چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا


فقر، تهدیدی برای صلح


فقر، تهدیدی برای صلح
”ما می‌خواهیم این تداوم تاریخی فقر را در هم شکنیم“
جایزه نوبل صلح سال ۲۰۰۶ مشترکاً به محمد یونس، اقتصاددان بنگلادشی، و بانک گرامین که یونس بنیانگذار آن بوده است اهدا شد. فعالیت‌های این بانک در طول ۳۰ سال گذشته بر اعطاء وام‌های کوچک به اقشار فقیر تمرکز داشته است.
محمد یونس متولد ژوئن ۱۹۴۰ شهر چیتاگونگ بنگلادش است. او در رشته اقتصاد در دانشگاه همین شهر به تحصیل پرداخت و پس از گذراندن دوره‌های کارشناسی و کارشناسی ارشد در این دانشگاه با دریافت بورس تحصیلاتش را در دانشگاه وندربیلت در ایالت تنسی ایالات متحد آمریکا ادامه داد و در ۱۹۶۹ موفق با اخذ دکترای اقتصاد شد. محمد یونس تاکنون برنده ۶۰ جایزه معتبر بین‌المللی و دارای ۲۶ دکترای افتخاری است.
متنی که پیش رو دارید، سخنرانی یونس در مراسم دریافت جایزه نوبل در ۱۹ آذر ۱۳۸۵ است.
گروه نروژی نوبل با اهداء جایزه نوبل صلح به فعالیت‌های ما، حمایت ارزنده‌ای از این دیدگاه انجام داده است که برقراری صلح رابطه تنگاتنگی با مسئله فقر دارد. فقر تهدیدی برای صلح است.
در این ارتباط، نحوه توزیع درآمد جهانی بسیار روشنگر خواهد بود. ۹۴% درآمد جهان در اختیار ۴۰% جمعیت جهان قرار دارد در حالی که ۶۰% مردم جهان تنها با ۶% درآمد جهانی زندگی می‌کنند. نیمی از جمعیت جهان ۲ دلار در روز درآمد دارند و نزدیک به یک میلیارد نفر با کمتر از ۱ دلار در روز زندگی می‌کنند. این وضعیت فرمولی برای صلح نیست.
هزاره جدید با رویایی بزرگ و جهانی آغاز شد. سال ۲۰۰۰ سازمان ملل شاهد گردهم‌آئی و توافق سران همه کشورها در مورد یک هدف تاریخی بود. آن هدف از بین بردن نیمی از فقر جهان تا ۲۰۱۵ بود. توافق همگانی سران کشورها در اخذ چنین هدف درخشانی پیش از آن هرگز مشاهد نشده بود. اما با وقوع ۱۱ سپتامبر و جنگ عراق، سیاست‌های جهانی ازتعقیب این رؤیای بزرگ منحرف گشت؛ چرا که توجه رهبران جهان از جنگ با فقر به جنگ با تروریسم معطوف شد. تاکنون، تنها دولت آمریکا ۵۳۰ میلیارد دلار در جنگ با عراق هزینه کرده است.
من معتقدم که اقدامات نظامی راه حل مقابله با تروریسم نیست و با زبانی دیگر باید با آن مقابله کرد. ما باید با پایداری در مقابل تروریسم بایستیم و تمام راه‌های خاتمه دادن به آن را پیدا کنیم و ریشه‌های ایجاد تروریسم را از بین ببریم. در این مورد به اعتقاد من، ایجاد منابع کافی برای رشد سطح زندگی مردم فقیر بهتر از استراتژی هزینه‌های هنگفت در مبارزه با تروریسم موفق خواهد بود.
● فقر، انکار همه حقوق بشر
صلح می‌بایست در همه سطوح جامعه و از طریق شیوه‌های سیاسی و اقتصادی درک شود. اقتصاد ناعادلانه، محدودیت‌های سیاسی و اجتماعی، فقدان دموکراسی و حقوق بشر صلح را تهدید می‌کنند. فقر فقدان همه حقوق بشر است. نفرت، کینه، دشمنی و خشونتی که در سطوح پائین فقر وجود دارد، زمینه برقراری صلح را در هر جامعه‌ای نابود می‌کند. برای ایجاد صلحی پایدار باید به‌دنبال راهی بود که امکان زندگی آبرومند را برای همه مردم فراهم کند.
