چهارشنبه, ۱۶ خرداد, ۱۴۰۳ / 5 June, 2024
مجله ویستا


الگوهای نوگرایی در زنان ایرانی


الگوهای نوگرایی در زنان ایرانی
تغییرات و تحولات سریع جوامع توسعه یافته در دو سده اخیر جوامع دیگر از جمله جامعه ایران را سخت تأثیر قرار داده است. این تغییرات و تحولات برای جوامع توسعه یافته به مثابه پدیده‌های درونی و برای سایر جوامع به عنوان پدیده‌های بیرونی مطرح است.
بنابراین می‌توان گفت: جامعه ایران با شرایطی مواجه است كه تا حد زیادی مولود تفكر خاص كشورهای توسعه یافته است،‌ بدون اینكه زمینه فكری مناسب با آن در جامعه به وجود آمده باشد. این تحولات و تغییرات تأثیر خود را در ابعاد و سطوح مختلف جامعه به جای می‌گذارند و باعث می‌شوند مرزهای آشفته‌ای نسبت به زمان و مكان بیابند، كه تطابق آنها و به تبع آن تفكر حاكم بر كل جامعه و اعضای آن با شرایط موجود، دچار اختلال و بی‌نظمی گردد. بی‌ شك هر جامعه‌ای ضمن دارا بودن یكسری مؤلفه‌های مشترك با جوامع دیگر، دارای ویژ‌گی‌های منحصر به فردی است كه نوع اندیشیدن و سطح تفكر آن جامعه برآیندی از این دو می‌باشد. روش تفكر هر ملت پیامد‌های مهمی در سرنوشت سیاسی، اجتماعی و اقتصادی آن ملت دارد و در نهایت جایگاه آن ملت را در جامعه‌ بین‌المللی تعیین می‌نماید.
روش تفكر به نظم اجتماعی یا سیستمی كه یك ملت در چارچوب آن زندگی می‌كند منتهی می‌شود. روش تفكر نسبت به تربیت، ماهیت استدلال، كار جمعی و نهادسازی،‌ اختلاف و تضاد سیاسی و ثروت ملی و مازاد محصول ملی، نمونه‌هایی هستند كه نهایتاً به نوعی نظم منجر می‌شوند. (سریع‌القلم،‌۱۳۷۷: ۷۲)
در جامعه ایران واژه‌های پیشرفت، رشد، توسعه، نوگرایی، تجدد، نوسازی،‌ مدرن بودن، فكر نوداشتن و... سالیانی است كه در بین اندیشمندان و روشنفكران رشته‌های مختلف به‌صورت تحلیلی یا مكتبی مورد بحث و گفت‌وگو قرار گرفته است. وجه اشتراك این مباحث و گفت‌وگو‌ها در نگاهی به گذشته، چگونه بوده‌ایم، در نگاهی به حال، چگونه هستیم و در نگاهی به آینده چگونه باید باشیم، است. در نگاه به شرایط جدید طیفی از تقابل بین آنچه در گذشته بوده (سنت) و آنچه نو (مدرن) است، دیده می‌شود. آلن تورن جامعه‌شناس فرانسوی كشور ایران را جامعه‌ای می‌داند كه مدت زیادی است كه در پروسه‌ نوسازی قرار دارد. به نظر وی ایران دیگر یك جامعه صرفاً مذهبی نیست و یكی از مؤلفه‌های نوسازی وضعیت زنان است كه در ایران به سرعت در حال دگرگونی است. (تورن، ۱۳۸۲: ۴۷) اما گام نهادن در راه توسعه و نوسازی زمانی موفق خواهد بود كه برنامه‌ها توجه لازم و كافی به ابعاد انسانی توسعه و از جمله جنسیت داشته باشند. این خلاء حتی در مباحث نظری نیز موجب فقدان كارآیی لازم طرح‌ها می‌باشد.
●اهمیت و اهداف پژوهش
با وجودی كه داشتن تفكر مناسب با زمان دارای مرز جنسیتی نیست، باید توجه داشته باشیم، وجود آن در بین زنان یك جامعه به ویژه اگر در موقعیت انتقال آموزش و تربیت رسمی یك جامعه باشند، اهمیتی بارز دارد، چرا كه:
- زنان نیمی از جمعیت جامعه را تشكیل می‌دهند؛
- زنان مربی و تربیت كننده هر دو نیمه جمعیت هستند؛
- زنان دبیر علاوه بر تربیت غیر رسمی عهده‌دار تربیت رسمی مربیان نسل آینده كه خود نیمی از جامعه و تداوم بخش نسل‌های بعدی خواهند بود، می‌باشند.
