چهارشنبه, ۲۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 15 May, 2024
مجله ویستا

جنگ غزه از همگرایی تا واگرایی


جنگ غزه از همگرایی تا واگرایی
در یکی از برنامه های شبکه ماهواره یی الجزیره ویژه بررسی مسائل مرتبط با حمله اسرائیل به غزه، میهمان سرشناسی دعوت شده بود تا دیدگاه تحلیلی خودش را نسبت به جنگ غزه و مسائل پیرامونی آن ارائه دهد. میهمان برنامه آقای «حسنین هیکل» روزنامه نگار مشهور مصری بود. یکی از پرسش هایی که مجری برنامه از هیکل کرد این بود که به نظر شما بازنده یا بازندگان اصلی جنگ غزه چه کسی یا چه کسانی هستند و هیکل در جواب گفت؛ «به نظر من جنگ غزه دو بازنده اصلی داشت؛ اولی دولت اسرائیل و دومی دولت مصر.»
اینجانب با همه احترامی که برای هیکل و با همه اهمیتی که برای دیدگاه ها و تحلیل هایش قائلم، تصور می کنم پاسخ پرسش مذکور ناقص و ناکافی است. درست است که اسرائیل و مصر بازندگان جنگ غزه اند ولی این بخشی از مساله است. جنگ غزه برندگان و بازندگان متعدد و فراوانی دارد که تلاش می کنم به صورت گذرا به بخشی از آنها اشاره کنم.
۱) شاید مبالغه نباشد اگر بگوییم بازنده اصلی جنگ غزه «پروژه صلح خاورمیانه» است. پروژه یی که پس از افت و خیزهای متعدد در عرصه مسائل خاورمیانه و کشمکش های چند دهه، سرانجام در پروژه یی به نام «طرح اسلو» پی ریزی شد و پس از نشیب و فرازهای فراوان و گذر از پیچ و خم های دشوار در نهایت به صورتی مسخ شده در کریدورهای وزارت خارجه ایالات متحده امریکا توسط جرج بوش و خانم رایس پیگیری شد تا به هر ترتیبی شده است نه «پروژه صلح خاورمیانه» که طرحی مشابه آن را بر منطقه و در راس آن ملت فلسطین تحمیل کنند و با اتکا به سیاست های یکجانبه گرایانه و مبتنی بر حمایت بی چون و چرا از اسرائیل حتی به حداقل هایی که مورد توافق طرف های قرارداد بوده است و ذیل آن را هم امضا کرده اند، تن ندهند و با پیگیری «مسمایی» از طرح دو دولت اسرائیلی و فلسطینی، هم اشتهای سیری ناپذیر اسرائیلیان را اجابت کنند و هم همپالکی های حقیر خود در منطقه را به نوایی برسانند.
تصور من این است که این پروژه دیگر دارای وجاهت و اعتبار نیست و بنابراین استراتژی ایالات متحده امریکا و دیگر هم پیمانان غربی و همپالکی های منطقه یی آنان در رابطه با تحمیل یک وضعیت نوین یا پی ریزی طرحی نو و به تعبیر خانم رایس «خاورمیانه جدید» شدیداً آسیب دیده و به بن بست رسیده است. قساوت جنون آمیز ارتش اسرائیل در جنگ غزه چنان لرزه در بین فلسطینیان و همگی مردم منطقه و بلکه مردم سراسر جهان انداخت که تمام رشته های اصحاب سلطه را پنبه کرد و از درون آن ذهنیتی زنده شده، قد برافراشت که همه راه ها جز راه مقاومت و پایداری را از مشروعیت ساقط کرد.
شقاوت ارتش اسرائیل سیاست حاکم بر منطقه را شدیداً به هم ریخت و انشعابی را در هرم هم پیمانان منطقه یی امریکا به وجود آورد که به این زودی ها قابل ترمیم نمی نماید. اکنون به جرات می توان گفت طشت رسوایی سیاستمداران هم پیمان امریکا و همسو با اسرائیل بر زمین افتاده است و موضع گیری های آنان را به عنوان نمادهایی از حقارت و تبعیت و استیصال به منصه ظهور رسانیده است.