ایجاد امکانات اقتصادی برای اکثر مردم فقیر، در متن کارهائی بوده است که ما در طول ۳۰ سال اخیر خود را وقف آن کرده‌ایم.
● بانگ گرامین
ورود من به مسئله فقر به‌خاطر سیاستگذاری یا تحقیقات اقتصادی نبود. در جائی زندگی می‌کردم که همه اطرافم را فقر فرا گرفته بود و به هیچ وجه نمی‌توانستم از آن روی بگردانم. در ۱۹۷۴ تدریس نظریه‌های شیک و آراسته علم اقتصاد را در کلاس‌های دانشگاهی کشور قحطی‌زده بنگلادش بسیار دشوار یافتم. احساس می‌کردم که آن نظریه‌های اقتصادی در مواجه با این گرسنگی‌ها و تنگدستی‌های خُرد کننده بسیار تهی و ناتوان هستند. اما من به‌دنبال راهی می‌گشتم که وضع مردم فقیر را به سرعت بهبود بخشد. این جست و جو مرا از نزدیک با زندگی مردمی آشنا کرد که برای کسب مقدار بسیار کمی پول مبارزه و تلاش جانفرسائی داشتند. در یکی از این روزها زنی را در روستای کنار دانشگاه پیدا کردم که برای قرض گرفتن کمتر از یک دلار، حاضر بود همه شروط وام دهنده پول را بپذیرد. وام‌دهنده می‌توانست تمام محصولات کشاورزی آن زن روستائی را به هر قیمتی که مایل بود بخرد. از نظر من، این وضعیت مانند برده‌داری بود.
تصمیم گرفتم که فهرستی از قربانیان این تجارت (قرض گرفتن پول) تهیه کنم. وقتی که فهرست من آماده شد، در آن نام ۴۲ زن روستائی بود که در مجموع ۲۷ دلار وام گرفته بودند. بنابراین، این ۲۷ دلار را شخصاً پرداخت کردم تا بدین وسیله آنها را از سلطه نزول خواران خار کنم. هیجانی که از این اقدام کوچک من در میان مردم ایجاد شد مرا تشویق کرد تا بیش از پیش در کمک به مردم فقیر کوشا باشم. با خود فکر می‌کردم که وقتی تعداد زیادی از مردم را می‌توان با مقدار کمی پول خوشحال کرد؛ چرا در سطح وسیع‌تری این کار را انجام ندهم؟
پس از آن در نخستین اقدام خود تلاش کردم تا بانک کوچک دانشگاه را متقاعد به قرض دادن پول به مردم فقیر روستا کنم. ولی بانک با این کار موافقت نمی‌کرد چرا که از نظر بانک مردم فقیر پشتوانه بازپرداخت وام‌ها را نداشتند. ماه‌ها کوشش من برای راضی کردن بانک‌های مختلف ثمری در بر نداشت تا این‌که سرانجام خود را ضامن وام بانک‌ها به مردم فقیر کردم. نتیجه بسیار شگفت‌انگیز بود. فقرا، قسط‌های خود را همیشه و به موقع می‌پرداختند. اما من هم‌چنان مترصد توسعه این برنامه در سطح کلان بودم. چیزی که با وجود بانک‌های موجود امکان‌پذیر نبود. دراین وقت بود که به فکر تأسیس یک بانک مستقل برای کمک به تهی‌دستان افتادم. در نهایت در ۱۹۸۳ موفق به این کار شدم و آن را بانک گرامین یا بانک روستائی نامیدم.
امروز بانک گرامین ۷ میلیون نفر انسان فقیر را زیر پوشش قرار داده است. ۹۷ درصد افراد زیر پوشش را زنان ۷۳۰۰۰ روستای بنگلادش تشکیل می‌دهند. بانک گرامین کارهای مختلفی را برای آنها انجام می‌دهد: دادن وام‌های درآمدزا بدون گرفتن وثیقه، وام مسکن، وام تحصیلی، وام راه‌اندازی بنگاه‌های کوچک، به خانواده‌های فقیر و عرضهٔ مجموعه‌ای جذاب از طرح‌های پس‌انداز و بازنشستگی و بیمه اعضا.
از ۱۹۸۴ که بانک شروع به اعطای وام‌های مسکن کرد، ۶۴۰،۰۰۰ واحد مسکونی احداث شده است. مالکیت قانونی این خانه‌ها همگی به خود زنان وام‌گیرنده متعلق است. ما اعطای وام‌های خود را به زن‌ها متمرکز کردیم؛ چرا که به تدریج دریافتیم که اعطای وام به زنان همواره ثمرات بیشتری برای خانواده‌ها دارد.