- زنان دبیر بیش از نیمی از شاغلین آموزش و پرورش را نیز تشكیل می‌دهند. نوع تفكر و نگرش و میزان توانایی آنان در پرورش نسلی كه در مقاطع مختلف و به‌ویژه دبیرستان‌ها به آنها سپرده‌ایم، تأثیر بسزایی دارد. برای پرورش و تربیت نیروی انسانی كارآمد لازم است مربیان و پرورش‌دهندگان در داخل سیستم آموزشی از ارتقای كافی در زمینه تفكر و نوگرایی برخوردار باشند. چرا كه: "توسعه و اعتلای حیات انسان در همه اعصار، مستلزم این است كه او علاوه بر شناخت "آنچه هست‌ها" به طراحی و طلب "آنچه باید باشدها" نیز دست بزند و طرح و الگو و مدلی برای تغییر وضع موجود، به وضع مطلوب و كمال مطلوب داشته باشد." (فراستخواه، ۱۳۷۷: ۲۹۰)
تغییرات فرهنگی را نمی‌توان به حال خود رها كرد. در صورتی كه مرتب درصدد بازبینی و آسیب‌شناسی جای جای فرهنگ خود باشیم، می‌توانیم امید داشته باشیم جهت و سوی تغییرات برای جامعه ما حالتی مثبت داشته باشد. بر این اساس این پژوهش اهدافی را دنبال می‌كند كه عبارت است از:
به لحاظ نظری یك جامعه مدرن و افراد دارای تفكر مدرن دارای چه ویژگی‌هایی هستند و كدام عوامل در میزان و چگونگی تفكر مدرن در جامعه مؤثر است؟
جامعه ما به لحاظ شاخص‌های توسعه و نوسازی در چه مرحله‌ای از یك جامعه مدرن قرار دارد؟
زنان دبیر شهر تهران دارای چه میزان از تفكر مدرن می‌باشند و برخی از علل و عوامل مؤثر بر این میزان كدام است؟
●چارچوب نظری
بحث در مورد توسعه یافتگی و عدم توسعه یافتگی جوامع به صورت فراگیر از دهه پنجاه میلادی آغاز و مبنای بروز و رشد مكاتب جامعه‌شناسی از جمله مكتب‌ نوسازی توسعه گردید. مكتب‌ نوسازی توسعه را می‌توان محصول سه رویداد تاریخی مهم پس از جنگ جهانی دوم دانست. ظهور ایالات متحده به عنوان یك ابر قدرت، در حالی كه جنگ جهانی موجب تضعیف سایر كشورهای غربی (بریتانیای كبیر، فرانسه و آلمان) شده بود. گسترش جهانی كمونیسم كه نفوذ خود را از شوروی نه تنها در اروپای شرقی بلكه حتی در چین و كره و قاره آسیا گسترش داده بود. تجزیه امپراطوری‌های استعماری اروپا در آسیا و آفریقا و آمریكای لاتین كه موجب ظهور شمار بسیاری از كشور - ملت‌های جدید در جهان سوم گردید (سو، ۱۳۸۰: ۲۹). اندیشمندان در این دوره بر پایه اندیشه جامعه‌شناسان كلاسیك نظریه‌های نوسازی را مطرح كردند. دیدگاه نوسازی را می‌توان در قالب سه حوزه نظری (اجتماعی، روانی و اقتصادی) مطرح نمود. (ازكیا، ۱۳۷۷: ۹۴) برخی نظریه‌پردازان نوسازی را نیز برحسب وجوه تفاوت آنها، به دو دیدگاه حوزه نظریه‌های نوسازی اولیه و نظریه‌های نوسازی جدید نیز دسته‌بندی می‌كنند. به‌طوركلی می‌توان قالب تفكر این اندیشمندان را به این صورت ارائه كرد كه:
كانون توجه مكتب‌ نوسازی اولیه توسعه جهان سوم است. سطح تحلیل آنها كشور ملی است و متغیرهای عمده مورد بررسی آنها عوامل داخلی نظیر ارزش‌های فرهنگی و نهادهای اجتماعی می‌باشد. مقتضیات سیاسی انجام نوسازی، به عنوان یك عمل كاملاً مفید برای جوامع مطرح است. این اصول، اصولی است كه بعداً در مكتب‌ نوسازی جدید هم، كماكان به این شكل باقی می‌ماند. اما در زمینه سنتها مكتب‌نوسازی اولیه، سنت را به عنوان مانع توسعه و مسیر توسعه را یك مسیر یكطرفه به سمت الگوی غربی می‌داند. در حالی كه مكتب نوسازی جدید به سنت به عنوان عاملی كه می‌تواند نقش مثبتی در توسعه باشد، می‌نگرد. مكتب نوسازی جدید به مسیرهای متعدد و چند سویه برای توسعه معتقد است. عوامل خارجی و تأثیر آن بر توسعه و نوسازی از دیگر عواملی بود كه در مكتب‌ نوسازی اولیه تا حدی مورد غفلت بود كه مكتب‌نوسازی جدید این عوامل را نیز مورد توجه قرار دادند. (سو، ۱۳۸۰: ۸۱-۷۹)
در این پژوهش از اندیشمندان مكتب‌ نوسازی به بررسی آرای اینكلس، لرنر، اورت هیگن، هوزلیتر، ایزنشتاد، شارما،‌ وانگ، دیویس و بنوعزیزی و همچنین به آرای گیدنز پرداختیم.
برآیند نظرات مطرح شده نشان می‌دهد برخی شرایط و عوامل می‌تواند مستقیم و یا غیر‌مستقیم به حركت جامعه به سوی مدرنیته مؤثر باشند. برای مثال شهر و شیوه زندگی در شهر و امكاناتی كه از طریق این نوع زیستن- به فرد امكان نوگرا بودن را می‌دهد - در مجموعه آرا از اهمیت خاصی برخوردار است. به نظر هوزلیتز، شهرها به عنوان مكان هسته‌ای و اصلی در كشورهای در حال توسعه در آنچه انطباق با شیوه‌های جدید، تكنولوژی جدید، فرض‌های جدید،‌ الگوهای تولید و نهادهای اجتماعی جدید است، مؤفق‌تر هستند. (Inkeles,۱۹۷۶: ۲۱۸) اینكلس و اسمیت نیز بر این عقید‌ه‌اند كه شهر می‌تواند تأثیر قوی بر بروز یك فرد نوگرا داشته باشد.
