یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

درمان های اساسی


درمان های اساسی
بر طبق سند صحیح از حضرت صادق علیه السلام حدیثی به ما رسیده است که در آن دوا را منحصر به چهار چیز دانسته اند:
▪ حجامت.
▪ دارو در بینی چکاندن.
▪ حقنه کردن.
▪ قی کردن.
و حضرت باقر علیه السلام بهترین دواها را عبارت از حقنه و دوا در بینی چکاندن و حجامت و حمام دانسته اند و در حدیث دیگر فرموده اند: «طب عرب در حجامت و حقنه است و آخرین دوای ایشان داغ کردن است».
تیاذوق حکیم در سه دستور از دستورهای ده گانه ای که برمی شمارد و عقیده دارد هر که آنها را در طول حیاتش انجام دهد مریض نمی شود، چنین می گوید: ... در هر روز یک بار به حمام برو، چرا که حمام چیزهایی را از بدنت خارج می کند که اگر در بدن باشد مبتلا به دارو و درمان خواهی شد؛ خود را به روشهای خون گیری وادار کن و با این کار خون و جریان خون را در بدنت افزایش بده؛ در هر فصلی خود را به روش قی کردن و روش اسهال دادن عادت بده...»
روایتی هم از رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم هست که حجامت، سیاه دانه و قسط (عود هندی) را از بهترین درمان ها شمرده اند.
به طور خلاصه در یک تحقیق می توان بهترین درمان ها را در کلام بعضی معصومین علیهم السلام به قرار زیر دسته بندی کرد:
ـ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم:
حجامت، سیاه دانه، قسط (عود هندی)، سعوط (دارو در بینی چکاندن)، عسل یا مسهل ، لدود (داروی تلخ برای معده)، تنقیه، نوره، قی کردن، داغ کردن.
ـ حضرت امام باقر علیه السلام:
حجامت، حقنه (تنقیه)، سعوط، حمام، قی کردن، شربت عسل، داغ نهادن.
ـ حضرت امام صادق علیه السلام:
حجامت، نوره کشیدن، حقنه (تنقیه)، سعوط (انفیه)، قی کردن.
اگر دقت کنیم از بین داروها و روش های درمانی که در کلام بزرگان ما به آنها اشاره شده است و بعضی به طور مکرر ذکر شده و روی آنها تاکید شده است، دو تا از آنها یعنی عسل و سیاه دانه، به عنوان داروهای خوردنی و هفت روش به عنوان روشهای درمانی که بسیار کاربرد دارند، بیشتر مورد عنایت بوده است؛ و آن روش ها عبارتند از: حجامت، حقنه (تنقیه)، حمام، سعوط (انفیه، دارو در بینی چکاندن)، قی کردن، نوره کشیدن، داغ نهادن.
ضمناً، دقت دیگری در فرمایشات آن بزرگان این نکته را به دست می دهد که ایشان در درجه ی اول، برای سالم زیستن و پیشگیری از ابتلا به امراض، انسان ها را به پرهیز و کم خوری و خالی نگه داشتن معده دعوت کرده اند و در درجه ی بعدی برای مبتلایان به بیماریها، روش های اساسی درمانی را ذکر کرده اند که عموماً مبتنی بر تخلیه و پاکسازی بدن از فضولات و اخلاط مضرّ است و مواردی که در ذیل خواهد آمد معمولاً شیوه ها و دستوراتی است که در پی انجام آنها اندام ها و اعضای درونی بدن از مواد زائد و غلبه ی اخلاط نجات داده می شود و به گونه ای بدن و یا اندام بیمار تخلیه و پاکسازی می گردد که بار دیگر بتواند فعالیت طبیعی خود را از سر گیرد.
البته ذکر این نکته نیز لازم است که این درمان های اساسی و اصول درمان، ما را از درمان های فرعی دیگر و وارد شدن در جزئیات طب بی نیاز نمی کند و داروهای بی شماری که از سوی بسیاری پزشکان تجویز می شود و یا روشهای درمانی متعددی که از سوی بعضی از آنها اعمال می شود، شاخه های فرعی این اصول هستند که به مرور زمان در اثر تجربه و پیشرفت علم طب، روئیده است و این علم را همواره رو به تکامل برده است و خواهد برد.
همان گونه که ائمه ما علیهم السلام فرموده اند: «علینا بالقاء الاصول و علیکم بالتفریع» یعنی ما وظیفه داریم که برای شما اصول و کلیات را بیان کنیم و این شمائید که یایستی از اصول ما فرعیات را نتیجه گیری کنید و علوم ما را گسترش دهید؛ و مگر تولید علم و فرهنگ چیزی به غیر از این است؟!
● معرفی بعضی داروها و درمان ها
▪ سیاه دانه (شونیز)
از این داروی گیاهی در احادیث بسیاری تعریف شده است به گونه ای که یک جا از آن به عنوان بهترین چیزی که می توان خود را با آن درمان کرد نام برده اند و در جای دیگر آن را دوای هر دردی بجز مرگ شمرده اند.
