دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

وقتی شهرت زانو زد


وقتی شهرت زانو زد
«هیچ معلوم هست داری چی كار می كنی؟ مثل یك نهنگ یخ زده نشستی توی خونه، سیگاری مشروب خور بی بخار؟»این آغاز نامه ای بود كه در بهار سال ۱۹۰۵ میلادی به دست كنراد هابیش، معلم ریاضی شهر شافهاوزن رسید. نامه را دوست ۲۶ ساله اش، آلبرت اینشتین از اداره ثبت اختراعات در برن سوئیس فرستاده بود.
هابیش، هر قدر هم تلاش می كرد، قابل قیاس با دوستش در سوئیس نبود. دوست قدیمی اش به عنوان یك پدر، شوهر و كارمند جوان وقت زیادی برای فكر كردن داشت و از همین ساعت های خالی برنامه اش استفاده كرده بود تا شالوده دانش فیزیك را از نو بنا كند! آلبرت در نامه اش گفته بود این نامه را پس از به پایان رساندن سه مقاله مهم فیزیكی می نویسد.
● آغاز یك افسانه
یكی از این مقاله ها در مورد وجود اتم ها بود كه در آن زمان هنوز محل شك و ابهام بود. اینشتین در این مقاله نشان داده بود چگونه می توان با اندازه گیری حركت های تصادفی ذرات میكروسكوپی در یك لیوان آب (پدیده ای كه حركت براونی خوانده می شود) وجود اتم ها را اثبات كرد. اینشتین در مقاله دوم خود توانسته بود ابعاد مولكول ها را به دست آورد. این مقاله كه در واقع پایان نامه دكتری اش بود، مدرك دكتری فیزیك دانشگاه زوریخ را برایش به ارمغان آورد. اینشتین در مقاله سوم كه آن را بسیار انقلابی توصیف كرده بود، توضیح داده بود نور رفتارهایی از خود نشان می دهد كه دلیل بر ذره ای بودن ماهیت نور است و این بر خلاف باور بسیاری از فیزیكدانان است كه نور را موجی می دانند. در این مقاله بود كه او پدیده فتوالكتریك را توضیح داد، همان كه چگونگی تبدیل انرژی تابشی نور را به انرژی الكتریكی در سلول های خورشیدی توضیح می دهد: ذرات پر انرژی نور به الكترون های لایه های اتمی برخورد می كنند و آنها را از اتم ها جدا می كنند. بدین ترتیب جریانی از الكترون های آزاد تشكیل می شود و انرژی الكتریكی تولید می شود.
این مقاله كه در سال ۱۹۲۱ موفق به دریافت جایزه نوبل فیزیك شد، در پایه گذاری نظریه كوانتوم بسیار موثر بود. نظریه كوانتوم، توضیحی آماری از وقایع طبیعت در ریزترین ابعاد زیر اتمی است و به قدری عجیب است كه خود اینشتین بعدها این نظریه را رد كرد و در جمله مشهوری گفت: «خدا با دنیا تاس بازی نمی كند.» (البته موفقیت های نظریه كوانتومی به قدری زیاد است كه مخالفت اینشتین دیگر اهمیتی ندارد)
اما اینشتین در نامه اش به مقاله چهارمی هم اشاره كرده بود كه قرار بود در نظریات فضا و زمان تغییراتی ایجاد كند.
این مقاله همان چیزی است كه اینشتین به خاطرش شهرتی جهانی به دست آورد: نظریه نسبیت، نظریه ای كه حد جهانی سرعت را سرعت نور در خلأ قرار داده است و فضا و زمان را از شر صلبیت نیوتونی خلاص كرده است. نسبیت به سه بعد فضا و یك بعد زمان اجازه می دهد زنده باشند، منبسط شوند، منقبض شوند و حتی خم شوند. نسبیت نشان داد جهان در حال گسترده تر شدن است و هم چنین در معادله مشهور mc۲ =E ، پیوند مخرب انرژی و ماده را به همگان معرفی كرد.
هر یك از این چهار مقاله برای مشهور شدن یك فیزیكدان جوان كافی بود، اما این چهار مقاله دست به دست هم داد تا سال ۱۹۰۵ برای آلبرت اینشتین جوان به سالی جادویی تبدیل شود. فیزیك در آغاز قرن جدید با تغییرات چشمگیری مواجه شده بود، اما این تنها آغاز افسانه بزرگ اینشتین بود.
