شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

سرزمین رنج ها و حماسه ها


سرزمین رنج ها و حماسه ها
واشنگتن نقش منحصربفردی را در تشکیل رژیم اشغالگر قدس بازی کرد و اکنون هم دولت آمریکا برای تداوم نقش کلیدی اسرائیل در حفظ سلطه استراتژیک آمریکا در خاورمیانه، هر ساله میلیون ها دلار پول و سلاح مدرن به این رژیم می پردازد. برای ایجاد دولت اسرائیل بیش از ۸۰ درصد جمعیت فلسطین با ایجاد ترور و وحشت از سرزمین شان بیرون رانده شدند.
در ۱۵ مه ، درست روزی که فلسطینی ها از آن به عنوان روز فاجعه یاد می کنند، پرزیدنت بوش، کنست (پارلمان) اسرائیل را مورد خطاب قرار داد که تصور عملی خصمانه تر و توهین آمیز تر از چنین عملی، مشکل است. رهبران دموکرات آمریکا هم از ابراز «همبستگی» با رژیمی که بار ها همسایگان خود را مورد تهاجم قرار داده است و در عین حال سیستمی وحشیانه علیه فلسطینی ها در مرز های ۱۹۴۸ و همچنین در غزه و کرانه باختری ایجاد کرده است، از بوش عقب نماندند.
دو نامزد باقیمانده حزب دموکرات برای ریاست جمهوری نیز، تاریخ تجاوزات اسرائیل را نادیده گرفتند و هیچ کدام خود را به زحمت نینداختند که از فلسطینی ها نامی ببرند و با چرب زبانی این روز را به اسرائیل تبریک گفتند. نامزد جمهوریخواهان، سناتور مک کین هم مانند این دو نفر تبریکات صمیمانه خود را به مناسبات این روز به این رژیم غاصب ابراز داشت.
● قطعنامه ۱۸۱ و تثبیت نظام اشغالگر
رگباری از اطلاعات غلط و تحریف حقایق، به وسیله رسانه ها و سیاستمداران، مبارزات فلسطینی ها را حتی برای نزدیک ترین ناظران پیچیده و غیر قابل درک می کند. مبارزات فلسطینی ها نظیر همه مبارزات، پیچ و خم های زیادی داشته است ولی ریشه اصلی برخورد ها، که اخراج خشونت بار و اجباری این مردم از سرزمین شان بوده است نه مبهم است و نه اسرارآمیز. دقیقاً مشخص است که ۶۰ سال پیش در روز نکبت چه اتفاقی برای فلسطینی ها افتاد. در به ثمر نشستن پروژه بزرگترین غصب تاریخی اغلب نهادهای بین المللی مقصر هستند. مجمع عمومی سازمان ملل متحد که روزی قطعنامه ۱۸۱ را در مورد تقسیم مستعمره بریتانیایی فلسطین به دو کشور یکی یهودی و دیگری عرب، صادر کرد همچنان از ایفای نقش جدی در برطرف ساختن مظالم فلسطینیان طفره می رود. سازمان ملل به ظاهر چندین گام برای کاهش آلام آوارگان برداشته بدون این که دست کم یک بار نظر فلسطینی های مسلمان را که در زمان اشغال دوسوم جمعیت فلسطین را تشکیل می دادند، جویا شود. سازمان ملل هنوز حاضر به انتشار این حقایق نیست که بیشتر جمعیت یهودی فلسطین، مهاجرانی بودند که طی ۶ دهه قبل به این سرزمین آمده و عمدتاً از اروپا آن هم با ترفند انگلیسی ها گسیل شدند.