سیاه دانه یا شونیز دانه های سیاه رنگ گیاهی خوش بود و روغنی است که قدما برای آن خواص زیر را ذکر کرده اند:
دافع گازهای معدی و رافع نزله های تنفسی، ضد کرم بودن، افزون کننده ی شیر، ادرارآور و قاعدگی آور.
شیخ الرئیس در کتاب قانون راجع به آن چنین می گوید: «بسیار تنقیه کننده است، بادکرده ها را فرو می نشاند و بعضی خواص دیگر آن عبارتند از: تند و تیز، تکه کننده ی بلغم، زداینده و باد شکن، خالها را می زداید و در علاج بهک و برص ویژگی دارد... اگر چند روزی آن را به کار برند، حیض را راه اندازد، اگر با عسل و آب گرم تناول نمایند از سنگ کلیه و مثانه نافع است»، همچنین وی مصرف آن را در پیشگیری و درمان زکام مفید می داند.
▪ عسل
عسل را هم از بهترین غذاها دانسته اند و هم آن را در زمره بهترین داروهاد به شمار آورده اند.
شاخص ترین سخنی که درباره ی آن شنیده ایم همان آیه ی معروف قرآن کریم که در سوره ی نحل درباره زنبور عسل آمده است و در قسمتی از آن بیان شده است که از شکم زنبور عسل نوشابه هایی با رنگ های مختلف بیرون می آید که برای مردم به عنوان درمان محسوب می شود.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم هم در حدیثی که از ایشان نقل شده است شفای همه ی دردها را در عسل دانسته اند و خواصی همچون دفع بلغم و سودا، صاف کننده ی ذهن و هضم کننده ی طعام، گدازنده ی اخلاط دهانه ی معده و برطرف کننده ی حرارت صفرا و تب را برای آن ذکر فرموده اند.
همچنین حضرت صادق علیه السلام فرموده اند: که هیچ دوایی با خوردن عسل برابری نمی کند.
در روایات متعددی که بعضی از آنها ذکر شد، یا به طور مستقیم عسل را در زمره ی یکی از روش های درمانی ذکر کرده اند و یا از آن به عنوان مسهل و یا شربتی از عسل یاد کرده اند.
بعضی گفته اند برودت را با استفاده از عسل درمان می کنند چرا که عسل هم گرمی پخش است و هم قطع کننده و هم لطیف کننده و جلا دهنده و نرم کننده، و بنابراین به وسیله ی آن ماده ی درونی بدن با رفق و مدارا خارج می شود.
شیخ الرئیس درباره ی عسل خوب چنین می گوید: «عسل بسیار خوب، آن است که کاملاً شیرین مزه، خوش بوی و بویش مایل به بوی تندمزه باشد، رنگش به سرخی بزند، پر مایه باشد نه رقیق و چنان به هم متصل باشد که در حال ریزش از هم نگسلد». و معتقد است نسبت به فصل ها، عسل بهاری از عسل تابستانی و تابستانی بهتر از زمستانی است.
آنگاه خواص زیر را برای عسل ذکر می کند:
زداینده است، دهانه ی رگها را باز می کند، رطوبت را از بین می برد، رطوبت ها را از ژرفای بدن، بیرون می کشد و مانع تباهی و گندیدگی گوشت می شود.
▪ حجامت
این روش درمانی یکی از مهمترین و موثرترین روشهایی است که مورد تایید و تاکید پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و معصومین علیهم السلام است و در کتب متعددی که درباره ی آن نوشته شده است به خوبی معرفی و بررسی شده است اما در اینجا به تناسب بحثی که پیش کشیده ایم از آن صحبت می کنیم و برخی از مطالبی را که لازم می دانیم ذکر می کنیم.
در حدیث معتبر از رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم آمده است که: «حجامت داروی همه ی بیماریهاست» و نیز در سند صحیحی که از حضرت صادق علیه السلام نقل شده است، ایشان دوا را در چهار چیز منحصر کرده اند و از جمله ی آنها حجامت را برمی شمارند، همچنین حضرت امام محمد باقر علیه السلام آن را جزء مهمترین دواها می آورند و در حدیثی که طبابت را منحصر در هفت مورد می کنند، حجامت را به عنوان اولین مورد ذکر می کنند.
در حدیث دیگری، امام صادق علیه السلام می فرمایند که هیچ دوایی به حجامت کردن نمی رسد و در جایی خون گرفتن از راه حجامت را یکی از چهار درمان اساسی شمرده اند.
و اما درباره ی اینکه ابزار حجامت را در چه موقعیتی باید مورد استفاده قرار داد و در کدام بیماری است که این روش بهتر موثر می افتد، باید گفت این روش نیز مانند دیگر روشهای عمده و اساسی که ذکر شد هم در پیشگیری از امراض به کار می آید و هم در درمان بسیاری بیماریها توصیه می شود.