در سال ،۱۹۱۵ او با انتشار مقاله ای توانست نظریه نسبیت را تعمیم دهد و گرانش را در قالب نظریه نسبیت عام وارد معادلات نسبیت كند. این نظریه پیش بینی های بسیار جالبی داشت، مانند انبساط عالم و وجود سیاهچاله ها، اجرامی با گرانش بسیار قوی كه همه چیز را در خود فرو می برد و حتی نور هم كه سریع ترین موجود این عالم است نمی تواند از آنها خارج شود. البته توجه داشته باشید در آغاز، اینشتین انبساط عالم را قبول نداشت و این ادوین هابل بود كه جهانیان را متوجه بزرگی عالم و انبساط آن كرد.
●وقتی شهرت در مقابل آلبرت زانو زد
در سال ،۱۹۱۹ گروهی از اخترشناسان به سرپرستی سر آرتور ادینگتون به آفریقای جنوبی سفر كردند تا پدیده خورشیدگرفتگی كلی را رصد كنند و پیش بینی های نظریه نسبیت عام را بیازمایند. این نظریه پیش بینی می كند گرانش مسیر نور را منحرف می كند و در نتیجه مكان ظاهری ستارگانی كه نورشان از نزدیكی خورشید عبور می كند، اندكی جابه جا می شود. رصد این گروه نشان داد پیش بینی های نسبیت عام صحیح است. اینشتین حالا مشهورترین فیزیكدان جهان بود.
در آن زمان اینشتین در برلین زندگی می كرد. اما پس از به قدرت رسیدن هیتلر در سال ،۱۹۳۳ از آلمان فرار كرد (آلبرت اینشتین یك یهودی بود) و به ایالات متحده مهاجرت كرد. در آنجا به شهر پرینستون رفت و در موسسه تازه تاسیس مطالعات پیشرفته مشغول به كار شد.
او كه تمام عمر به فعالیت های ضدجنگ مشغول بود، از اعتبار خود هزینه كرد تا بمب هسته ای برای مقابله با نازی ها ساخته شود، اما روزگار سرنوشت دیگری را رقم زد و اینشتین ضدجنگ، انفجار بمب اتمی را بر فراز شهرهای هیروشیما و ناكازاكی به چشم دید. او سال های باقی مانده عمر خود را به فعالیت های خلع سلاح هسته ای و آزادی های مدنی سپری كرد. او همچنین در شاخه های دیگر فیزیك هم كارهای بزرگی انجام داد، مانند نظریه چگالش بوز- اینشتین كه در مورد نوعی از ذرات زیراتمی به نام بوزون ها است، یا طراحی نوعی چرخه تبرید كاملاً فیزیكی كه در نیروگاه های هسته ای استفاده می شود. اما هیچ یك از این كارها به جاودانگی و تاثیرگذاری نظریه نسبیت نبود.
آلبرت اینشتین در آخرین روزهای فروردین سال ۱۹۵۵ چشم از این جهان بست. در آن زمان او دیگر نه چهره برجسته دانش بشری كه نمونه ای عالی از انسانیت بود.
●گرامیداشت یكصدمین سال جادویی
بهار آینده پنجاه و یكمین بهاری است كه آلبرت اینشتین دار فانی را وداع گفته است، ولی اگر نگاهی به دور و بر خود بیندازیم باز هم تصاویر وی را بیش از هر دانشمند دیگری می بینیم. مطبوعات، تابلوهای تبلیغاتی، برنامه های تلویزیونی و ماهواره ای و غیره عكس های فراوانی را از وی منتشر می كنند و شاید بیشتر از همه، آن تصویری را كه از او خواستند بخندد و او زبانش را درآورد.
سازمان ملل متحد، سال ۲۰۰۵ را به افتخار صدمین سالگرد آن سال جادویی سال جهانی اینشتین نامید و فیزیكدان ها، دانشگاه ها و سازمان های دولتی با برگزاری كنفرانس ها و جشن ها، انتشار كتاب ها و مقالات، افتتاح پایگاه های اینترنتی و امثال آن این سال را گرامی داشتند.
بسیاری از این جشن ها با سرگرمی های فیزیكی همراه بود. یكی از جالب ترین آنها را بن والاس ۱۸ساله در موزه علوم لندن انجام داد. او كه یك دوچرخه سوار حرفه ای است، سوار بر دوچرخه ای خاص به نام «چرخش اینشتینی» از طبقه دوم ساختمان موزه پایین پرید و ۴ متر در هوا چرخید، آن هم از پشت.
شاید بپرسید این دوچرخه چه ربطی به اینشتین دارد؟ سازنده این دوچرخه كه یكی از فیزیكدانان دانشگاه كمبریج است، داستانی در مورد آلبرت اینشتین شنیده بود با این مضمون كه اینشتین، در حال دوچرخه سواری بود كه ایده نظریه نسبیت به ذهنش رسید. به همین دلیل تصمیم گرفت دوچرخه ای ویژه حركت های آكروباتیك بسازد و آن را چرخش اینشتین بنامد.
