چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

نگرشی در مورد یک بیت


نگرشی در مورد یک بیت
نگرش در باره ی یک بیت را ، پس از خواندن خود بیت آغاز می کنم:
" نبری گمان که یعنی به خدا رسیده باشی
توز خود نرفته بیرون، به کجا رسیده باشی " (بیدل)
به تعبیر روشن ، مفهوم بیت را این گونه می توان فشرده ارائه کرد : انسانی که در گرو تعلقات خودی ( نفس اماره) باشد ، هرگز به مرحله ی وصل ( رسیدن) به خدا نمی رسد ، زیرا نخستین اصلی که به فلسفه ی وصل به خداوند می انجامد ، از خود بیرون رفتن ، یعنی ترک خودی است . پس با توجه به عدم ترک تعلقات خودی که منجر به ایجاد فاصله وسد در برابر رسیدن انسان به خدا می شود ، گمان رسیدن به خداوند ، گمان خطاست .
با وصف آن که این تعبیر ، تفسیر ساده ای از مفهوم این بیت است ، اما نگرشی که در این ساده گی ژرف ، قابل تامل است ، مساله ی ، " از خود برون رفتن " انسان یا به تعبیر ساده: ترک تعلقات خودی ( نفس) برای رسیدن به خداوند است .
از خود برون رفتن یعنی چه ؟:
همان گونه که در نخست گفته شد ، بیرون رفتن از حوزه ی تعلقات خودی ، به معنی دریدن پرده های حجاب نفس است که انسان در فرایند رسیدن به مرحله ی وصل با خدا ، آن ها را می درد تا با نوعی بی خودی، به اصل وصل ، دست یابد .
" خود" یا " خودی" مساوی به نفس است که انسان را در حوزه ی تعلقات فردی و نفسانی اش محصورمی سازد و در واقع سدی می شود برای رسیدن به خداوند .
درگیر و دار تعلقات "نفس" و علاقه ی مفرط انسان برای رسیدن به خداوند ، انسان آگاه مانند " حافظ" برخود نهیب می زند که :
میان عاشق و معشوق هیچ حایل نیست "
توخود حجاب خودی ، حافظ از میان برخیز"
بی شبهه " بیدل" با تاکید بر مساله از میان برداشتن این " حجاب خودی"، بر این نکته اشاره می کند که عالم " خود" ( کثرت الوجود) زمانی می تواند به اصل " وحدت الوجود" (خداوند) یکی شود که از جهان " کثرت" ( خود) بیرون شده باشد ، زیرا در نگرش عرفان وحدت الوجودی بیدل، " دویی" و " دوگانگی" جاندارد و وحدت الوجود جز " هستی مطلق" و " قدرت مطلق" نیست .
نگرش مفهومی بیدل در این بیت ( نبری گمان که یعنی به خدارسیده باشی ) اشاره ای است به کسانی که بدون بیرون رفتن ازتعلقات خودی (نفس) گمان می برند به خدا رسیده اند و این گمان ، تصور کذبی است که آنان را فریفته است .
ویژه گی نگرش مفهومی بیدل در این بیت آن است که وی تنها به انتقاد صرف از مساله ی " گمان کذب" در جهان " کثرت" نمی پردازد ، بل با نوعی اشاره ی انتقادی ، راه بیرون رفتن از حصار نفس و تعلقات " خودی" را برای انسان ، نشان می دهد و تنها به انتقاد و نظاره، بسنده نمی کند.

جاوید فرهاد
منبع : مطالب ارسال شده