همچنین پژوهش‌های انجام شده توسط اینكلس و اسمیت نشان می‌‌دهد، منشأ شهری داشتن (متولد شهر) و تعداد سال‌هایی كه فرد در شهر زندگی می‌كند و در معرض زندگی شهری است ارتباط قوی با امتیاز مدرنیته افراد دارد. (Ibid,۲۱۹) لازم به ذكر است تجربه شهرنشینی به خودی خود تأثیر مستقیم كمی بر كل شاخص نوگرایی دارد، اما تجربه شهرنشینی تأثیرات غیر مستقیم قوی بر امتیازات نوگرایی دارد. تأثیرات غیر مستقیم را اینكلس و اسمیت تأثیرات به واسطه ارتباطات با متغیرهای دیگر مانند وسایل ارتباطی، آموزش رسمی، تجربه كاری و مانند آن معنی می‌كنند.(Inkeles,۱۹۷۶:۲۲۷)
در زمینه تأثیر وسایل ارتباط جمعی، پژوهش اینكلس و اسمیت مطالعات لرنر را كه در كتاب "گذار از جامعه سنتی" به نقش مركزی وسایل ارتباط جمعی تأكید كرده بود، تأیید كرد.
(Inkeles,۱۹۷۶:۳۰۴) آنها با استفاده از شاخص وسایل ارتباط جمعی دریافتند كه یك رابطه كاملاً قوی و منظم بین در معرض وسایل ارتباط جمعی بودن و مدرنیت فردگرا Individual Modernity وجود دارد. (Inkeles,۱۹۷۶: ۱۴۵) آموزش رسمی نیز از دیگر مؤلفه‌های مورد تأكید بسیاری است. مك‌كله‌لند میل و نیاز به پیشرفت را یك ویروس ذهنی می‌داند كه رشد و توسعه آن به رشد و توسعه اقتصادی هم در جوامع گذشته و هم در جوامع مدرن می‌انجامد.
مك‌كله‌لند در خصوص شرایط اجتماعی مؤثر در نیاز به موفقیت به عواملی چون آموزش در خانواده، طبقه اجتماعی والدین، تحرك اجتماعی و ایدئولوژی اشاره می‌كند. وی برای تقویت این ویروس ذهنی به ضرورت آموزش عالی زنان در كنار آموزش مردان اشاره دارد.
(ازكیا، ۱۳۷۷: ۱۳۳) مشاركت اجتماعی نیز از گزینه‌های مورد تأكید است كه بیش از همه لرنر به عنوان یكی از سه ویژگی اساسی (همدلی، تحرك و مشاركت بالا) كه هسته مركزی شخصیت‌ نوسازی شده را تشكیل می‌دهد، مورد توجه قرار داده است. به نظر وی بسط گسترش رسانه‌های گروهی، سوادآموزی و ارتقای سطح تحصیلات، ‌شهرنشینی و مشاركت مهم‌ترین عناصر و متغیر‌هایی است كه در ظهور تحرك ذهنی و آمادگی انسان‌ها برای نو شدن مطرح است. (ازكیا، ۱۳۷۷: ۱۰۸)
سنجش میزان نوگرایی افراد از دیگر فعالیت‌های اندیشمندان مكتب‌ نوسازی است. در این راستا اینكلس و اسمیت مقیاس سنجش نوگرایی را تهیه كردند. شارما نیز با توجه به پژوهش‌های انجام شده تا آن زمان مقیاسی جهت سنجش میزان نوگرایی افراد تهیه كرد. مقیاس شارما، مجموعه‌ای از شاخص‌های مورد تأكید اینكلس، لرنر، هیگن، مك‌كلند و دیگر اهالی مكتب نوسازی توسعه است. در مفهوم توسعه، شارما به رشد در ابعاد فیزیكی، روانی، اجتماعی و فرهنگی توجه می‌كند. رشد در بعد فیزیكی زندگی به افزایش امید به زندگی و بهداشت مناسب و افزایش سلامت نوزادان و نرخ مرگ و میر عمومی دلالت دارد. رشد در مشخصات روانی،‌ ایده رضایت از زندگی - سلامت ذهنی - را شامل می‌شود كه تعادلی بین اهداف زندگی مادی و غیرمادی و بین ارزش‌های ابزاری و سنتی جامعه برقرار می‌كند. بنابراین مشخصه روانی زندگی در ارتباط با مشخصه اجتماعی زندگی می‌باشد. (sharma,۱۹۸۶: ۱۵) شارما یك جامعه مدرن را یك جامعه عقلانی می‌داند كه عقلانیت درتمام سطوح گوناگون اجتماعی، سیاسی و فرهنگی وارد شده است. شارما عقلانیت را در سه مفهوم اولیه، علمی و كاربردی می‌داند. عقلانیت در مفهوم اولیه به استفاده از دلیل به عنوان یك عامل مسلط در عمل فردی اشاره دارد. عقلانیت علمی به تعهد به قانون و عقلانیت در مفهوم كاربردی آن، به كارگیری وسایل مناسب برای دستیابی به اهداف تجربی معین از دیدگاه فاعل و ناظر كنش اطلاق می‌شود. (مهدی‌زاده،۱۳۸۰: ۹۷-۹۶)
گیدنز از دیگر اندیشمندانی است كه پدیده مدرنیت را هم در نهادهای اجتماعی و هم در ناپیداترین ویژگی‌های روانی و ذهنی مردم جوامع متجدد می‌كاود. گیدنز به برقراری و تلفیق رابطه بین دو سطح خرد و كلان توجه دارد و بر این اعتقاد است "كه عاملیت انسانی و ساختار اجتماعی در رابطه متقابل با همدیگر هستند و تكرار رفتار عاملان فردی است كه ساختار را بازتولید می‌كند." (GAUNTLETT:۲۰۰۱;۱) به نظر وی سازمان‌های مدرن و سنتی را می‌توان از مقایسه شتاب دگرگونی، پهنه دگرگونی و ماهیت ذاتی نهادهای مدرن تشخیص داد. (گیدنز، ۱۳۷۷: ۹) اعتماد و دوستی، تفسیرپذیری، كارشناسی‌های فنی و تخصصی، خویشتن‌یابی و هویت‌طلبی، رفاقت و خودمانی‌گری یا ارتباط‌های ناب در جامعه ما قبل مدرن و مدرن كیفیتی متمایز دارند. (گیدنز، ۱۳۷۸: ۱۱)
برآیند نظرات مطرح شده نشان می‌دهد برخی شرایط و عوامل مانند رشد شهرنشینی، صنعتی شدن، رشد میزان باسوادی، آموزش، آموزش‌عالی و سطح تحصیلات، چگونگی جامعه‌پذیری‌ فرد، بوروكراتیزه شدن، ارتباطات (اعم از حمل و نقل، پست و... ارتباطات رسانه‌ای كتاب، رادیو، تلویزیون و...) و.... می‌تواند مستقیم و یا غیرمستقیم محرك پیشبرنده یك جامعه به سوی نوسازی و توسعه باشند.
