جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


‌نگاهی‌ به‌ برنامه‌های‌ اقتصادی‌ حضرت‌ علی


‌نگاهی‌ به‌ برنامه‌های‌ اقتصادی‌ حضرت‌ علی
این‌ مقاله، با نظر به‌ افراط‌ و تفریط‌های‌ موجود در آرا و نظریات‌ فیلسوفان‌ در طول‌ تاریخ‌ دربارهٔ‌ اقتصاد و زندگی‌ ماد‌ی‌ كه‌ در اخلاق‌ و رفتار و ملكات‌ نفسانی‌ انسان‌ها نیز تجلی‌ یافته‌ است، به‌ بررسی‌ و مطالعهٔ‌ شیوه‌ رفتاری‌ امیرمؤ‌منان۷ می‌پردازد كه‌ به‌ شهادت‌ تاریخ، از حیث‌ مصرف، زاهدترین‌ و در تولید، فعال‌ترین‌ افراد در عرصهٔ‌ فعالیت‌های‌ اقتصادی‌ و معیشتی‌ به‌ شمار می‌رود؛ بنابراین، ابتدا نگرش‌ امام‌ علی۷ به‌ اقتصاد را مطرح؛ سپس‌ آموزه‌ها و دستورهای‌ او در جهت‌ فعالیت‌های‌ خویش‌ و نیز چگونگی‌ انجام‌ اصلاح‌ در ساختار اقتصادی‌ را كه‌ در دوران‌ خلافت‌ خویش‌ آغاز كرده‌ است، تجزیه‌ و تحلیل‌ می‌كند.
●●مقدمه‌
سال‌ گذشته‌ كه‌ به‌ پیشنهاد مقام‌ معظم‌ رهبری، سال‌ رفتار علوی۷ نامیده‌ شد، فرصتی‌ پیش‌ آورد تا دلدادگان‌ خاندان‌ وحی‌ بتوانند با جرعه‌نوشی‌ از زلال‌ كوثر ولایت، گامی‌ جهت‌ نزدیك‌تر شدن‌ به‌ قلهٔ‌ رفیع‌ و حضرت‌ امیر۷ بردارند. از رهگذر این‌ اقدام‌ مبارك، فرهیختگان‌ و اندیشمندان‌ به‌ فراخور بضاعت‌ علمی‌ خویش، به‌ ترسیم‌ و تبیین‌ اندیشهٔ‌ آن‌ بزرگمرد و «باب‌ علم» پرداختند كه‌ در قالب‌ همایش‌ها و هم‌اندیشی‌ها تا اندازه‌ای‌ از سیرهٔ‌ قولی‌ و عملی‌ آن‌ بزرگوار، مهجوریت‌زدایی‌ شد.
آن‌چه‌ در این‌ مقاله‌ آمده، بحثی‌ فشرده‌ از اندیشهٔ‌ امام‌ علی۷ دربارهٔ‌ یكی‌ از مسائل‌ مهم‌ زندگی‌ بشر است‌ كه‌ صاحب‌نظران‌ از دیرباز آن‌ را مطالعه‌ و بررسی‌ كرده‌اند.
آن‌چه‌ امروزه‌ از اقتصاد فهمیده‌ می‌شود و به‌صورت‌ رشته‌ای‌ علمی‌ در كنار دیگر رشته‌های‌ علوم‌ مطرح‌ است، علمی‌ است‌ كه‌ دربارهٔ‌ چگونگی‌ فعالیت‌های‌ و روابط‌ اقتصادی‌ افراد جامعه‌ با یك‌دیگر و اصول‌ و قوانینی‌ بحث‌ می‌كند كه‌ بر امور مزبور حكومت‌ دارد و مسائلی‌ كه‌ باید در عمل‌ با توجه‌ به‌ مقتضیات‌ زمانی‌ و مكانی‌ اتخاذ شود تا موجبات‌ سعادت‌ و ترقی‌ جامعه‌ و رفاه‌ و آسایش‌ افراد آن‌ را تأمین‌ كند؛۱ بنابراین، منظور از اقتصاد و فعالیت‌های‌ اقتصادی، هر كاری‌ خواهد بود كه‌ به‌ معیشت‌ و زندگی‌ ماد‌ی‌ انسان‌ و اجتماع‌ ارتباط‌ می‌یابد تا بتواند در سایهٔ‌ تأمین‌ نیازهای‌ خود، در رفاه‌ و آسایش‌ زندگی‌ كند.
رسیدگی‌ به‌ امور دنیایی‌ و ماد‌ی‌ جهت‌ برآورده‌ساختن‌ نیازهای‌ خود و دیگران‌ و به‌ تعبیر دیگر «فعالیت‌ اقتصادی» از دیرزمان‌ ستایش‌ و سرزنش‌ شده‌ و دچار افراط‌ و تفریط‌ بوده‌ است. مطالعهٔ‌ نظریات‌ و آرای‌ فیلسوفانی‌ كه‌ شالودهٔ‌ فكری‌ خویش‌ را بر بریدن‌ از دنیا و مادیات‌ بنیان‌ نهاده، خواستار سوق‌دهی‌ جامعه‌ به‌ سوی‌ آن‌ بودند از یك‌ طرف‌ (مانند كلبیون)، و اندیشهٔ‌ فیلسوفانی‌ كه‌ مبنای‌ سعادت‌ و ترقی‌ جامعه‌ را به‌ روی‌آوری‌ به‌ مادیات‌ و در جهت‌ رسیدن‌ هر چه‌ بیش‌تر به‌ آن‌ از طریق‌ دستیابی‌ به‌ سود افزون‌تر می‌دانستند (مانند بنتام‌ و استوارت‌ میل) از سوی‌ دیگر، گویای‌ افراط‌ و تفریط‌ها و نگرش‌های‌ مثبت‌ و منفی‌ به‌ اقتصاد و زندگی‌ ماد‌ی‌ است‌ كه‌ در اخلاق‌ و رفتار و ملكات‌ نفسانی‌ انسان‌ها هم‌ تجلی‌ یافته‌ است؛ از این‌ رو، بررسی‌ و مطالعهٔ‌ شیوهٔ‌ شخصیتی‌ چون‌ امام‌ علی۷ كه‌ به‌ شهادت‌ تاریخ، از حیث‌ مصرف، زاهدانه‌ترین‌ زندگی‌ را از خود به‌ یادگار گذاشته‌ و در تولید، فعال‌ترین‌ افراد در عرصهٔ‌ فعالیت‌های‌ اقتصادی‌ و معیشتی‌ است، در حل‌ معمای‌ انسان، بسیار راهگشا خواهد بود؛ بنابراین، ابتدا با نگرش‌ حضرت‌ به‌ اقتصاد آشنا می‌شویم؛ سپس‌ آموزه‌ها و دستورهای‌ او جهت‌ فعالیت‌ اقتصادی‌ خویش‌ و نیز چگونگی‌ انجام‌ اصلاح‌ در ساختار اقتصادی‌ را كه‌ در دوران‌ خلافت‌ خویش‌ آغاز كرد، تجزیه‌ و تحلیل‌ خواهیم‌ كرد.
