پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا
چشماندازهای تاریخی و طبیعی روستای اسجیل
اسجیل یكی از روستاهای زیبا و ییلاقی حاشیه شمالی كوههای بینالود است كه در حدود ۴۰ كیلومتری شمال غربی مشهد واقع شده است. به خاطر موقعیت قرارگیری این روستای كوهپایهای كه در درهای زیبا و سرسبز قرار گرفته دارای آب و هوایی مفرّح میباشد. شاید به جرأت بتوان ادعا نمود كمتر جای خراسان دارای این گونه آب و هوای نشاطآور است. از طرفی سابقه سكونت در آن به هزاره اول قبل از میلاد بر میگردد. با این وجود متاسفانه این منطقه از دید مسوولین گردشگری به دور مانده و در مورد پتانسیلهای موجود در آن از جمله چشماندازهای تاریخی و طبیعی برنامهریزی صورت نگرفته است. با توجه به نزدیكی این روستای زیبا به شهر مشهد لزوم هدایت گردشگران به آن انكارناپذیر است. و جا دارد مسوولین با یك برنامهریزی دقیق از این پتانسیل بالقوه كه در نزدیكی مشهد واقع شده استفاده نموده و جهت هدایت گردشگران و زائرین به آن تلاش نمایند. در این مختصر نگارنده سعی داشته نگاهی گذرا به پیشینه تاریخی اسجیل داشته باشد. هرچند كه این نوشتار دارای منابع محدودی میباشد و بیشتر نظرات و مطالعات میدانی است. ولی نگارنده امیدوار است این مقاله بابی باشد جهت توجه هرچه بیشتر مسوولین و محققینی كه در این زمینه قلمفرسایی مینمایند.
●اوضاع طبیعی
الف) موقعیت جغرافیایی: روستای اسجیل در حدود ۴۰ كیلومتری شمال غربی شهرستان مشهد واقع شده است. این روستا با عرض جغرافیایی ۲۷ دقیقه و ۳۶ درجه و طول جغرافیایی ۰۹ دقیقه و ۵۹ درجه با ارتفاع حدود ۱۵۰۰ متر از سطح دریا واقع شده است.۱ در گذشته اسجیل یكی از قراء بلوك گلمكان و بخش طرقبه مشهد بود. در سال ۱۳۶۸ بعد از تبدیل شدن بخش چناران مشهد به شهرستان این روستا جزء بخش گلبهار شهرستان چناران قرار گرفت. در كتاب گیتاشناسی ایران جلد سوم نوشته مهندس عباس جعفری در مورد اسجیل این طور نوشته شده است: «اسجیل دهستانی از بخش گلبهار شهرستان چناران و استان خراسان دارای طول و عرض جغرافیایی ۱۷۱ درجه و ۳۰ دقیقه، فاصله آن تا چناران ۲۲ كیلومتر و ارتفاع آن از سطح دریا ۱۵۰۰ متر میباشد. این روستا دارای سه نوع آب و هوای معتدل، خشك و كوهستانی است. این روستا در دامنه شمالی كوهستانی بینالود قرار گرفته و دارای رودخانه میباشد.۲
ب) وجه تسمیه:
در مورد وجه تسمیه اسجیل اظهار نظرهای فراوانی شده بعضی به آن واژه اِسگِل برخی اِسگیل و عدهای اسجیل گفتهاند. در حال حاضر به زبان محاورهای اهالی روستا آن را اِسگِل و از لحاظ نوشتاری به آن اسجیل میگویند. بعضی از عوام معتقدند كلمه اسجیل در حقیقت (اِسگِل) بوده و به معنی مكانی است كه از خشت و گل نبا شده عقیده دارند، قبل از حمله اعراب به ایران (قبل از اسلام) این روستا وجود داشته، و بعد از تصرف این منطقه به وسیله مسلمانان از آنجا كه حرف (گ) یك حرف از الفبای پارسی باستان است و در حروف الفبای عربی وجود ندارد، تغییر اعراب داده و به حرف (ج) تلفظ شده و كلمه اِسگِل تبدیل به اِسجِل و بعدها با اضافه شدن حرف (ی) به اسجیل تبدیل شده است.
اسجیل به لحاظ لغوی یعنی جای محكم و بلند و با توجه به موقعیت قرارگیری این روستای كوهستانی، احتمالاً در دوره اسلامی این كلمه به آن اطلاق شده باشد.