میزان نوگرایی را از بین شاخص‌های ارائه شده بر اساس شاخص‌های پیشرفت‌گرایی (برنامه‌ریزی)، علمگرایی، نگرش مدنی، نگرش جهانی، نگرش دموكراتیك، تساوی‌طلبی، استقلال‌طلبی، پذیرش تجارب جدید، ریسك‌پذیری، مورد سنجش قرار می‌دهیم.۱. جهت‌گیری علمی (Scientific orientaion): تمایل به فهم دنیا بر پایه نقش مدارك علمی و تحقیقی به جای خرد دوران گذشته.
۲. جهت‌گیری تساوی طلبانه (Egalitarian Orientation):‌ التزام عقلانی است به اصل تساوی حقوق و پایگاه انسانی، بدون قائل شدن هر نوع تبعیض بر پایه جنبه‌های منسوب به جنس، قوم و..
۳. جهت‌گیری جهانی (universalistic orientation): نگرشی است به سوی ترجیح هنجار‌های غیر شخصی در اجرای نقش‌های عام فراتر از وفاداری‌های ویژه به خویشاوندان، دوستان و...
۴. جهت‌گیری پیشرفت (Achievement Orientation):‌ نگرش مثبت به غلبه بر تقدیر‌گرایی است. تمایل به موفق شدن و باور به مفید بودن برنامه‌ریزی.
۵. جهت‌گیری استقلال‌طلبانه (Indipendence Orientation): نگرشی به سوی آزادی از اجبارهای ساختار اقتدار سنتی است كه نتیجه آن عدم همنوایی با چنین هنجارهایی است.
۶. جهت‌گیری مدنی (Civic Orientation): تمایل به كسب اخبار ملی و بین‌المللی است و آگاهی از مسائلی كه ملت و اجتماع بین‌المللی با آن مواجه است و كوشش برای شكل دادن و تمركز افكار روی موضوعات مختلف.
۷. جهت‌گیری دموكراتیك (Democratic Orientation): نگرش مثبت به حفظ و رعایت حقوق و آزادی‌های مدنی و سیاسی برای همه افراد و گروه‌های جامعه و وجود فرصت‌های مساوی برای همه در مشاركت آزادانه در ارزش‌های آن جامعه. (مهدیزاده، ۱۳۸۱:‌ ۹۶-۹۵)
۸. ریسك‌پذیری (فرهنگ خطر كردن Risk culture): یكی از وجوه اساسی فرهنگ تجدد كه به موجب آن گاهی از خطرهای احتمالی به صورت ابزاری برای تسخیر و آبادانی آینده در می‌آید.
۹. پذیرش تجارب جدید: به منظور پذیرش و امتحان تجارب جدید در برابر تجارب گذشته. (گیدنز، ۱۳۷۸: ۳۲۵)
در این پژوهش عوامل مؤثر بر میزان نوگرایی براساس آنچه از نظریات و ادبیات موجود به دست آمد در قالب فرضیه‌هایی بررسی می‌شود. نوگرایی متغیر وابسته و متغیرهای پایگاه اجتماعی، منشاء شهری یا روستایی داشتن، طول تحصیل، طول تدریس (اشتغال)،‌ میزان استفاده از وسائل ارتباط جمعی و مشاركت اجتماعی به عنوان متغیرهای مستقل می‌باشند.
۱ . منشأ شهری یا روستایی داشتن با میزان نوگرایی فرد رابطه دارد. با توجه به دسترسی و برخورداری بیشتر از امكانات اجتماعی در شهرها و ارتباط یافتن فرد با امكاناتی نظیر تحصیلات، وسایل ارتباط جمعی و كارهای كارخانه‌ای انتظار می‌رود افرادی كه دارای منشأ شهری هستند از میزان بالاتری از نوگرایی برخوردار باشند.
۲. پایگاه اجتماعی - اقتصادی با میزان نوگرایی فرد رابطه دارد. پایگاه اجتماعی و اقتصادی فرد نیز از متغیرهای تعیین كننده در میزان دسترسی فرد به امكانات مادی و فرهنگی می‌باشد. بنابراین با دسترسی بیشتر به این امكانات كه حاصل بالا رفتن طبقه‌ اجتماعی فرد می‌باشد، انتظار می‌رود میزان نوگرایی فرد در سطح بالاتری قرار گیرد.
۳. میزان تحصیلات با میزان نوگرایی فرد رابطه دارد. افزایش تحصیلات فرد را در ارتباط با جهان جدید، كشفیات، اختراعات، نوآوری‌ها، اخبار و اطلاعات و نگرش‌های جدید قرار می‌دهد.
۴. طول مدت اشتغال (تدریس) با میزان نوگرایی فرد رابطه دارد. با بالا رفتن سال‌های اشتغال فرد، ارتباط فرد با محیط خارج از خانه افزایش می‌یابد و بیشتر در معرض تغییرات اجتماعی قرار می‌گیرد.
۵. میزان استفاده از وسایل ارتباط جمعی با میزان نوگرایی فرد رابطه دارد. وسایل ارتباط جمعی با تأثیرگذاری بالا، بخش وسیعی از زمان و فضای ذهن افراد را در اختیار خود می‌‌گیرد.
