یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا
از منافع اقتصادی تا دغدغههای بشری
برژینسکی در کتاب «سلطه یا رهبری» با زود گذر خواندن هژمونی در تاریخ به صراحت میگوید که در نهایت سلطهء جهانی آمریکا رنگ خواهد باخت، حتی اگر این امر به این زودی اتفاق نیفتد، چندان زود نیست که آمریکاییها به فکر تعیین میراث نهایی هژمونی خود باشند.
برژینسکی رهبری همراه با توافق جهانی،ایالات متحده را سبب افزایش برتری آمریکا در امور جهانی میداند.
او اولین و مهمترین هدف به کارگیری قدرت ملی را حفظ امنیت خود آمریکا تعریف میکند که البته باید برطبق رهنمودهای این استراتژیسین این نکته را هم مدنظر داشت که در عصر کنونی امنیت ملی منفرد توهمی بیش نیست. باید برای حفظ امنیت ملی حمایت گستردهء جهانی را هم به دست آورد.
برژینسکی با اشاره به تاریخ هژمونی آمریکا میگوید پس از پایان جنگ سرد آمریکا فاتحانه و در مقام یک ابرقدرت برتر سر برآورد که یک دهه و اندی بعد این خطر وجود دارد که به یک ابرقدرت ضعیف تبدیل شود. طی دو سال بعد از ۱۱ سپتامبر همبستگی اولیهء جهان با آمریکا به انزوای این کشور تبدیل شده و همچنین تردیدهای گسترده نسبت به انگیزههای واقعی آمریکا از به کارگیری قدرت جای همدلی جهانی با این کشور را گرفته است.
این پژوهشگر در ادامه اشغال عراق را باعث بیاعتباری سیاسی و خدشهدار شدن جایگاه جهانی ایالات متحده ارزیابی میکند و میافزاید از آنجا که مشروعیت جهانی عمدتا از اعتماد سرچشمه میگیرد، هزینهای که این امر برای جایگاه جهانی آمریکا داشته است هزینهای قابل اغماض نیست. وی استراتژی جدید ایالات متحده در نبود با تروریسم را باعث پدید آمدن نتیجهگیری میبیند که در آن فرمول «هر که با ما نیست بر ماست» موجد نگرانیهای گستردهای شده است که بسیار خطرناک و تفرقهانگیز است، سبب بیثباتی استراتژیکی میشود و آشفتگی سیاسی به دنبال خواهد داشت و در مجموع موجب میشود که آمریکا روز به روز بیشتر به دیدهء یک ابرقدرت خودسر نگریسته شود.
برژینسکی از ایدهء دولت جهانی به سرکردگی آمریکا طرفداری نکرده و آن را در شرایط فعلی جهانی یک دیکتاتور جهانی به سرکردگی ایالات متحده لقب میدهد که بیثبات و در نهایت محکوم به شکست خواهد شد.
اما وی جامعهء جهانی با منافع مشترک را نه تنها دستیافتنی و مطلوب بلکه عملا هم در حال ظهور میداند و آن را نتیجهء طبیعی نیروهایی میخواند که در فرآیند جهانی شدن وجود دارند و میگوید که توافقنامههای تجارت آزاد دو جانبه و چندجانبه، نشستهای سیاسی منطقهای و ائتلافهای رسمی همه و همه موجد زنجیرهای از ارتباطات مستقل است، ارتباطاتی که فعلا بیشتر منطقهای است اما بیش از پیش جهانی هم میشود. تمام این ارتباطات در مجموع بیانگر تبدیل طبیعی روابط کشورها به یک ساختار غیررسمی برای ادارهء جهان است.
او معتقد است که از این فرآیند باید حمایت کرد و آن را توسعه داد و سازمان بخشید تا به این ترتیب مردم جهان بیش از پیش به این آگاهی برسند که سرنوشتی مشترک دارند. مصالح مشترک مستلزم آنند که میان منافع و مسوولیتها تعادل برقرار باشد. لازمهء مصالح مشترک قدرت بخشیدن است، نه امر و نهی و سلطهء بیقاعده. به همین جهت به جای سلطه از مفهوم رهبری یاد میکند.
برژینسکی رهبری خردمندانه در امور جهانی را مستلزم پنج عامل میداند و بر این باور است که این رهبری ▪ اول از همه مستلزم یک خطمشی حفاظتی منطقی و متعادل است تا با استفاده از آن بتوان محتملترین و هولناکترین تهدیدات جامعهء آمریکا را فرو نشاند بدون آن که حس بیمارگونهء ناامنی ملی جامعه را فرا گیرد.
▪ دوم، مستلزم تلاش مستمر برای برقراری آرامش در مناطق بیثباتتر جهان است، مناطقی با بیشترین خشم و التهاب که موجد خشونت است.