بانگ گرامین تا کنون حدود ۶ میلیارد دلار وام داده که نرخ بازپرداخت آن ۹۹ درصد بوده است. واضح است که بانک گرامین هیچگاه ضرر نکرده است. از نظر مالی این بانک همواره به خود متکی و تا ۱۹۹۵ هیچ‌گونه کمک پولی قبول نکرده است. سپرده‌ها و منابع مالی بانک گرامین ۱۴۳ درصد از کل وام‌های پرداخت شده بانک است. طبق بررسی‌های درونی بانک، ۵۸ درصد افراد فقیری که از این بانک وام گرفته‌اند دیگر زیر خط فقر نیستند.
بانک گرامین به‌عنوان یک پروژه کوچک محلی و با کمک چندتن از دانشجویان پسر و دختر محلی آغاز شد که سه نفر از آنها هنوز مرا همراهی می‌کنند و بعد از این همه سال تلاش، اکنون این‌جا هستند تا به دریافت افتخاری که شما به ما می‌دهید نائل شوند.
این ایده از روستای جُبرا (روستای کوچکی در بنگلادش) آغاز شد و تاکنون وسعت بسیار یپیدا کرده است. در حال حاضر روش کاری بانک گرامین در بسیاری از نقاط جهان اجرا می‌شود.
● نسل دوم
طی ۳۰ سال گذشته که فعالیت خود را آغاز کرده‌ایم؛ توجه ویژه‌ای به فرزندان وام گیرنده‌هایمان داشته‌ایم تا ببینیم که کار ما چه تأثیری بر زندگی آنها داشته است. نگرانی اصل همه زن‌هائی که از ما وام می‌گرفتند وضعیت کودکانشان بود. یکی از مهم‌ترین این نگرانی‌ها رفتن کودکان به مدرسه بود. بانک گرامین باتشویق و حمایت از تحصیل کودکان موجب شد تا در دراز مدت همه کودکان وام‌گیرندگان بانک به مدرسه بروند. در بین این دانش‌آموزان، برخی از آنها بسیار با استعداد بودند. ما برای تشویق ایشان، آنها را از مزایای بورس تحصیلی برخوردار کردیم. بانک گرامین هر ساله به ۳۰،۰۰۰ نفر بورس تحصیلی ارائه می‌کند.
بسیاری از این کودکان وارد دانشگاه‌ها شدند و اکنون در رشته‌های پزشکی، مهندسی، معلمی و سایر حرفه‌ها مشغول به کارند. برای این‌که آنها در مدت تحصیلشان با مشکلی برخورد نکنند امکان استفاده از وام تحصیلی را برای آنها مهیا کردیم. در حال حاضر ۱۳۰۰۰ نفر از این وام استفاده می‌کنند و سالانه ۷۰۰۰ هزار نفر به متقاضیان آن اضافه می‌شوند.
ما موفق شدیم نسلی جدید و متفاوتی را به‌وجود آوریم که توانائی نجات خانواده‌هاشان را از فقر داشته باشند. ما می‌خواهیم این تداوم تاریخی فقر را در هم شکنیم.
● متکدیان می‌توانند به تجارت روی آورند
با استفاده از روش ”اعتبار خرد (Microcredit: پرداخت وام‌های کوچک در اقساط بلند مدت و بدون اخذ وثیقهبه محرومان و فقرا با هدف توانمند سازی آنان)“ ۸۰ درصد مردم فقیر بنگلادش امروزه وضع خوبی دارند و دیگر فقیر نیستند. ما امیدواریم تا ۲۰۱۰ دیگر خانواده فقیری در بنگلادش وجود نداشته باشد.
بانک گرامین سه سال پیش یک برنامه فوق‌العاده برای رفع مشکل متکدیان اجراء کرد. کمک به متکدیان بدون هیچ قید و شرطی و بدون دریافت هیچ بهره‌ای انجام می‌شد. آنها آزاد بودند که در هر زمان و به هر اندازه‌ای که تمایل داشتند وام‌ها را باز گردانند. ما به آنها پیشنهاد دادیم، هنگام گدائی و از در خانه‌ای به خانه‌ای دیگر رفتن، با وام‌هایشان کاسبی‌های کوچک راه بیاندازند. نظیر فروختن خواروبار، اسباب بازی یا لوازم ارزان قیمت منزل. ایده ما به خوبی نتیجه داد. ۸۵۰۰۰ متکدی در برنامه ما وجود دارند که تاکنون ۵۰۰۰ نفر از آنها گدائی را به‌صورت کامل کنار گذاشتند. وامی که به متکدیان پرداخت می‌شود، حدود ۱۲ دلار است.