تیاذوق حکیم به همه توصیه می کند که خود را به روشهای خون گیری و از جمله حجامت عادت دهند و با این کار خون و جریان خون را در بدن خود افزایش دهند.
لازم به یادآوری است که افزایش جریان خون در رگها سبب می شود که دیواره ی رگها همواره شسته و رسوب زدایی شوند و مانع از این می شود که مواد زائد در آنها رسوب کند و منجر به بیماریهایی از قبیل انسداد دیواره ی رگها و عوارضی همچون سکته های قلبی شود. همچنین بسیاری از بیماریهای انسان ناشی از غلظت خون و کند شدن جریان خون در رگهاست و بقراط حکیم معتقد است که بیماریهایی که در اعماق جسم عارض می شوند را می توان با روش های خون درمانی مانند فصد و حجامت درمان کرد.
حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در حدیثی که سه درمان را در مقابل سه درد ذکر می کند، از حجامت به عنوان دوای خون یاد کرده اند.
علامه ی مجلسی رحمهٔ الله علیه می گوید روشی مانند حجامت باعث می شود خون که یکی از اخلاط عمده در بدن است، خارج شود و این در هنگام نیاز یکی از بزرگترین درمان ها و از بهترین شفا دهنده هاست و ابن حجر هم می گوید درمان امراض دموی (خونی) از طریق خارج کردن خون است و بعضی معتقدند که حرارت را با اخراج خون درمان می کنند چرا که در روش خون گیری، مزاج در اثر خروج ماده ی خون سرد و معتدل می شود.
موفق بغدادی می گوید: « حجامت، سطح بدن را بهتر از فصد پاکسازی می کند و فصد برای پاکسازی اعماق بدن مفید است».
حضرت امام موسی بن جعفر علیهما السلام نشانه های زیادی خون را چنین برشمرده اند:
۱) جوشهای پوستی
۲) خارش بدن
۳) سرگیجه
۴) خواب آلودگی
و حضرت امام صادق علیه السلام درباره ی جوشها و دملهایی که در سطح پوست ایجاد می شود می فرمایند: « بیشتر این دملها و جوشها از خون سوخته ای ایجاد می شود که صاحبش از بدن خارج نمی کند». منظور از خون سوخته همان خونی است که در سیاه رگها جریان دارد و در بعضی افراد به قدری غلیظ و دارای مواد زائد است که از آن به خون کثیف یاد می کنند و می گویند چنین شخصی غلظت خون دارد. و این همان خون زائدی است که در بعضی روایات دستور داده اند بلافاصله باید از بدن خارج شود و گرنه شخص را دچار مشکلات و امراض فراوانی می کند و حتی ممکن است منجر به مرگ او شود.
از حضرت صادق علیه السلام نقل شده است: «عامه ی دردها و بیماریها از غلبه ی صفرا و سودا و بلغم زیاد و خون سوخته شده می باشد»؛ اطبای طبّ سنتی هم ام الامراض را یبوست و غلظت خون می دانند.
در کتاب طب الصادق علیه السلام آمده است که: «قدما برای تصفیه ی خون وسائل مختلفی داشتند که از جمله ی آنها حجامت بود». و نیز « تصفیه ی خون زمینه ای برای رشد و استیلای میکروب و مرض باقی نمی گذارد، با خون پاک بیماریهای مسری پیدا نمی شود و به قول دکتر کرهو کلیه ی امراضد در اثر آلودگی خون و نسوج در بدن تولید می شود». و همچنین: « عمده ی بیماریها به واسطه ی فساد اخلاط (کثیف شدن مایعات بدن) است و از طرفی معلوم است که تمام مایعات بدن از خون تشکیل می شود، پس اگر خون سالم باشد، بدن نیز سالم است».
جالینوس حکیم خون را به بنده ای تشبیه کرده است چنانچه صالح باشد، مولا بایستی او را در بدن خود نگاه دارد ولی هر گاه دید که به قتل او کمر بسته و می خواهد شورش کند باید او را از خود دور کند.
حضرت صادق علیه السلام از احوال پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نقل فرموده اند که ایشان هر گاه خونشان به جوش می آمد و برانگیخته می شد حجامت می کردند و خود پیامبر نیز بارها فرموده اند که: «حجامت کنید و نگذارید طغیان خون، شما را هلاک کند».
ـ از حرث بن کلده ی ثقفی پرسیدند راجع به حجامت نظرت چیست؟
گفت: « باید از نیمه ی ماه به بعد در حالت نقصان هلال ماه انجام شود و در روزی صاف و آفتابی باشد که هیچ ابری در آسمان نباشد و نفس در آرامش و نشاط باشد و خون در رگها به آرامی جریان داشته باشد تا سرور و شادی به تو رو آورد و همّ و غم از تو دور شود».