●امام‌ علی۷ و دنیا
دیدگاه‌ امام‌ به‌ اقتصاد (و بلكه‌ دنیا) سوداگرایانه‌ نیست‌ تا فقط‌ در پی‌ سود ماد‌ی‌ باشد، و راهبانه‌ و تاركانه‌ هم‌ نیست‌ تا به‌ كلی‌ آن‌ را ناپسند شمارد؛ بلكه‌ با رعایت‌ حدود و معیارهایی، همیشه‌ مردم‌ را به‌ كار و فعالیت‌ در عرصهٔ‌ زندگی‌ تشویق‌ می‌كند۲ و می‌فرماید:
چنان‌ دنبال‌ كار و تحصیل‌ معاش‌ باش‌ كه‌ انگار برای‌ همیشه‌ در دنیا هستی‌ و چنان‌ به‌ فكر آخرت‌ باش‌ كه‌ گویا در آستانهٔ‌ مرگ‌ قرار داری.۳
حضرت‌ در تقسیم‌ ساعات‌ شبانه‌روز مؤ‌من‌ می‌فرماید:
لِلمُؤ‌منِ‌ ثَ‌لاثُ‌ ساعاتٍ: فَسَاعَهٌٔ‌ یُنَاجِی‌ فِیهَا رَبَّهُ‌ وَ‌ سَاعَهٌٔ‌ یَرُمُّ‌ مَعَاشَهُ‌ وَ‌ سَاعَهٌٔ‌ یُخَلٍّی‌ بَینَ‌ نَفسِهِ‌ وَ‌ بَینَ‌ لَذَّتِهَا.۴
امام۷ در این‌ كلام، برای‌ اقتصاد، نقشی‌ هم‌تراز «عبادت» قائل‌ می‌شود و اقتصاد را مجموعهٔ‌ اعمالی‌ می‌داند كه‌ تابع‌ نظام‌ ارزشی‌ حاكم‌ بر انسان‌ است، و از آن‌جا كه‌ هدف‌ در نظام‌ ارزشی‌ حاكم‌ بر انسان‌ از دیدگاه‌ اسلام، با توجه‌ به‌ بُعد حق‌گرا و كمال‌طلب‌ او، رسیدن‌ به‌ مقام‌ قرب‌ ربوبی‌ است، فرد با ایمان‌ باید با چنین‌ «معیاری» همهٔ‌ رفتارهای‌ خویش‌ را منطبق‌ سازد تا به‌ هدف‌ خویش‌ دست‌ یابد.
حضرت‌ در این‌ زمینه‌ به‌ مالك‌اشتر می‌فرماید:
وَ‌ لیَكُن‌ أَحَبُّ‌ الأُمُورِ‌ اًِلَیكَ‌ أَوسَطَهَا فِی‌ الحَقٍّ‌ وَ‌ أَ‌عَمَّهَا فِی‌ العَدلِ‌ وَ‌ أَجمَعَهَا لِرِضَی‌ الرَّ‌عِیَّهِٔ.۵‌ ‌ محبوب‌ترین‌ كارها نزد تو، سازگارترین‌ آن‌ها با «حق» و گسترده‌ترین‌ در «عدالت» و فراگیرترین‌ در جلب‌ «رضایت» مردم‌ باشد؛
‌از این‌ رو، نگاه‌ كمال‌ خواهانهٔ‌ امام‌ به‌ اقتصاد و فعالیت‌های‌ دنیایی‌ را می‌توان‌ در جای‌جای‌ زندگی‌ و نامه‌ها و دستورالعمل‌های‌ وی‌ به‌ كارگزارانش‌ مشاهده‌ كرد.
حضرت‌ به‌ كارگزار خود در آذربایجان‌ (اشعث‌ بن‌ قیس) می‌فرماید:
اًِنَّ‌ عَمَلَكَ‌ لَیسَ‌ لَكَ‌ بِطُعمَهٍٔ‌ وَ‌ لَكِنَّهُ‌ فِی‌ عُنُقِكَ‌ الاَمَانَهُٔ؛۶
‌یعنی‌ نگاه‌ امام‌ علی۷ به‌ اقتصاد و امور ماد‌ی‌ و دنیایی‌ كه‌ از معرفت‌شناسی‌ او تأثیر می‌پذیرد، از افق‌ دید مكاتب‌ ماد‌ی‌ فراتر است‌ كه‌ تنگ‌ نظرانه‌ خواسته‌اند همه‌ چیز را در جهان‌ ماد‌ی‌ خلاصه‌ كنند. اعتقاد به‌ آخرت‌ و برخورداری‌ از فلسفهٔ‌ زندگی‌ مانند آن‌چه‌ قرآن‌ برای‌ انسان‌ تصویر و تبیین‌ می‌كند، با دیگر مكاتب‌ ماد‌ی‌ در عمل‌ و رفتار تفاوت‌های‌ فاحشی‌ می‌یابد كه‌ بررسی‌ همه‌ جانبهٔ‌ آن‌ها فرصتی‌ بیش‌تر از این‌ نوشتار را می‌طلبد.
اگر از دیدگاه‌ مكاتب‌ منفعت‌گر، رسیدن‌ به‌ سود هدف‌ است‌ و برای‌ رسیدن‌ به‌ آن‌ باید از هر راهی‌ اقدام‌ كرد، از دیدگاه‌ امام‌ علی، او‌لاً‌ هدف، رسیدن‌ به‌ منافع‌ ماد‌ی‌ نیست‌ و ثانیاً‌ برای‌ رسیدن‌ به‌ هدف‌ - گرچه‌ مقدس‌ هم‌ باشد - از هر وسیله‌ای‌ نمی‌توان‌ كمك‌ گرفت‌ كه‌ به‌ طور نمونه‌ می‌توان‌ به‌ نبستن‌ آب‌ بر روی‌ لشكر معاویه‌ (به‌ رغم‌ این‌كه‌ آنان‌ با لشكر حضرت‌ چنین‌ كرده‌ بودند) یا پذیرش‌ حكمیت‌ در جنگ‌ صفین‌ و دستور عقب‌نشینی‌ به‌ مالك‌ در چند قدمی‌ پیروزی‌ اشاره‌ كرد. امیرمؤ‌منان۷ در این‌ زمینه‌ به‌ مالك‌اشتر، استاندار مصر چنین‌ سفارش‌ می‌كند:
وَ‌ لاَ‌ یَد‌عُوَنَّكَ‌ ضِیقُ‌ أَمرٍ‌ لَزِمَكَ‌ فِیهِ‌ عَهدُ‌ اللَّهِ‌ اًِلَی‌ طَلَبِ‌ انفِسَاخِهِ‌ بِغَیرِ‌ الحَقٍّ‌ فَاًِنَّ‌ صَبرَكَ‌ عَلَی‌ ضِیقِ‌ أَمرٍ‌ تَرجُو انفِرَ‌اجَهُ‌ وَ‌ فَضلَ‌ عَاقِبَتِهِ‌ خَیرٌ‌ مِن‌ غَدرٍ‌ تَخَافُ‌ تَبِعَتَهُ.۷‌
اگر در مشكل‌ و گرفتاری‌ واقع‌ شدی، مبادا بخواهی‌ آن‌ را از طریق‌ «ناحق» حل‌ كنی‌ و تعهد خویش‌ در برابر خدا [= در راه‌ حق] را نادیده‌ بگیری؛ زیرا بدون‌ تردید، صبر تو بر تنگنایی‌ كه‌ گشایش‌ و نیكی‌ فرجام‌ آن‌ را امید می‌بری، از نیرنگی‌ كه‌ بر نتایج‌ آن‌ بیمناكی‌ و هم‌ از بازخواست‌ الاهی‌ كه‌ بدان‌ گرفتار آیی‌ و دنیا و آخرت‌ تو تباه‌ شود، بهتر است.