ما از هر پیشنهاد منطقی و سازنده که در حل معضل فقر کارگشا باشد حمایت می‌کنیم. ولی همواره مدافع استفاده از روش ”اعتبار خرد“ در کنار سایر روش‌ها هستیم. با این استدلال که روش ”اعتبار خرد“ روش‌های دیگر را هم کارسازتر می‌کند.
● فناوری اطلاعات برای فقرا
فناوری اطلاعات و ارتباطات چهره جهان را به سرعت دگرگون کرده است. دنیای جدید، دنیائی بی‌فاصله و بدون مرز شده است که در آن امکانات ارتباطی فوق‌العاده سریع شده‌اند. ضمن افزایش وسال ارتباطی، فوق‌العاده سریع شده‌اند. ضمن افزایش وسایل ارتباطی، هزینه استفاده از امکانات ارتباطی روز به‌روز ارزان‌تر می‌شود. من به این نتیجه رسیدم که امکان استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات برای فقرا، آنها را در رفع بسیاری از نیازهایشان یاری می‌رساند.
برای آن‌که فقرا از امکانات فناوری اطلاعات و ارتباطات استفاده کنند، در گام نخست یک بنگاه تلفن همراه تأسیس کردیم و نام آن را ”تلفن گرامین“ گذاشتیم. زن‌های روستائی با استفاده از وام بانک گرامین تلفن همراه گرامین را می‌خریدند و خدمات تلفنی را در روستاهای خود ارائه می‌دادند و از این راه کسب درآمد می‌کردند. ما شاهد همپوشانی عملکرد ”اعتبارات خرد“ و فناوری اطلاعات و ارتباطات بودیم.
تجارت تلفن برایمان یک موفقیت بود و به شدت از طرف وام‌گیرندگان بانگ گرامین مطالبه می‌شد. زنان تلفن‌دار به سرعت راه و روش‌های استفاده از تجارت تلفنی را فرا گرفتند و این شیوه تبدیل به سریع‌ترین راه برای خروج از فقر و کسب احترام اجتماعی در بین آنها شد. اکنون ۳۰۰،۰۰۰ زن تلفن‌دار وجود دارند که در تمام روستاهای بنگلادش ارائه خدمات مخابراتی می‌کنند. بنگاه تلفنی گرامین بیش از ۱۰ میلیون مشترک دارد و بزرگ‌ترین بنگاه تلفن همراه در بنگلادش به حساب می‌آید. با وجود این‌که زنان تلفن دار بخش کوچکی از مشترکان بنگاه را تشکیل می‌دهند، ۱۹ درصد درآمد بنگاه از طریق آنها تأمین می‌شود. در میان ۰ عضو شورای [گرامین] که به این مجلس دعوت شدند؛ ۴ تن از آنها زنان تلفن‌دار هستند.
تلفن‌های گرامین حاصل سرمایه‌گذرای مشترک شرکت تله‌نور نروژ و شرکت تله‌کام گرامین است. ۶۲ درصد سهام بنگاه به شرکت نروژی و مابقی به گرامین تعلق دارد. دیدگاه ما به این شکل بوده است که مالکیت بخش اعظم این بنگاه را به زنان فقیر واگذار کنیم. تاکنون نیز در این مسیر گام بر می‌داریم. روزی خواهد آمد که بنگاه تلفن گرامین، به نمونه دیگری از مؤسسات تجاری متعلق به اقشار فقیر تبدیل خواهد شد.
من شخصاً طرفدار آزاد شدن بازارها هستم ولی در عین حال از محدودیت‌های ذهنی و مفهومی که بر بازیگران بازار اعمال می‌شود، خشنود نیستم. این ناخشنودی از آن‌جا ناشی می‌شود.