همچنین وی معتقد است که هر گاه خون زیاد شود باید آن را خارج کرد و هر گاه به جوش آید باید آن را با مواد سرد و خشک آرام کرد.
از مجموعه ی روایاتی که درباره ی حجامت نقل شده است نیز چنین استفاده می شود که:
حجامت بهتر است در فصل های بهار و پاییز و یا هر ماه یک بار، از دوازدهم ماه قمری تا بیست و هفتم ماه، در همه ی روزهای هفته به غیر از جمعه و چهارشنبه و مدتی پس از صرف غذا انجام شود.
در سرمای شدید به همراه برف و کولاک و یا در گرمای بسیار شدید و در حالت ضعف مفرط، از حجامت نهی شده است.
و اما ممکن است سئوالی پیش آید که چرا در بیشتر احادیث از حجامت سخن گفته اند ولی ذکری از فصد و یا زالو درمانی به میان نیامده است؟ (زالو درمانی نیز یکی از بهترین روشهای خون گیری است)
جواب این سئوال این است که حجامت در منطقه ای که امامان علیهم السلام معمولاً در آنجا به سر می برده اند بهتر و سودمندتر از فصد و دیگر روشهای خون درمانی بوده است و گاهی در سخنان ایشان از فصد نیز ذکری به میان آمده است ولی این مربوط به برخی معصومین علیهم السلام همچون امام هشتم علیه السلام که از سرزمین حجاز به خراسان هجرت فرمودند و مدتی از عمر خویش را در این منطقه ی سردسیر سکنی گزیدند.
موفق بغدادی می گوید: «حجامت برای کودکان و در شهرهای گرمسیری بهتر از فصد است و آن جوش و خروش را فرو می نشاند و گاهی انسان ها را از به کار بردن بسیاری داروها بی نیاز می کند و اینکه در احادیث غالباً از حجامت نام می برند بدون این که از فصد سخنی به میان آید به خاطر این است که اعراب در مناطق خود فقط حجامت را می شناخته اند».صاحب هدایه هم درباره ی فصد و حجامت چنین گفته است: فصد و حجامت با مختلف شدن زمان ها و مکان ها و مزاج ها مختلف می شوند به این گونه که کاربرد حجامت مربوط به هنگام گرما و مکان گرمسیری و بدنهایی است که حرارت دارند و خون آنها به بیشترین حد پختگی رسیده است؛ فصد به عکس این است (یعنی در مواقع سرما و در جاهای سردسیر و برای اشخاصی که بدانشان دارای سردی و برودت است به کار می رود) و به همین خاطر است که حجامت برای کودکان و نیز برای کسانی که قادر به تحمل فصد درمانی نیستند، بهتر است».
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم، حجامت در روزهای نوزدهم و بیست و یکم ماه قمری را مستحب شمرده اند و حضرت صادق علیه السلام روزهای پنجشنبه و خصوصاً پنجشنبه ی آخر ماه قمری را برای حجامت توصیه فرموده اند و نیز گفته اند که هر گاه در ابتدای روز باشد دردها را از بدن بیرون می کشد چرا که در روز پنجشنبه در ابتدای روز و تا قبل از ظهر، خون در موضع حجامت جمع می شود و سپس هنگام ظهر در بدن متفرق می شود.
ذکر این مطلب نیز لازم است که هر گاه کسی به سبب بیماری خاص خود نیاز مبرم به انجام حجامت داشته باشد اوقات مذکور شرط نخواهد بود و در هر روز و هر ساعتی می تواند حجامت کند.
حضرت صادق علیه السلام در این باره تذکر داده اند: «آیت الکرسی را بخوان و در هر روز که خواهی حجامت کن».
▪ حقنه (اماله _ تنقیه)
در حدیث حضرت امام محمد باقر علیه السلام، حقنه از بهترین دواها شمرده شده است و از حضرت صادق علیه السلام هم نقل شده است که آن را از جمله دواهای عظیم شمرده اند و سپس یکی از خواص آن را بزرگ کردن شکم دانسته اند. (البته این خاصیت مورد توجه کسانی است که نمی خواهند لاغر بمانند)
همچنین از حضرت علی علیه السلام نقل شده است که فرموده اند: «بهترین چیزی که به آن مداوا می کنید حقنه است، شکم را فربه می کند، دردهای اندرون را پاک می کند و بدن را قوت می دهد».
همچنین ائمه ما علیهم السلام در احادیث مختلف، حقنه را به عنوان یکی از اصول طب و اساسی ترین درمان ها شمرده اند.
وقتی که از حرث بن کلده ی ثقفی می پرسند: « بادها را با چه درمان کنیم؟ در جواب می گوید: با چیزهای نرمی که حقنه می شود و با روغن های گرم و ملین. آنگاه می پرسند: یعنی امر به حقنه می کنی؟ و او جواب مثبت می دهد و سپس در ادامه راجع به خاصیت های آن چنین می گوید که شکم را پاکسازی می کند و بیماریها را از آن بیرون می کند».
جناب چغمینی در کتاب قانونچه در طب در فصل دهم بیان می کند که بیماریهای خطرناکی مثل قولنج و پیچش روده را می توان با تنقیه مداوا کرد و در ادامه می گوید: تنقیه، شکم و امعاء را از اخلاط پاک می کند.
شیخ الرئیس بوعلی سینا در کتاب خود یعنی قانون، در فصل مربوط به اماله می گوید: اماله برای پراکندن (دفع) مواد زائد در روده ها، برای آرامش درد کلیه و مثانه و زخم های آن، برای بیماری قولنج و کشانیدن مواد زائد از اندام های اصلی بالای بدن بسیار مفید است و نیز می گوید: کسی که اماله می شود بهتر است بر پشت بخوابد و سپس بر طرف دردمند دراز بکشد. (این توصیه مربوط به فارغ شدن از انجام عمل تنقیه است که بیمار نیاز به استراحت دارد)
روش اماله یا تنقیه و یا حقنه بدین صورت است که بیمار باید طوری بخوابد که سینه اش بر روی زمین قرار گیرد و دست ها و پاهایش (مانند شتری که بر زمین زانو می زند) خم می شود. بوعلی در این باره می گوید: در هر حال اگر بیمار بر سینه و دست و پا بخوابد، حقنه بهتر به پیچ و خم و لایه های روده راه می یابد. (منظور وی مواد حقنه است) سپس لوله ای را وارد مقعد بیمار می کنند به گونه ای که در روده ها به بن بستی نرسد و به قدری داخل شود از روده ی مستقیم (راست روده) عبور نکند، آنگاه روده های او را با آب نمک ولرم و با فشار ملایم طوری شستشو می هند که فشار آب و شدت آن مواد حقنه را به دور دستها و بالاتر از جایی که باید برسد، وارد نکند و همچنین فشار آب به قدری کم نباشد که به جای لازم نرسد.
این کار باعث شستشو و کنده شدن مواد زائد و رسوب کننده می شود.
استفاده از آب نمک ولرم یک روش عمومی است ولی در برخی بیماریهای خاص، بسته به نوع بیماری، از روغن و یا مواد دارویی مخصوص استفاده می کنند و آنها را به همراه فشار آب وارد بدن بیمار می کنند و روده ها را شستشو می دهند.
پس از انجام این عمل، بهتر است که بیمار مدتی بر روی پشت خود استراحت کند.
امروزه این روش به طور ساده توسط کیسه های مخصوص به نام «کیسه انما» صورت می گیرد به این صورت که کیسه ی محتوی آب نمک (۳۷ درجه) را آویزان می کنند و شخص در حالی که به پشت خوابیده و پاهایش را در امتداد دیوار دراز کرده است، محتویات کیسه را به خود اماله می کند.
▪ حمام
استحمام نیز یکی از اصول درمان است که مثل اغلب روشهای ذکر شده هم در پیشگیری از بیماریها موثر است و هم در معالجه ی بعضی از بیماریها توصیه می شود. (لازم به ذکر است که بهترین حمام همان گرمابه های عمومی است که در قدیم بیشتر مورد استفاده بوده است و مشتمل بر قسمت های مختلف و از جمله گرمخانه بوده است؛ حمام های موجود در منازل فقط شامل یک قسمت هستند)
حضرت صادق علیه السلام فرموده اند که هر گاه این کار پس از غذا خوردن صورت گیرد برای دفع صفرا و سودا مفید است و برای کسانی که مبتلا به امراض بلغمی هستند در حالت ناشتا و گرسنگی بهتر است.
حضرت موسی بن جعفر علیهما السلام هر روز به حمام رفتن را سبب لاغری و گداخته شدن چربی ها و استحمام به صورت یک روز در میان را زیاد کننده ی گوشت بدن می دانند.
تیاذوق حکیم می گوید: حمام بگیر، قبل از اینکه حمام تو را بگیرد و نیز معتقد است که ای بسا وارد شدن به حمام در حالت اشباع، شخص را هلاک و توصیه می کند که در هر روز دو روز یک بار به حمام بروید چرا که حمام چیزهایی را از بدن شما خارج می کند که اگر در بدن باشد، شما را مریض و گرفتار دارو و درمان می کند.
شیخ الرئیس درباره ی نحوه ی ورود به حمام می گوید: بر همه ی کسانی که به حمام می روند، لازم است به تدریج داخل گرمابه شوند و در گرمخانه ی آن چندان بمانند تا مواد دفعی بگدازند و بدن آسایش یابد و پذیرای غذا شود. ولی نباید چندان طول دهند تا کسل شوند و به ناتوانی رسند و سرانجام بر اثر ناتوانی به تب های عفونی گرفتار آیند.
