمیم گیری و برنامه ریزی را فراهم سازند.
تا قبل از دهه۱۳۶۰ مسأله جمعیت در ایران چندان جدی گرفته نمی شد. بعد از سرشماری عمومی نفوس و مسكن ۱۳۶۵ ایران، مسأله جمعیت، رشد سریع آن و تدابیر جلوگیری از رشد بی رویه آن مطرح شد. سازمان متولی این تدابیر، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكی بود كه با كمك های فنی و مشاوره ای سازمان ملل متحد به تحقیق و آموزش در این زمینه پرداخت. دردهه اخیر نظر دولت نیز به برنامه های جمعیتی جلب شد.
به همین منظور، جمع آوری اطلاعات در بخش هایی از كشور شروع شد تا به اطلاعات عمومی، باورهای مردم، كاربرد برنامه های تنظیم خانواده و چگونگی باروری دسترسی پیدا شود. سازمان ملل نیز به تربیت مددكاران بهداشتی در روستاها و آموزش و آماده سازی مؤسساتی در این زمینه پرداخت. كمك های تجهیزاتی با عرضه وسایل پیشگیری از دیگر فعالیت هایی بود كه جهت ارتقای كیفیت و آگاهی های مردم در زمینه تنظیم خانواده صورت گرفت.
علاوه بر برنامه های فوق، برنامه های آموزشی و سوادآموزی، اطلاع رسانی و ارتباطات باید افزایش یافته تا به این وسیله برنامه های تنظیم خانواده هر چه بیشتر معرفی شود. حمایت های همه جانبه رهبران مذهبی، سیاسی و قومی می تواند به پیشبرد برنامه كمك های قابل توجهی كند.
نقش زنان نیز در فعالیت های اجتماعی و اقتصادی تأثیر چشمگیری بر موفقیت برنامه های تنظیم خانواده و پائین آوردن رشد جمعیت دارد. آموزش مطالب جمعیتی از طریق قرار دادن دروس جمعیت شناسی در برنامه های درسی در رشته ها و مقاطع مختلف نیز به تحقق هر چه بیشتر برنامه های جمعیتی كمك خواهد كرد.
با درنظر گرفتن حداقل میزان رشد سالانه جمعیت (۳‎/۲درصد) پیش بینی می شود جمعیت كشور در ۲۲ سال دوبرابر شود. چنین روندی موازنه های بهداشتی، آموزشی، تأمین اجتماعی و اشتغال را به هم خواهد زد. این عدم توازن، باعث بروز بی نظمی و بسیاری از مسائل اجتماعی خواهد شد.
بنابراین نگرانی های ناشی از جمعیت باید به عنوان عنصری تعیین كننده در برنامه توسعه مورد توجه قرار گیرد. كشور ما برای ارتقای موقعیت اقتصادی باید در آموزش و بهداشت سرمایه گذاری كند كه خود به جمعیت مربوط می شود. به عبارت دیگر دستیابی به توسعه نیز بدون پرداختن به مسأله جمعیت غیرممكن است.
در این راستا، جمع آوری و تحلیل داده های جمعیتی بخش اصلی از جمعیت شناسی است. داده های آماری در زمینه جمعیت كه از طریق سرشماری ها، نمونه گیری ها یا آمارهای حیاتی به دست می آید، خود پیش نیاز برنامه ریزی برای تحقیقات، ارزیابی و كاربرد سیاست های مربوط به جمعیت و توسعه است.
متأسفانه ارقام اطلاعاتی و آماری گردآوری شده تكافوی احتیاجات اجتماعی در این زمینه را نمی دهد و باید برای گردآوری اطلاعات تكمیلی اقدام شود. ساماندهی آمارهای جمعیتی ضروری است و بدون آن، امكان استنباط علمی و قابل اعتماد با اختلال روبه رو خواهد بود.
تأثیر و سرعتی كه آمار بر تصمیم های اجتماعی و اقتصادی می گذارد، چنانچه با كم دقتی یا توقف در تولید آمار مواجه شود بر تمام جنبه های زندگی اجتماعی تأثیر می گذارد و عقب ماندگی حاصل از آن چنان عمیق خواهد بود كه در زمان های بسیار طولانی نیز به راحتی قابل جبران نخواهد بود. بنابراین برای تولید آمار به روز و صحیح و دقیق باید ارزشی معادل با توسعه قائل شد.
فریبا زمانی
منبع : روزنامه ایران