● اقتصاد بازار آزاد
نظام سرمایه‌داری بر بازار آزاد تکیه دارد. این نظام ادعا دارد که هرچه بازار آزادتر باشد عملکرد بهتری خواهد داشت و به سئوال‌های اساسی بازار که چه کالائی، چگونه و برای چه کسی تولید شود پاسخ بهتری می‌دهد. این نظام هم‌چنین مدعی است که پیگیری نفع شخصی حداکثر نفع جمعی را در بر خواهد داشت.
من شخصاً طرفدار آزاد شدن بازارها هستم ولی در عین حال از محدودیت‌های ذهنی و مفهومی که بر بازیگران بازار اعمال می‌شود، خشنود نیستم. این ناخشنودی از آن‌جا ناشی می‌شود که ماکارفرمایان و سرمایه‌گذاران را انسان‌های تک بعدی در نظر می‌گیریم که تنها در پی حداکثر کردن سود خود هستند. این برداشت از نظام سرمایه‌داری کارفرمایان را از جنبه‌های عاطفی، سیاسی، روانی و اجتماعی زندگی‌شان جدا می‌سازد. فرض تک بعدی بودن کارفرمایان برای ساده‌سازی نظریه‌های سرمایه‌داری انجام شده ولی این فرض بسیاری از ویژگی‌های حیاتی زندگی بشر را نادیده گرفته است.
انسان موجود شگفت‌انگیزی است که از ظرفیت‌‌ها و ویژگی‌های انسانی نامحدودی برخوردار است. ساختار نظام اقتصادی ما به‌جای آن‌که این ویژگی‌های انسانی را نادیده بگیرد باید جایگاهی برای شکوفا شدن آنها مهیا سازد.
بسیاری از مشکلات جهان در نتیجه همین محدودیت‌های مفهومی بازیگران بازارهای آزاد است. جهان هنوز معضل فقر را حل نکرده است. مشکلی که نیمی از جمعیت جهان از آن رنج می‌برد. بخش اعظمی از جمعیت جهان به خدمات درمانی دسترسی ندارند. حتی کشورهای صاحب ثروت، با بازارهای بسیار آزاد هم از تأمین بهداشت و درمان برای یک پنجم جمعیت خود ناتوان هستند.
ما آن چنان تحت تأثیر موفقیت‌های بازار آزاد قرار گرفته‌ایم که هیچ‌گاه به خود جسارت تجدید نظر در فرض‌های اساسی آن را نداده‌ایم. با تلاش و کوشش مضاعف همواره سعی کرده‌ایم خود را تا حد امکان به همان انسان تک بعدی نظریه‌های نظام سرمایه‌داری تبدیل کنیم تا شاید بدین وسیله عملکرد مناسب مکانیسم بازار آزاد را تحقق بخشیم.
با تعریف کارفرمائی و کارآفرینی در معنایی وسیع‌تر می‌توانیم هویت نظام سرمایه‌داری را به صورت ریشه‌ای تغییر دهیم و بسیاری از مشکلات حل نشدنی اقتصاد و جامعه را در حوزه اقتصاد بازار آزاد حل کنیم.
کارفرمائی را در نظر بگیرید که تنها یک انگیزه دارد؛ حداکثر کردن سود. در کنار او، کارفرمای دیگری را در نظر بگیرید که دو انگیزه اساسی دارد: ۱) حداکثر کردن سود ۲) انجام کارهائی به نفع مردم و جهان. تفاوتی که در انگیزه‌های ایشان وجود دارد، آنها را به دو گروه تجاری تقسیم می‌کند. بگذارید گروه نخست را بازرگانی سودگرایانه و گروه دوم را بازرگانی اجتماعی (Social Business) بنامیم.
بازرگانی اجتماعی نوع جدیدی از تجارت را در بازار معرفی خواهد کرد که موجب تغییرات بسیاری در جهان خواهد شد. سرمایه‌گذاران در بازرگانی اجتماعی می‌توانند بازده سرمایه‌گذاری خود را کسب کنند اما نه همه سود بنگاه را. بخشی از سود حاصل از بازرگانی اجتماعی به خود بنگاه برمی‌گردد تا به توسعه و بهبود کیفیت تولیدات و خدمات خود بپردازد. طبق بازرگانی اجتماعی بنگاه بدون ضرر و بدون سود تقسیم شده خواهد بود.