هرچند كه اظهار نظرهای فوقالذكر فاقد توجیه علمی بوده ولی با توجه به بررسیهای باستانشناسی و مطالعه سنگ قبرهای آن باید اذعان نمود كلمه اسجیل از دوره تیموری یعنی قرن هشتم هجری به این منطقه اطلاق شده است. ظاهراً وجه تسمیه این روستا در دوره قاجاریه اسوح بوده است. چنانكه محمدحسن خان اعتمادالسلطنه صاحب مطلعالشمس در این خصوص مینویسد: از جمله قرای دیگر بلوك جورمكن میتوان به قریه كاهون (كاهو)، قریه نوزاد، قریه سرآویچ، قریه اسناندر و قریه اسوح اشاره نمود.۳
همانطور كه اشاره شد در دوره قاجاریه روستای اسجیل جزء قریه گلمكان و به اسوح مشهور بوده است. در جایی دیگر اعتمادالسلطنه در خصوص بلوك طرقبه- شاندیز و گلمكان مینویسد: «… یكی دیگر بلوك شاندیز است در دامنه واقع و محدود است از سمتی به كرهته نیشابور و از طرفی به قصبه كاهو و از طرف دیگر وصل به جاغرق میباشد. رودخانه نیز در این بلوك جاری است و این ناحیه بهترین ییلاقات مشهد میباشد. قصبه كاهو محلی معتبر و در میانه گلمكان و شاندیز واقع است و قصبه اسجیل كه نیز در همین حوالی است و قصبه دولتآباد در این قسمت واقع و جزو هیچ یك از بلوكات نیست. بعد مسافت شاندیز از مشهد شش الی هفت فرسنگ است، یكی دیگر بلوك گلمكان است از طرفی به اسجیل و دولتآباد از سمتی به خاك چناران از سمت دیگر به خاك نیشابور متصل است. مسافت این بلوك از شهر هفت هشت فرسنگ میشود. آب این بلوك از رودخانهای است كه از چشمه سبز میآید و از وسط قصبه گلریز میگذرد. قنات متعدد هم دارد. تقریباً چهارده قلعه و قصبه دارد. و طایفه در این بلوك ساكن یكی از آنها را تاجیك گویند كه همه آنها فارسی زبان و در قصبه گلریز سكنی دارند. طایفه دیگر ایلات كرد همزه كانلو (حمزه كانلو) كه در سایر قلعهجات و مزارع گلمكان جای گرفتهاند.»۴
ج: تاریخچه تمدنی: روستای اسجیل از لحاظ سابقه تمدنی یكی از قدیمیترین روستاهای منطقه گلمكان و توس محسوب میشود. براساس بررسیها و شواهد باستانشناسی قدمت سكونت در آن به قبل از اسلام برمیگردد و وجود تپههای زیاد تاریخی از جمله تپه نخودك*، تپه پیشگنبد*، تپه باغ میر*، قلعه كهنه* و برج قلعه* در این روستا حكایت از قدمت دیرین آن دارد. به نظر میرسد این روستا در طول زمان بر اثر عوامل مختلف طبیعی مانند سیل و زلزله چندین بار جا به جا شده است و احتمالاً سكونت اولیه در آن از تپه نخودك آغاز شده و به تدریج تغییر مكان داده و در تپه پیشگنبد (دوره تاریخی ساسانی) مستقر شدهاند بعد از پایان استقرار در تپه پیشگنبد سكونت جدید در قلعه كهنه آغاز شده كه به نظر میرسد سكونت در قلعه كهنه در اوایل دوره اسلامی بوده است. در اواسط دوره اسلامی اقوام ساكن در این منطقه به اطراف قلعه كهنه پراكنده شدهاند. در قرن هفتم هجری (دوره تیموری) سكونت در اطراف زمینهای شیخ بهشتی ادامه داشته است و این سكونت در قرن هشتم- دهم و یازدهم (دوره صفوی) هجری و حتی دوره نادر شاه افشار ادامه داشته است. در دوره قاجاریه به علت عدم وجود امنیت ناشی از حكومت قاجار- برج قلعه ساخته شد. و اقوام ساكن در اطراف شیخ بهشتی به برج قلعه مهاجرت نمودند برج قلعه یك قلعه استراتژیك دارای حصاری بلند با برجهایی برای نگهبانی از اقوام ساكن در آن بوده این برج در بلندترین نقطه روستا قرار دارد جایی كه از سه طرف به دشمن مسلط و ورود به آن از یك طرف میسر بوده است. این قلعه در واقع یك دژ نظامی مسكونی بوده است. از اواسط دوره قاجاریه به تدریج با آمدن امنیت در كشور اهالی ساكن در برج قلعه از آن خارج و در پای آن در كناره رودخانه بناهایی را ساختند. روستای فعلی دقیقاً در حاشیه رودخانه قرار گرفته و یكی از زیباترین روستاهای حاشیه شمالی كوههای بینالود از لحاظ موقعیت قرارگیری و بافت معماری میباشد.
●مشاهیر اسجیل
منطقه اسجیل از اوایل قرن هشتم هجری (دوره تیموریان و یا اندكی پیش از آن) مركز حضور و آموزش و ارشاد بسیاری از عرفا بوده است و به همین اعتبار و به دلیل تداوم این كیفیت همیشه مورد توجه اهل عرفان و تصوف و سیر و سلوك و كشف و شهود عرفانی بوده است.
