پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

پدیده یی به نام سارکوزی


پدیده یی به نام سارکوزی
چند ماهی از انتخابات ریاست جمهوری فرانسه در سال ۲۰۰۲ نمی گذشت؛ از یک سو تفرق احزاب چپ گرای فرانسه، ژان مری لوپن، ناسیونالیستی افراطی، را به دور دوم انتخابات ریاست جمهوری فرستاده و در برابر ژاک شیراک رئیس جمهور وقت قرار داده بود و از سوی دیگر لیونل ژوسپن، نخست وزیر سوسیالیست وقت، با شکست در دور اول این انتخابات نه فقط آرزوی ریاست جمهوری بلکه کرسی نخست وزیری اش را هم از دست داده بود و ژان پی یر رافارن جانشین او شده بود. برنامه «۱۰۰ دقیقه» که از شبکه «ت و ۵» فرانسه پخش می شد از سیاستمدار نسبتاً جوانی که به تازگی در دولت رفرن عهده دار وزارت کشور شده بود، دعوت کرده بود در برابر لوپن، چهره جنجالی آن روزها، به مناظره بنشیند. اما پیش از آنکه برنامه به نیمه برسد، تبحر وزیر کشور جدید (و وزیر بودجه سابق) در هدایت مناظره و محکومیت پی درپی لوپن موجب شد او در برابر نگاه حیرت زده مجری برنامه و تماشاگران، استودیو را ترک کند. شاید بتوان گفت اولین جرقه ها درباره اینکه سیاستمدار جوان برنامه «۱۰۰ دقیقه» در آینده جانشین شیراک شود از آن زمان آغاز شد و تقریباً از چهار سال بعد ( اکتبر ۲۰۰۶) اولین تحلیل های علمی در نشریه های معتبر ظاهر شدند که «نیکلا سارکوزی» را به عنوان جدی ترین گزینه انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۰۷ فرانسه پیش بینی می کردند. خود سارکوزی چند ماه پیش از آنکه کاندیداتوری اش برای انتخابات ریاست جمهوری محرز شود در مصاحبه یی با شبکه تلویزیونی «فرانس ۲» در پاسخ به این سوال که آیا صبح ها هنگام تراشیدن ریش به رویای رئیس جمهور شدن می اندیشد یا نه، گفته بود؛ «بله، البته نه فقط هنگام تراشیدن ریش.» سارکوزی از اواخر ژانویه فعالیت های تبلیغاتی خود را آغاز کرد. او در سفری به بریتانیا به ۳۰۰ هزار مهاجر فرانسوی در این کشور وعده تغییراتی اساسی را داد و گفت آنها می توانند بی هیچ دغدغه یی به فرانسه بازگردند. سارکوزی به آنها وعده فرانسه یی جدید را داد که بیش از ۳۵ ساعت کار در هفته در آن دیگر یک تابوی اجتماعی به شمار نمی رود. در همین مدت او در برابر قانون جدید مهاجرت چنان موضع سخت و افراطی اتخاذ کرد که این بار متحدان لوپن صدایشان بلند شد و او را که خود مهاجرزاده یی مجار - یونانی است به «بازی کردن در زمین حریف» متهم کردند.
● آزادی، برابری، برادری و پوپولیسم
وقتی سارکوزی خود را برای مبارزات تبلیغاتی ریاست جمهوری آماده می کرد، خاطره شورش در حومه مهاجرنشین پاریس در سال ۲۰۰۵ هنوز در ذهن مردم فرانسه تازه بود و موضع گیری افراطی در قبال قانون جدید مهاجرت که این روند را محدود می کرد، رای بسیاری از فرانسوی ها را می خرید. سارکوزی، آگاه از این موقعیت، در آن روزها برای جلب نظر رای دهندگان حتی تا جایی پیش رفت که خطاب به مهاجران ناراضی از وضعیت فرانسه و تبعیض های موجود گفت؛ «اگر ماندن در فرانسه مشکل است پس نباید ترک کردن کشوری که آن را دوست ندارید برای شما ناراحت کننده باشد.» این اظهار نظر سارکوزی در حالی منتشر شد که تازه لوپن و فیلیپ دووییر، رهبر دو حزب راست افراطی، خود را آماده می کردند تا از آب گل آلود «سیاست های ضدمهاجرت» به نفع خود در انتخابات بهره ببرند. سارکوزی با این فرصت طلبی نشان داد استعداد کم نظیری در جذب آرای پوپولیستی دارد؛ استعدادی که تا امروز هر چند در وی به قوت خود باقی مانده است اما کم کم در برابر هوشیاری فرانسوی ها رنگ می بازد.