ابتدا می‌بایست جایگاه بازرگانی اجتماعی در قانون شناخته شود. سپس شاهد بنگاه‌های بسیاری خواهیم بود که در کنار فعالیت‌های اولیه خود به بازرگانی اجتماعی روی می‌آورند. هم‌چنین بسیاری از فعالین بنیادهای خیریه، با این روش دیگر نیازمند کمک‌ها و هدیه‌های خیریه نخواهند بود و به‌صورت مستقل ادامه فعالیت خواهند داد و در عین حال مازادی برای توسعه فعالیت‌های خود ایجاد می‌کنند. بازرگانی اجتماعی شیوه جدیدی را در بازار سرمایه به نمایش می‌گذارد. این روش هم می‌تواند موجب افزایش سرمایه شود.
جوانان همه کشورهای جهان، به‌ویژه کشورهای ثروتمند، دیدگاه بازرگانی اجتماعی را بسیار کارآمد و مؤثر خواهند یافت. این راه به ذهن‌های خلاق آنها فرصت مناسبی برای مبارزه و دگراندیشی خواهد داد. امروزه بسیاری از جمعیت جوان جهان دچار سرخوردگی است. چرا که آنها با وجود وضعیت ناگوار موجود نمی‌توانند خود را در کنار نظام سرمایه‌داری ببینند. سوسیالیسم به آنها رؤیائی برای مبارزه می‌دهد. جوانان ساختن دنیای بهتری را برای خود آرزو می‌کنند.
با بیشتر مشکلات اجتماعی و اقتصادی جهان با استفاده از بازرگانی اجتماعی می‌توان مقابله کرد. بهداشت و درمان برای مستمندان، خدمات مالی، فناوری اطلاعات، تحصیلات و بازاریابی برای فقرا و انرژی‌های تجدید شونده موضوعاتی هستند که بازرگانی اجتماعی می‌توانند در آنها فعالیت کند.
بازرگانی اجتماعی مهم است زیرا این روش به نگرانی‌های بسیار حیاتی بشر می‌پردازد. این روش می‌تواند زندگی بیش از ۶۰ درصد جمعیت جهان را تغییر دهد و برای آنها راهی برای رهائی از فقر پیدا کند.
بازرگانی اجتماعی گرامین
حتی شرکت‌هائی که در نظام کسب حداکثر سود فعالیت می‌کنند نیز می‌توانند با در اختیار قرار دادن کل یا بخش زیادی از مالکیت شرکت به فقرا در قالب ”بازرگانی اجتماعی“ طراحی شوند. این گروه نوع دوم بازرگانی اجتماعی را تشکیل می‌دهد. بانک گرامین نیز در این قالب از بزازرگانی اجتماعی فعالیت می‌کند.
مستمندان می‌توانند سهام این شرکت‌ها را یا به‌صورت هدیه دریافت یا با پول‌های اندک خود آنها را خریداری کنند. در بانک گرامین، وام‌گیرندگان با پول خود سهام بانک را می‌خرند. این سهام تنها به وام‌گیرندگان بانک فروخته می‌شود. یک گروه تخصصی نیز تمام امور اجرائی بانک را زیر نظر دارد.
انواع کمک‌هائی که به کشورهای فقیر می‌شود می‌تواند شکلی از بازرگانی اجتماعی را به خود بگیرد. وقتی کمک مالی به صورت وام یا برای مثال کمک برای ساخت یک پل اختصاص می‌یابد، این کمک مالی می‌تواند به ”شرکت پل“ که به فقرای محلی تعلق دارد تبدیل شود و یک گروه مدیریتی مسئولیت هدایت آن را برعهده گیرد. سود قابل تقسیم شرکت به فقرای محلی تعلق خواهد داشت و مابقی سود برای احداث پل‌های بیشتر به شرکت باز می‌گردد. بسیاری از پروژه‌های زیربنائی مثل ساخت جاده‌ها، بزرگ‌راه‌ها، فرودگاه‌ها و بنادر می‌توانند چنین شرکت‌هائی را ایجاد کنند.
بانک گرامین دو بازرگانی اجتماعی از نوع نخست را ایجاد کرده است. اول ساخت کارخانه ماست بوده است. این کارخانه با تولید ماست غنی شده بخشی از نیاز غذائی کودکان دچار سوء تغذیه را تأمین می‌کند و این کار را تا روزی که تمام این کودکان در بنگلادش از فقر رهائی پیدا کنند ادامه خواهد داد. دوم احداث بیمارستان‌های زنجیره‌ای چشم بوده است. هر بیمارستان در سال حدود ۱۰۰۰۰ جراحی آب مروارید انجام می‌دهد که قیمت این جراحی برای مستمندان و ثروتمندان متفاوت است.