شکاف عمیق میان سیاست های حاکمان و آرمان ملت هایشان چنان رخنه یی ایجاد کرده است که جز با حذف مشی های واگرایانه و اتخاذ راه حل های مبتنی بر حقیقت و عدالت برون رفتی از این وضعیت متصور نیست.
۲) جنگ غزه از سوی نیروهای مقاومت و در راس آن «حماس» به جنگ «فرقان» تعبیر شده است. «جنگ فرقان» در یک کلام یعنی نبردی که حق را از باطل جدا می کند و صف اهل حق را از پیروان باطل مجزا می سازد. این نامگذاری واقعاً اسم بامسمایی بود.
کیفیت تعامل حکومت مداران مصر در رابطه با «گذرگاه رفح» و امتناع از رسیدن کمک های بین المللی و حتی دارو و پزشکان داوطلب هم در دوران محاصره و هم در اوج جنگ غزه، افتضاحی را برای کاخ نشینان قاهره رقم زد که به این زودی ها جبران نخواهد شد. انفعال حاکمان عربستان سعودی و برخی دیگر از کشورهای عربی که همواره در مقام حرف شعار جانبداری از فلسطین را سر می دادند و در عمل موضع دیگری از خود بروز می دادند، یکی از نتایج «جنگ فرقان» بود. از همه اینها مضحک تر شیوه برخورد ابومازن بود که با اتخاذ مواضعی منفعلانه قبل از هر چیز مقبولیت خودش و مشروعیت جایگاهش را به زیر سوال برد.
در مقابل سران کشورهای اسلامی و عربی از موضع همگرایی با اسرائیل فاصله گرفته و به سیاست واگرایی از اسرائیل روی آوردند. موضع تحسین برانگیز حکومت ترکیه و موضع گیری های قابل ستایش امیر قطر و به ویژه برگزاری کنفرانس فوق العاده غزه در دوحه و قطع رابطه بازرگانی با اسرائیل از نکات قابل توجه در این رابطه است. سخنرانی پراهمیت بشاراسد رئیس جمهور سوریه در کنفرانس فوق العاده غزه و اعلام رسمی مرگ پروژه صلح خاورمیانه و لغو برنامه مذاکرات غیرمستقیم با اسرائیل از نشانه های قابل تامل در رابطه با جنگ غزه است.
۳) جنایت اسرائیلیان در جنگ غزه به حدی رسید که همگام با ریاست جمهوری اسلامی ایران در کنفرانس دوحه طیف وسیعی از نیروهای آزادیخواه و عدالت طلب در سطح جهان خواستار جدی محاکمه سران رژیم اسرائیل به عنوان جنایتکاران جنگی و جانیان علیه بشریت در دادگاه های بین المللی شدند؛ خواسته یی که براساس موازین حقوقی و عرف بین المللی از وجاهت قانونی برخوردار است. گرچه ساختار ظالمانه حاکم بر شورای امنیت و دیگر مراجع جهانی رسیدگی کننده به این نوع قضایا در مقابل اسرائیل و لابی صهیونیست ها از اختیار لازم برخوردار نیستند ولی نفس طرح این موضوع باعث تقویت جبهه آزادیخواهی و عدالت طلبی در عرصه عمومی و افکار جهانی می شود.
۴) و بالاخره جنگ غزه نشان داد عرصه سیاست جهانی و اصحاب سلطه در دنیای امروز با رغبت و رضا تن به تعامل مبتنی بر انصاف و عدالت نمی دهد، و همچنان اصل مبارزه و مقاومت تا اطلاع ثانوی باید به عنوان راه حلی اصولی سرلوحه زندگی طرفداران بسط عدالت و تحقق رهایی از یوغ جباران و جنایتکاران برقرار بماند. جنگ غزه نشان داد در نظام طبیعت، ضعیف پایمال است و باید کوشید و تلاش کرد در مقابل نظم مبتنی بر جور و ستم به پایداری و مقاومت روی آورد و به این حقیقت ایمان آورد که آنچه به زور گرفته شده است، جز با زور پس گرفته نمی شود.
علی حکمت
منبع : روزنامه اعتماد