۶. مشاركت اجتماعی با میزان نوگرایی فرد رابطه دارد. هر چند كه مشاركت اجتماعی خود به نوعی محصول جامعه مدرن می‌باشد، اما با افزایش مشاركت اجتماعی فرد بیشتر در معرض برخورد با نهاد‌های اجتماعی، گروه‌ها و افراد قرار می‌گیرد و از امكان بالاتری برای تغییر و نو شدن برخوردار می‌گردد.
●جامعه آماری و جعیت نمونه پژوهش
جامعه آماری این پژوهش زنان دبیر دبیرستان‌های شهر تهران می‌باشند. جمع آمار معلمین رسمی و پیمانی مقطع متوسطه عمومی شهر تهران طبق گزارش ۸۱۱۸ وزارت آموزش و پرورش بالغ بر ۱۶۵۷۰ نفر می‌باشد. زنان دبیر دبیرستان‌ها ۱۰۰۸۰ نفر هستند. واحد تحقیق در این پژوهش را هر یك از دبیران تشكیل می‌دهند. حجم نمونه با استفاده از فرمول كوكران ۲۶۰ نفر تعیین شد. از بین نواحی آموزش و پرورش، نواحی ۲ ، ۷ و ۱۶ به تصادف انتخاب شدند. جمعیت نمونه محاسبه شده (۲۶۰ نفر) به نسبت تعداد دبیران نواحی منتخب سهمیه‌بندی شده است.
●یافته‌های پژوهش
میانگین سنی دبیران در كل نواحی ۳۸ سال و به تفكیك نواحی ۲، ۷ و ۱۶ به ترتیب ۷۸/۴۰، ۵۶/۳۸ و ۰۸/۳۵ سال می‌باشد.۴/۷۵ درصد دبیران متاهل هستند و ۸/۲۰ درصد آنها مجرد و بقیه در شرایط همسر فوت شده، مطلقه، و زندگی جدا از هم هستند. از لحاظ منشأ شهری یا روستایی داشتن ۹/۹۶ درصد دبیران متولد شهر هستند و ۲/۹۶ درصد دبیران تا ۱۵ سالگی خود را در شهر گذرانده‌اند. تنها ۱۱/۳ درصد در روستا به دنیا آمده‌اند و ۸/۳ درصد نیز ۱۵ سال نخست زندگی خود را در روستا گذرانده‌اند.
میانگین سابقه تدریس جمعیت نمونه مورد بررسی ۱۴ سال و به تفكیك نواحی ۲ ، ۷ و ۱۶ به ترتیب ۷/۱۶ ، ۰۹/۱۵ و ۸/۱۰ می‌باشد. ۸/۷۵ درصد زنان دبیر دارای مدرك كارشناسی و ۵/۸ درصد دارای مدرك كارشناسی ارشد و مابقی دیپلمه یا دارای مدرك كاردانی هستند. ۶/۴۹ درصد جمعیت تحصیلات علوم انسانی، ۸/۴۰ درصد نیز تحصیلات علوم پایه (شامل شیمی، ریاضی، فیزیك، زیست‌شناسی) و مابقی (حدود ۱۰ درصد) در سایر رشته‌ها تحصیل كرده‌اند.
●میزان نوگرایی زنان دبیر شهر تهران
برای سنجش میزان نوگرایی از شاخص نوگرایی دارای ۳۴ گویه با مینیمم و ماكسیمم نظری (۱۷۰-۳۴) استفاده شده است. حداقل و حداكثر تجربی این دو آماره (۱۵۷-۸۰) به دست آمده است. میانگین نظری پژوهش ۱۰۲ می‌باشد، اما میانگین تجربی تحقیق به ۷۶/۱۲۲ رسیده است كه میانگین بالایی را در شاخص مورد بررسی نشان می‌دهد. میانه و نما مشتركاً در نقطه ۱۲۴ قرار گرفته‌اند. نزدیكی این سه آماره نشان از توزیع نزدیك به نرمال زنان دبیر دارد.
آلفای كرومباخ مجموع شاخص به میزان ۷۶/۰ می‌باشد كه نشان‌‌دهنده میزان همبستگی درونی بالای بین گویه‌هاست.
بررسی شاخص‌ نوگرایی به تفكیك نوع جهت‌گیری‌ها نشان می‌دهد، در تمامی شاخص‌های مربوط به سنجش میزان نوگرایی تراكم زنان نمونه در میزان نوگرایی در حد متوسط و بالا و در مواقعی حتی بسیار بالا می‌باشد و تنها در شاخص ریسك‌پذیری ۹/۶ درصد زنان دارای ریسك‌پذیری بسیار پایین، ۳/۳۲ درصد ریسك‌پذیری پایین، ۸/۴۰ درصد در حد متوسط، ۸/۱۳ درصد ریسك‌پذیری بالا و ۲/۶ درصد نیز دارای ریسك‌پذیری در حد بسیار بالا می‌باشند. اما در شاخص‌های دیگر تراكم روی گزینه‌های بالای نوگرایی است.