البته هیچ جای تاریخ ثبت نشده است كه اینشتین در جوانی صاحب یك دوچرخه بود. اما این موضوع مهم نیست. حتی این هم مهم نیست دوچرخه ای كه نام اینشتین را به دنبال می كشد، براساس قوانین قدیمی فیزیك طراحی شده است كه سر آیزاك نیوتن دویست سال قبل از اینشتین ابداع كرده بود. مگر فیزیكدان ها این همه كار را برای احترام به آلبرت اینشتین بزرگ انجام می دهند كه چنین مسائل پیش پا افتاده ای اهمیت داشته باشد؟
آلبرت اینشتین آنقدر مشهور هست كه نیازی به این تبلیغات نداشته باشد. هدف اصلی فیزیكدانان این است كه دانش فیزیك را اعتلا ببخشند و اهمیت آن را در زندگی روزمره به مردم و جوانان بشناسانند. نقش فیزیك در زندگی امروزه به مراتب مهمتر از نقش آن در آغاز قرن گذشته است: تغییرات آب و هوا، تولید و بازتولید انرژی هسته ای، محدودیت منابع انرژی و دفاع موشكی از جمله مشكلات بزرگ پیش روی بشر در قرن جدید است و فیزیك می تواند نقش مهمی در حل این مشكلات داشته باشد. متاسفانه جوانان امروز بیشتر شیفته دیگر مقولات علم شده اند و از اهمیت فیزیك غافل مانده اند. كاهش چشمگیر دانشجویان رشته فیزیك در سطح جهان گواهی بر این موضوع است. سهم عظیم دانش فیزیك در پیشرفت دانش و فناوری بشر و همچنین تاثیر آن بر جامعه انسانی شاید هنوز برای فیزیكدانان واضح باشد، ولی برای دیگران این طور نیست.
●چهره پنهان اینشتین
جشن های سال گذشته، بزرگترین جشن هایی بود كه از زمان تولد آلبرت اینشتین تاكنون به افتخار او ترتیب داده شده است. در طول این مدت، دانشگاه هبرو (عبری) و دانشگاه پرینستون تلاش كرده اند با جمع آوری بیش از پنجاه هزار اثر مرتبط با اینشتین و انتشار آنها، مردم جهان را بیشتر با این شخصیت جهانی آشنا كنند.
نخستین ثمره این تلاش ها، مجموعه ای سی جلدی بود كه در سال ۱۹۸۷ به چاپ رسید و شامل نامه های عاشقانه ای بود كه به تازگی كشف شده بود. این نامه ها را اینشتین جوان در طول سال های تحصیل در كالج برای هم كلاسی، معشوقه و همسر آینده اش میلوا ماریك نوشته بود. این نامه ها كارشناسان را با چهره دیگری از اینشتین آشنا كرد كه تاكنون پنهان مانده بود: مردی جوان، پرانرژی، مملو از عواطف و احساسات و بالاخره یك شاعر. فكرش را می كردید؟!
اگر نظر مرا بخواهید، بهترین تجلیل از آلبرت اینشتین، كمك در یافتن شواهد نظریه نسبیت است. پیشنهاد می كنم برنامه Einstein@Home را از اینترنت دانلود كنید. این برنامه كه به صورت یك اسكرین سیور طراحی شده است، بخشی از اطلاعات ثبت شده در تلسكوپ های بزرگ را دریافت می كند و آنها را در جست وجوی امواج گرانشی تحلیل می كند. امواج گرانشی به ارتعاشات و انبساط و انقباض فضازمان گفته می شود و بزرگترین پیش بینی نظریه نسبیت عام است. اطلاعات دریافتی این تلسكوپ ها به قدری زیاد است كه حتی سریع ترین ابررایانه ها هم باید سال ها كار كنند تا بتوانند تمام آنها را در جست وجوی شواهدامواج گرانشی تحلیل كنند. اما برنامه Seti@Home كه با استفاده از شبكه ای جهانی از رایانه های شخصی به جست وجوی پیام های احتمالی موجودات هوشمند فضایی است، به قدری موفق بود كه كیهان شناسان تصمیم گرفتند برنامه Einstein@Home را هم بر همین اساس بنویسند و با استفاده از یك شبكه بین المللی از رایانه های شخصی كه از هر ابررایانه ای سریع تر است، این اطلاعات را تحلیل كنند. آكادمی سلطنتی علوم سوئد برای كسی كه بتواند امواج گرانشی را آشكار كند، یك جایزه نوبل فیزیك كنار گذاشته است. پس چرا مثل یك نهنگ یخ زده كناری نشسته اید. دست به كار شوید و خود را برای این جایزه آماده كنید. شاید امسال، سال جادویی شما باشد!
ذوالفقار دانشی
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید