سه شنبه, ۲۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 14 May, 2024
مجله ویستا

عبور از دوران یکجانبه گرایی


عبور از دوران یکجانبه گرایی
با روی کار آمدن رئیس جمهور جدید ایالات متحده همگان منتظرند ببینند سیاست های وی اعم از داخلی و خارجی چه تفاوتی با سیاست های دولت پیشین خواهد داشت. در واقع رویکردی که اوباما را از بوش متمایز می سازد، در کدام یک از سیاست ها و تصمیمات وی نمود پیدا می کند. در رابطه با رویکرد به جمهوری اسلامی ایران نیز می شود تغییر تاکتیک هایی را انتظار داشت اما قبل از پرداختن به این مساله لازم است به نکاتی در باب سیاست خارجی امریکا اشاره کرد.
در عرصه سیاست خارجی می توان نحوه تعامل و همکاری امریکا با دیگر کشورهای جهان را مورد بررسی قرار داد تا از این طریق یکی از ویژگی های دولت اوباما که بوش از آن بی بهره بود، مشخص شود. در حقیقت آغاز به کار دولت جدید امریکا را با توجه به سوابق سیاست خارجی این کشور در چندساله اخیر باید پایان یکجانبه گرایی در سیاست خارجی ایالات متحده نامید. از این پس انتظار می رود رویکرد چندجانبه گرایی در نگاه سیاستمداران امریکا نسبت به دیگر دولت ها لحاظ شود که این در تعامل این کشور با سایرین بسیار تاثیرگذار خواهد بود.
دولت جرج بوش به دلیل ویژگی های خاص نومحافظه کاران به صورت کامل به یکجانبه گرایی اعتقاد داشت چرا که نومحافظه کاران معتقدند منافع امریکا باید در همه نقاط دنیا مدنظر قرار گیرد و در این راستا بسیاری از مناطق را جزء فضای حیاتی شان به شمار می آورند. آنها معتقدند در جهت تامین منافع شان اگر کشورهای دیگر یا سازمان های بین المللی نیز همکاری نکنند باید به صورت یکجانبه دست به کار شوند. در عین حال اساساً بر این باورند که امریکای قدرتمند به نفع جهان است چون امریکا ارزش های ویژه یی را دارا است که به کار تمامی مردم دنیا می آید. به همین دلیل هم بودجه نظامی شان را افزایش دادند و در حالی که تعامل بین المللی شان در سطح انتظار نبود اقدام به پیشبرد اهداف خود از طریق نظامی کردند.
از نمونه های عدم همکاری نومحافظه کاران با سایر دولت ها می توان به اقدام بوش در اوایل ریاست جمهوری اش اشاره داشت که حاضر نشد به پیمان کیوتو (پیمان مقابله با گرمایش زمین) بپیوندد چون فکر می کرد امضای این پیمان برای صنعت امریکا محدودیت ایجاد می کند. جلوگیری از امضای پروتکل کنوانسیون سلاح های بیولوژیکی نیز از دیگر موارد اینچنینی است. اینها همه نشان می دهد دولت بوش برای پیشبرد اهدافش سیاست ضدهمکاری با سازمان های بین المللی را در پیش گرفته بود.
اکنون که دوران بوش به پایان رسیده و آن سیاست ها با شکست مواجه شده طبیعی است که تغییراتی در سیاست های گذشته صورت پذیرد. بنابراین می توان انتظار داشت اوباما براساس شعارهایی که داده است با رویکرد تغییر و چندجانبه گرایی وارد صحنه بین المللی شود.
چنین رویکردی مخاطبان بیشتری دارد. گروه اول مخاطبانش اروپایی ها هستند که همواره جزء متحدان امریکا محسوب می شدند اما در دوره بوش و یکجانبه گرایی دولت وی اختلافاتی میان شان به وجود آمده بود. این اختلافات با روی کار آمدن اوباما کمرنگ خواهد شد و متحدان قدیمی همکاری بیشتری با امریکا خواهند کرد. بنابراین سیاست فراآتلانتیک اوباما قبل از هر چیز متوجه اروپا می شود و در نتیجه اروپا و امریکا که بلوک غرب را تشکیل می دهند متحدتر عمل خواهند کرد.
البته ناگفته نماند این مساله با چالش هایی نیز روبه رو خواهد شد چرا که اروپا اکنون به اتحادیه اروپا تبدیل شده و هدفش این است که به لحاظ سیاسی و اقتصادی تا حدی که می تواند با امریکا مقابله کند یا لااقل به موازات این کشور تاثیرگذار باشد.