● بازار سهام اجتماعی
برقراری ارتباط میان سرمایه‌گذاران و نظام بازرگانی اجتماعی نیازمند ایجاد سهام اجتماعی است تا سهام شرکت‌هائی را که در بازرگانی اجتماعی فعالیت می‌کنند عرضه کند. با وجود چنین بازاری یک سرمایه‌گذار با نگاهی باز و شفاف می‌تواند شاخه بازرگانی اجتماعی مورد نظرش را انتخاب کند. هر کسی هم که تنها به فکر پول درآوردن باشد می‌تواند به بازارهای سهام موجود مراجعه کند.
برای عملکرد مناسب بازارهای سهام اجتماعی نیازمند به ایجاد مؤسسات مالی، همگون کردن واژگان و مفاهیم، تعریف قواعد، معیارهای سنجش مؤثر، فرم‌های گزارش و نشریات جدید مالی هستیم. دانشکده‌های بازرگانی می‌بایست درس‌های جدیدی را در زمینه مدیریت بازرگانی اجتماعی ارائه دهند و اقدام به تربیت مدیران جدیدی کنند که با روش‌های اداره صحیح شرکت‌های بازرگانی اجتماعی آشنا باشند.
● جایگاه بازرگانی اجتماعی در ”جهانی شدن“
من از ”جهانی شدن“ حمایت می‌کنم و معتقدم که ”جهانی شدن“ بهتر از روش‌های جایگزینش می‌تواند به مستمندان کمک کند. اما به شرطی که ”جهانی شدن“ در مسیر صحیح خود گام بردارد. برای من جهانی شدن مانند یک بزرگراه ۱۰۰ باندی است که به صورت متقاطع جهان را در برگرفته است. اگر این بزرگراه کاملاً آزاد باشد، کامیون‌های عظیم‌ اقتصادهای قدرتمند تمام خطوط آن را اشغال خواهند کرد و دیگر جائی برای دوچرخه کالسکه‌ای شکل بنگلادش باقی نخواهد ماند. برای جهانی شدن که در آن همه برنده باشند باید مقررات رفت و آمد، پلیس راه و قدرتی برای مدیریت این بزرگراه جهانی داشته باشیم. قانون ”همه چیز از آن اقویاست“ باید جایش را به قوانینی بدهد که تضمین کنند که فقیرترین افراد و ملت‌ها جائی و امکانی برای عمل دارند، بدون آن‌که توسط قدرتمندان پس زده شوند. جهانی‌سازی نباید به امپریالیسم مالی تبدیل شود.
چند ملیتی شدن بازرگانی اجتماعی هم می‌تواند برای ”جهانی شدن“ سودآور باشد و هم برای مردم کشورهای فقیر. بازرگانی اجتماعی برای همه می‌تواند مفید باشد چرا که هدف اصلی آن کسب سود نیست. سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی به شیوه بازرگانی اجتماعی خبر بسیار خوشحال کننده‌ای برای کشورهای فقیر خواهد بود. ایجاد اقتصاد قوی در کشورهای فقیر با تولید سرمایه‌های ملی این کشورها به جای ایجاد شرکت‌های غارتگر نقش اصلی بازرگانی اجتماعی در ”جهانی شدن“ می‌باشد.
● هرچه می‌خواهیم ایجاد می‌کنیم
ما هرچه می‌خواهیم، یا هرچه را طرد نمی‌کنیم به‌دست می‌آوریم. ما این واقعیت را پذیرفته‌ایم که همواره افراد فقیر در کنار ما خواهند بود، و فقر بخشی از سرنوشت انسانی است. این دقیقاً همان چیزی است که موجب بقای فقر در اطرافمان می‌شود. اگر همه بر این باور باشیم که فقر باید از بین برود و اعتقاد راسخ داشته باشیم که فقر متعلق به جوامع متمدن نیست، آن‌گاه خواهیم توانست با ایجاد نهادها و سیاست‌گذاری‌های مناسب جهانی بدون فقر را بیافرینیم.
ما می‌خواستیم که به ماه برویم، پس بر آن قدم نهادیم. هرچیزی که خواسته‌ایم به‌دست آوریم به‌دست آورده‌ایم. اگر تا به‌حال به چیزی نرسیده‌ایم دلیلش این است که تاکنون با دقت و انسجام ذهنی آن را نخواسته‌ایم.