۲/۹۶ درصد افراد آمادگی بالایی برای پذیرش تجارب جدید و ۶۵درصد آنها آمادگی بسیار بالایی برای پذیرش هر آنچه نو و جدید است، دارند. به لحاظ روحیه ۸/۶۰ درصد در حد بسیار بالا و ۶/۲۴ درصد در حد بالایی دموكرات هستند. در شاخص پیشرفت‌گرایی ۵۱ درصد جمعیت دارای حد بالایی از نظر این شاخص می‌باشند و ۲/۴۲ درصد نیز در حد متوسط به لحاظ این شاخص قرار دارند. حدود ۷۰ درصد جمعیت از علم‌گرایی بالایی برخوردارند و ۲/۲۶ درصد نیز از علم‌گرایی در حد متوسط برخوردار هستند. از نظر استقلال‌طلبی ۲/۹ درصد در حد پایینی قرار دارند و مابقی از نظر این شاخص در حد متوسط یا بالایی قرار دارند. ۲/۹ درصد مذكور نیز به دلیل موافقتشان با گویه‌ای كه بر اطلاعات‌پذیر كردن دانش‌آموزان از طریق آموزش‌های مدرسه تأكید داشت، در حد پایینی از شاخص قرار گرفته‌اند. از نظر شاخص تساوی‌طلبی ۲۰ درصد در حد متوسط و ۸۰ درصد مابقی در حد بالا یا بسیار بالایی از نظر این شاخص قرار دارند. زنان دبیر در دو شاخص جهانی و مدنی نیز حد بالایی از نوگرایی قرار دارند. (جدول شماره۱)
نمرات كسب‌شده توسط زنان دبیر در هر یك از جهت‌گیری‌های مربوط به شاخص در جدول توزیع درصدی پاسخگویان بر حسب شاخص‌های نوگرایی به تفكیك نوع جهت‌گیری به طور كامل ارائه شده است.
این پژوهش نشان می‌دهد ۷/۶۷ درصد زنان دبیر دارای نوگرایی در حد بالا می‌باشند و ۶/۴ درصد افراد دارای نوگرایی در حد بسیار بالا هستند. بنابراین نزدیك به سه چهارم زنان دبیر دارای نوگرایی‌ بالا و بسیار بالا می‌باشند. ۵/۲۶ درصد از افراد دارای نوگرایی در حد متوسط، و تنها ۲/۱ درصد از پاسخگویان ما از نظر این شاخص دارای نوگرایی در حد پایین هستند و هیچ یك از پاسخگویان بر اساس این شاخص در حدنوگرایی بسیار پایین قرار نمی‌گیرد. بیشترین فراوانی به لحاظ شاخص در بین جمعیت نمونه متعلق به افرادی است كه در حد بالایی از نوگرایی هستند.(جدول شماره ۲)●آزمون فرضیه‌ها
▪میزان تحصیلات زنان دبیر:‌ از نكات مورد توافق در اكثر نظریه‌‌های مورد بحث رابطه میزان سواد و تحصیلات و آموزش با نوگرایی می‌باشد. این رابطه در بین زنان دبیر به وسیله آزمون آماری پیرسون محاسبه شده و با سطح معناداری (P=۰/۰۰۰) تأیید شده است. میزان همبستگی كه این دو متغیر نشان می‌دهند ۲۵/۰=r می‌باشد. به این معنی كه با افزایش سال‌های تحصیل میزان نوگرایی در فرد بالا می‌رود. بر این اساس انتظار می‌رود دبیرانی كه دارای سطح بالاتری از تحصیلات هستند از میزان بالاتری نوگرایی برخوردار باشند و به همین نسبت جامعه را بیشتر از نوگرایی موجود در تفكرات خود بهره‌مند سازند. چرا كه دبیران و به‌خصوص دبیران خانم با بخش اعظم جامعه و سرنوشت‌سازان آینده در ارتباط هستند و بیشترین تأثیرات مستقیم و غیر‌مستقیم را می‌توانند بر این قشر داشته باشند.
▪پایگاه اجتماعی اقتصادی زنان دبیر:‌ این متغیر از طریق ارتباطی كه با فراهم كردن تسهیلات و امكانات رفاهی دارد و نیز رابطه آن با سطح تحصیلات و چگونگی استفاده از مزایا و امكانات رفاهی می‌تواند با چگونگی نوگرایی افراد رابطه داشته باشد. از آنجایی كه جامعه آماری مورد بررسی از میزان تحصیلات، میزان درآمد و منزلت شغلی تقریباً یكسان یا نزدیك به هم برخورد‌ارند، پایگاه اجتماعی اقتصادی زنان دبیر با محاسبه سطح تحصیلات فرد و پدر (در صورت تجرد) و همسر (در صورت تأهل)، منزلت شغلی پدر (در صورت تجرد) و همسر (در صورت تأهل) و امكانات مورد استفاده خانواده (به منظور بررسی پایگاه اقتصادی فرد) به دست آمده است. طبق ضریب همبستگی پیرسون محاسبه شده، پایگاه اجتماعی اقتصادی و میزان نوگرایی فرد با سطح معناداری (۰۳۷/۰=sig) دارای رابطه‌ معنی‌دار و مستقیم هستند. به این ترتیب با بالا رفتن پایگاه اجتماعی اقتصادی فرد امكان وجود گرایش‌های نوگرایانه در وی افزایش می‌یابد.
▪وسایل ارتباط جمعی: میزان استفاده از وسایل ارتباط جمعی رابطه‌ معناداری با میزان نوگرایی جمعیت نمونه مورد بررسی ندارد. با این حال با این استدلال كه وسایل ارتباطی گوناگون به لحاظ كیفیت و نوع ارائه برنامه‌های ملی یا بین‌المللی می‌‌توانند تأثیرات گوناگونی بر افراد گذارند، رابطه بین هر یك از این وسایل و میزان نوگرایی بررسی شده است.
تنها استفاده از سینما و تئاتر با میزان نوگرایی افراد ارتباط معنادار نشان می‌‌دهد و هیچ یك از وسایل ارتباطی دیگر مانند رادیو و تلویزیون، ماهواره، كامپیوتر و اینترنت، كتاب و مجله و روزنامه به تنهایی رابطه‌ای با میزان نوگرایی پرسش شوندگان، ندارند. البته این فرض را نیز باید در نظر داشت كه استفاده‌كنندگان از سینما و تئاتر احتمالاً می‌توانند برخوردار و در معرض مجموعه‌ای از وسایل ارتباطی باشند.
