پنجشنبه, ۱۰ خرداد, ۱۴۰۳ / 30 May, 2024
مجله ویستا

فروماندگان در بند نقش ایوان!


فروماندگان در بند نقش ایوان!
متن حاضر نگاهی دارد بر چگونگی تغییر در آموزش و پرورش ایران.
نگاه های گوناگونی به ایجاد تغییر در هر سیستم وجود دارد. برخی اعتقاد دارند كه تغییر می تواند اندك اندك و با نفوذ در شاخه ها و شعبه ها صورت گرفته و سپس در طی زمان به ریشه برسد. عده ای دیگر معتقدند باید تغییر، اساسی، انقلابی و كلی باشد و از همان ابتدا به ریشه ها نفوذ كرده و دگرگونی كلی آغاز شود. آموزش و پرورش امروز ایران از جمله سیستم هایی است كه ضرورت تغییر در آن احساس شده و دستخوش تغییر از نوع اول است، لذا سیر ایجاد تغییر به شكل آرام، تدریجی و از زوایای حاشیه ای و جزئیات آن آغاز شده است. در هر دوره تحصیلی، كارشناسان قسمتی از سیستم آموزش و پرورش را مورد نظر و نگاه خود قرار داده و به تعاقب آن از یك تا چند سال زمان را وقف ایجاد تغییر در آن حوزه می كنند. به عنوان نمونه، طرح تغییر الگوهای تدریس در دوره ابتدایی در ادامه تغییر محتوای برخی كتب درسی مانند علوم تجربی و یا فارسی (بخوانیم و بنویسیم)، طرح تناسب محتوای آموزشی با نیازمندی های بومی و استانی دانش آموزان و به تناسب آن در طراحی و تدوین برخی كتب درسی دوره راهنمایی متناسب با هر استان طرح نظام جدید آموزش متوسطه كه در پی تحقق اهدافی چون جلوگیری از تكرار پایه صورت پذیرفت و صدها طرح از این دست كه هر كدام گوشه ای از سیستم عظیم و به هم پیوسته آموزش و پرورش را شامل می شود و هر یك قدمتی از یك تا چند سال دارند. اگر از شباهت اولیه و بسیار ساده سیستم به یك پازل بهره بگیریم، می بینیم كه ایجاد تغییر در یك قطعه از یك پازل در رنگ، طرح، شكل و ... بدون توجه به كل آن می تواند در پازل تأثیر گذاشته و آن را از مفهوم اصلی اش دور كند. چنین حركت های گسسته و پراكنده در نظام آموزش و پرورش ایران با مفهوم اساسی سیستم در تناقض است. ما در آموزش و پرورش با یك زنجیره به هم پیوسته كه در عین حال در مجموع نشان دهنده یك تصویر است رو به رو هستیم و اعمال این تغییرات بدون در نظر گرفتن كلیت سیستم و نقش سیمای آن بیشتر حالت لطمه را دارد تا فایده. یك مثال می تواند به روشن شدن مسئله كمك كند : در تغییر نظام ارزشیابی در مدارس و جایگزینی نظام ارزشیابی توصیفی به جای ارزشیابی به شیوه متداول و سنتی، چه مواردی باید در نگاه سیستماتیك آن مورد نظر واقع شود؟ ارزشیابی، قسمتی از تدریس و یادگیری فراگیران است، كه به این وسیله دانش آموز باید بتواند از میزان آموخته خود، آگاهی یافته و در حین انجام ارزشیابی نیز بر علمش افزوده شود. چنین مفهومی، میزان بستگی و ربط این حلقه را با سایر حلقه های فرایند یاددهی _ یادگیری بیشتر نمایان می سازد. این ارزشیابی به الگوی تدریس معلم بسیار مرتبط است. در الگوهای نوین تدریس، نگاه معلم باید به رشد راهبردهای تفكر (حل مسئله، تصمیم گیری و مفهوم آفرینی) معطوف باشد. بر این اساس «فراشناخت» از جمله مؤثرترین رویكردها در همه ابعاد حضور معلم (از جمله در تدوین طرح درس، نحوه اجرا و ایفای نقش رهبری معلم) است. سؤال و نكته مهم اینجاست كه با توجه به این نكته كه تعریف یاد شده از ارزشیابی در دل الگوی تدریس معلم محقق می شود، به چه بستری برای استفاده از چنین الگوهایی نیازمندیم؟ یكی از زمینه های مهم برای استفاده مناسب از یك روش، محتوای كتاب و برنامه درسی است. هنگامی كه یك برنامه ریز درسی به تألیف یك كتاب اقدام می كند، رویكردی را برای تألیف آن در نظر می گیرد كه این رویكرد تعیین كننده الگوهای خاصی برای تدریس هستند. به عنوان مثال رویكرد انتقالی، رویكردی است كه مؤلف در آن تلاش می كند تمام علوم را به طور مستقیم در اختیار دانش آموز قرار دهد. وقتی كتابی براساس این رویكرد نوشته شده باشد، معلم نمی تواند به عنوان مثال با استفاده از روش حل مسئله، این كتاب را تدریس كند، چرا كه تناسب میان نحوه چینش محتوا و روش تدریس یاد شده وجود ندارد. با چنین وصفی شیوه ارزشیابی به گونه ای به الگوی تدریس و از طرف دیگر اجرای تدریس، چگونگی و نوع آن كاملاً با چگونگی تألیف محتوای كتاب درسی و نگاه مؤلف مرتبط هستند. این مطلب روشنگر آن است كه به تناسب نوع تكلیف، فعالیت كلاسی یا خارج از كلاس دانش آموز و نوع انتظار معلم از یادگیری فراگیران هم با توجه به فاكتورهای قبلی متفاوت خواهد بود. این در حالی است كه ما از سایر موارد تأثیرگذار همچون نگاه والدین و آگاهی آنان نسبت به یك تغییر در آموزش و پرورش، موضع و بینش معلم به تغییر ایجاد شده به عنوان اصلی ترین مهره اجرا در فرایند یاددهی _ یادگیری و ده ها مورد از این قبیل می گذریم.با این توصیف، آیا تغییر روش ارزشیابی از آموخته های دانش آموز، بدون ایجاد تغییر در سایر تكه های این پازل عظیم می تواند اثربخش و مفید واقع شود یا آن كه تنها با اجرای یك طرح خود را راضی كرده ایم؟
این تنها یك مثال از صدها طرحی است كه هر ساله با هدف ایجاد تغییر و تكامل در نظام آموزش و پرورش ایران ایجاد شده و یا ادامه پیدا می كند. نگاه وسیع تر به آموزش و پرورش ارتباط غیرقابل انكار دوره های مختلف تحصیلی اعم از پیش دبستان، دبستان، راهنمایی، دبیرستان و پیش دانشگاهی با یكدیگر است. هر چند كه به شكل صحیح تر باید دانشگاه و دوران تحصیل پس از دبیرستان را هم در سطوح بالاتر شامل همین سیستم در نظر گرفت. در این شكل نیز عدم پیوستگی و ارتباط میان تغییرات در نظر گرفته شده در هر دوره كه در هر كدام نگاه كارشناسان به قسمتی از نظام است نقد آشكار و روشنی است كه عدم حصول نتایج صحیح و عدم تحقق اهداف را در پی دارد.كوتاه سخن آن كه نتایج پژوهش های گوناگون در حوزه آموزش و پرورش از یك سو و ملموس و محسوس بودن تغییر در زندگی امروز از سوی دیگر، هیچ تردیدی در خصوص ضرورت ایجاد تغییر در سیستم آموزش و پرورش ایران به جا نمی گذارد. همچنین با نگاه به تغییرات اعمال شده در طی دهه های اخیر، ناكافی و ناكارآمد بودن این تغییرات ( كه چنانچه اشاره شد، به دلیل عدم توجه به سیستم بودن نظام آموزش و پرورش است)، این نتیجه را به ذهن متبادر می سازد كه وقت آن رسیده است كه تغییر از نوع دوم، یعنی انقلابی و ... تغییری ریشه ای و اساسی و تغییری كه كل پازل آموزش و پرورش و نه تكه هایی از آن را دربرگیرد، آغاز شود.

لیلا سلیقه دار
منبع : روزنامه همشهری