وی فوائد استحمام را چنین می شمارد:
خواب آوری، گشادگی، رنگ زدایی، پختگی، گداختن و غذا بالا آوردن، بند آوردن اسهال و از بین بردن خستگی.
آنگاه درباره ی زیان استحمام می گوید: « زیاده روی در استحمام و گرمابه نشینی، قلب را ناتوان می کند و انسان را به غش و تهوع دچار می سازد و مواد آرام گرفته و مضر را برمی انگیزد و به حرکت درمی آورد و پذیرای تعفن می کند و این مواد رو به تخلیه می آورند و به سوی اندام های ناتوان می روند و دمل ها در سطح و درون اندام ها سر بر می آورند».
وقتی که از حرث بن کلده ی ثقفی راجع به دخول حمام می پرسند می گوید در حال پر بودن معده به حمام نروید، ولی چنان چه گفته شد این کار برای افرادی که صفرا و سودای زائد دارند اشکال ندارد و فقط بلافاصله پس از غذا و با شکم پر نباید باشد.
▪ سعوط (انفیه کشیدن)
سعوط یا انفیه آن است که شخص به پشت بخوابد و بین دو کتف خود چیزی قرار دهد که آنها را بالا بیاورد به طوری که سرش سرازیر شود و آنگاه در بینی خود آب یا روغنی بریزد که شامل یک یا چند داروی ترکیبی است؛ و بدین وسیله دارو را به دماغ برساند و بیماری را به وسیله ی عطسه کردن از خود دور کند.
شاید بتوان روش استنشاق را که یکی از مستحبات موکد در دین اسلام است با این روش مقایسه کرده و بگوئیم، استنشاق یک روش پیشگیرانه است که از نظر سادگی و سهل الوصول بودن بهتر از انفیه است و اگر چه خواص درمانی آن به درجه ی سعوط و استعمال انفیه نمی رسد ولی اثرات خاص خود را دارد و بنابر قول بقراط به اندازه ای مهم است که می توان بیماریهای سر را با آن درمان کرد.
حضرت امام محمد باقر علیه السلام دوا در بینی چکاندن را یکی از بهترین دواها می شمارند؛ و امیرالمومنین علی علیه السلام نیز در آنجا که می فرمایند روغن بنفشه را در بینی بچکانید اشاره به همین روش دارند.
بوعلی سینا در کتاب قانون می گوید باید دارو را و هر چه که در حکم انفیه است در لوله ای کرده و در بینی پُف کنند. و یا می گوید: وقتی می خواهی داروی عطسه آور به بینی بیمار بریزی، بیمار را وادار کن که دهان را پر از آب کند و بر پشت دراز بکشد و سر را به سوی عقب خم کند، آنگاه قطره ی عطسه آور را در بینی اش بچکان و حتماً باید هر چه به بینی داخل می شود، آن را هر چه شدیدتر برکشد تا به بالائی ها برسد و دارو تأثیر لازم را بگذارد.
و نیز معتقد است که بهتر است بیمار قبل از به بینی کشیدن داروی تند و تیز، پارچه ی خیس شده در آب گرم را بر سرش بگذارد و هر گاه داروی عطسه آور کار خود را کرد، قطره هایی از شیر را باید در بینی بیمار چکاند و اگر به همراه شیر روغن های سرد هم باشد بهتر است و به نفع بیمار است.
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در روایتی که از ایشان نقل شده است عطسه را برای مریض نشانه ی سلامتی و راحتی بدن می دانند؛ و در روایتی که از حضرت ابی عبدالله علیه السلام به ما رسیده است پنج بیماری را در آن ذکر کرده اند که زیاد عطسه کردن باعث در امان بودن انسان از آن بیماریهاست (اول: جذام، دوم: باد زیانباری که در سر و صورت می افتد، سوم: فرو ریختن آب در چشم، چهارم: گرفتگی بینی، پنجم: بیرون آمدن مو از چشم)
▪ قی کردن (استفراغ)
این روش نیز که مورد تأکید روایات فراوان و سخنان بزرگان است بنابر عقیده ی بقراط روشی است که بیماریهای معده را با آن درمان می کنند، ولی فواید دیگری را نیز برای آن ذکر کرده اند.
حضرت امام محمد باقر علیه السلام یکی از روشهای درمان تب را، قی کردن می دانند و تیاذوق حکیم توصیه می کند که انسان ها در هر فصلی باید خود را به این روش عادت دهند.
بنابر گفته بقراط در هر ماه باید دو روز پی در پی قی کرد تا اگر بعد از استفراغ اول چیزی باقی مانده باشد، استفراغ دوم آن را بیرون براند و نگذارد به معده برسد، وی تاکید می کند که این عادت، سلامت را تأمین می کند.
