پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

در دفاع از حقیقت گویی


در دفاع از حقیقت گویی
پژوهش دکتر اصغری و همکاران که نتایج آن به‌تازگی در یکی از معتبرترین مجلات علمی‌اخلاق پزشکی به چاپ رسیده است، می‌تواند بحث‌های مربوط به حقیقت‌گویی (Truth Telling) به بیماران را در کشورما تا حد زیادی متحول کند...
منظور از حقیقت‌گویی در اینجا، بیان تشخیص‌های دشوار – مانند سرطان یا دیگر بیماری‌هایی که مرگبار تلقی می‌شوند – به خود بیمار است.
موافقان حقیقت‌گویی، همواره بر این نکته پا‌فشاری می‌کردند که دانستن حقیقت – هر چند تلخ – «حق» بیمار است. به بیان دیگر، این بیمار است که به پزشک مراجعه کرده و به او اجازه داده است که با معاینه و سایر اقدامات تشخیصی، به وضعیت سلامت او پی ببرد و این حق اوست که نتایج این اقدامات تشخیصی را که درباره وضعیت سلامت خود اوست، بداند و پزشک حق ندارد این حقیقت را از او پنهان کند یا بدون اجازه او به دیگری بگوید.
به‌علاوه، افراد ممکن است برای ماه‌های پایانی عمر خود برنامه‌ای داشته باشند و نباید ایشان را در جهل نگاه داشت، به‌طوری که نتوانند آن برنامه‌ها را به انجام برسانند (مانند حلالیت طلبیدن، دیدار زادگاه، بازپرداخت یک وام، ملاقات عزیزی برای بار آخر، به آشتی رساندن یک قهر چندساله و...). وانگهی، اگر بیمارحقیقت را نداند، ممکن است درپی‌گیری برنامه درمانی خود کوتاهی کند و نیز اگر بیمار، به‌طور اتفاقی و ناگهانی – برای مثال از طریق گوش دادن تصادفی به گفتگوی کارکنان بخش – متوجه حقیقت شود برای او آسیب‌زاتر خواهد بود.
مخالفان حقیقت‌گویی، اما به این استدلال متوسل می‌شدند که حقیقت‌گویی در فرهنگ مردم ما جایی ندارد و فرهنگ ایرانی ترجیح می‌دهد که به بیمار دروغ گفته شود و حقیقت تلخ با همراهان یا بستگان بیمار در میان گذاشته شود و این شیوه را برای بیمار بهتر می‌دانند.
این گروه از صاحب‌نظران، حقیقت‌گویی را مصداق تفاوت‌های فرهنگی مجاز در اخلاق پزشکی می‌دانستند و با اشاره به اهمیتی که اصل استقلال فردی در جوامع پیشرفته دارد، چنین استدلال می‌کردند که در فرهنگ ما استقلال فردی چندان اهمیتی ندارد و برعکس، نقش خانواده پررنگ است، بنابراین هم پزشکان، هم بیماران و هم خانواده ایشان ترجیح می‌دهند که به جای بیان حقیقت به بیمار، وضعیت او مدیریت شود، یعنی در عین ناآگاهی، سعی شود که درمان هم داده شود (بیماری را می‌شناسم که تا روزی که از سرطان ریه درگذشت، خیال می‌کرد تحت درمان ذات‌الریه است!).
پژوهش یاد شده در ابتدی این مقاله، تا حد زیادی استدلال توسل به فرهنگ متفاوت را از دست مخالفان حقیقت‌گویی می‌ستاند. نتایج پژوهش نشان می‌دهند بیمارانی که مورد پرسش قرار گرفته‌اند، به‌شدت مایل بوده‌اند حقیقت در مورد بیماریشان به ایشان گفته شود و در تصمیم‌گیری‌های درمانی خود مشارکت داشته باشند.
توجه به این نکته لازم است که این مطالعه در یک بیمارستان آموزشی در مرکز شهر تهران به انجام رسیده است و اغلب پرسش‌شوندگان از سطوح پایین‌تر اجتماعی اقتصادی جامعه بوده‌اند.
می‌توان نتیجه‌گیری کرد که میل به دانستن حقیقت و مشارکت در تصمیم‌گیری در سطوح بالاتر اجتماعی اقتصادی، از این هم بالاتر باشد.
البته شک نیست که حقیقت‌گویی باید با توجه به تمامی‌ملاحظات و در نظر گرفتن متدولوژی بیان خبر ناگوار که در بسیاری از دانشکده‌های پزشکی تدریس می‌شود - انجام گیرد و کمترین آسیب روانی را متوجه بیمار کند.
از دیگر سو، رعایت نکردن حقیقت‌گویی همچنان در موارد بسیار استثنایی می‌تواند اخلاقی باشد، اما نکته روشن اینجاست که توسل به تفاوت‌های فرهنگی را دیگر نمی‌توان بهانه‌ای موجه برای نقض مرتب حق مردم در دانستن حقیقت دانست.
دکتر کیارش آرامش - استادیار مرکز تحقیقات اخلاق و تاریخ پزشکی
در دفاع از حقیقت گویی
منبع : هفته نامه سپید