دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا


جنگ کاره


جنگ کاره
روم که پس از نابودی کارتاژ، نابودی پادشاهی پونت، تضعیف ارمنستان و تسخیر یونان تقریباً در آسیای صغیر و مدیترانه دشمنی نداشت و در شمال اروپا نیز تا توانسته بود از جنگل نشینان به اسارت گرفته بود، اکنون برای فتح جهان متمدن آن روز باید وارد بین النهرین می شد. حال آنکه در شرق قدرت جدیدی در حال توسعه بود. پارت ها یا اشکانیان در حدود ۱۰۰ سال قبل از میلاد به قدرتی قابل توجه رسیده و با اخراج سلوکیان از سرزمین اصلی ایران اکنون قصد ورود به ارمنستان، آسیای صغیر و بین النهرین را داشتند. طبیعی بود که در این شرایط جنگ غیرقابل اجتناب باشد. مهرداد اول پادشاه اشکانی ابتدا برای آنکه از جانب بیابانگردان شرقی رها شود، آنها را در یک نبرد تعیین کننده شکست داد و سکاها و صحرانوردها در اثر این شکست تا ده ها سال مزاحم ایران نشدند. بنابراین جانشینان او از جانب شمال و شرق راحت بودند. دلیل اولیه پیدایش تضاد بین ایران و روم در زمان نبردهای ارمنستان و روم، پمپه سردار رومی از ایران خواست تا در این نبرد به زیان ارمنستان شرکت کند و در مقابل دو شهر ارمنستان در اختیار ایران باشد. اما پس از پایان جنگ و شکست ارمنستان، پمپه با این استدلال که ایران در جنگ با ارمنستان جدی نبوده، از این قول خود شانه خالی کرد. پمپه سردار پرقدرت رومی پس از مطیع ساختن سوریه و آسیای صغیر، وارد بین النهرین شده و این تقاضای فرهاد پادشاه ایران را برای آنکه رود فرات حد فاصل دو کشور باشد را نپذیرفت. به گفته مورخان، پمپه در همان زمان حتی خیال ورود به ایران را به سر داشت، اما به دلیل وسعت خاک ایران از این تصمیم منصرف شد و آتش جنگ موقتاً خاموش شد. کراسوس و ایران کراسوس، پمپه و سزار، سه سردار بزرگ روم در ۶۰ قبل از میلاد با یکدیگر توافق کردند که در انجام کارها با یکدیگر هماهنگ باشند و بنابراین علی رغم وجود سنا، این سه نفر حاکم امپراتوری بودند. کراسوس در ۵۵ قبل از میلاد به حکمروایی سوریه منصوب شد. او در سال بعد با استفاده از قدرت لژیون های روم، بین النهرین را تسخیر و عملاً ایران و روم را هم مرز کرد. پیروزی های مداوم روم در اروپا و شرق سبب شد تا روم ظفر بر ایران را نیز کار ساده ای فرض کند. اشتباه بزرگ کراسوس «آرتا وردیس»، پادشاه ارمنستان پس از آنکه از تصمیم کراسوس مطلع شد، به او پیشنهاد داد که از خاک این کشور به ایران حمله ور شود. چرا که لژیونرها در کوهستان بهتر می جنگند و سواران پارت (نقطه قوت ارتش ایران) نمی توانند در خاک کوهستان ارمنستان به خوبی تاخت و تاز کنند. وی حتی وعده شانزده هزار سوار و سی هزار پیاده را به کراسوس داد، اما کراسوس به دلیل غرور ناشی از پیروزی های مکرر لژیون های رومی و آشنایی به خاک بین النهرین درخواست او را نپذیرفت و ۵۴ قبل از میلاد آماده جدال با ایران شد. اگر کف دست من مو می بینید، ایران را خواهید دید پادشاه ایران در این زمان اورُد بود. وی در ابتدا خواهان جنگ با سربازان کراسوس