این‌که که چه چیزی می‌خواهیم و چگونه به آن خواهیم رسید به طرز فکر ما بستگی دارد. جهان کنونی را با طرز فکری که داشته‌ایم ساخته‌ایم. تغییر دادن ذهن‌های شکل یافته بسیار دشوار است ولی ما به شدت نیازمند یافتن راه‌هائی برای تغییر در دیدگاه‌ها و ظهور دانش جدیدی برای متحول کردن نظام فکری کنونی هستیم. دگرگون کردن جهان امروز تنها با دگرگون کردن طرز فکرها میسر می‌شود.
● فقر را می‌توانیم راهی موزه‌ها کنیم
من معتقدم که ما می‌توانیم جهانی بدون فقر داشته باشیم. زیرا فقر توسط مردم فقیر ایجاد نشده است بلکه فقر ناشی از سیاست‌های اقتصادی و اجتماعی است که ما آنها را برای خودمان طراحی کرده‌ایم. فقر معلول عملکرد نهادها و نگاه‌هائی است که این سیاست‌ها را وضع کرده‌اند؛ سیاست‌هائی که ما آنها را پذیرفته‌ایم.
دیدگاه‌های محدود و ناکارآمدی نهادها در حل معضل فقر نشان می‌دهد که فقر در نتیجه دست کم گرفتن ظرفیت‌های انسانی در ساختار نظری ما به‌وجود آمده است. فقر از فقدان توانائی‌های برخی از مردم به‌وجود نیامده؛ بلکه فقر معلول افکار غلط است.
من جداً بر این باورم که می‌توانیم جهانی رها از فقر داشته باشیم؛ اگر همه ما آن جهان را باور داشته باشیم. در جهانی رها از فقر، موزه‌ها تنها جائی هستند که مردم می‌توانند با چهره فقر آشنا شوند. در آن زمانی وقتی که دانش‌آموزان برای بازدید علمی به موزه‌ها می‌روند، از دیدن آن همه فلاکت و حقارتی که زمانی بر بسیاری از مردم جهان می‌رفت دچار وحشت می‌شوند و اجداد خود را برای نادیده گرفتن این وضعیت غیر انسانی که دیر زمانی بر حیات بشر حاکم بود سرزنش خواهند کرد.
انسان با امکانات کافی به این دنیا می‌آید. او تنها برای حفظ و نگه‌داری از خود مجهز نیست بلکه می‌تواند زندگی بهتری برای خود و سایرین به ارمغان آورد. برخی این فرصت را به‌‌دست می‌آورند که ظرفیت‌ها و خلاقیت‌هایشان را به ثمر برسانند ولی بسیاری از انسان‌ها در طول زندگی فرصتی برای شکوفا کردن توانائی‌هایشان پیدا نمی‌کنند. آنها هرگز نمی‌توانند هدیه‌های زمان تولدشان را باز کنند. آنها ناشکفته: و محروم از دنیا می‌روند و دنیا توانائی‌هایشان را ناکام باقی می‌گذارد.
گرامین در من ایمان تزلزل‌ناپذیری از توانائی‌های انسان به‌وجود آورد. یقین دارم بشر برای تحمل رنج و فلاکت فقر به دنیا نیامده است.
برای من، مردم فقیر مانند درختان مینیاتوری هستند. وقتی مرغوب‌ترین دانه‌های یک درخت بلند و تنومند را در یک گلدان کوچک بکارید، در نهایت نسخه کوچک و کوتاهی از آن درخت بلند را به دست می‌آورید. هیچ اشکالی به دانه‌ها وارد نیست. کافی نبودن خاک و فضا دلیل کوتاه شدن درخت است. مردم فقیر، درختان مینیاتوری هستند. دانهٔ آنها هیچ مشکلی ندارد. فقط جامعه هرگز فرصت بالیدن به آنها نداده است. آنچه ما نیاز داریم تا مردم فقیر را از فقر نجات دهیم ایجاد محیطی برای توانمند ساختن آنهاست. به محض آن‌که فقیران امکان بروز خلاقیت‌هایشان را داشته باشند، فقر به سرعت از بین می‌رود.
بیائید به هم بپیوندیم و به همه انسان‌ها فرصتی عادلانه بدهیم تا نیرو و خلاقیتشان را شکوفا کنند.
محمد یونس
مانی موتمنی
منبع : فصلنامه اقتصاد سیاسی