آزمون‌های آماری در این پژوهش رابطه معناداری بین طول مدت تدریس (اشتغال)، منشأ شهری یا روستایی داشتن، میزان مشاركت اجتماعی و میزان استفاده از وسایل ارتباط جمعی با میزان نوگرایی نشان نداده است.
این پژوهش از نظر بررسی عوامل مؤثر بر میزان نوگرایی بر تأثیر دو عامل سطح تحصیلات و پایگاه اجتماعی و اقتصادی خانوادگی افراد صحه تجربی می‌گذارد و از بین وسایل ارتباط جمعی نیز تنها استفاده از سینما و تئاتر را با نوگرایی‌ مرتبط می‌داند. لازم به ذكر است وسایل ارتباط جمعی از جمله شاخص‌هایی است كه از نظر تأثیر بر میزان نوگرایی وجه اشتراك عموم اندیشمندان می‌باشد. بنابراین به دنبال عدم پاسخگویی این متغیر در زنان دبیر مورد بررسی بهتر است به ماهیت و محتوای برنامه و برنامه‌ریزی در این بخش توجه شود. دو شاخص تأیید شده میزان تحصیلات و پایگاه اجتماعی نیز از لحاظ پیش‌بینی و برنامه‌ریزی قابل تأمل هستند.
در نهایت برای به دست آوردن تأثیر همزمان متغیرها از مدل تحلیل رگرسیونی چند متغیره گام به گام استفاده شد. در مدل رگرسیونی متشكل از متغیرهای مستقل سن، طول سال‌های تحصیل، طول سال‌های تدریس، تنها متغیر طول مدت تحصیل توانسته است رابطه معناداری در مدل نشان دهد. مجموعه این متغیرها ۲۶/۰=R را نشان داده‌اند و طول مدت تحصیل دبیران ۰۶۷/۰ درصد از كل واریانس نوگرایی جمعیت نمونه و ۰۶۴/۰ تغییرات كل میزان نوگرایی جامعه آماری را تبیین می‌كند. در مدل رگرسیونی دیگری متغیرهای مشاركت اجتماعی، وسایل ارتباط جمعی و پایگاه اجتماعی سنجیده شدند و ۱۳/۰=R را نشان دادند. تنها متغیری كه توانسته وارد معادله رگرسیونی شود، پایگاه اجتماعی اقتصادی خانوادگی زنان دبیر می‌باشد. به این ترتیب پایگاه اجتماعی و اقتصادی زنان تأثیر مستقیم اما ضعیفی بر میزان نوگرایی آنان می‌گذارد. این متغیر ۰۱۷/۰ واریانس كل میزان نوگرایی زنان دبیر را تبیین می‌كند و ۰۱۳/۰ درصد كل تغییرات جامعه آماری مورد نظر را نشان می‌‌دهد.
●●نتیجه گیری
شهرنشینی، صنعتی شدن،‌ رشد میزان باسوادی، آموزش، آموزش عالی و سطح تحصیلات، چگونگی جامعه‌پذیری فرد، بوروكراتیزه شدن، ارتباطات (اعم از حمل و نقل،‌ پست و... ارتباطات رسانه‌ای كتاب،‌ رادیو، تلویزیون و...) ایدئولوژی و... از شرایط و عواملی هستند كه می‌توانند مستقیم و یا غیرمستقیم محرك پیشبرنده یك جامعه به سوی نوسازی و توسعه باشند. همچنین افراد نوگرا در جامعه مدرن نیز دارای ویژگی‌های متناسب با شرایط زندگی در یك جامعه مدرن هستند. مانند: علم‌گرایی، پذیرش تجربیات جدید، پیشرفت‌گرایی (برنامه‌ریزی)، نگرش مدنی، نگرش جهانی، نگرش دموكراتیك، تساوی‌طلبی، استقلال‌طلبی، ریسك‌پذیری و... است.
متغیر اصلی (وابسته) پژوهش (میزان نوگرایی) را از بین شاخص‌های ارائه شده بر اساس شاخص‌های پیشرفت گرایی (برنامه‌ریزی)، علمگرایی، نگرش مدنی، نگرش جهانی، نگرش دموكراتیك، تساوی‌طلبی، استقلال‌طلبی، پذیرش تجارب جدید، ریسك پذیری، با آلفای كرومباخ ۷/۷۶ به دست آمده است. برای سنجش میزان نوگرایی از شاخص نوگرایی دارای ۳۴ گویه با مینیمم و ماكسیمم نظری (۱۷۰-۳۴) استفاده شده است. حداقل و حداكثر تجربی این دو آماره (۱۵۷-۸۰) به دست آمده است. میانگین نظری پژوهش ۱۰۲ می‌باشد، اما میانگین تجربی تحقیق به ۷۶/۱۲۲ رسیده است كه میانگین بالایی را در شاخص مورد بررسی نشان می‌‌دهد.
بررسی شاخص نوگرایی به تفكیك نوع جهت‌گیری‌‌ها نشان می‌دهد، در تمامی شاخص‌های مربوط به سنجش میزان نوگرایی به استثنای شاخص ریسك‌پذیری تراكم زنان دبیر در میزان نوگرایی در حد متوسط و بالا و در مواقعی حتی بسیار بالا می‌باشد. این پژوهش نشان می‌دهد ۷/۶۷ درصد زنان دبیر دارای نوگرایی در حد بالا می‌باشند و ۶/۴ درصد افراد دارای نوگرایی در حد بسیار بالا هستند. بنابراین نزدیك به سه چهارم زنان دبیر دارای نوگرایی بالا و بسیار بالا می‌باشند. ۵/۲۶ درصد از افراد دارای نوگرایی در حد متوسط، و تنها ۲/۱ درصد از پاسخگویان ما از نظر این شاخص دارای نوگرایی در حد پایین هستند و هیچ یك از پاسخگویان بر اساس این شاخص در حد نوگرایی بسیار پایین قرار نمی‌گیرد. بیشترین فراوانی به لحاظ شاخص در بین جمعیت نمونه متعلق به افرادی است كه در حد بالایی از نوگرایی هستند.
