شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


تعامل با پارس جنوبی


تعامل با پارس جنوبی
در دهه اخیر، شاید "تعامل با پارس جنوبی" اصطلاحی باشد که بیشترین تکرار را در بین متخصصین و نخبگان و مدیران استان داشته است. اما تعداد تفسیرهای کارشناسی و غیر کارشناسی از این اصطلاح کم نبوده و نیست. در این سالها کسی نیامده یک تعریف جامع و کارشناسی شده از این اصطلاح ارائه بدهد. بی راه نرفته ایم اگر تلقی و برداشت برخی مدیران استان از تعامل با پارس جنوبی را شبیه داستان مولوی بدانیم، آنگاه که عده ای در شب تاریک رفتند تا با لمس بخشهایی از بدن یک فیل، آن را تعریف کنند. آن که گوش فیل را لمس کرده بود، با آن که پا یا خرطوم فیل را لمس کرده بود، تعبیرهای متفاوتی از فیل داشت. در این بین، تلقی و برداشت متخصصین و نخبگان و اقشار فرهنگی از این اصطلاح همسو با برداشت مدیران نیست و گاه متضاد از یکدیگر هم می شود. در نگاه ایشان، چنانچه تعامل استان بوشهر با پارس جنوبی بر پایه درستی تعریف نشود ممکن است موجد آسیب ها و تبعاتی باشد که دامنگیر استان بشود.
این اختلاف برداشتها از "تعامل با پارس جنوبی" در پاره ای مواقع به افراط و تفریط های ناخوشایندی در استان منجر می شود که بازگویی آنها در اینجا نیاز نیست. کافیست یک چند مروری بر هفته نامه ها و وبلاگهای استانی داشته باشید تا به عمق ماجرا پی ببرید. اختلاف نظرات گاهی بر سر مبانی و گاهی بر سر مصادیق تعامل است. من که مانده ام آیا واقعا برخی افراد که دم از تعامل با پارس جنوبی می زنند، می دانند که چه می خواهند؟ و از چه نهادی مطالبه می کنند؟ اکثر کسانی که از تعامل با پارس جنوبی حرف می زنند، روی سخنشان فقط با منطقه ویژه و مدیریت آن است. در مدت کمتر از یک سالی که به عسلویه رفت و آمد دارم، به کرات شاهد بوده ام که افراد فرق بین سازمان منطقه ویژه اقتصادی انرژی پارس را با مجتمع گازی پارس جنوبی و مجتمع های پتروشیمی را نمی دانند. حتی افرادی هستند که هنوز فکر می کنند شرکت گاز استان بوشهر در عسلویه مستقر است. فکر نکنید این افرادی که فرق این نهادها و سازمانها را نمی دانند بی سوادند. از دانشجو تا استاد دانشگاه تا مدیر کل و روزنامه نگار و .... هستند که هنوز تصویر درستی از منطقه جنوب استان ندارند. با این تفاصیل، وقتی کسی نداند که طرف تعامل با کیست، آیا می تواند تعامل خود را استوار سازد؟ شک دارم که این افراد حتی مطالبه خود را هم به درستی بشناسند.
در سالهای گذشته، بین ۱۳۸۳-۱۳۸۴، کمیته ای تحت عنوان کمیته تعامل استان بوشهر با پارس جنوبی در استانداری بوشهر و سازمان مدیریت و برنامه ریزی سابق تشکیل شد. این کمیته، خط مشی ها و اهداف خوبی را تدوین کرد. حال با گذشت یک دهه از شکل گیری صنعت در منطقه عسلویه و گذشت ۵ سال از تاسیس سازمان منطقه ویژه اقتصادی انرژی پارس، بازخوانی منابع بایگانی شده این کمیته، می تواند منبع خوبی برای برنامه ریزی، بازنگری در تعاریف و اصول تعامل استان با این سازمان باشد.
نظر شما چیست؟ آیا نیازی به بازخوانی و بازنگری در اصول و مبانی و برنامه های تعامل استان بوشهر با پارس جنوبی می بینید؟
● تعامل با پارس جنوبی
در پست قبل به این نکته اشاره شد که مدیرانی هستند که حدود و مرزهای شرکت ها و نهادهای مستقر در منطقه عسلویه را نمی شناسند. لیکن تعامل استان بدون شناخت توانمندی ها، محدودیت ها، اختیارات و مسوولیت های طرف مقابل شدنی نیست. از نظر برخی مدیران استان بوشهر، پارس جنوبی در سازمان منطقه ویژه خلاصه شده است. ارزش آن را در حد یک صندوق ذخیره استانی می بینند که هر گاه بودجه استان دچار مشکل شد، باید به سراغش رفت. طبیعی است که در این شرایط، فشارها بر مدیران سازمان منطقه ویژه بیشتر و بر صنایع بزرگ و مادر مستقر در منطقه کمتر است. حال آنکه تعامل معنای دیگری دارد.
تعامل، به مجموعه کنش ها و واکنش های درونی یک سامانه که بین مولفه های آن سامانه رخ می دهد گفته می شود. این تعریف، به نوعی مربوط به تعامل درونی است، بدیهی است که تعریف "تعامل برونی" را می توان با توجه به تعریف تعامل درونی ابتیاع نمود.
تعامل برونی به مجموعه روابط (کنش ها و واکنش ها) یک سامانه با مولفه های جهان خارج گفته می شود. با این تعریف هرگونه رابطه ای (خواه تنش زا باشد یا تنش زدا) قسمتی از "تعامل" انگاشته می شود.
با این تعریف می توان دو نوع تعامل بین استان بوشهر با بخش نفت و گاز تصور نمود. اگر این صنایع که در محدوده جغرافیایی استان قرار دارند، جزیی از استان به شمار آیند، تعامل استان با آن، درونی و در غیر این صورت، تعامل بیرونی خواهد بود. باید دید که مسوولین استان بوشهر و مدیران صنایع بزرگ منطقه عسلویه چه نوع تعاملی می پسندند و ترجیح می دهند. اگر قرار باشد این صنایع درون استان محسوب گردند، استان باید به شکل یکپارچه ای با آن برخورد نموده تعاملی درونی را شکل دهد. در این صورت، این صنایع حق و وظیفه دارند در توسعه و مدیریت استان مشارکت فعال داشته باشند. باید دید که مدیران استان و صنایع نفت و گاز تا چه حد این نوع تعامل را می شناسند و به آن علاقه مند هستند.
حال می توان این سوال را طرح نمود که آیا یک مدیر دستگاه دولتی در استان هست که بتواند ادعا کند توانسته در چارچوب یک برنامه مدون که طرفین بر آن اتفاق نظر دارند، یک تعامل مبتنی بر سود طرفین را با یک بخش صنعتی منطقه عسلویه ایجاد کند؟ در این صورت، چه نوع تعاملی (درونی یا برونی) بین دستگاه دولتی با بخش صنعت ایجاد شده است؟
باید این نکته را در نظر داشت که کشور به سرعت در راستای سیاست های اصل ۴۴ به سمت خصوصی سازی می رود. اگر یک بخش دولتی می تواند بدون در نظر گرفتن سود و زیان هزینه کند، اساس یک شرکت خصوصی بر سوددهی استوار است و طبیعتا همه عملکرد و فعالیتهای خود را بر این مبنا استوار می سازد. لذا بدون در نظر گرفتن اصول و مبانی تعامل که هر دو طرف باید بدان اعتقاد و الزام داشته باشند، نمی توان در دوره ای دراز مدت به آنچه به اصطلاح "تعامل" نام دارد امید بست.
شکی نیست که یک صنعت بزرگ مثل مجتمع گازی یا پتروشیمی بودجه هایی برای مصارف عامه در نظر می گیرد. اما اولا این بودجه ها نامحدود نیست. ثانیا مدیران همیشه علاقه دارند تا بودجه های صرف شده یک بار تبلیغی نیز برای آنان داشته باشد. هنر مدیر یک دستگاه دولتی استان این است که بتواند با شناخت نیازها و توانمندی های خود، علم به قوانین و مقررات و با قدرت چانه زنی مناسب، برنامه هایی را تدوین کند که از این بودجه ها بهترین استفاده را ببرد. در سوی دیگر، برای یک مدیر صنعتی، بهترین تعامل می تواند بر اساس خدماتی شکل گیرد که از دستگاههای دولتی مستقر در منطقه می گیرد.
من اعتقاد دارم که هر مدیری با برنامه و دیسیپلین بیاید، دست خالی از پارس جنوبی بر نمی گردد. تعامل همراه با برنامه، عزت نفس استان را نیز حفظ می کند و تلقی تحقیر آمیز رایج نفتی ها راجع به دستگاههای بومی غیر نفتی را به تدریج پاک می کند.
رضا آذین
http://reza-azin.blogfa.com


همچنین مشاهده کنید