یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

فوتبال در برزخ استقلال در دوزخ


فوتبال در برزخ استقلال در دوزخ
انتظار ما آدم های ناتوان درونی از آدم های توانمند بیرونی این ورزش این است که قبل از آن که دل مبارک شان برای ما دردمندان ورزش تنگ شود و بخواهند قدم رنجه فرموده ما را اداره کنند، ابتدا کمی تا قسمتی به درد ما عنایت کرده سپس در راه رسیدن به موفقیت در ورزش حمایتمان کنند.توقع ما از رجال قدرتمند سیاسی و اجتماعی اداره امور این ورزش نیست. ما خود بهتر بلدیم چگونه چرخ ورزش را بچرخانیم.
انتظاری اگر هست، این است که اگر دستی به چرخ این فوتبال نمی گذارند و آن را به جلو هل نمی دهند، حداقل چوبی لای چرخش نگذارند،و انتظار بیشتر اینکه جدا از حرف و پیام و نصیحت و شعار از راه دور پا پیش بگذارند و در عمل گره ای از مشکلات ورزش را باز کنند.
نه چنین که رفته و می رود در پشت میزهای قدرت بنشینند و از راه دور برای خشنودی خاطر خطیر خویش و مطرح شدن در میان مردم جامعه، حرف ها و شعارهای به اصطلاح تسکین دهنده تحویل مان دهند.درد را گفتن نه تنها دردی را درمان نمی کند که یادآوری آن جز ملال چیزی به آن اضافه نمی کند.مدام درد فوتبال را در کنار تریبون های خالی مجلس محترم گفتن و در هنگام تنفس جلسات یادی از دردمندانش کردن نفس این فوتبال خسته را چاق نمی کند، این بیمار رو به موت را باید کالبدش را شکافت و غده های بیماری زا را از درون تنش بیرون آورد.
دردهایی که یکی، دو تا نیستند که البته با حضور کوتاه و گذری رجال عالیجاه درمان شوند. دردهایی را که باید یکی یکی گفت و شنید و باز کرد و شناخت تا درمان شود.جای دور نرویم، همین دیروزه روز بود که ندا آمد ساختار این فوتبال دولتی است، ندا آمد که جای پای دولت در آن است و دست دولتمردان در کارش بسیار، ندا آمد که باید هرچه زودتر مطابق اساسنامه تیپ فیفا در ساختار اداره این فوتبال تجدیدنظر شود.چنین شد که عالیجنابان ورزش مصرانه در جواب این خواسته درست و تعریف شده فرمودند؛ فوتبال ما باید همچنان ایرانیزه باشد و دولتی، مگر ما سفارتخانه فیفا هستیم وزیر بلیت آن؟،عرض شد، قوانین فیفا به صورت حکومت جزیره ای نیست که هر کشور به میل مبارکش دنبال توپش بدود، این قوانین به یک شکل واحد در تمام جهان لازم الاجرا است، اگر شما لازم نمی بینید که اجرا شود، حتم بدانید که آنها لازم می بینند که ما را محروم کنند، فرمودند؛ فیفا و فیفانشینان شکر خورده اند که ما را محروم کنند.
عرض شد؛ ما را به قند و شکرخورده و نخورده آنان کاری نیست، کار ما این است که کاری نکنیم کام فوتبال ما را تلخ کنند.چنین شد که هی فرمودند و ما هی عرض کردیم و زمان به حرف و حرافی و شعار چنان گذشت تا به طرفه العینی فوتبال ما میان زمین خود و هوای فیفا معلق و پا در هوا بماند،رسید که سه به سه شش نفره کمیته ای برای انتقال این فوتبال از دوزخ به برزخ و حواله اش به بهشت موعود برپا شود.
گرد میز شدند تا شاید با کمی تا قسمتی عقب نشینی از مواضع خودخواهانه خویش اساس فوتبال را از پایه بریزند و نامه اش را برای تایید و توشیح همان شکرخورده های فیفا ارسال دارند،نشستند و بریدند و دوختند جامه ای گشاد تا به تن ما گریه کند و دیگران به ما بخندند،اساسنامه رفت و برگشت خورد تا شاید دوباره برود و مرجوع شود و در این رفت و برگشت بی خیال آدم و عالم همچنان معلق و پا در هوا باشیم.
در بستر آسوده تعلیق خفته بودیم که ندا آمد؛ خفتگان بیدار شوید که «استقلال» هم به دنبال جناب پدر از دست رفت، ندا آمد که نامه اسامی بازیکنان را دیر در سوراخ صندوق پست انداختید و باز مدرسه تان دیر شد،ندا دادند که نامه در لای درز صندوق چنان گیر کرده که ده ها مدیر و مدبر سیاسی اجتماعی بر مسند نشسته نمی توانند گیرش را باز کنند.