فرضیه‌‌های این پژوهش رابطه نوگرایی را به عنوان متغیر وابسته و متغیرهای پایگاه اجتماعی، منشاء شهری یا روستایی داشتن، طول تحصیل، طول تدریس (اشتغال)، وسائل ارتباط جمعی، مشاركت اجتماعی، به عنوان متغیرهای مستقل را در نظر دارد.
از بین فرضیه‌های داده شده، طول مدت تحصیل و پایگاه اجتماعی با میزان نوگرایی رابطه معنا دار دارد. منشأ شهری داشتن و سكونت فرد در سال‌های اولیه زندگی در شهر، طول مدت اشتغال، میزان استفاده از وسایل ارتباط جمعی و مشاركت اجتماعی از شاخص‌هایی هستند كه رابطه معناداری با میزان نوگرایی افراد مورد بررسی نشان نداده‌اند. با توجه به اینكه شاخص‌های مذكور از ویژگی‌هایی است كه مورد توافق اندیشمندان نظریات توسعه در زمینه نوگرایی فرد نوگرا می‌باشد، عدم رابطه آنها در این پژوهش در برخی موارد قابل تأمل است.
زهرا روزی بیدگلی
فهرست منابع
۱. ازكیا، مصطفی. جامعه شناسی توسعه، مؤسسه نشر كلمه، ۱۳۷۷.
۲. افضلی، احمد. بررسی زمینه‌های تاریخی و ساختاری نوسازی در ایران. ۱۳۵۷-۱۳۲۰ و تركیه ۱۹۶۵-۱۹۴۰، پایان‌نامه كارشناسی ارشد علوم سیاسی، دانشگاه تربیت مدرس ۱۳۷۶.
۳. تورن، آلن. ایران در جریان فرآیند مدرنیزاسیون قرار دارد، روزنامه همشهری، ویژه‌نامه نوروز ۱۳۸۲.
۴. رازی، عبدالله. تاریخ كامل ایران، نشر اقبال، تهران (بی‌تا).
۵. رزاقی، ابراهیم، اقتصاد ایران، نشر نی، تهران، ۱۳۶۷.
۶. رفیع‌پور، فرامرز. توسعه و تضاد: تحلیلی بر انقلاب اسلامی ایران، شركت سهامی انتشار، ۱۳۷۷
۷. سالنامه آماری كشور، مركز آمار ایران، مدیریت انتشارات و اطلاع‌رسانی، تهران ۱۳۸۲.
۸. سریع‌القلم، محمود. آفات متدلوژیك تفكر در ایران، ماهنامه اطلاعات سیاسی- اقتصادی، شماره ۱۳۳-۱۳۴، ۱۳۷۷.
۹. سو، آلوین.ی، تغییر اجتماعی و توسعه، محمود حبیبی مظاهری، پژوهشكده مطالعات راهبردی، تهران، ۱۳۸۰.
۱۰. صابر، فیروز. بررسی نقش زنان در اهداف و سیاست‌های آموزشی برنامه‌های توسعه كشور، مجموعه مقالات كنگره نقش زن در علم، صنعت و توسعه، دفتر امور زنان نهاد ریاست جمهوری، ۱۳۷۴.
۱۱. فراستخواه، مقصود. سرآغاز نواندیشی معاصر دینی و غیر دینی، شركت سهامی انتشار، تهران، ۱۳۷۷
۱۲. فراستخواه، مقصود. تحولات نهادی اجتماعی، فرهنگی و سیاسی و تأثیر آن بر تقاضای آموزش عالی (بخش دوم)، مؤسسه پژوهش و برنامه‌ریزی آموزش عالی، تهران ۱۳۷۹.
۱۳. كاظمی، علی‌اصغر. بحران نوگرایی و فرهنگ سیاسی در ایران معاصر، نشر قومس، تهران، ۱۳۷۶.
۱۴. گیدنز، آنتونی. پیامدهای مدرنیت، محسن ثلاثی، نشر مركز، تهران، ۱۳۷۷.
۱۵. گیدنز، آنتونی. تجدد و تشخص: جامعه و هویت شخصی در عصر جدید، ناصر موفقیان، نشر نی، تهران، ۱۳۷۸.
۱۶. مهدی‌زاده، شراره. تلویزیون و نوگرایی، رساله دكترا در رشته جامعه‌شناسی،‌ دانشگاه تهران، ۱۳۸۱
۱۷. وزارت آموزش و پرورش معاونت برنامه‌ریزی و منابع انسانی، خلاصه‌ای از آمار آموزشگاه‌ها، كلاس‌ها، دانش‌آموزان و كاركنان دوره‌های مختلف تحصیلی سال تحصیلی ۸۱-۱۳۸۰، دفتر فن‌آوری اطلاعات، بهمن ۱۳۸۰.
۱۸. وزارت آموزش و پرورش، آمار معلمین مدارس در سطح كشور مقطع متوسطه عمومی، هنرستان حرفه‌ای، هنرستان فنی، گزارش ۸۱۱۸۰، تهران ۱۳۸۱.
منابع لاتین
۱.Graunt lett, David. About Anthony Giddens: structuration theory, http://www.theory. org. uk/giddens۲. Htm; ۲۰۰۱
۲. Inkeles. Alex. Become modern. Individualchang in six developing contries. Massachusetts; Harvard univercity press Cambridge, ۱۹۷۶.
۳.Sharma, S.L. Development socio- cultural dimensions. Rawat publications, ۱۹۸۶
منبع : فرهنگ و پژوهش