اگرچه شهر توس از همان قرون اولیه اسلامی (قرون ۴ و ۵ هجری) با وجود مشاهیری چون ابوعبیدا… استروغبذی و سپس شیخ ابوالقاسم طوسی و … از مراكز عمده حضور و زندگی درخشان بسیاری از عرفا بوده است ولی ظاهراً پس از حمله مغول به شهر تابران توس و سپس تیموریان و در نتیجه صدمات جبران ناپذیر اقتصادی و اجتماعی وارده درههای شمالی كوههای بینالود به ویژه اسجیل و گلمكان به دلیل ییلاقی و خوش آب و هوا بودن ملجأ و مأمن و در واقع مكان بسیار مناسبی برای حضور علما و عرفای توس بوده است.
شیخ محمدخالد اسجیلی: او بیتردید از اجله عرفای توس در قرن هشتم هجری بوده است. شأن و مرتبت معنوی وی از ابراز ارادت مولانا رضیالدین علی مایانی و واقعه ختم قرآن بر سر مزارش در جریان شیوع «وبای عظیم» توس در نیمه دوم قرن هشتم كاملاً آشكار است. در این بخش جهت روشن شدن شخصیت روحانی این عالم بزرگ عین نوشته كتاب نفحاتالانس نوشته عبدالرحمن جامی آورده میشود: چنانكه جامی از قول شیخ حافظ ابردهی مینویسد: «وقتی در این ولایت (منظور توس) وبایی عظیم افتاد، چنانكه اكثر خلق از حیات خود مایوس گشتند. روزی مولانا رضیالدین علی مایانی از ده مایان به ابرده تشریف آورد و در بیرون ده نزول فرمود و مرا طلبید و گفت: امر چنین است كه همراه من بیایی و در سر قبر شیخ محمدخالد رحمه ا… تعالی در قریه اسجیل قرآن ختم كنی، شاید كه خدای تعالی این بلا را دفع كند. امتثال نمودم! اما به واسطه آن كه در آن فرصت خواجه عبدالرحمان گهواره گر* (قدسسره) كه از محبوبان و مجذوبان حضرت حق بود. (جل ذكره) در قریه اسجیل بر سر سنگی كه بر در تربت شیخ محمدخالد است مینشست و سخنان بلندی میگفت و خدمت مولانا رضیالدین علی در غایت تشرّع بود. من متفكر شدم كه: مبادا كه امری واقع شود كه مردم بلیت وبا را باز طلبند: چون به نزدیك اسجیل رسیدم. شخصی بیرون آمد. وی را از احوال خواجه پرسیدم. گفت حالی بر سنگ نشسته بود. ناگاه گفت كه قوچی میآید كه من حریف كله وی نیستم. از آن جا برخاست و در آن نزدیكی خراسی* بود به آنجا درآمد و در مغاكی پنهان شد. چون به ده رسیدیم و در سر زیارت فرو آمدیم و مردم ده جمع شدند. خبر رسید كه امیر علی بیك كه حاكم ولایت (منظور توس) به زیارت خواجه میآید. مردم ده به مولانا گفتند كه: خواجه به سبب شما به این خراس درآمده است. اگر علی بیك بیاید و خواجه را نبیند جای آن دارد كه بر ما غضب كند. خدمت مولانا متوجه خراس شد، چون به خراس درآمد فرمود كه مهمان را چنین دارند؟ چون خواجه آواز مولانا را شنید از آن مغاكی بیرون آمد و یكدیگر را كنار گرفتند و خواجه چیزی در گوش مولانا گفت. مولانا در گریه شد. مدتی همچنان ایستاده بودند. شخصی مرا گفت كه: امیر علی بیك بر در ایستاده و انتظار میكشد. من مولانا را تنبیه كردم. مولانا فرمود كه: امیر علی بیك منتظر شماست. خواجه بیرون رفت امیر علی بیك خواجه را دریافت. خواجه گفت: مغولك برو كه مهمان عزیز دارم. علی بیك روان شد و خواجه از عقب وی نعره میزد كه: هی مغولك بدو! وی میدوید تا از نظر خواجه غایب شد.