●برنامه‌های‌ اقتصادی‌ امام‌ علی۷
آن‌چه‌ گذشت، گوشه‌ای‌ از اندیشه‌ و نگرش‌ امام‌ به‌ اقتصاد و فعالیت‌های‌ اقتصادی‌ بود. در ادامهٔ‌ بحث، در حوزهٔ‌ رفتار، به‌ رؤ‌وس‌ برنامه‌های‌ حضرت‌ در دوران‌ خلافت‌ و حكومت‌ ظاهری‌ وی‌ اشاره‌ می‌شود. از آن‌جا كه‌ دورهٔ‌ حكومت‌ امیرمؤ‌منان‌ پس‌ از خلافت‌ خلفای‌ پیشین‌ و اوضاع‌ نابسامان‌ بعد از عثمان‌ آغاز می‌شود، محور برنامه‌های‌ حضرت‌ در جهت‌ گسترش‌ «عدالت‌ اجتماعی» و «عدالت‌ اقتصادی» است‌ كه‌ از مجموع‌ رفتار او در زمان‌ حاكمیت‌ و نیز سفارش‌هایی‌ به‌ كارگزاران‌ استفاده‌ می‌شود.۱. گسترش‌ عدالت‌
برای‌ فردی‌ كه‌ در رأس‌ هرم‌ قدرت‌ نظام‌ اسلامی‌ است، شاید هیچ‌ كاری‌ از نشاندن‌ لبخند رضایت‌ بر لبان‌ تودهٔ‌ جامعه، لذت‌بخش‌تر نباشد. جامعه‌ای‌ كه‌ از اوضاع‌ نابسامان‌ اقتصادی‌ در رنج‌ است‌ و تبعیض‌ و بی‌عدالتی‌ و بخشش‌های‌ بی‌شمار عثمان‌ از سویی‌ و چپاول‌ بیت‌المال‌ به‌ وسیلهٔ‌ نزدیكان‌ خلیفه‌ از سوی‌ دیگر، موجب‌ رنجش‌ خاطر مردم‌ را فراهم‌ آورده‌ است. چنین‌ جامعه‌ای‌ با اعلام‌ برنامه‌های‌ امام‌ علی۷ جان‌ تازه‌ای‌ می‌گیرد و به‌ افق‌های‌ روشن‌ عدالت‌ می‌اندیشد؛ البته‌ امام‌ برای‌ رسیدن‌ به‌ آن، رنج‌ها و هزینه‌ها را تحمل‌ كرد و تا پای‌ جان، از سر صدق‌ بر آن‌ اصرار ورزید و عاقبت‌ در این‌ راه، كشتهٔ‌ عدالت‌ شد.
او كه‌ درد گرسنگی‌ را عادت‌ خویش‌ ساخته‌ و رنج‌ برهنگی‌ را با وصله‌های‌ مدام‌ بر جامه‌ و موزه‌اش‌ حس، و از دنیا به‌ قرص‌ نان‌ و نمكی‌ بسنده‌ كرده‌ است، می‌داند كه‌ نیاز محرومان‌ و آه‌ مظلومان‌ برای‌ چیست؛ بدین‌ سبب، نخستین‌ اقدامش‌ مبارزه‌ با چپاولگرانی‌ است‌ كه‌ در زمان‌ عثمان، حق‌ مردم‌ مستضعف‌ را خورده‌اند. وی‌ در این‌باره‌ می‌فرماید:
وَ‌ اللَّهِ‌ لَو‌ وَجَدتُهُ‌ قَد‌ تُزُوٍّجَ‌ بِهِ‌ النٍّسَأُ‌ وَ‌ مُلِكَ‌ بِهِ‌ الاًِمَأُ‌ لَرَدَدتُهُ.۸‌
به‌خدا سوگند! اگر ببینم‌ با آن‌ اموال، زنان‌ به‌ همسری‌ گرفته‌ شده، و كنیزكان‌ به‌ ملكیت‌ درآمده‌اند، آن‌ها را به‌ بیت‌المال‌ بر می‌گردانم.
او در جهت‌ احقاق‌ حق‌ رعیت، كمر همت‌ بسته‌ و بر مسند قدرت‌ اعتبار بخشیده‌ و عدالت‌ را از درون‌ خانه‌ و خاندانش‌ تا سطح‌ اجتماع‌ و كارگزارانش‌ گسترش‌ داده‌ است‌ و با هر چه‌ بی‌عدالتی‌ است، قصد مبارزه‌ دارد؛ اگرچه‌ از روی‌ نیاز و از سوی‌ اهل‌ رازش‌ باشد.۹
امام‌ در تقسیم‌ بیت‌المال، بین‌ خواهرش‌ و كنیز او فرقی‌ نمی‌گذارد و به‌ هر كدام‌ ۲۰ درهم‌ می‌دهد یا بین‌ زن‌ قریشی‌ كه‌ خود را از اشراف‌ می‌داند و كنیز عجمیو او تفاوتی‌ نمی‌گذارد و وقتی‌ به‌ وی‌ اعتراض‌ می‌شود، می‌فرماید:
من‌ میان‌ سیاه‌ و سفید فرقی‌ نخواهم‌ گذاشت‌ و بین‌ فرزندان‌ اسماعیل‌ و اسحاق‌ تفاوتی‌ نیست‌ و در قرآن، برتری‌ عرب‌ بر عجم‌ را ندیده‌ام.۱۰
گسترش‌ قسط‌ و عدل‌ كه‌ اصولاً‌ فلسفهٔ‌ ارسال‌ رسولان‌ الاهی‌ نیز بدان‌ جهت‌ بوده‌ است،۱۱ جز از او كه‌ دست‌آموز آموزه‌های‌ وحیانی‌ مكتب‌ اسلام‌ است، انتظار نمی‌رود.