چنین شد که استقلال عزیزکرده مردم قبل از ورود به میدان، به نامه گیر کرده در صندوق نسیان زدگی آقایان عالیجاه باخت، دیگران به میدان رفتند که بتازند و ما در خانه نشستیم که به حال فوتبال خویش بگرییم.دوباره آقایان فرمودند، وکیل برای چنین روزهایی است دیگر، حقوق از دست رفته را از حلقوم فیفا بیرون می کشیم،عرض کردیم؛ قربان، مسابقات به نیمه راه خود رسیده است و در دادگاه به روی ما قفل، با عرض حال و دادخواست و بگیر و ببند راهی به میدان ها نیست.
فرمودند؛ AFC و FIFA را کت بسته به دادگاه خواهیم برد،چنین شد که همچنان تعلیق بود و دادگاه بود و ما بودیم و AFC بود و FIFA بود و البته کک هم فراوان بود که نه AFC را بگزد و نه FIFA را، آنکه گزیده شد استقلال بود و سرش که به سنگ در دادگاه ها خورد،فرمودند؛ چه باک، عرصه آسیا نشد، عرصه ایران، از این به بعد استقلال عزیز را در راه کسب قهرمانی لیگ حمایت خواهیم کرد،عرض شد، قربان، قربان، اینگونه فرمایشات تالی فاسد دارد، فردا همه مقابل استقلال خواهند ایستاد، حضرتعالی اگر عنایتی دارید، دستور بدهید اسامی خاطیان ناکامی استقلال را هرچه زودتر اعلام کنند.
جنابعالی اگر محبتی به این تیم دارید، هر چه سریع تر هیات مدیره این تیم فعلاً بی صاحب را منتصب کنید.هی عرض کردیم و هی معروض داشتیم و کم عریضه ننوشتیم تا همه به باد هوا رود و رسد امروزی که آن استقلالی که قرار بود برود قهرمان آسیا شود، اینک حقیر و زمین گیر در پایین سکوی قهرمانی لیگ، پای در گل بماند،چنین شد که این فوتبال در تعلیق، میان زمین خود و هوای FIFA دست و پا زنان معلق ماند و...
تا دوباره عرض کنیم؛ المپیک در راه است و ۳۲ سال است که ما همچنان در راهش به بیراهه می رویم، تا دیر نشده راه را باید شناخت و مسیر درست را باید طی کرد، ما داشتیم عرض می کردیم که فرمایش شد؛ دیگر آن... را لولو خورد، ما آمدیم که رکورد نرفتن به المپیک را بشکنیم، عرض شد؛ تیمی باید بست که در بازی های دوحه ساخته و در راه رسیدن به المپیک پرداخته شود.
فرمودند؛ مدال طلای دوحه را به سینه می زنیم و با افتخار پا به المپیک می گذاریم،دوحه آمد و رفت و مدال طلا به دست کیمیاگران مس شد و فوتبال ما در راه رسیدن به المپیک نیمه راه گم،چنین شد که باز در تعلیق سر فوتبال بر زمین باشد و پایش همچنان در هوا.ایضاً رسید روزی که نغمه های ناخوشایند از درون پرسپولیس عزیز به گوش رسید تا عرض شود؛ قربان، این مجموعه فرخنده را دریابید، قرض و بدهی و اختلاف و بگیر و ببند دارد مثل خوره بدنش را در خود می گیرد، لطف کنید پدرانه پا پیش بگذارید و دستی به محبت بر سر مدیر آشفته حالش بکشید، پاپیش گذاشتند و به جای حمایت و عطوفت، دستش را گرفتند و به طرف در خروجی هدایتش کردند،عرض کردیم؛ قربان، حالا چه وقت جابه جایی مدیرعامل است؟
بگذارید پرسپولیس در این چند هفته پایانی لیگ، حواسش به کار خودش باشد، اگر لیگ را از دست داده، جام حذفی که کنار دستش است.فرمایش شد؛ صلاح مملکت خویش خسروان دانند، ما خسروان ورزش مصلحت می دانیم که در بحبوحه انتخاب شهردار تهران تن بعضی ها برای ورود و خروج به عرصه فوتبال قلقلک دهیم،چنین شد که این فوتبال پدرمرده همچنان در میان زمین ورزش و هوای سیاست معلق ماند تا سر بر زمین و پا در هوا در بی وزنی کامل هی دور خود بگردد، همین و تمام.
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید