شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

اندیشه های امام خمینی در وصف شخصیت ملکوتی امیرالمومنین علی (ع )


اندیشه های امام خمینی در وصف شخصیت ملکوتی امیرالمومنین علی (ع )
شخصیت این مرد بزرگ که امام امت شد شخصیتی است که در اسلام و قبل از اسلام و بعدها هم کسی مثل او نمی تواند سراغ کند. یک موجودی که امور متضاده را در خودش جمع کرده .
کسی که جنگجوست اهل عبادت نمی شود. کسی که قوه بازو می خواهد داشته باشد اهل زهد نمی تواند باشد. کسی که شمشیر می کشد و اشخاصی را که منحرف اند درو می کند این نمی تواند که عاطفه و اهل عاطفه آن طور که این شخص داشت باشد. شخصیت بزرگ امور متضاده را در خودش جمع کرده در عین حالی که روزها روزه و شب به عبادت مشغول و گفته شده است که شبی هزار مرتبه نماز می خواند و در عین حالی که غذای او آن طوری که در تاریخ ثبت شده است از نان و سرکه و فوقش زیت یا نمک بیرون نبوده است در عین حال قدرت بدنی آن طور قدرت است که آن طوری که در تاریخ است آن دری را که از خیبر ایشان کنده است و چندین ذراع دور انداخته است چهل نفر نمی توانستند بلندش کنند.
در شمشیر زنی شمشیرهایش آن طور بوده است که با یک ضربه از این طرف که می زده دو نیم می کرده است از این طرف می زده دو نیم می کرده در صورتی که آنهایی که ضربه را می خوردند خود آهنی داشتند زره آهنی داشتند وگاهی هم دو تا زره به تنشان می کردند.
آدمی که با نان و سرکه زندگی می کرده و بسیاری از روزها را روزه می گرفته است و افطار را با چند لقمه نان و نمک یا نان و سرکه افطار می کرده است جمع کرده است ما بین آن زهد و این قوت بازو و این جمع بین دو امر متضاد است . آدمی که جنگجوست به آن طور که جنگجویان بزرگ را دلاوران بزرگ را به هزیمت وا می دارد و می فرماید اگر تمام عرب یک طرف باشند به من هجوم کنند من پشت نمی کنم این آدم در عطوفت آن طور است که وقتی یک خلخال از پای یک زن یهودی ربوده اند می فرماید که مرگ برای انسان آسان است . قریب به این معانی که در عرفان و علم ماورای طبیعت آن طور است که نهج البلاغه حکایت می کند از مقام عرفانش . در عین حال شمشیر می کشد و کفار و اخلالگران را از دم شمشیر می گذراند. ما شیعه همچو اعجوبه معجزه آسا هستیم .
من می گویم اگر چنانچه پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم غیر از این موجود تربیت نکرده بود کافی بود برایش . اگر چنانچه پیغمبر اسلام مبعوث شده بود برای اینکه یک همچو موجودی را تحویل جامعه بدهد این کافی بود. یک همچو موجودی که هیچ سراغ ندارد کسی و بعدها هم سراغ ندارد کسی ... یک همچو موجودی امام امت است . البته کس دیگر به پای او نخواهد رسید و بعد از رسول اکرم کسی افضل از او در هیچ معنایی نیست و نخواهد بود.
درباره شخصیت علی بن ابیطالب از حقیقت ناشناخته او صحبت کنیم یا با شناخت محجوب و مهجور خود اصلا علی (ع ) یک بشر ملکی و دنیایی است که ملکیان از او سخن گویند یا یک موجود ملکوتیان است که ملکویتان او را اندازه گیری کنند اهل عرفان درباره او جز با سطح عرفانی خود و فلاسفه و الهیون جز با علوم محدوده خود با چه ابزاری می خواهند به معرفی او بنشینند تا چه حد او را شناخته اند تا ما مهجوران را آگاه کنند دانشمندان و اهل فضیلت و عارفان و اهل فلسفه با همه فضایل و با همه دانش ارجمندشان آنچه از آن جلوه تام حق دریافت کرده اند در حجاب وجود خود و در آینه محدود نفسانیت خویش است و مولا غیر از آن است . پس اولی آن است که از این وادی بگذریم و بگوییم علی بن ابیطالب فقط بنده خدا بود و این بزرگترین شاخصه اوست که می تواند از آن یاد کرد و پرورش یافته و تربیت شده پیامبر عظیم الشان است و این از بزرگترین افتخارات اوست .
کدام شخصیت می تواند ادعا کند که عبدالله است و از همه عبودیتها بریده است جز انبیای عظام و اولیای معظم که علی (ع ) آن عبد وارسته از غیر و پیوسته به دوست که حجب نور و ظلمت را دریده و به تمدن و به معدن عظمت رسیده است در صف مقدم است . و کدام شخصیت است که می تواند ادعا کند از خردسالی تا آخر عمر رسول اکرم در دامن و پناه و تحت تربیت وحی و حامل آن بوده است جز علی بن ابیطالب که وحی و تربیت صاحب وحی در اعماق روح و جان و ریشه دوانده .پس او بحق عبدالله است و پرورش یافته عبدالله اعظم .