۲. كوشش‌ برای‌ بهبود وضع‌ مردم‌
حضرت، یكی‌ از وظایف‌ مهم‌ حاكم‌ را بسترسازی‌ مناسب‌ جهت‌ آسایش‌ مردم‌ و تأمین‌ رفاه‌ آنان‌ می‌داند و در دستوری‌ به‌ مالك‌اشتر می‌فرماید:
وَ‌ اعلَم‌ أَنَّهُ‌ لَیسَ‌ شَیءٌ‌ بِأَد‌عَی‌ اًِلَی‌ حُسنِ‌ ظَنٍّ‌ رَ‌اعٍ‌ بِرَ‌عِیَّتِهِ‌ مِن‌ اًِحسَانِهِ‌ اًِلَیهِم‌ وَ‌ تَخفِیفِهِ‌ المَؤ‌ونَاتِ‌ عَلَیهِم.۱۲
وی‌ آسان‌سازی‌ هزینهٔ‌ زندگی‌ مردم‌ به‌ وسیلهٔ‌ حاكم‌ را از مصادیق‌ حُسن‌ ظن‌ حاكم‌ بر مردم‌ می‌داند كه‌ به‌ طور مسلم‌ در اجتماع‌ آثار روحی‌ و روانی‌ خواهد داشت‌ و در فرمانی‌ دیگر به‌ مالك‌اشتر می‌گوید كه‌ زمینه‌ برای‌ تاجران‌ و صنعتگران‌ به‌ گونه‌ای‌ آماده‌ شود تا بتوانند نیاز جامعه‌ را به‌ راحتی‌ تأمین‌ كنند و مشكلی‌ نداشته‌ باشند؛ زیرا استواری‌ همهٔ‌ طبقات‌ جامعه‌ به‌ بازرگانان‌ و صنعتگران‌ است:
... وَ‌ لاَ‌ قِوَ‌امَ‌ لَهُم‌ جَمِیعاً‌ اًِ‌لاَّ‌ بِالتُّجَّارِ‌ وَ‌ ذَوِ‌ی‌ الصٍّنَاعَاتِ.۱۳
در بخش‌ دیگری‌ برای‌ گردآوری‌ مالیات‌ می‌فرماید:
وَ‌ تَفَقَّد‌ أَمرَ‌ الخَرَ‌اجِ‌ بِمَا یُصلِحُ‌ أَ‌هلَهُ‌ فَاًِنَّ‌ فِی‌ صَ‌لاَحِهِ‌ وَ‌ صَ‌لاَحِهِم‌ صَ‌لاَحاً‌ لِمَن‌ سِوَ‌اهُم‌ وَ‌ لاَ‌ صَ‌لاَحَ‌ لِمَن‌ سِوَ‌اهُم‌ اًِ‌لاَّ‌ بِهِم‌ لِأَنَّ‌ النَّاسَ‌ كُلَّهُم‌ عِیَالٌ‌ عَلَی‌ الخَرَ‌اجِ‌ وَ‌ أَ‌هلِهِ.۱۴‌ ‌
دربارهٔ‌ مالیات‌ چنان‌ عمل‌ كن‌ كه‌ موجب‌ بهبود حال‌ خراجگزاران‌ شود؛ چرا كه‌ با درستی‌ خراج‌ و سامان‌ حال‌ خراجگزاران، وضع‌ دیگران‌ نیز اصلاح‌ می‌شود، و كار دیگران‌ جز با بهبود آنان، سامان‌ نمی‌پذیرد؛ چرا كه‌ همهٔ‌ مردم‌ در گرو خراج‌ و خراجگزارانند.
امروزه‌ در بعضی‌ نظام‌های‌ اقتصادی، شاهد أخذ مالیات‌ به‌ هر شكل‌ ممكن‌ هستیم‌ كه‌ خود موجب‌ بروز تنش‌ و فاصله‌گرفتن‌ مردم‌ از حكومت‌ و نیز پیدایش‌ اقتصاد زیرزمینی‌ و حیله‌های‌ دیگر جهت‌ فرار از پرداخت‌ مالیات‌ می‌شود. این‌ مسأله‌ به‌واسطهٔ‌ نبود روح‌ «عدالت» در برنامه‌های‌ اقتصادی‌ است؛ البته‌ نباید فراموش‌ كرد كه‌ ممكن‌ است‌ افرادی‌ به‌ رغم‌ داشتن‌ امكانات، باز هم‌ از پرداخت‌ خراج‌ و مالیات‌ طفره‌ روند كه‌ بی‌عدالتی‌ و ستمی‌ بزرگ‌ بر اجتماع‌ است‌ و باید با آن‌ مبارزه‌ شود؛ ولی‌ این‌ مطلب‌ را نباید از نظر دور داشت‌ كه‌ در طراحی‌ نظام‌ مالیاتی‌ باید مصالح‌ مالیات‌دهندگان‌ لحاظ، و در مسیر آبادانی‌ و سازندگی‌ ایشان‌ (اجتماع) صرف‌ شود؛ همان‌گونه‌ كه‌ حضرت‌ می‌فرماید:
وَ‌ لیَكُن‌ نَظَرُكَ‌ فِی‌ عِمَارَهِٔ‌ الأَرضِ‌ أَبلَغَ‌ مِن‌ نَظَرِكَ‌ فِی‌ استِج‌لاَبِ‌ الخَرَ‌اجِ‌ لِأَنَّ‌ ذَلِكَ‌ لاَ‌ یُدرَكُ‌ اًِ‌لاَّ‌ بِالعِمَارَهِٔ‌ وَ‌ مَن‌ طَلَبَ‌ الخَرَ‌اجَ‌ بِغَیرِ‌ عِمَارَهٍٔ‌ أَخرَبَ‌ البِ‌لاَدَ‌ وَ‌ أَ‌هلَكَ‌ العِبَادَ‌ وَ‌ لَم‌ یَستَقِم‌ أَمرُهُ‌ اًِ‌لاَّ‌ قَلِیلاً.۱۵‌ ‌
اما باید نظر تو [= مالك] در آبادانی‌ زمین‌ بیش‌تر باشد تا گرفتن‌ خراج؛ چون‌ خراج‌ بدون‌ آبادانی‌ به‌ دست‌ نمی‌آید و آن‌كه‌ بدون‌ آبادانی‌ خراج‌ بخواهد، كشور را خراب‌ و مردم‌ را نابود می‌كند و حكومتش‌ چند روز بیش‌ نمی‌پاید.
بنابر آن‌چه‌ امام‌ علی۷ در این‌ بخش‌ ترسیم‌ فرمود، مالیات‌ در نظام‌ اسلامی‌ برای‌ بهبود اوضاع‌ و آبادانی‌ و سازندگی‌ كشور صرف‌ می‌شود و هر گاه‌ مردم‌ از سنگینی‌ مالیات‌ و نداشتن‌ توان‌ پرداخت‌ آن‌ به‌واسطهٔ‌ آفت‌زدگی‌ یا دیگر عوامل‌ طبیعی‌ نظیر خشكسالی‌ و سیل، شِكوه‌ داشتند، حاكمیت‌ و دولت‌ هر قدر كه‌ می‌تواند باید به‌ آن‌ها تخفیف‌ دهد و به‌ قول‌ امام، «نباید این‌ تخفیف‌ بر آنان‌ گران‌ آید».