نبود و سفیری به نزد کراسوس فرستاد با این پیام که اگر مردم روم خواهان جنگ با من بودند، من از بدترین عواقب آن نیز بیم نداشتم، اما اگر شما (کراسوس) با هدف شخصی می خواهید به ایران دست اندازی کنید، حاضرم به سفاهت شما رحم کرده و اسرای روم را پس دهم (تا جنگ نشود). کراسوس مغرور، در پاسخ به سفیر ایران گفت: جواب شما را در سلوکیه می دهم (مراد از سلوکیه، خاک ایران است) و سفیر ایران نیز در جواب او با خنده جمله معروفی را گفت. «اگر در دست من مو می بینید، ایران را خواهید دید.» سرعت عمل شاه ایران اورُد که در این زمان از سرداری بسیار باهوش و ورزیده به نام سورن (یا سورنا) بهره می برد، اول بسرعت به ارمنستان حمله برد تا از شکل گیری سپاه بزرگ ارمنی علیه نیروهای خود جلوگیری کند. سپس سورن را به جنگ با کراسوس فرستاد. اقدام اورُد از نظر نظامی بسیار دارای اهمیت بود، چرا که ارمنستان تسخیر شده و ارتباطش با سردار رومی قطع شده بود. اکنون برای پیروزی تنها به رشادت سواران پارت احتیاج بود. کراسوس با ۴۲ هزار سرباز لژیون خود وارد جلگه های بین النهرین شده و به حران یا کاره رسید. سورن که می دانست سربازان حرفه ای و غرق در جوشن و فولاد روم را به سادگی نمی توان شکست داد، دست به حیله جنگی زد. وی عمده سواران پارتی خود را پشت تپه ها پنهان کرد و آنهایی را که به سمت کراسوس کشاند نیز موظف کرد تا سلاح های خود را زیر لباس پنهان کنند. هنگامی که لژیونها ترکیب «فالانژ» را به خود گرفتند ناگهان ایرانی ها به صدای طبل از گوشه های مختلف به لژیونهای رومی حمله بردند. سربازان منظم رومی جهت مبارزه را تغییر داده و نیزه های خود را به سمت نیروهایی که آنها را از پشت مورد هجوم قرار دادند برگرداندند اما سرعت آنها به اندازه سواران پارت نبود و این لژیونها نتوانستند به سرعت آنها، جای خود را تغییر دهند. در این اثنا سواران ایرانی لباس خود را کنار زده و کمان ها، سلاح ها و زره های خود را نمایان کردند. سرداران پارت با حرکت زیگزاگی تیرها را به سمت لژیونهای رومی رها کردند. ابتکار عمل اکنون در دست سپاه ایران بود. آنها لژیونها را به سمت بیابان کشیدند و بخش عظیمی از مردان رومی با تیر پارت ها بر زمین افتادند.در این زمان فابیوس پسر کراسوس که سال ها همرزم سزار بزرگ بود با ۱۴۰۰ سوار سنگین اسلحه به کمک کراسوس رسید. ورود فابیوس و دلاوری سواران وی سبب شد تا کراسوس برای ساعاتی از زیر ضربات پارت ها بیرون آید اما ظرف همین مدت فابیوس و سواران آن به کلی توسط پارت ها منهدم شدند. کراسوس زمانی که می خواست مجدداً فرمان حمله بدهد ناگهان سر پسر خود را به نیزه مردان سوار پارت دید. روحیه رومی ها اکنون بشدت تضعیف شده و بالعکس پارت ها حملاتشان را تشدید کردند. اکتاویوس سردار دیگر رومی در این موقع پیشنهاد عقب نشینی به کوهستان را (برای در امان ماندن از حمله سواران) داد اما راهنمای عرب به رومی ها خیانت کرد (و یا اشتباه کرد) در نتیجه سورن به حملات خود به رومی ها ادامه داد.
منبع : یاد یار


همچنین مشاهده کنید