و اما کتاب نهج البلاغه که نازله روح او برای تعلیم و تربیت ما خفتگان در بستر منیت و در حجاب خودخواهی خود معجونی است برای شفا و مرهمی است برای دردهای فردی و اجتماعی و مجموعه ای است دارای ابعادی به اندازه یک انسان و یک جامعه بزرگ انسانی از زمان صدور آن تا هر چه تاریخ به پیش رود و هر چه جامعه ها بوجود آید و دولتها و ملتها متحقق شوند و هر قدر متفکران و فیلسوفان و محققان بیایند و در آن غور کنند و غرق شوند.
هان ! فیلسوفان و حکمت اندوزان بیایند و در جملات خطبه اول این کتاب الهی به تحقیق بنشینند و افکار بلند پایه خود را به کار گیرند و با کمک اصحاب معرفت و ارباب عرفان این یک جمله کوتاه را به تفسیر بپردازند و بخواهند به حق وجدان خود را برای درک واقعی آن ارضا کنند به شرط آنکه بیاناتی که در این میدان تاخت و تاز شده است آنان را فریب ندهد و وجدان خود را بدون فهم درست بازی ندهند و نگویند و بگذرند تا میدان دید فرزند وحی را دریافته و به قصور خود و دیگران اعتراف کنند.
صلوات و سلام بی پایان به رسول اعظم که چنین وجود الهی را در پناه خود تربیت فرمود و به کمال لایق انسانیت رسانید. و سلام و درود بر مولای ما که نمونه انسان و قرآن ناطق است و تا ابد نام بزرگ او باقی است و خود الگوی انسانیت و مظهر اسم اعظم است .
اساسا سربازان اگر چه نامدار باشند در این جهان گمنام اند. نامدارترین سرباز فداکار در اسلام امیرالمومنین است و او گمنامترین سرباز است . با کدام تفکر عرفانی فلسفی و سیاسی و کدام قلم و زبان و بیان بشر این سربازگمنام را معرفی کند و بشناسد و بشناساند
آنچه وصف کرده اند از او دون شان اوست و آنچه شعرا و عرفا و فلاسفه و دیگران درباره او گفته اند شمه ای از آن چیزی است که او هست . غالبا مسائلی که درک می کرده اند و می کنند راجع به مولای علی بن ابی طالب عرضه می داریم . آن چیزهایی را که ما نمی توانیم درک کنیم و دست عرفا و فلاسفه و دیگران از آن کوتاه هست آن چیز قابل ذکر نیست . انسان تا نشناسد نمی تواند بگوید و آن مقداری هم که در دسترس ماست آن قدر زیاد است که گفتن او محتاج به زمانهای طولانی است . و لهذا ما باید در پیشگاه مبارک ایشان عذر خواهی کنیم و عذر تقصیر بخواهیم که ما قاصریم و نمی توانیم بیان کمال شما را بکنیم .
آن چیزی که موجب تاسف است این است که نگذاشتند حضرت امیر سلام الله علیه آن طور که باید و دلخواه اسلام است جلوه پیدا کند.
حضرت امیر را همان طوری که من راجع به قرآن عرض کردم که قرآن ـ و در روایات است این ـ نازل شده است به منازل مختلف کلیاتش سبع والی سبعین و الی زیادتر تا حالا رسیده است به دست ماها به صورت یک مکتوب حضرت امیر هم این طور است رسول خدا هم این طور است . مراحل طی شده است تنزل پیدا کرده است از وجود مطلق تنزل پیدا کرده است . از وجود جامع تنزل پیدا کرده است و آمده است پایین تا رسیده است به عالم طبیعت . در عالم طبیعت این وجود مقدس و آن وجود مقدس و اولیای بزرگ خدا. بنابراین این که حدیث غدیر را ما حساب کنیم که می خواهد یک معنویتی را برای حضرت امیر با یک شانی برای حضرت امیر درست کند نیست حضرت امیر است که غدیر را به وجود آورده است مقام شامخ اوست که اسباب این شده است که خدای تبارک و تعالی او را حاکم قرار بدهد.
مولای ما نمونه انسان و قرآن ناطق است و تا ابد نام بزرگ او باقی است و الگوی انسانیت و مظهر اسم اعظم است .
وصف کردن او دون شان اوست و آنچه شعرا و عرفا و فلاسفه و دیگران درباره او گفته اند شمه ای از آن چیزی است که او هست .
نهج البلاغه که نازله روح اوست برای تعلیم و تربیت ما خفتگان در بستر منیت و در حجاب خود خواهی خود معجونی است برای شفا و مرهمی است برای دردهای فردی و اجتماعی و مجموعه ای است دارای ابعادی به اندازه یک انسان و یک جامعه بزرگ انسانی از زمان صدور آن تا هرچه تاریخ به پیش رود و هرچه جامعه ها به وجود آید و دولتها و ملتها محقق شوند .
منبع : روزنامه جمهوری اسلامی


همچنین مشاهده کنید