یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


نگاهی به فیلم مستند خاطرات یک ۷۵ ساله


نگاهی به فیلم مستند خاطرات یک ۷۵ ساله
● تاریخ نگاری اصلا‌نی
خاطرات یك ۷۵ ساله نشانگر رویكرد ویژه و منحصر به فرد محمدرضا اصلا‌نی به تاریخ و فیلم مستند تاریخی است. روایت اصلا‌نی از تاریخ معاصر ایران در این فیلم مستند، روایتی كاملا‌ شخصی است و با روایت‌های رسمی‌و مكتوب تفاوت زیادی دارد. چهل سال بعد از ابراهیم گلستان و گنجینه‌های گوهرش، اصلا‌نی در فیلم خاطرات بانك ملی، دوباره به ما یادآور می‌شود كه این جواهرات، ذخیره رنج ملت ایران است و نباید گذاشت كه به تاراج و یغما رود.
وقتی از ابراهیم گلستان پرسیدم كه چطور فیلم‌های مستند شما با اینكه سفارشی بودند اما مهر و امضای خاص شما را داشتند و سفارشی بودن باعث از دست رفتن كیفیت هنری آن نمی‌شد برآشفته پاسخ داد كه كدام سفارشی؟ اصلا‌ سفارشی یعنی چه؟ یا من نتوانستم حرفم را به گلستان بفهمانم یا او نخواست سفارشی بودن فیلم‌هایش را كه یك واقعیت بود و اصلا‌ عیب نبود، بپذیرد. گلستان گنجینه‌های گوهر را به سفارش بانك مركزی ایران ساخت و خاطرات یك هفتاد و پنج ساله را نیز اصلا‌نی به سفارش بانك ملی ایران ساخته است. گنجینه‌های گوهر مرور تاریخ بی تفاخر سیصد سال پادشاهی ایران بود و خاطرات یك ۷۵ ساله مرور تاریخ یك صد سال اخیر ایران است.
هدف من مقایسه این دو فیلم مستند نیست بلكه توجه دادن به این نكته است كه بسیاری از شاهكارهای مستند سینمای ایران به سفارش یك مركز یا نهاد دولتی(عموما غیر فرهنگی) ساخته شده‌اند; از شركت ملی نفت ایران گرفته كه سفارش دهنده فیلم‌های استودیو گلستان بود تا سازمان حمایت از جذامیان كشور كه خانه سیاه است را ساخت تا بانك مركزی و اینك بانك ملی و شركت فرش. بدون شك پشت آن دستگاه و موسسه دولتی، آدم خوش قریحه و باتدبیر و گوهر شناسی بود و هست كه فرق خزف را از لعل می‌شناخت و می‌شناسد و می‌دانست و می‌داند فیلمسازانی چون گلستان، غفاری، فروغ فرخزاد، كامران شیردل، كیمیاوی و اصلا‌نی، پول و سرمایه دستگاه شان را هدر نمی‌دهند و فیلمی‌می‌سازند كه اگرچه ممكن است اهداف تبلیغاتی آنها را برآورده نكند اما بدون شك جزو سرمایه و پشتوانه آن دستگاه خواهد بود و برایشان حیثیت می‌آفریند(فكر می‌كنم تركیب مستند‌های حیثیت آور را دكتر حمید نفیسی نخستین بار به كار گرفته باشد).
گنجینه‌های گوهر ابراهیم گلستان گوهر ماندگاری است در میان گوهرهای صندوقچه بانك مركزی ایران و جواهر تابناكی است در میان گنجینه‌های آرشیوی فیلمخانه ملی ایران. خاطرات یك ۷۵ ساله نیز علیرغم داشتن پاره‌ای اشكالا‌ت ساختاری، چنین جایگاه و منزلتی دارد.
وقتی فیلم را دیدم بلا‌فاصله یاد اثر درخشان سوخوروف در باره موزه آرمیتاژ(The Russian Arc ) افتادم.