فَاًِن‌ شَكَو‌ا ثِقَ‌لاً‌ أَو‌ عِلَّهًٔ‌ أَوِ‌ انقِطَاعَ‌ شِربٍ‌ أَو‌ بَالَّهٍٔ‌ أَو‌ اًِحَالَهَٔ‌ أَرضٍ‌ اغتَمَرَ‌هَا غَرَقٌ‌ أَو‌ أَجحَفَ‌ بِهَا عَطَشٌ‌ خَفَّفتَ‌ عَنهُم‌ بِمَا تَرجُو أَن‌ یَصلُحَ‌ بِهِ‌ أَمرُ‌هُم‌ وَ‌ لاَ‌ یَثقُلَنَّ‌ عَلَیكَ‌ شَیءٌ‌ خَفَّفتَ‌ بِهِ‌ المَؤ‌ونَهَٔ‌ عَنهُم‌ ... .۱۶‌اگر مردم‌ از سنگینی‌ مالیات‌ یا آفت‌زدگی‌ یا بی‌آبی‌ و خشكسالی‌ یا دگرگونی‌ وضع‌ زمین‌ در اثر غرقاب‌ یا بی‌آبی‌ شِكوه‌ كردند، به‌ آنان‌ تا هر قدر كه‌ می‌دانی‌ موجب‌ بهبود وضعشان‌ خواهد شد، تخفیف‌ بده‌ و مبادا این‌ تخفیف‌ بر تو گران‌ آید؛ زیرا این‌ ذخیره‌ای‌ است‌ كه‌ به‌ صورت‌ آبادانی‌ و عمران‌ به‌ تو باز خواهند گردانید. افزون‌ بر این، با این‌ كار ستایش‌ آنان‌ را هم‌ به‌ خود جلب‌ كرده‌ای‌ و خود نیز از گسترش‌ عدالت‌ در میان‌ آنان‌ به‌ شادی‌ و سرفرازی‌ رسیده‌ای‌ و در حالی‌كه‌ به‌ سبب‌ آسایشی‌ كه‌ برای‌ آنان‌ فراهم‌ آورده‌ای، به‌ توانمندی‌ بیش‌ترشان‌ تكیه‌ خواهی‌ كرد و به‌ موجب‌ عدالت‌ و رفتار خوشی‌ كه‌ آنان‌ را بدان‌ مأنوس‌ كرده‌ای، بدیشان‌ اطمینان‌ خواهی‌ یافت‌ و چه‌ بسا كارهایی‌ پس‌ از این‌ برای‌ تو پیش‌ آید و بر عهدهٔ‌ آنان‌ بگذاری‌ كه‌ از صمیم‌ دل‌ می‌پذیرند.
حضرت، آبادانی‌ را عاملی‌ برای‌ مشاركت‌ مردم‌ در پذیرش‌ برنامه‌های‌ دولت‌ می‌داند و بر عكس، خرابی‌ را از تنگدستی‌ مردم‌ و رویكرد حاكمان‌ به‌ مال‌اندوزی‌ برمی‌شمرد و در این‌ زمینه‌ می‌فرماید:
فَاًِنَّ‌ العُمرَ‌انَ‌ مُحتَمِلٌ‌ مَا حَمَّلتَهُ‌ وَ‌ اًِنَّمَا یُؤتَی‌ خَرَ‌ابُ‌ الأَرضِ‌ مِن‌ اًِ‌عوَ‌ازِ‌ أَ‌هلِهَا وَ‌ اًِنَّمَا یُعوِزُ‌ أَ‌هلُهَا لِاًِشرَ‌افِ‌ أَنفُسِ‌ الوُ‌لاَهِٔ‌ عَلَی‌ الجَمعِ‌ وَ‌ سُوءِ‌ ظَنٍّهِم‌ بِالبَقَأِ‌ وَ‌ قِلَّهِٔ‌ انتِفَاعِهِم‌ بِالعِبَرِ.۱۷‌ ‌
به‌درستی‌ كه‌ هر باری‌ را بر دوش‌ كشور آباد بگذاری‌ می‌تواند تحمل‌ كند؛ ولی‌ خرابی‌ هر سرزمین، بی‌تردید از تنگدستی‌ مردم‌ آن، و تنگدستی‌ مردم‌ هم‌ از روی‌كردن‌ زمامداران‌ به‌ مال‌اندوزی‌ و بدگمانی‌ آن‌ها به‌ ماندن‌ خویش‌ و كم‌ بهرگی‌ آنان‌ در عبرت‌گیری‌ از روزگار گذشته‌ است.
حضرت‌ در قسمتی‌ دیگر، به‌ مالك‌ سفارش‌ می‌كند كه‌ زمینه‌ را برای‌ بیع‌ و تجارت‌ (كسب‌ و كار) فراهم‌ كند و حد‌ و حدود و عدل‌ و انصاف‌ مراعات‌ شود:
وَ‌ لیَكُنِ‌ البَیعُ‌ بَیعاً‌ سَمحاً‌ بِمَوَ‌ازِینِ‌ عَدلٍ‌ وَ‌ أَسعَارٍ‌ لاَ‌ تُجحِفُ‌ بِالفَرِیقَینِ‌ مِنَ‌ البَائِعِ‌ وَ‌ المُبتَاعِ۱۸‌ ‌
و بدان‌ كه‌ خرید و فروش‌ باید آسان‌ و بر اساس‌ موازین‌ عدل‌ و داد و به‌ نرخی‌ منصفانه‌ باشد كه‌ به‌ هیچ‌یك‌ از فروشنده‌ و خریدار زیان‌ وارد نیاید.
۳. مبارزه‌ با مفاسد اقتصادی‌
اصولاً‌ فردی‌ كه‌ بر كرسی‌ قدرت‌ تكیه‌ زده، به‌ فراخور مقام‌ و قدرتی‌ كه‌ از آن‌ برخوردار شده‌ است، منابع‌ و اطلاعات‌ و دیگر مؤ‌لفه‌های‌ قدرت‌ و مكنت‌ ماد‌ی‌ بیش‌تری‌ دارد؛ از این‌ جهت، ضریب‌ سقوط‌ او در دام‌ هوا و هوس‌های‌ شیطانی‌ و نفسانی، بیش‌ از دیگران‌ است؛ بنابراین، هر مسؤ‌ولی‌ در مقایسه‌ با پُست‌ سازمانی‌ كه‌ اشغال‌ كرده‌ و در حد‌ بهره‌مندی‌اش‌ از منابع‌ قدرت، در مظان‌ ارتكاب‌ گناهان‌ و مفاسد مالی‌ است‌ كه‌ شاید برای‌ ارتكاب‌ آن‌ها، در مواردی‌ توجیهات‌ «خودپسندی» نیز داشته‌ باشد؛ از این‌ رو یادآوری‌ آرمان‌های‌ والای‌ انسانی‌ و آخرت‌ و رعایت‌ تقوای‌ الاهی، عامل‌ حفظ، و ضامن‌ سلامت‌ چنین‌ افرادی‌ و در پی‌ آن، جامعه‌ خواهد شد؛ زیرا به‌ گفتهٔ‌ حضرت‌ رسول۶ صلاح‌ و فساد جامعه‌ از رهگذر صلاح‌ و فساد مسؤ‌ولان‌ و متولیان‌ آن‌ فراهم‌ می‌شود۱۹ امیرمؤ‌منان۷ نیز در این‌ زمینه‌ می‌فرماید:
فَلَیسَت‌ تَصلُحُ‌ الرَّ‌عِیَّهُٔ‌ اًٍِّ‌لا بِصَ‌لاَحِ‌ الوُ‌لاَهِٔ.۲۰
در حوزهٔ‌ اداری، مفاسد اخلاقی‌ گوناگونی‌ متصور است‌ كه‌ هر گاه‌ شخصی‌ از نظام‌ ارزشی‌ الاهی‌ دورافتاد، ممكن‌ است‌ به‌ آن‌ دچار شود. بهره‌برداری‌ شخصی‌ از امكانات‌ دولتی‌ (بیت‌المال)، قائل‌ شدن‌ «حق» برای‌ «خود» فراتر از حقوق‌ یك‌سان‌ با دیگران، خود را در حاشیهٔ‌ امنیتی‌ قرار دادن‌ و اسراف‌ و تبذیر، نمونه‌هایی‌ از این‌ مفاسد است. فزون‌طلبی‌ و رانت‌خواری‌ اطرافیان‌ مسؤ‌ول‌ و سوءاستفاده‌های‌ دیگر شغلی‌ كه‌ امروزه‌ بدبختانه‌ رو به‌ افزایش‌ است، همگی‌ از كم‌رنگ‌شدن‌ باورهای‌ دینی‌ و كم‌شدن‌ پایبندی‌ چنین‌ افرادی‌ به‌ ارزش‌های‌ دینی‌ شكایت‌ دارد و خود، عاملی‌ دیگر برای‌ نابسامان‌تر شدن‌ اوضاع‌ اقتصادی‌ است‌ و موجب‌ پیدایش‌ بسیاری‌ از تنگناها و مشكلات‌ اقتصادی‌ می‌شود؛ از این‌ رو در سیرهٔ‌ امام‌ علی۷ به‌ مواردی‌ برخورد می‌شود كه‌ چنین‌ آفات‌ و آسیب‌های‌ اقتصادی‌ را برای‌ نظام‌ به‌ یاد می‌آورد و به‌ ویژه‌ در زمینهٔ‌ مبارزه‌ جد‌ی‌ و عملی‌ با آن‌ها تلاشی‌ فراگیر را می‌طلبد.