در حالی که کشور های استعمارگر بریتانیا و آمریکا طی جنگ، کمک چندانی به یهودیان نکرده بودند، از جوی که با نام اردو های فاشیسم به وجود آمده بود، برای حمایت از تأسیس دولت اسرائیل پس از جنگ استفاده کردند. در این امر، قبل از رأی گیری در مجمع عمومی با فلسطینی ها که هیچگونه ارتباطی با اروپائیان ضد یهود و یا نسل کشی، نداشتند مشورتی نشد. نظر مردم فلسطین اصلاً مطرح نبود. رأی سازمان ملل یک عمل غیر مشروع و نقض حقوق فلسطینی ها در یک انتخاب آزادانه بود.
هنوز هم امور فلسطین در سازمان ملل بر پاشنه معادله ۵۰ سال قبل می چرخد. آن روز دو سوم آرای مجمع عمومی که برای تصویب این قطعنامه لازم بود تنها از طریق فشار شدید ایالات متحده حاصل شد. نتیجه آرا ۳۳ رأی مثبت، ۱۳ منفی و ۱۰ ممتنع بود. دولت ترومن برای کسب آرای لازم به شدت به مستعمرات جدید و دولت های وابسته آمریکا اتکا کرد و آنها را زیر فشار گذاشت، بویژه دولت های فیلیپین، لیبریا، هائیتی و تایلند را. همه این دولت ها ابتدا مخالف این قطعنامه بودند. بدون کسب این ۴ رأی قطعنامه شکست می خورد. اکنون نیز ارکان سازمان ملل به همان میزان تحت نفوذ ایالات متحده برخورد خویش را تنظیم می کنند.
● نماد بی نظیر حق کشی
تاریخ فلسطین هیچ گاه کهنه نمی شود. شاید در میان سرگذشت ملت ها این استثنا ترین مورد باشد که حکایت آوارگی ساکنان این مرز و بوم همیشه تازه است، هم برای مورخان و جویندگان حقیقت، هم برای دردمندان و گوش های شنوای عدالت. این بدان دلیل است که فلسطین بالاترین نماد حق کشی در عصر و روزگار ما بوده است و بعید به نظر می آید تاریخ در زمینه حق کشی نمونه ای برتر از این بار دیگر به چشم بیند. از همین روست که برگ دیگری از آوارگی این ملت را مرور می کنیم.
رأی تاریخی سازمان ملل در این نیم قرن، منجر به تلاش مهاجران برای تشکیل دولتی اختصاصی برای یهودیان در فلسطین شده است، به رغم این که مهاجران تنها ۶ درصد زمین های فلسطینی را در مالکیت خود داشتند. قطعنامه ۱۸۱ ، ۵۶ درصد زمین های فلسطین را به آنها اهدا کرد. این قطعنامه در بین فلسطینی ها خشم و طغیان ایجاد کرد و همه گروه ها از قبل می دانستند که این تقسیم به جنگ منجر خواهد شد و جنگ بلافاصله درگرفت.
در ژانویه ۱۹۴۸ نیروی نظامی صهیونیست ها که تسلیحات بهتری داشت شروع به اجرای طرحی به نام دالت (Plan Dalet) کرد. نکته این طرح ترساندن و ایجاد وحشت بین مردم بود و بیرون راندن جمعیت فلسطینی به این وسیله. پیش از اجرای این طرح روستائیان فلسطینی طی جنگ و جدال ها خانه های خود را ترک کرده بودند ولی بیشتر آنها به روستا های همجوار پناه برده بودند.
در نهم آوریل ۱۹۴۸ سازمان تروریستی صهیونیستی ایرگون، کل مردم دیریاسین را قتل عام کرد و این طرح را به سطحی جدید از وحشیگری رساند. وقتی گرد و خاک عملیات برطرف شد معلوم شد ۲۰۰ کودک، زن و مرد فلسطینی کشته شده اند. هدف این کشتار، یک هشدار بود به فلسطینی ها. رهبر این سازمان مناخیم بگین بود که بعد ها به نخست وزیری اسرائیل رسید. گروه شبه نظامی دیگری به نام لهی (LEHI) نیز در این فعالیت های جنایتبار فعال بود. لهی (LEHI) هم زیر ریاست یک نخست وزیر آینده یعنی اسحاق شامیر قرار داشت.