شیخ الرئیس بوعلی سینا هم فوائدی را برای این عادت ذکر می کند که برخی از آنها به قرار زیر می باشد:
بیرون ریختن بلغم و صفرا و پاک کردن معده، از بین بردن سنگینی سر، روشنایی بخشیدن به چشم، از بین برنده ی جزام، بد رنگی، صرع، یرقان، نفس گرفتگی (آسم) و لرزش.
و نیز می گوید: کسی که قی کرده است، پس از استفراغ باید دهان و صورت را با مخلوط سرکه و آب بشوید تا سنگینی سر از بین برود، مقداری مصطکی (درخت قرمزی است با میوه های گرد و قرمز که شیرابه ی آن برای درمان گرفته می شود) با آب سیب بخورد؛ از خوردن غذا و نوشیدن آب امتناع ورزد و بیاساید؛ به حمام برود و تن را با شتاب شستشو دهد و بیرون آید؛ اگر از خوردن ناگزیر بود، خوراک خوشمزه ی نیک گوهر و زود هضم بخورد. او معتقد است که بهترین وقت قی کردن تابستان است و وقتی داروی قی را سر می کشند باید بدوند و ورزش کنند تا خسته شوند و قی کنند. همچنین این کار باید در نیمروز (هنگام ظهر) صورت گیرد.
روش آن را هم به این صورت شرح می دهد که کسی که می خواهد قی کند نباید نزدیکی های زمان قی، زیاد بخورد.
ماده ی قی آوری قوی مانند خربق (نوعی گیاه دارویی) باید در حالت ناشتا خورده شود و چنانچه مانعی نباشد موقع تناول آن باید دو ساعت از روز گذشته باشد و باید به وسیله ی یک قطعه پَر گلو را تحریک کرد تا قی انجام گیرد، یا کمی حرکت کرد یا به حمام رفت. پری که وسیله ی قی آوردن است باید به روغن حنا اندوده باشد؛ اگر قی به طور منقطع انجام گیرد و پریشانی به بار آورد، بیمار باید آب گرم یا روغن زیتون بخورد تا قی یا اسهال به وی دست دهد. اگر بر اثر این روش معده و دست و پا گرم شوند، موجب تهوع می شود.
▪ نوره کشیدن
داروی حمام که به اصطلاح نوره می نامند، ماده ای است که برای زدودن موهای بدن به کار می رود و معمولاً موهای زائد را با آن از بین می برند.
احادیث متعددی هست که به طور موکد استفاده از نوره را توصیه می کند و خواص و فضیلت های زیادی را برای آن ذکر می کند. در حدیثی از امام هشتم علیه السلام، نوره مالیدن از اخلاق پیامبران شمرده شده است و امام جعفر صادق علیه السلام این روش را بهتر از تراشیدن و یا کندن موها دانسته اند؛ همچنین فاصله ی زمانی برای این کار را هر پانزده روز یک مرتبه و یا هر بیست روز یا بیست و یک روز، توصیه فرموده اند و نیز تذکر داده اند که هر که چهل روز بر او بگذرد و نوره نکشد، مومن و مسلمان نیست و هیچ کرامتی در نزد خداوند ندارد.
امیرالمومنین علی علیه السلام دارو کشیدن را پاک کننده ی بدن شمرده اند و باز در حدیثی فرموده اند:« دارو کشیدن، دفع دلگیری و پریشانی خاطر می کند و بدن را پاک می کند».
همچنین حضرت موسی بن جعفر علیه السلام برخی فواید آن را چیز بر می شمارند:
زیاد کردن آب پشت، قوی کردن و فربه کردن بدن.
حرث بن کلده ی ثقفی در توصیه های خود می گوید: در هر ماه از نوره استفاده کنید، چرا که نوره بلغم را می راند و مره ی (صفرا و سودا) را از بین می برد و گوشت را می رویاند.
روایات فراوانی هم داریم که نوره درمانی را (که بیشتر جنبه ی پیشگیری دارد) یکی از درمان های اساسی و یا یکی از اصول طب به حساب آورده اند.امام هشتم علیه السلام می فرمایند کسی که می خواهد سودای خود را کاهش دهد بایستی همواره از روش قی کردن استفاده کند و به شیوه ی فصد، رگ زنی کند و همواره از نوره استفاده کند.