حضرت‌ پس‌ از خلافت‌ عثمان، زمام‌ امور مسلمانان‌ را به‌عهده‌ گرفت‌ و مردم‌ از نزدیك‌ شاهد ناهنجاری‌های‌ اخلاقی‌ و مالی‌ اطرافیان‌ خلیفه‌ (بنی‌امیه) بودند؛ بدین‌ سبب، نخستین‌ اقدام‌ خود را بركناری‌ تمام‌ كارگزاران‌ عثمانی‌ از امور ممكلتی‌ اعلام‌ كرد و حاضر نبود كسانی‌ را كه‌ به‌ تعبیر او چون‌ شتران‌ گرسنه‌ در سبزه‌زار طبیعت‌ بهاری، به‌ جان۲۱ بیت‌المال‌ مسلمان‌ افتاده‌ بودند، برای‌ یك‌ لحظه‌ هم‌ در نظام‌ (امور) مملكتی‌ تحمل‌ كند و هنگامی‌كه‌ با مخالفت‌ دوستان‌ و مشاوران‌ خویش‌ روبه‌رو شد كه‌ صلاح‌ و مصلحت‌ فعلی‌ حكومت‌ او را در ابقای‌ چنین‌ افرادی‌ نظیر معاویه‌ می‌دانستند، فرمود:
اما این‌كه‌ گفتی‌ لازم‌ است‌ آنان‌ را در مقام‌ خود ابقا كنم، به‌ خدا سوگند! خود یقین‌ دارم‌ كه‌ این‌ كار برای‌ اصلاح‌ وضع‌ دنیای‌ من‌ مفید است؛ ولی‌ با شناختی‌ كه‌ از كارگزاران‌ عثمان‌ دارم، حق‌ اقتضا می‌كند كه‌ هرگز هیچ‌یك‌ از ایشان‌ را به‌ ولایت‌ نگمارم. اگر این‌ را بپذیرند، برایشان‌ خوب‌تر است‌ و اگر نپذیرند، شمشیر را به‌ ایشان‌ ارمغان‌ خواهم‌ داد.۲۲
‌از سخنان‌ پیشین، نگرش‌ حضرت‌ دربارهٔ‌ «قدرت» به‌ خوبی‌ استفاده‌ می‌شود. هر چند كاری‌ برای‌ امروز و منافع‌ ماد‌ی‌ و دنیایی‌ او مفید باشد، اگر با معیارها و موازین‌ «حق» و «عدل» نسازد، آن‌ را به‌ كار نخواهد بست‌ و پذیرش‌ خلافت‌ و حكومت‌ را نیز منوط‌ به‌ این‌ می‌داند كه‌ بتواند از این‌ طریق، حقی‌ را احقاق، و عدلی‌ را اقامهٔ‌ كند وگرنه‌ ارزش‌ كفش‌ كهنهٔ‌ وصله‌ زده‌ شده‌ یا آب‌ بینی‌ بز مریضی‌ را هم‌ نخواهد داشت.۴. كنترل‌ اخلاقی‌ و عملی‌ كارگزاران‌
حضرت‌ علی۷ خود در استفاده‌ از بیت‌المال‌ و رعایت‌ حقوق‌ مردم‌ چنان‌ رفتار می‌كرد كه‌ شاید گفتن‌ و شنیدن‌ بعضی‌ از آن‌ها برای‌ افراد ناآشنا با سیرهٔ‌ او دور از باور باشد.
دستور تراشیدن‌ نوك‌ قلم‌ (برای‌ كم‌مصرف‌ كردن‌ جوهر)، رعایت‌ فاصلهٔ‌ خطوط‌ (برای‌ كم‌مصرف‌ كردن‌ كاغذ) و گذاشتن‌ چراغ‌ شخصی‌ در كنار چراغ‌ بیت‌المال‌ در اتاق‌ كار خویش، و بسنده‌كردن‌ به‌ حد‌اقل‌ زندگی، بلكه‌ كم‌تر از آن، همه‌ از واقعیت‌های‌ مسلم‌ تاریخی‌ هستند كه‌ دوست‌ و دشمن‌ بر آن‌ اتفاق‌ دارند.۲۳ امام‌ خطاب‌ به‌ زیاد (جانشین‌ ابن‌عباس، استاندار بصره) كه‌ در مصرف‌ بیت‌المال‌ بی‌مبالاتی‌ كرده‌ بود، می‌نویسد:
فَدَ‌عِ‌ الاًِسرَ‌افَ‌ مُقتَصِداً‌ وَ‌ اذكُر‌ فِی‌ الیَومِ‌ غَداً‌ وَ‌ أَمسِك‌ مِنَ‌ المَالِ‌ بِقَدرِ‌ ضَرُورَتِكَ‌ وَ‌ قَدٍّمِ‌ الفَضلَ‌ لِیَومِ‌ حَاجَتِكَ،۲۴
‌و به‌ مالك‌اشتر نیز می‌گوید:
اًِیَّاكَ‌ وَ‌ الاِستِئثَارَ‌ بِمَا النَّاسُ‌ فِیهِ‌ أُسوَهٌٔ.۲۵‌ ‌
از ویژه‌سازی‌ [= خاصه‌خواهی] در چیزهایی‌ كه‌ همهٔ‌ مردم‌ در آن‌ها برابرند، بپرهیز.