بعد از آن خواجه و مولانا به زیارت (مرقد شیخ محمدخالد) درآمدند. و من از بیم آن كه مبادا خواجه سخنی بلند بگوید با مولانا گفتم كه: من قرآن به یك شبانه روز ختم میتوانم كرد. مولانا فرمود كه امر به سه شبانهروز است. من ختم قرآن آغاز كردم. در اثنای تلاوت خواجه آغاز سخنان بلند كرد. مولانا بانگ بر وی زد. دیگر تا آخر صحبت. خواجه از آن سخنان هیچ نگفت. چون ختم تمام شد و از دعا فارغ شدند. یكدیگر را وداع كردند. حق سبحانه و تعالی آن بلیّت را به محض رأفت و رحمت خود دفع كرد.۷
احتمالاً شیخ محمدخالد اسجیلی در مكتب سمنانیه اجازه ارشاد داشته است. سر سلسله مكتب سمنانیه شیخ علاءالدوله سمنانی (احمدبن محود البیابانكی فوت ۷۲۶ ه) بوده است. كه در سمنان سیر و سلوك و كشف و شهود داشته است. و بعدها مریدانی چون شیخ وجیهالدین عبداله …غرجستانی در نیشابور و شیخ خلیفه (مولانا شمسالدین خلیفه) (مقتول ۷۲۶ ه) در سبزوار از او اجاره ارشاد داشتند.
یكی از خرقههای مهم متصوفه فرقه فردوسیه هندوستان است از آنجا كه بعضی متعقدند خواجه كمالالدین ابن محمدبن علی بهشتی جرمكنی (گلمكانی) احتمالاً جزو همین گروه باشد. با این حال شیخ محمدخالد اسجیلی كه در محل معروف است به شیخ بهشتی نیز میتواند وجهی باشد در باب این گروه كه بایستی در آن تأمل و احتیاط نمود.
نگارش: حسن نامی كارشناس ارشد سازمان میراث فرهنگی و گردشگری خراسان رضوی
پاورقی:
*- در اصطلاح محلی به آن تپه كوه نخود میگویند. به نظر میرسد اقوام ساكن در این تپه در هزاره اول قبل از میلاد در آن استقرار داشتهاند.
*- در اصطلاح محلی به آن پِش گنبد میگویند. احتمالاً در این مكان چهار تاقی (آتشكدهای) از دوره ساسانی وجود داشته و امروزه اثری از آن وجود ندارد در صورت حفاری و گمانهزنی عملی بر روی تپه پیش گنبد ممكن است به پلان این بنا برخورد شود.
*- در اصطلاح محلی به آن بَغ میر میگویند.
*- این قلعه یكی از قدیمیترین قلعههای اسجیل است احتمالاً قلعه كهنه متعلق به دوره اسلامی و متعلق به قرون ۵ تا ۷ هجری است و احتمالاً ساكنان اسجیل در زمان مغولان از این مكان به عنوان جانپناه جهت جلوگیری از هجوم وحشیانه مغولان استفاده نمودهاند.
منابع:
۱- پاپلی یزدی، محمدحسین، كتاب فرهنگ آبادیها و مكانهای مذهبی كشور- بنیاد پژوهشهای آستان قدس رضوی- مشهد ۱۳۶۷- ص ۵۷.
۲- جعفری عباس- گیتاشناسی ایران- (دایرهالمعارف جغرافیایی ایران)- جلد سوم- چاپ اول- تهران ۱۳۷۹- ص ۷۲.
۳- اعتمادالسلطنه- محمدحسن خان- مطلعالشمس- ج دوم- تهران ۱۳۶۲- ص ۵۶۷-۵۶۶.
پاورقی:
*- در اصطلاح محلی به آن تپه كوه نخود میگویند. به نظر میرسد اقوام ساكن در این تپه در هزاره اول قبل از میلاد در آن استقرار داشتهاند.
*- در اصطلاح محلی به آن پِش گنبد میگویند. احتمالاً در این مكان چهار تاقی (آتشكدهای) از دوره ساسانی وجود داشته و امروزه اثری از آن وجود ندارد در صورت حفاری و گمانهزنی عملی بر روی تپه پیش گنبد ممكن است به پلان این بنا برخورد شود.
*- در اصطلاح محلی به آن بَغ میر میگویند.
*- این قلعه یكی از قدیمیترین قلعههای اسجیل است احتمالاً قلعه كهنه متعلق به دوره اسلامی و متعلق به قرون ۵ تا ۷ هجری است و احتمالاً ساكنان اسجیل در زمان مغولان از این مكان به عنوان جانپناه جهت جلوگیری از هجوم وحشیانه مغولان استفاده نمودهاند.
منابع:
۱- پاپلی یزدی، محمدحسین، كتاب فرهنگ آبادیها و مكانهای مذهبی كشور- بنیاد پژوهشهای آستان قدس رضوی- مشهد ۱۳۶۷- ص ۵۷.
۲- جعفری عباس- گیتاشناسی ایران- (دایرهالمعارف جغرافیایی ایران)- جلد سوم- چاپ اول- تهران ۱۳۷۹- ص ۷۲.
۳- اعتمادالسلطنه- محمدحسن خان- مطلعالشمس- ج دوم- تهران ۱۳۶۲- ص ۵۶۷-۵۶۶.
منبع : مسافران