همچنین طریقه ی ساختن و به عمل آوردن نوره را به این صورت شرح می دهند که مقداری بابونه و مرز نجوش یا گل بنفشه ی خشک و یا مجموعه ای از اینها را به مقدار کم به صورت جداگانه و یا به صورت مخلوط در آب داغ ریخته و می جوشانند تا موقعی که آب در اثر این مواد معطر شود. آنگاه به اندازه ی یک ششم از مواد مذکور، زرنیخ را اضافه می کنند و نیز می فرمایند که بایستی نوره را با کمی صبر و اقاقیا و حضض (عصاره ی درختی است که زهر دارد و به آن خولان یا فیلزهرج هم می گویند) مخلوط می کنند و یا اینها را جداگانه و یا به صورت ترکیبی به نوره اضافه می کنند و تا وقتی نوره را با آب گرم نساخته و به عمل نیاورده اند، نبایستی مواد مذکور را به آن اضافه کنند. (البته لازم به ذکر است که نوره را بایستی بر بدن خشک بمالند و در غیر این صورت سبب سوزش بدن و یا طولانی شدن اثر آن می شوند)
▪ داغ نهادن (کــَی)
این روش که از آن به عنوان آخرین تیر ترکش طبیب و تنها روش باقی مانده برای درمان یاد کرده اند، با این وجود که در روایات مختلف یکی از روشهای مداوا شمرده شده است، اولاً از آن به عنوان آخرین درمان نام برده اند و ثانیاً توصیه کرده اند تا آنجا که امکان دارد به این روش رو نیاورند و فقط در حالت اضطرار آن را به کار گیرند.
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در حدیثی شفا را در سه چیز می دانند: شربتی از عسل و تیغ حجامت و داغ کردن به آتش، ولی در ادامه ی حدیث از داغ نهادن نهی می کنند و آن را مکمل روشهای درمانی به حساب می آورند.
جناب جزری در النهایهٔ می گوید: داغ کردن به وسیله ی آتش ، درمان معروفی است که در بسیاری امراض به کار می رود و گاهی می بینیم که در حدیث از این روش نهی شده است؛ و گفته می شود که این نهی به خاطر این است که اطباء چنین روشی را مشکل می شمارند و ائمه علیهم السلام نیز به چنین امری واقف بوده اند و می دیده اند که این روش در واقع مرض را از اساس ریشه کن می کند و هر گاه با چنین روشی، عضو از کار بیفتد و دیگر به درد نخورد، داغ کردن را نهی کرده اند؛ ولی اگر تنها وسیله ای که برای شفای درد تشخیص می دهند، همین باشد، نه اینکه آن را علت درمان بدانند، آن را مباح شمرده اند، چرا که این خداوند تعالی است که درمان و شفا می دهد، نه دوا و داغ کردن، و بعضی احتمال داده اند که نهی از داغ کردن در حدیث، مربوط به آن جایی است که از این روش برای جلوگیری از مرض و قبل از نیاز به آن استفاده شود که در این صورت مکروه است؛ ولی در موقع نیاز اشکال ندارد و شاید هم این نهی از قبیل این باشد که فقط باید به خداوند توکل کرد.
از جمع ممنوعیتی که برای این روش قائل شده اند و استعمال آن نتیجه گیری می شود که نه به طور مطلق می توان داغ درمان را ترک کرد و نه به طور مطلق همواره آن را به کار برد، بلکه در آنجا که تنها راه شفای مرض است، همراه با اعتقاد به اینکه شفا فقط به اذن خداوند متعال است، می توان آن را به کار برد.
بعضی ها درباره ی روش داغ گذاردن معتقدند که این روش اختصاص به مرض های مزمن و کهنه شده دارد، چرا که مرض مزمن در اثر ماده سردی است که بعضاً مزاج عضو را تغییر می دهد و بنابراین هر گاه آن عضو داغ شود، ماده ی مذکور از آن خارج می شود.
مولف کتاب قانون فصد و حجامت توضیح می دهد که داغ نهادن باعث وارد کردن شوک بر بدن فرد مبتلا می شود و در اثر آن خون در رگها به جریان می افتد و عصب ها تحریک و در نتیجه موجب به کار افتادن سلسله اعصاب می شود. سپس درباره ی شیوه ی داغ نهادن چنین می گوید:
برای داغ زدن بهتر است که ابتدا جسم بیمار را با انجام عمل بادکش آماده کرد... با این کار بدن بیمار برای شوک وارد کردن با حرارت آماده می شود.
و ادامه ی شرح می دهد: دو روش برای داغ کردن وجود دارد: یکی آنکه سنگ را داغ کنند و آن را بر محل درد می گذارند؛ دیگر اینکه فلزی از جنس مس را داغ کنند تا سرخ شود، سپس پارچه ای از جنس کتان یا مواد نسوز را روز موضع درد می گذارند و فلز گداخته را بر روی آن پارچه قرار می دهند و تا سه الی چهار می شمارند و سپس فلز را از محل درد دور می کنند، قبل از این کار باید آیهٔ الکرسی خوانده شود.
این بود خلاصه ای از روشهای عمده و اصلی که برای حفظ سلامتی و پیشگیری از بیماریها و درمان امراض از زمانهای دور کاربرد داشته است و امروزه نیز بعضی از آنها مورد توجه و استفاده ی اطباء هست.
فرستنده: مرتضی احمدی
منبع : سایت شعائر
منبع : مدیرها


همچنین مشاهده کنید