دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا


بـــهـار بذر امید می‌پراکند تا حس ناتوانی را به زیر کشد


بـــهـار بذر امید می‌پراکند تا حس ناتوانی را به زیر کشد
در هفت گام بهاری، مرور کنیم خاطرات‌مان را از روزها و آدم‌ها؛ تامل کنیم بر غم‌ها و شادی‌ها، با امید به آینده نگاه کنیم، طراوت طبیعت را به فال نیک بگیریم، به دید و بازدید دوستان و بستگان برویم، از آرامش بهار الهام گیریم و سیری کنیم زیبایی بهار را.
▪ فصل اول: روزها و آدم‌ها... روزها می‌آیند و می‌روند. برای ما اما، انگار که هر روز رنگ و بوی خود را دارد. درست مثل آدم‌های اطراف‌مان، که هر یک خلق و خویی دارند و ما دریافته‌ایم که به هر کس، بنا به خلق و خوی‌اش نزدیک یا دور شویم. بعضی روزها را انتظار می‌کشیم تا زودتر برسند و برخی دیگر را منتظریم برای زودتر سپری شدن. انگار نه انگار که آن‌ها هم بخشی هستند از عمر با ارزش‌مان. می‌گوییم مطبوع که نیست همان به که زودتر برود...
برای روزهایی از قدیم دلمان تنگ می‌شود، همان‌هایی که ما را به آدم‌هایی رساند که دوست‌شان داشتیم و گاه دلمان رضا نمی‌دهد به یاد آوریم روزهای سخت را، به تصور اینکه یادآوریشان دلتنگ‌مان می‌کند و بار مرارت‌شان خاطرمان را می‌آزرد.
در جایی آمده که در نبرد روزهای سخت و آدم‌های سخت، این آدم‌های سخت هستند که می‌مانند نه روزهای سخت. شاید به همین دلیل باشد که روزهای سخت را هم یاد می‌کنیم، چراکه در کنار آن‌ها، آدم‌های سخت را می‌بینیم، ظفرمند و پابرجا. روزهایی رفته‌اند که غافل ماندیم از یاد و توجهی ولو کوتاه به آنان و اینک این بهار بهانه‌ای است برای از نو یاد کردن‌شان.
▪ فصل دوم: غم و شادی... لحظه‌های زندگی مالامال است از لحظه‌های غم و شادی. این دو را راز و رمز و حکمتی است که دستاویز گفتار شاعران و عارفان شده است.
می‌توان گفت احساس غم و شادی که عارضه ناکامی‌ یا کامیابی است، بسته به باورهای‌مان معنا می‌یابد. خداوند غم و شادی مومنان را متفاوت با غیر مومنان می‌داند. شادی مؤمنان نه ظاهری است و نه محدود به این جهان، بلکه باطنی، وسیع، ژرف و پایدار است.
▪ فصل سوم: امید و آینده... امید، آینده را می‌سازد. انسان با امید آرزوهای خود را می‌پوید. امید انگیزه و شور فعالیت می‌آفریند. ناامیدی اما سرچشمه ابتلا به افسردگی است. در اسلام نیز ناامیدی به شدت مذمت شده است. تفکر آینده‌نگر و فرهنگ امید، به سرمایه اجتماعی حرکت و پویایی می‌بخشد، باور به تاثیرگذاری بر سرنوشت را حفظ و تقویت می‌کند و راه را برای اصلاح، سازندگی و دستیابی به جایگاه شایسته در نظام اجتماعی هموار می‌سازد. روح بهاری، امیدآفرین است و مستعد بالندگی.
گفته‌اند «اگر درباره آینده نیندیشید، یقینا آینده‌ای هم نخواهید داشت». اندیشیدن در باره آینده، برای ساختن آینده، روح بهاری می‌طلبد که سرشار است از امید. بهار، بذر امید می‌پراکند تا حس ناتوانی را به زیر کشد و حس زیبای امید را جانشین آن کند...
▪ فصل چهارم: طراوت طبیعت... تماشای طبیعت بهاری و گام زدن در میان گل‌ها و گیاهان نورسته، روان و جسم انسان را جلا می‌دهد. منظر شکوفه‌های نورسته و شمیم روح افزای طبیعت، دل را دگرگون ساخته، طراوتی نو در حیات منتشر می‌کند.
ارمغان قاصدک بهار، پیام نو ‏شدن است. دعوت انسان‌ها است به دور ریختن جامه پوسیده کژاندیشی، رهانیدن دل از هر شائبه ناصواب و هر توهم و کینه‌‏ای. «حول حالنا الی احسن الحال»، آرزوی تحول است به سوی بهترین حال و رها شدن از پیله توهم. نقش رنگارنگ طبیعت بهاری، برانگیزنده است و شورآفرین. نوآوری، میوه آمادگی است برای دگرگونی در فکر و اندیشه؛ و بهار بهانه اندیشیدن به دگرگونی.
نگاه تازه، بسترساز بهسازی اندیشه است و دیدن اسرار نهان. به قول مولانا: پاک کن دو چشم را از موی عیب تا ببینی باغ و سروستان غیب‏
▪ فصل پنجم: دید و بازدید... «دید و بازدید بذر محبت را می‌رویاند». این حدیث پیامبر اکرم (ص)، به جلوه زیبای دیگری از سنت بهار اشاره دارد. دیدار، شادی آور و روحیه بخش است. رو در رو سخن گفتن با نزدیکان و ذکر خاطرات شیرین و سودمند، از عواید دیدار است. دید و بازدید، محبت آور است، کدورت زا و استوار ساز روابط. پس چه نیک سنتی است که دل‌ها را به هم نزدیک و همزیستی را تقویت می‌کند. امام‌هادی (ع)، دیدار برادران را، هرچند کوتاه و اندک، سبب انبساط خاطر و باروری اندیشه دانسته اند. دیدار از سر صمیمیت، صداقت و یکرنگی، گرمابخش دل است و برقرار کننده مودت و محبت.
▪ فصل ششم: آرامش... بهار آرامش عجیبی دارد و این آرامش را تسری می‌دهد به اطراف خود. راز آرامش، در سادگی است، در خویشتنداری و در دل نبستن و پذیرش گذرا بودن هر چیز. بهار جلوه کیفیت زندگی است، همان کیفیتی که در خود آرامشی برخاسته از سادگی، بی پیرایه گی و گذشت را داراست. ذات آرام بخش بهار؛ وجدان پاک، صفای درون و مناعت طبع آن است. بهار اگر آرام است از این است که ندای دل خویش را شکوفا ساخته واز هر آن چه داشته به دیگران بخشیده. آرامش خواهیم داشت اگر بهاری باشیم.
▪ فصل هفتم: سیر و سفر... سفر، اسباب رسیدن است به مقصود. مقصود هر چه باشد و مقصد هر کجا، لازمه سفر حرکت است و جابجا شدن. بهار شوق سفر به دل‌ها می‌دهد. سفر سرنوشت محتوم همه آدمیان است، چه بخواهند و چه نخواهند. سفر، چه ظاهری و جسمانی، چه باطنی و روحانی، نیازمند آداب و مقدماتی است. قصد قربت، خداحافظی کردن، رد دیون، صدقه دادن، حلالیت طلبیدن و همراه داشتن لوازم و توشه، از مقدمات و آداب سفر است. در حین سفر، رفتار خوش و مراعات حال همسفران و کمک به آنان سفارش شده و در بازگشت به جای آوردن شکر خدا، دادن سوغات و ذکر تجارب آموزنده سفر، مورد تاکید واقع شده است.
منبع : خبرگزاری ایسنا


همچنین مشاهده کنید