▪ سوم، مستلزم تلاشی است پایدار برای به خدمت گرفتن مهمترین و همفکرترین کشورهای جهان در یک چارچوب مشترک به منظور مهار و در صورت امکان نابودی سرچشمههای احتمالی که خطرناکترین تهدید است.
▪ چهارم، مستلزم پذیرش آن است که جهانیشدن چیزی است بیش از فقط فرصتی برای تجارت و سود بیشتر، بلکه جهانی شدن پدیدهای است با یک جنبهء اخلاقی عمیقتر و پنجم مستلزم آن است که فرهنگی را در جامعهء آمریکا ترویج کرد که با آن بتوان مردم را از مسوولیتهای پیچیدهای آگاه کرد که ذاتا در جهانی با وابستگیهای مقابل وجود دارد.او معتقد است که چسبیدن به تروریسم دیدگاه جهانی مردم را تحریف میکند که این امر خطر انزواگزینی را در پی دارد و موجب بیشتر شدن شکاف در انسجام استراتژیک آمریکا میشود و نمیتوان با آن درکی واقعبینانه از پیچیدگیهای امور جهانی به مردم داد.
استراتژیسین معروف آمریکایی در ادامه به لزوم پرهیز از کوتهبینی مخرب در رابطه با اروپا و تقسیمبندی نادرست اروپای پیر و جوان اشاره کرده و بر روحهمکاری مشترک براساس دیدگاههای مشترک استراتژیک بین آمریکا و اروپا تاکید میکند.
همچنین برژینسکی به ضرورت گفتوگوهای مشترک و جدی و عمیق در مسیر صلح در خاورمیانه توجه کرده و پیگیری این هدف را مستلزم درکی عمیق از شرایط خاورمیانه میداند.او به آمریکا گوشزد میکند که نباید فرهنگ سیاسی خود را به کشورها تحمیل کند و درس اساسی تاریخ را فراموش نکند که در آن عدهای تندرو به ضد خود تبدیل شدهاند و اگر ترویج دموکراسی با تعصب دنبال شود میتواند دقیقا به ضددموکراسی منجر شود.
برای همین باید با بردباری و دقتنظر فرهنگی به جای این که تنها منافع اقتصادی را در جهان معاصر دنبال کرد، دغدغههای بشری را مد نظر قرار داد و به پیشبرد ارتباطات منصفانه بین کشورهای فقیر و غنی و نه وابستگی نابرابر آنها کمک کرد.
برژینسکی دژی که بر فراز بلندی و به تنهایی بر پا شده و تنها سایهء هولناکش بر فرودست میتابد را محکوم به نابودی میبیند و جهتگیری استراتژی کلی آمریکا را وقتی موفقیتآمیز ارزیابی میکند که به سمت یک جامعهء جهانی مبتنی بر منافع مشترک باشد. چرا که شهری که بتواند جهان را با نور امید به پیشرفت انسانها روشن کند، پا بر جا خواهد ماند.
«انتخاب: سلطه یا رهبری» نوشتهء: «زبیگنیو برژینسکی » با ترجمهء «امیرحسین نوروزی» را در ۳۰۴ صفحه نشر نی رهسپار بازار کتاب کرده است.
منبع : روزنامه سرمایه
همچنین مشاهده کنید
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
دولت سیستان و بلوچستان جمهوری اسلامی ایران مجلس شورای اسلامی حجاب دولت سیزدهم مجلس رئیس جمهور گشت ارشاد رئیسی امام خمینی جنگ
آتش سوزی تهران وزارت بهداشت قتل شهرداری تهران پلیس سیل کنکور هواشناسی فضای مجازی سلامت زنان
خودرو دلار بازار سرمایه قیمت دلار قیمت خودرو بازار خودرو قیمت طلا بانک مرکزی سایپا مسکن تورم ایران خودرو
مهران مدیری سریال سینمای ایران تلویزیون سینما موسیقی سریال پایتخت کیومرث پوراحمد فیلم ترانه علیدوستی کتاب
اینترنت کنکور ۱۴۰۳
اسرائیل غزه جنگ غزه رژیم صهیونیستی آمریکا فلسطین روسیه چین حماس اوکراین ترکیه ایالات متحده آمریکا
فوتبال پرسپولیس استقلال بازی جام حذفی سپاهان آلومینیوم اراک فوتسال تیم ملی فوتسال ایران تراکتور باشگاه پرسپولیس لیورپول
هوش مصنوعی تبلیغات ناسا سامسونگ فناوری اپل بنیاد ملی نخبگان آیفون ربات
کاهش وزن روانشناسی بارداری مالاریا آلزایمر زوال عقل