درست همان روزی که آژانس یهود قتل عام فلسطینی ها را به طور تشریفاتی «محکوم» کرد، برای تشکیل یک «فرماندهی مشترک» رسمی به ایرگون ملحق شد. ۱۲ روز بعد از کشتار دیریاسین، صهیونیست ها حمله ای یکجانبه را به مناطق فلسطینی در شهر حیفا که جمعیت مختلطی داشت اجرا کردند. آنها برای ایجاد وحشت، بشکه هایی پر از گاز و دینامیت مشتعل را در کوچه ها می غلتاندند در حالی که از بالا هم گلوله های پر از مواد منفجره را بر سر اعراب شهر های مجاور می ریختند. تقریباً همه جمعیت عرب را فراری دادند. طی یک هفته با اجرای تاکتیک های مشابه ۷۷ تا ۸۰ هزار نفر مجبور به فرار به طرف بندر جافا شدند.
از ۱۵ مه ۱۹۴۸ که استقرار اسرائیل اعلام شد، ۳۰۰ هزار فلسطینی در شرایط وحشتناک و نفرت انگیز تبعید، در لبنان، غزه، سوریه و دره های اردن، زندگی می کنند. تا پایان آن سال شمار فلسطینی هایی که از آنها سلب مالکیت شده بود به ۷۵۰ هزار نفر رسید. در جنگ ۱۹۴۸ نیز اسرائیل با اقتصاد و منابع نظامی برتر خود و با حمایت قدرت های غربی ۷۸ درصد فلسطین را به تصرف درآورد. استراتژی نظامی اسرائیل نه تنها به دست آوردن زمین، بلکه بیرون راندن تا حد ممکن جمعیت فلسطینی آن سرزمین بود. تقریباً ۸۰ درصد جمعیت عرب با زور و خشونت اخراج شدند برای این که راه برای تشکیل کشور اسرائیلی گشوده شود. مزارع آنها، کارگاه ها و خانه های آنها، زیربنای حیاتی اقتصاد جدید اسرائیل را تشکیل دادند.
در جنگ ۶ روزه ،۱۹۶۷ اسرائیل باقیمانده فلسطین تاریخی یعنی غزه و ساحل غربی را به تصرف خود درآورد. این امر ۳۰۰ هزار پناهنده دیگر به وجود آورد که بسیاری از آنها بار دوم بود که تبعید می شدند. چون پیش از آن در ۱۹ سال پیش از سرزمین شان فرار کرده بودند به هیچ یک از این رانده شدگان ۱۹۴۸ و ۱۹۶۷ و نه به بازماندگان آنها- که اکنون بیش از ۶ میلیون نفر می شدند - هرگز اجازه بازگشت داده نشد و غرامتی نیز به آنها نپرداختند. این بی عدالتی علی رغم قطعنامه ۱۹۴ سازمان ملل بود که در دسامبر ۱۹۴۸ به تصویب رسیده و به صراحت و بدون هیچ ابهامی اعلام می داشت که همه پناهندگان باید اجازه بازگشت داشته باشند و خانه ها و سایر مایملک شان به آنها بازگردانده شود.
دولت های آمریکا و اسرائیل بیش از نیم قرن است قطعنامه سازمان ملل را نادیده گرفته اند و در حالی از بازگشت هر فلسطینی تبعیدی جلوگیری می شود که دولت صهیونیستی اعلام می دارد هر شخصی، در هر جای جهان، اگر اثبات کند اجدادش یهودی بوده اند - بدون توجه به این که او و خانواده اش هرگز به خاورمیانه قدم گذاشته باشند- «حق بازگشت» به اسرائیل را خواهند داشت و به این «بازآمدگان» بلافاصله شهروندی اسرائیل اعطا خواهد شد.
ریچارد بکر‎/ترجمه پوراندخت مجلسی
منبع : روزنامه ایران