این‌كه‌ شخص‌ مسؤ‌ول، خود را برای‌ هر گونه‌ رفتاری‌ صاحب‌ حق، و در استفادهٔ‌ از امكانات‌ عمومی‌ بر مردم‌ مقدم‌ بداند، امری‌ ناپسند است‌ كه‌ در مفاسد اخلاقی‌ نظیر خودخواهی‌ و تكبر ریشه‌ دارد و باید با آن‌ مبارزه‌ شود. حضرت‌ در همین‌ زمینه‌ خطاب‌ به‌ كارگزار خود در بصره‌ (یكی‌ از پسرعموهایش) كه‌ با استفاده‌ از فرصت‌ سازمانی‌ و بودجهٔ‌ عمومی‌ برای‌ زیارت‌ خانهٔ‌ خدا به‌ مكه‌ رفته‌ بود، خطاب‌ می‌كند: كه‌ چرا با بیت‌المال‌ به‌ مكه‌ رفتی؟ آیا از حساب‌ روز رستاخیز نترسیدی‌ كه‌ این‌ گونه‌ با بیت‌المال، آب‌ و غذا و توشهٔ‌ سفر تهیه‌ كردی؟ از خدا بترس!
فَاتَّقِ‌ اللَّهَ‌ وَ‌ اردُد‌ اًِلَی‌ هَؤُ‌لاَءِ‌ القَومِ‌ أَموَ‌الَهُم‌ فَاًِنَّكَ‌ اًِن‌ لَم‌ تَفعَل‌ ثُمَّ‌ أَمكَنَنِی‌ اللَّهُ‌ مِنكَ‌ لَأُ‌عذِرَنَّ‌ اًِلَی‌ اللَّهِ‌ فِیكَ‌ وَ‌ لَأَضرِبَنَّكَ‌ بِسَیفِی‌ الَّذِ‌ی‌ مَا ضَرَبتُ‌ بِهِ‌ أَحَداً‌ اًِ‌لاَّ‌ دَخَلَ‌النَّارَ... .۲۶‌
‌ و تقوا پیشه‌ كن‌ و اموال‌ مردم‌ را به‌ آنان‌ بازگردان‌ كه‌ در غیر این‌ صورت، اگر بر تو دست‌ یابم، باشمشیری‌ كه‌ بر كسی‌ نخورده، جز آن‌كه‌ به‌ جهنم‌ واردش‌ كرده‌ است، تو را می‌كشم. به‌خدا سوگند! اگر حسن‌ و حسین‌ نیز چنین‌ كاری‌ كرده‌ بودند، با آن‌ها چنین‌ رفتار می‌كردم‌ و خویشاوندی‌ و نسب‌ را رعایت‌ نمی‌كردم؛
‌بنابراین‌ طبق‌ آموزه‌های‌ امام‌ علی۷ و سیرهٔ‌ عملی‌ حضرت، شخص‌ مسؤ‌ول‌ (حاكم‌ و والی) و مدیر وظیفه‌ دارد تا مصالح‌ عمومی‌ را به‌ دقت‌ رعایت‌ كند و در حفظ‌ منافع‌ مردم‌ از هیچ‌ كوششی‌ دریغ‌ نورزد و با یادآوری‌ آخرت‌ و رستاخیز، از هر گونه‌ سوءاستفاده‌ و رذیلت‌ اخلاقی‌ و اقتصادی‌ بپرهیزد؛ البته‌ از نظر نباید دور داشت‌ كه‌ ممكن‌ است‌ مدیر و كارگزار، از نظر ضریب‌ ایمانی‌ و پایبندی‌ به‌ اصول‌ اخلاقی، بسیار مؤ‌من‌ و متقی‌ باشد؛ اما اطرافیان‌ او، اعم‌ از بستگان‌ و خاندان‌ یا دوستان‌ و مشاوران‌ او حتی‌ بدون‌ آگاهی‌ وی‌ مرتكب‌ گناهان‌ اخلاقی‌ در حوزهٔ‌ مسائل‌ مالی‌ و اقتصادی‌ شوند. فزون‌طلبی‌ بعضی‌ از نزدیكان‌ و رانت‌خواری‌ آنان‌ كه‌ امروزه‌ بلای‌ جان‌ اقتصاد است، از اموری‌ به‌ شمار می‌رود كه‌ باید شخص‌ مسؤ‌ول‌ و حاكم، در زدودن‌ ریشهٔ‌ آن‌ بكوشد. حضرت‌ وجود این‌ پدیده‌ شوم‌ اقتصادی‌ را یادآور می‌شود و می‌فرماید:
ثُمَّ‌ اًِنَّ‌ لِلوَ‌الِی‌ خَاصَّهًٔ‌ وَ‌ بِطَانَهًٔ‌ فِیهِمُ‌ استِئثَارٌ‌ وَ‌ تَطَاوُلٌ‌ وَ‌ قِلَّهُٔ‌ اًِنصَافٍ‌ فِی‌ مُعَامَلَهٍٔ... .۲۷‌
‌دیگر این‌كه‌ هر زمامداری، یاران‌ نزدیك‌ و محرم‌ اسراری‌ دارد كه‌ در میان‌ ایشان‌ امتیاز خواهی‌ و درازدستی‌ و بی‌انصافی‌ در روابط‌ اقتصادی‌ پیدا می‌شود؛ اما تو، ریشهٔ‌ اینان‌ را با بریدن‌ اسباب‌ آن‌ از میان‌ بردار.
یحضرت‌ در ادامه، مالك‌ را متوجه‌ می‌سازد كه‌ مبادا خودت‌ زمینهٔ‌ رانت‌خواری‌ بستگانت‌ را فراهم‌ سازی‌ و به‌ آنان‌ فراتر از حق‌ شهروندیشان‌ بپردازی:
وَ‌ لاَ‌ تُقطِعَنَّ‌ لِأَحَدٍ‌ مِن‌ حَاشِیَتِكَ‌ وَ‌ حَامَّتِكَ‌ قَطِیعَهًٔ‌ وَ‌ لاَ‌ یَطمَعَنَّ‌ مِنكَ‌ فِی‌ اعتِقَادِ‌ عُقدَهٍٔ‌ تَضُرُّ‌ بِمَن‌ یَلِیهَا مِنَ‌ النَّاسِ‌ فِی‌ شِربٍ‌ أَو‌ عَمَلٍ‌ مُشتَرَكٍ‌ یَحمِلُونَ‌ مَؤ‌ونَتَهُ‌ عَلَی‌ غَیرِ‌هِم‌ فَیَكُونَ‌ مَهنَأُ‌ ذَلِكَ‌ لَهُم‌ دُونَكَ‌ وَ‌ عَیبُهُ‌ عَلَیكَ‌ فِی‌الدُّنیَا وَ‌ال‌آخِرَهِٔ.۲۸‌ ‌
مبادا به‌ هیچ‌ یك‌ از اطرافیان‌ و نزدیكانت‌ زمینی‌ واگذاری‌ و مبادا كسی‌ از سوی‌ تو به‌ این‌ طمع‌ بیفتد كه‌ مالك‌ آب‌ و زمینی‌ شود تا به‌ همسایگان‌ در آبیاری‌ یا كار مشترك، خسارت‌ وارد سازد و بارش‌ را بر دوش‌ دیگران‌ نهد كه‌ بهرهٔ‌ شیرین‌ آن‌ را فقط‌ آنان‌ می‌برند و ننگ‌ آن‌ در دنیا و آخرت‌ برای‌ تو می‌ماند.
از دیگر رذایل‌ اخلاقی‌ و مفاسد اقتصادی‌ كه‌ ممكن‌ است‌ مسؤ‌ولان‌ از گزند آن‌ در امان‌ نباشند، «رشوه» است. «رشوه» نشان‌ از این‌ دارد كه‌ مسؤ‌ولان‌ مربوط، حقوق‌ مردم‌ را ایفا نكرده‌اند؛ بدین‌ سبب‌ مردم‌ ناگزیرند حق‌ خود را با رشوه‌ بگیرند.
