شنبه, ۲۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 11 May, 2024
مجله ویستا


پهلوان نامه


پهلوان نامه
امروزه خاطرمان آسوده است که زبان فارسی بالیده و دوران دگرگونی های طبیعی خودش را پشت سرگذاشته و زبان رسمی و رایج همگی ماست. فردوسی با درک ضرورت تدوین و شرایطش دوره بسیار مهمی از تاریخ داستانی ایرانی و استفاده از متون و منابع و همین طور اشخاصی که داستان های حماسی و اساطیری را در سینه خود داشتند یعنی با کوشش و تلاش عظیم و همه جانبه توانست این سند قومیت ایرانی را از دستبرد آفات و عوامل بازدارنده مصون نگه دارد.
فردوسی از دیدگاه هنر داستان پردازی مقوله بسیار درخور توجه ای است و متاسفانه درباره چگونگی داستان پردازی گذشته فارسی و اساساً هنر داستان پردازی و داستان سرایی گذشته فارسی کار زیادی به دست معاصران ما صورت نگرفته است.
برای پروراندن یک چنین اثر شگرفی که به تنهایی از شگفتی ها و فروپاشی های تاریخ را در خویش نهفته است، به شخصیتی عظیم نیاز است که روح خود او عرصه رویارویی تراژیک بین برهه ها و دوره های مختلف تاریخ بوده باشد. فردی با اندیشه ای جامع و دارای اطلاع و ابعاد گوناگون و نه یکسویه و یکرویه. حدس بزنیم اگر فرضا دقیقی، اسدی طوسی، مختاری، غزنوی، نظامی، خواجو و خلاصه هرکس دیگر جز فردوسی شاهنامه را سروده بود، چگونه چیزی از آب در می آمد؟ آری، نبردهای همچون نبرد رستم و اسفندیار، جنگ ایرانیان و تازیان یا هرگونه برخورد مهم دیگر میان افراد، دوره ها و نظام های سیاحتی و عقیدتی قبل از هر چیز در روح خود فردوسی و در زیر چهره همیشه متین و ظاهراً آرام او درگرفته است. اثر عظیم همواره زاده شخصیت عظیم است، به ویژه تراژدی و داستان تراژیک که اوج عظمت های ادبی است، حاصل روح بزرگ و پرخروش سوفوکلس ها، شکسپیرها و فردوسی ها است.
فردوسی اسطوره صداقت و انصاف است. این اصلی است مسلم که هنر در مزبله ناراستی، کوته اندیشی، جمود، تعصب کورکورانه و نان به نرخ روز خوری نمی شکفد، چون آن چه از این ضدارزشها پدید می آید، هنر راستین نیست، بلکه در نهایت نوعی ظرافت و قدرت سخنوری و کمال فنی است. بین فن و هنر فرق باید نهاد. این هنر است که حتی در ناب ترین اشکال آن برخوردار از پشتوانه ای ژرف از ارزش های گوناگون انسانی است، زیرا اساساً یکی از معانی هنر «فضیلت» و معنای لغوی نخستین آن هم «مردانگی» است. فردوسی از این جهت که جمع بین تاریخ نگار و حماسه پرداز است با ویژگی هایی که از او می شناسیم وجودش موهبت و نادره ای است، چون ارز ش های لازم برای هر دو را داراست.
فردوسی خود پهلوان منش است و شاهنامه در حقیقت پهلوان نامه فردوسی حکیم هم خوانده می شود. اندیشه فردوسی به اعتبار احاطه اش بر جنبه ها و زوایای آشکار و نهان رسیدگی و تامل در ستیز دائم میان آرمان های بلند بشری و واقعیات گریز ناپذیر حیات، اندیشه ای حکیمانه است. وجود فردوسی هم آراسته به خردی اندک یاب است و هم سرشار از عواطفی سرکش و خیزاب گونه، و از این رو روح او عرصه کشاکش شدیدی است، میان احساساتی تند که دل و دامن او را به سوی خود می کشد و فردی که همواره می کوشد تا بر آن لگام بزند. یکی دیگر از ابعاد شخصیت فردوسی که در شاهنامه هم متجلی است، پاسخ گویی به نیازهای عصر خویش است. اجابت ندای زمان از سوی فردوسی سبب شد تا عالم زبان و فرهنگ فارسی دست کم در زمینه های زیرجانب دار، وامدار و سپاسدار فردوسی باشد.
۱) حفظ واژه ها و کاربردها و ساختارهای دستوری فارسی.
۲) کمک به استواری کلی و قوام یافتگی زبان فارسی.
۳) حفظ گنجینه ای از فکر و فرهنگ و رسوم و سنن کهن ایرانی.
۴) حفظ داستان های فارسی همراه با بخشیدن غنا و جذابیت و اعتلای هنری به آنها.
۵) به یادگار نهادن اسوه ای بی همتا از هنر داستان پردازی و شیوه ها و شگردهای آن در سراسر ادب فارسی.
طیبه قدیمی
منبع : روزنامه کیهان