اروپا می خواهد در زمینه های سیاسی، امنیتی و اقتصادی نقش بیشتری در دنیا داشته باشد که این چالش برانگیز است. اروپا برای این نقش ها و تاثیرگذاری بیش از گذشته اش باید هزینه های آن را هم بپردازد. اینها شامل هزینه های اقتصادی و نظامی خواهد بود و در کنار آن باید برای حل بحران های موجود در جهان فعالیت کند و حتی نیروی نظامی اعزام کند. تامین چنین هزینه هایی با توجه به اینکه در سال های اخیر اغلب کشورهای اروپایی با رکود اقتصادی مواجه اند دشوار به نظر می رسد. به علاوه و جدای از مسائل مالی، اعزام نیرو لاجرم تلفاتی را به همراه خواهد داشت که این نزد افکار عمومی اروپا حساسیت ایجاد می کند.
با توجه به این نکات اولین نقطه یی که توجه اوباما را در عرصه بین المللی به خود جلب می کند اروپا خواهد بود و پس از اروپا چین، روسیه و هند نیز رفتار متفاوتی نسبت به گذشته نشان خواهند داد.
پس از اروپا و کشورهایی که به آن اشاره شد به بررسی سیاست چندجانبه گرایی اوباما در منطقه خاورمیانه می پردازیم. یکی از مسائل مهم در این منطقه که همواره جزء اصلی ترین دغدغه های ایالات متحده محسوب می شود بحث اسرائیل است. به تعبیری اسرائیل در خاورمیانه ایالت پنجاه و یکم امریکاست و امریکا خود را متعهد به حفاظت از وجود اسرائیل و امنیت آن می داند. پس طبیعتاً سیاست چندجانبه گرایی در خاورمیانه با رویکردهای متفاوتی پیگیری خواهد شد. در ایالات متحده حمایت از اسرائیل یک سیاست فوق حزبی به شمار می رود که ارتباط به حزب جمهوریخواه یا دموکرات ندارد بلکه سیاست نظام سیاسی امریکا در این راستا قرار دارد. بنابراین دموکرات ها و جمهوریخواهان خود را مقید به دنباله روی از این سیاست می دانند.
در رابطه با ایران این موضوع نمود خاصی پیدا می کند. امریکا ایران را حامی حماس و حزب الله می داند و اینها را کسانی می داند که اسرائیل با آنها جنگیده و حداقل نتوانسته پیروز شود. از آن سو حماس و حزب الله توانسته اند ضربات حیثیتی به اسرائیل وارد آورند. در کنار این مساله، بحث هسته یی هم مطرح است. اگر مواضع اوباما در قبال ایران را مورد بررسی قرار دهیم، شاهد هستیم که چندان تفاوتی با مواضع بوش ندارد. اوباما اعلام کرد ایران باید دست از حمایت از گروه های تروریستی بردارد. البته تعریف آنها از تروریست با تعریف ما تفاوت دارد. اوباما در مساله هسته یی هم همین طور اعلام موضع کرد و خواستار توقف برنامه های هسته یی ایران شد. بنابراین چارچوب کلی همچون گذشته است و تنها در تاکتیک ها با گذشته فرق کرده است.
از این منظر روش دستیابی اوباما به اهداف امریکا با بوش متفاوت است. بوش برای انجام مذاکره با ایران پیش شرط تعیین می کرد اما اوباما می گوید بدون پیش شرط مذاکره مستقیم انجام می دهیم. اوباما مشوق های قوی تری هم نسبت به گذشته پیشنهاد می دهد و در مقابل آن تحریم های بیشتری را هم مدنظر قرار می دهد. رویکرد ایران نیز باید در راستای کاهش تهدیدات علیه کشور باشد. به صورتی که با حداقل هزینه ها به اهداف مان دست پیدا کنیم و در عین حال به شکلی عمل کنیم که قطعنامه یی علیه مان صادر نشود.
با اشاره به این نکات معتقدم چه دولت فعلی و چه دولت آینده ایران باید از بروز تهدیدات بیشتر جلوگیری کنند چرا که اوباما با سیاست چندجانبه گرایی توان اجماع علیه ایران را دارد چون عملکرد اوباما به صورتی است که نفرت مردم جهان نسبت به دولت امریکا کمتر می شود و دولت ها نیز در عرصه بین المللی تمایل به همکاری بیشتر با دولت جدید ایالات متحده دارند. البته روابط ایران و امریکا دارای مشکلات اساسی و ریشه یی است که ناشی از عملکرد ۳۰ ساله گذشته امریکا است. دولتمردان امریکا هیچ گاه به طور جدی انقلاب را به رسمیت نشناختند و در طول این سال ها علیه ایران توطئه های بسیاری انجام داده اند. اوباما می تواند با تغییر در روش ها و سیاست های گذشته امریکا و به رسمیت شناختن موقعیت منطقه یی ایران به بهبود مناسبات کمک کند.
محمد صدر
معاون عربی آفریقایی وزارت خارجه دولت اصلاحات
منبع : روزنامه اعتماد