در واقع آخرین نظرسنجی های انجام شده در فرانسه نشان می دهد که سارکوزی در سرعت افول محبوبیت جزء رکوردداران محسوب می شود و در فاصله کمتر از ۹ ماه از ورود به کاخ الیزه در ۱۶ مه ۲۰۰۷ (۲۶ اردیبهشت) به حد پایینی از محبوبیت دست یافته است که فرانسوا میتران رئیس جمهور اسبق فرانسه طی ۱۵ ماه به کسب آن نائل شد. شیراک البته هنوز از جانشین خود در این زمینه پیش است.هفته نامه اکونومیست فوریه ۲۰۰۸ در تحلیلی از نظرسنجی موسسه LH۲ پدیده یی به نام «نمایش سارکو» را از دلایل افت محبوبیت رئیس جمهور فرانسه ذکر می کند که البته این پدیده با علاقه سارکوزی به سیاست ها و شیوه های تبلیغاتی عامه پسند ارتباطی مستقیم دارد.به نظر می رسد ریشه های «نمایش سارکو» یا «سارکو شو» به دورانی بازمی گردد که سارکوزی شهردار نویلی، یکی از مناطق متمول حومه پاریس، بود. منطقه نویلی یکی از مناطق مورد علاقه طبقه مرفهی است که معمولاً در تبلیغات یا ساخت برنامه های تلویزیونی دست دارند. به همین خاطر به طنز گفته می شود که ۲۰ سال زندگی با این افراد سلیقه سارکوزی را درباره تبلیغات یک رئیس جمهور تا حد مقالات روزنامه های زرد از زندگی شخصی ستاره های سریال های تلویزیونی تنزل داده است. این مساله به ویژه در طلاق سارکوزی و سسیلیا سیگنر آلبنیتز و ازدواج دوباره او با کارلا برونی، خواننده و مدل ایتالیایی ظرف مدت کمتر از سه ماه و پوشش این رویدادهای بی سابقه در کاخ الیزه مشهود بوده است.از سوی دیگر وعده های فراموش شده انتخاباتی از دیگر عوامل کاهش محبوبیت سارکوزی بوده است. در واقع بسیاری از افرادی که به خاطر شعار انتخاباتی افزایش توان خرید فرانسوی ها به سارکوزی رای دادند، این روزها از او ناامید شده اند چرا که می بینند دغدغه او بیشتر قرض گرفتن هواپیمای جت اختصاصی «دوستان» اش است تا تعطیلات سال نو را با برونی در منطقه یی گرم بگذراند و حمام آفتاب بگیرد. امروزه بیشتر فرانسوی ها می گویند سارکوزی افزایش درآمد را به همه وعده داد اما در عوض تا امروز فقط خودش شامل تحقق این وعده شده است. این مساله به لایحه جدید بودجه اشاره دارد که از اول سال ۲۰۰۸ حقوق رئیس جمهور را به ۲۴۰ هزار یورو در سال افزایش داده است. با توجه به میزان حقوق رئیس جمهور در سال ۲۰۰۷ که ۱۰۱ هزار یورو در سال بوده است، می توان گفت سارکوزی افزایشی ۱۴۰ درصدی برای حقوق خود قائل شده است. با این حال مدافعان سارکوزی همچنان معتقدند سیاست های او در درازمدت پاسخگوی انتظارات مردم خواهد بود و برای تحقق وعده های انتخاباتی او باید بیشتر صبر کرد. اما سیاست های عامه پسندانه سارکوزی به اینجا ختم نمی شود. او نیز مانند تمام سیاستمداران پوپولیست مقهور کف زدن های مخاطبانش می شود و در هر محفلی به گونه یی سخن می گوید که باب طبع آن است و در نتیجه تا امروز که مدت زیادی از ریاست جمهوری اش نمی گذرد، مجموعه یی از گفته های ضد و نقیض در آرشیو الیزه از خود به یادگار گذاشته است. برای مثال او که با قانون معافیت مالیاتی دستمزد اضافه کار می کوشد فرانسوی ها را به کار بیشتر از ۳۵ ساعت در هفته تشویق کند و برای برداشتن این گام به سوی اقتصادی کاپیتالیستی ۱۱ میلیارد یورو بر تراز بودجه (با کسر از درآمدهای دولت) افزوده است، اوایل ماه فوریه زمانی که از یک کارخانه فولاد در شمال شرق فرانسه بازدید می کرد به کارگران این کارخانه وعده داد که با یارانه دولتی مانع از تعطیلی کارخانه می شود.این کارخانه به خاطر فقدان سوددهی در شرف تعطیلی بود. نماینده کنفدراسیون عمومی کارگران فرانسه که در محل حضور داشت، درباره سخنرانی سارکوزی گفت؛ «او طوری صحبت می کرد که انگار واقعاً یکی از اعضای سندیکاهای کارگری است.» این در حالی است که وعده های او به ۶۰۰ کارگر این کارخانه فولاد در گاندرانژ خلاف قوانین رقابت در بازار آزاد اروپاست و در عمل محکوم به شکست خواهد بود.دستاویز قرار دادن مذهب برای کسب محبوبیت و توجه بخشی از مردم فرانسه نیز در زمره رفتارهای پوپولیستی سارکوزی قرار می گیرد. او به رغم ماجراجویی های متعدد در زندگی خانوادگی، اخیراً در یکی از اظهار نظرهای عجیب اش گفته است «من پاپ ژان پل دوم را سرمشق زندگی ام می دانم»(،)