رویكرد مستند اصلا‌نی به تاریخ و گذشته بانك ملی شباهت زیادی به رویكرد سوخوروف به گذشته تاریخی موزه آرمیتاژ دارد. با اینكه از آن لحن طنزآمیز زیبای فیلم سوخوروف در فیلم اصلا‌نی نشانی نیست اما به جای آن نباید از بازیگوشی‌های پست مدرنیستی اصلا‌نی نیز غافل بود(مثل حضور زنی با روبنده قجری پشت كامپیوتر بانك ملی).
اصلا‌نی هوشمندانه از زاویه دید یك پیرمرد ۷۵ ساله كه با نگاهی نوستالژیك به گذشته بانك می‌نگرد، تاریخ این بانك را از ایده اولیه شكل گیری تا تاسیس و توسعه آن را پی می‌گیرد.
تاریخ بانك ملی با تاریخ سیاسی اجتماعی معاصر ایران گره می‌خورد و اندیشه تاسیس بانك ملی به منظور استقلا‌ل اقتصادی ملت ایران به عنوان جزیی از مبارزه تاریخی این ملت برای رهایی از چنگال استعمار روسیه و بریتانیا مطرح می‌شود.
مرد كفاشی ۵ تومان درآمد خود را می‌بخشد، زنی جواهرات شخصی اش را و زنانی دیگر مهریه شان را می‌فروشند، طلبه ای كتاب‌های درسی‌اش را گرو می‌گذارد تا با خرید اوراق قرضه نخستین بانك ایرانی را بوجود آورند و نیازمند بانك استقراضی ایران و انگلیس و ایران و روسیه نباشند.
تم اصلی فیلم اصلا‌نی پیرامون همین همبستگی و اراده ملی شكل گرفته است. اصلا‌نی برای روایت تاریخی سرگذشت بانك ملی، تنها به عكس‌ها و تصاویر قدیمی‌و اسناد و مدارك آرشیوی اكتفا نمی‌كند بلكه به بازسازی برخی صحنه‌های تاریخی نیز دست می‌زند مثل بازسازی صحنه‌های مربوط به تجارتخانه خسرو شاه جهان و برادران و یا بحث‌های تاریخی میان روحانیون و تجار بازار در مجلس شورای ملی و مسجد سپهسالا‌ر در باره ضرورت تاسیس بانك ملی و رهایی از چنگال استعمار و وابستگی اقتصادی به دول روسیه و بریتانیا.
اما اشكال فیلم این است كه اصلا‌نی نتوانسته به خوبی قسمت‌های مستند و بازسازی شده را با هم تركیب كند و نظم ساختاری درستی به آن ببخشد. بخش‌های بازسازی شده بیشتر به نیمه دوم فیلم منتقل شده و حجم این بخش را سنگین كرده است به نحوی كه بیننده گاهی یادش می‌رود كه سرگرم تماشای یك فیلم مستند است.
از سوی دیگر وجود سه راوی مختلف اگرچه ظاهرا ناگزیر به نظر می‌رسد اما نوعی آشفتگی در مسیر روایت پدید آورده و یكپارچگی سبكی اثر را خدشه دار كرده است. اصلا‌نی بار سیاسی اجتماعی و نوستالژیك فیلم را بر دوش راوی اصلی(پیرمرد ۷۵ ساله) نهاده و برای ارائه اطلا‌عات آماری و رسمی‌بانك ملی از دو راوی زن و مرد دیگر بهره گرفته است.حركت نرم و روان دوربین در راهروهای بانك ملی و تالا‌رهای مجلس شورا و ضراب خانه بانك مركزی كه با صدای تار وآوازی بسیار قدیمی‌همراه است، زیبا و به یادماندنی است. گردش عاشقانه دوربین به گرد جواهرات گرانبهای بانك مركزی، یادآور سبك بصری درخشان فیلم جام حسنلوست.
پرویز جاهد
منبع : روزنامه حیات نو


همچنین مشاهده کنید