در سرزنش‌ رشوه‌ و رشوه‌خواری‌ سخن‌ بسیار وارد شده‌ است‌ و طبق‌ آموزه‌های‌ اهل‌بیت:، رشوه‌دهنده‌ و رشوه‌گیرنده‌ هر دو در آتش‌ جهنم‌ خواهند بود.
امام‌ علی۷ در این‌ زمینه‌ اشاره‌ می‌كند كه‌ روزی‌ اشعث‌ بن‌ قیس‌ ظرف‌ غذایی‌ را برای‌ او آورد و موجب‌ ناراحتی‌ و خشم‌ حضرت‌ شد:
به‌ او گفتم: صدقه‌ است‌ یا زكات‌ یا صله‌ و پیشكش‌ كه‌ هر كدام‌ باشد، برای‌ ما حرام‌ است. او گفت‌ هدیه‌ است. چنان‌ به‌ نظرم‌ آمد كه‌ گویی‌ آب‌ دهان‌ مار به‌ آن‌ آمیخته‌ شده‌ یا زهر مار را در آن‌ ریخته‌اند. به‌خدا قسم! اگر هفت‌ اقلیم‌ را با آن‌چه‌ زیر آسمان‌ است، به‌ من‌ بدهند تا خدا را نافرمانی‌ كنم‌ و پوست‌ جوی‌ را از دهان‌ مورچه‌ای‌ به‌ ناحق‌ بربایم، چنین‌ نخواهم‌ كرد.۲۹
●●نتیجه‌گیری‌
آن‌چه‌ به‌ صورت‌ مختصر و فشرده‌ در این‌ نوشتار آمد، گوشه‌ای‌ از منش‌ و روش‌ امام‌ علی۷ دربارهٔ‌ مسائل‌ اقتصادی‌ بود و روشن‌ شد كه‌ اصولاً‌ طرز نگرش‌ حضرت‌ به‌ دنیا و مسائل‌ ماد‌ی‌ و اقتصادی، با دیگر نگرش‌های‌ تنگ‌نظرانه‌ و ماد‌ی‌ تفاوت‌ دارد. او به‌ تبع‌ نگرشی‌ كه‌ به‌ هستی‌ و هدف‌ از آفرینش‌ انسان‌ دارد، افقی‌ گسترده‌تر از دنیای‌ تنگ‌ و ماد‌ی‌ را می‌نگرد و به‌ آخرت‌ و سعادت‌ آخرتی‌ به‌ صورت‌ اصلی‌ و نهایی‌ترین‌ هدف‌ از خلقت‌ هستی‌ و انسان‌ نگاه‌ می‌كند و به‌ همهٔ‌ امور از این‌ رهگذر می‌نگرد؛ بدین‌ لحاظ، هر كاری‌ را خُرد یا كلان‌ (كوچك‌ و بزرگ) كه‌ در این‌ مسیر و موجب‌ رسیدن‌ به‌ آن‌ هدف‌ است، متعالی‌ و ارزشمند می‌شمرد و پذیرش‌ حكومت‌ و پذیرش‌ قدرت‌ را نیز در این‌ جهت‌ تفسیر می‌كند؛ بدین‌ سبب، با بیان‌ مكرر «معیار» و «مدار» حركت‌ كه‌ همانا رسیدن‌ به‌ آخرت‌ و جوار قرب‌ الاهی‌ است، اعمال‌ را پیوسته‌ با آن‌ می‌سنجد و سفارش‌ به‌ حق‌ محوری‌ و عدالت‌ مداری‌ را در هر فرصتی‌ ابراز می‌دارد و با هر گونه‌ ستم‌ و بی‌عدالتی‌ از هر كس‌ و از هر نوعش‌ سر ستیز و مبارزه‌ دارد و در تقسیم‌ بیت‌المال، مصرف‌ بیت‌المال‌ و رعایت‌ حقوق‌ عمومی‌ مردم‌ به‌ وسیلهٔ‌ حاكم‌ و والی‌ و پرهیز از ایجاد وضعیت‌ نامساعد ملی‌ و اقتصادی‌ كه‌ به‌ بی‌عدالتی‌ می‌انجامد، تذكرات‌ گوناگون‌ و متعددی‌ دارد كه‌ در متن‌ مقاله‌ به‌ آن‌ها اشاره‌ شده‌ است.
‌مجدالدین‌ مدرس‌زاده‌
پی‌نوشت‌ها
.۱ علی‌اصغر پورهمایون: اقتصاد، ص‌ ۱۲.
.۲ اًتَّجِروا بارَكَ‌اُ‌ فیكم.
.۳ نهج‌البلاغه، كلمهٔ‌ قصار.
.۴ همان، كلمهٔ‌ قصار ۳۹۰.
.۵ همان، نامهٔ‌ ۵۳، بند ۱۱.
.۶ همان، نامهٔ‌ ۵.
.۷ همان، نامهٔ‌ ۵۳ بند ۷۹.
.۸ همان، خطبهٔ‌ ۱۵.
.۹ اشاره‌ به‌ داستان‌ عقیل‌ برادر حضرت. (همان، خطبهٔ‌ ۲۲۴)
.۱۰ محمدباقر مجلسی: بحارالانوار، ج‌ ۴۱، ص‌ ۱۰۶ - ۱۳۷.
.۱۱ حدید (۵۷): ۲۵.
.۱۲ نهج‌البلاغه، نامهٔ‌ ۵۳، بند ۲۱.
.۱۳ همان، بند ۲۹.
.۱۴ همان، بند ۴۷.
.۱۵ همان، بند ۴۸.
.۱۶ همان، بند ۴۹ - ۵۱.
.۱۷ همان‌ بند، ۵۱.
.۱۸ همان‌ بند ۵۷.
.۱۹ اشاره‌ به‌ حدیث‌ «صنفانِ‌ اذ‌ا صلُحا صَلُحتِ‌ الاُمهَٔ‌ و اذ‌ا فَسدا فَسدَتِ‌الاُمهٔ.
.۲۰ نهج‌البلاغهٔ، خطبهٔ‌ ۲۱۶.
.۲۱ همان، خطبهٔ‌ ۳.
.۲۲ مسعودی: مروج‌ الذهب، ج‌ ۲، ص‌ ۳۶۴؛ محمد بن‌ جریر طبری: تاریخ‌ طبری، ج‌ ۴، ص‌ ۴۳۹.
.۲۳ به‌ نقل‌ از مشایخ‌ فریدنی: نظرات‌ سیاسی‌ در نهج‌البلاغهٔ، ص‌ ۵۱.
.۲۴ نهج‌البلاغه، نامهٔ‌ ۲۱.
.۲۵ همان، نامهٔ‌ ۵۳، بند ۸۵.
.۲۶ همان، نامهٔ‌ ۴۱.
.۲۷ همان، نامهٔ‌ ۳، بند ۷۰.
.۲۸ همان، بند ۷۱.
.۲۹ همان، خطبهٔ‌ ۲۲۴.
منبع : اقتصاد اسلامی