● یک امریکایی مآب در الیزه
میت رامنی کاندیدای جمهوریخواه انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۰۸ ایالات متحده در سخنرانی یی که به مناسبت انصرافش از ادامه رقابت در انتخابات مقدماتی ایراد کرد، گفت؛ «اگر امریکا در مسیری که پیش می رود تجدید نظر نکند، ما به فرانسه قرن بیست و یکم تبدیل خواهیم شد؛ ملتی که هنوز نشانه های دورانی باشکوه را با خود دارد اما دیگر ابرقدرت نیست. » اما در آن سوی آب های اقیانوس اطلس مردی در پاریس امور را به دست گرفته است که ظاهراً قصد دارد فرانسه را به امریکای قرن بیست و یکم تبدیل کند؛ ملتی تهی شده از تاریخ و ریشه اما قدرتمند و موثر در جهان. او کسی است که پوشاندن نقاب امریکا بر چهره فرانسه ابایی ندارد و لقب تحقیرآمیز «سارکو امریکایی» را که منتقدانش به او داده اند، نشان افتخار می پندارد.سرگذشت سارکوزی به عنوان کسی که سه تن از چهار جدش خارجی بوده اند (تنها مادربزرگ مادری او فرانسوی بوده است) و اکنون در کاخ الیزه هدایت این کشور را بر عهده دارد بیشتر به روایت های مشهور از «رویای امریکایی» شبیه است تا سرگذشت مردی خارجی در جامعه فرانسه. شاید به همین خاطر او چنین شیفته ایالات متحده است و مظاهر فرهنگی امریکا. از الویس پریسلی گرفته تا مارتین لوترکینگ و ارنست همینگوی را می ستاید، از امریکا به خاطر نجات فرانسه در دو جنگ جهانی و نقش این کشور در مقابله با کمونیسم در دوران جنگ سرد قدردانی می کند و در کتابش که اخیراً نسخه انگلیسی آن منتشر شده امریکا را «بزرگ ترین دموکراسی جهان» توصیف می کند. اینها همه چیزهایی هستند که روسای جمهور پیشین فرانسه از اندیشیدن به آنها هم اکراه داشتند. طی سالیان متمادی فرانسه با دیده تحقیر به امریکا به عنوان خاستگاه فرهنگی سطحی نگریسته است که شاهکارهایش پاپ آرت و موسیقی رپ بوده و این مساله همیشه امریکایی ها را آزرده خاطر کرده است. اما امروز حضور سارکوزی در الیزه نه تنها روابط آسیب دیده دو کشور بعد از جنگ عراق را ترمیم کرده، بلکه تا جایی پیش رفته است که جرج بوش رئیس جمهور امریکا در وصف سارکوزی گفت؛ «او از آن دست آدم هایی است که دلم می خواهد با آنها طرف باشم.» سارکوزی در چرخشی ۱۸۰ درجه یی فرانسه را به متحدی برای ایالات متحده تبدیل کرده که آماده است با اعزام نیروهای بیشتر به افغانستان و اتخاذ موضعی محکم در برابر چین و روسیه نقشی فعال در جهان برای خود دست و پا کند. سارکوزی که در رقابت های انتخاباتی اش گهگاه با چکمه و شلوار جین و پیراهن چهارخانه قرمز ظاهر می شد (انگار که در لباس مبدل بوش در مزرعه خانوادگی اش در تگزاس باشد) بندبند وجودش از تمام روسای جمهور پیشین فرانسه متمایز است و انتخاب او به مثابه اراده ملت فرانسه به تغییری اساسی و بنیادی است. اما مسلماً این تغییر بهایی بر ملت فرانسه تحمیل خواهد کرد که البته تصمیم گیری درباره اینکه آیا این تغییر ارزش بهای تحمیلی را دارد یا نه، به زمان بیشتری احتیاج دارد. در حقیقت این پرسشی است که مردم فرانسه کمتر از پنج سال دیگر به آن پاسخ خواهند گفت.
آرش مومنیان
منبع : روزنامه اعتماد