پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

اوباما؛ فرصت یا تهدید؟


اوباما؛ فرصت یا تهدید؟
انتخاب اوباما چه تأثیری بر نحوه برخورد ایران با ایالا‌ت متحده می‌تواند داشته باشد؟ آیا در سیاست‌های آمریکا تغییرات جدی و اساسی را شاهد خواهیم بود، یا تغییرات جزئی‌تر از آن است که دولت ایران را راغب به تغییر رویه کند؟ به نظر می‌رسد تغییرات بنیادی را باید فراموش کرد، چرا که نه شعارهای انتخاباتی اوباما و نه واقعیت آنچه که در انتخابات آمریکا گذشت، مجوز داشتن چنین انتظاری را صادر نمی‌کند. این امر هم طبیعی است، زیرا نه منافع ملی آمریکا تغییرات اساسی کرده و نه ساختار داخلی آنجا یا محیط بین‌المللی دچار تغییرات چشمگیری شده تا بتوان برحسب این تغییرات نتیجه گرفت که سیاست ایالا‌ت متحده لزوما دچار تحولا‌ت اساسی شده است. اما موافقت با این برداشت به معنای آن نیست که آمدن آقای اوباما معرف هیچ تحولی نیست؛ چراکه صرف‌نظر از حضور یک سیاه‌پوست در کاخ سفید، اقدامات روزهای اولیه وی نیز به نحوی معرف وجود اراده‌ای نسبی برای بازسازی چهره آمریکا از خلا‌ل این نوع تصمیمات است، به علا‌وه قرار نیست نحوه تعامل دولت ایران با ایالا‌ت متحده منوط به وجود تغییرات ریشه‌ای و بنیادی در سیاست‌های یکدیگر شود، که اگر چنین باشد، باید زمان طولا‌نی را منتظر بود و معلوم هم نیست که در این زمان طولا‌نی اتفاقات ناخوشایندی رخ ندهد؛ اتفاقاتی که می‌تواند تأثیرات تعیین‌کننده و مخرب بر وضعیت جاری بگذارد. ‌ از سوی دیگر قرار نیست که ورود به گفت‌وگو مشروط شود به حل همه مسائل دو کشور و ضروری هم نیست که حتی یک مورد از مسائل مورد اختلا‌ف طرفین هم به طور قطعی حل شود، فقط کافی است جهت‌گیری روابط به سوی آب کردن یخ‌های روابط و کاهش تنش یا حداقل جلوگیری از افزایش تنش درآید.
وضعیت به وجود آمده فعلی در روابط دو کشور طی ۳۰ سال گذشته بسیار بی‌نظیر است، زیرا در طرف آمریکا، آمدن اوباما با شعار تغییر و دیدگاه‌هایی که درباره ایران و منطقه اعلا‌ن کرده زمینه را برای ورود به گفت‌وگوها از موضعی مناسب‌تر فراهم کرده است و در سوی ایران هم وضعیت بسیار مناسب است، زیرا جناح حاکم برای گام برداشتن در این راه نه‌تنها مخالفت منتقدان حکومت را پیش‌رو ندارد، بلکه آنان از اقدامات سیاسی موثر و مفید برای کاهش تشنج دفاع هم می‌کنند و از اینکه نان این اقدام را جناح حاکم بخورد، هیچ نگرانی‌ای ندارند، زیرا به خوبی می‌دانند که خلا‌ص شدن از یک رابطه تشنج‌آمیز و بحرانی با نظام جهانی، تا چه حد می‌تواند به تعادل بخشیدن در روابط داخلی جامعه کمک کند. ‌
مشکلی که برای حکومت ایران می‌تواند وجود داشته باشد این است که به لحاظ بین‌المللی و سیاسی پذیرفتنی نیست که گام‌های اوباما برای گفت‌وگو بی‌پاسخ گذاشته شود، هرچند که یقین داشته باشیم این گام‌ها به سرانجامی نمی‌رسد، همان طور که به لحاظ سیاسی، رفتارهای نخوت‌آمیز بوش و شرط و شروط گذاشتن‌های وی برای سایر کشورها پذیرفتنی نبود. حتی اگر ایران یقین هم داشته باشد که گفت‌وگوها مفید فایده نخواهد بود و نیز معتقد باشد که وارد شدن در گفت‌وگو با ایالا‌ت متحده نه‌تنها مفید نیست بلکه آثار و تبعات منفی هم دارد، با این وجود، باید توجه کرد که برنداشتن گام متقابل برای گفت‌وگو نیز به نوبه خود تبعات منفی‌تری دارد، متأسفانه باید گفت در این مرحله از روابط به احتمال زیاد ممکن است ابتکار روابط از نظر ناظر بین‌المللی در دست ایالا‌ت متحده تلقی شود و هرگونه پاسخ منفی از سوی ایران به صفت وجود روحیه ماجراجویی گذاشته شود. ‌ آمدن اوباما در کاخ‌سفید و اقداماتی که تاکنون نموده است، خواه‌ناخواه حداقل در کوتاه‌مدت موجب بازسازی میراث بوش یعنی وجهه تخریب‌شده آمریکا خواهد شد و اگر دولت ایران در این موقعیت اقدامات متناسبی را اتخاذ نکند، نوعی انفعال و بی‌سیاستی از خود بروز داده است و حتی برای دوستان و طرفدارانش در سطح بین‌المللی پذیرفتنی نخواهد بود و اگر سیاست‌های اوباما با موفقیت ادامه یابد، دیر اقدام کردن ایران، از منافع اقدامات محتمل بعدی خواهد کاست، ضمن اینکه نباید کاری کرد که مسوولیت عدم موفقیت‌های احتمالی برنامه‌های اوباما بر دوش ایران یا دیگران بیفتد.
‌ تردیدی نیست که مشکلا‌ت و مسائل موجود میان دولت ایران و ایالا‌ت متحده هم متنوع است و هم عمیق و ریشه‌ای، اما در کنار این واقعیت، باید اذعان کرد که تاکنون هیچ یک از دو طرف حاضر نبوده‌اند اولین گام موثر را برای تلطیف روابط بردارند یا اگر در مقاطعی یک طرف رابطه، چنین گامی را برداشته است، طرف مقابل واکنش منفی نشان داده است، حداقل دو مورد آن به ایران مربوط می‌شود که مشهود و جدی است؛ یکی در جریان قضیه مک‌فارلین و دیگر در زمان کلینتون چنین گام‌هایی برداشته شد که طرف ایرانی به دلا‌یل متعدد واکنش منفی یا خنثی نشان داد و اگر یک بار دیگر هم این اتفاق رخ دهد، ذهنیت عمومی و سیاسی را برای اتخاذ مواضع تند و افزایش فشار علیه ایران آماده می‌کند. ‌ معتقد نیستم که به طور قطع می‌توان روابط دو دولت را حتی در میان‌مدت بهبود بخشید، بلکه برعکس تصور می‌کنم افزایش تنش‌ها میان دو طرف محتمل‌تر است، با این حال نمی‌توان پیشگویی فعال کرد، به عبارت دیگر چون معتقدیم روابط بدتر می‌شود پس به نحوی رفتار کنیم که آن را بدتر کنیم، بلکه برعکس باید کوشید که به نحو دیگر عمل کرد تا در مسیر کاهش تشنج حرکت کرد تا حتی اگر طرف مقابل مسیر تشنج‌زدایی را ادامه ندهد، مسوولیت وضع پیش‌آمده برعهده آن طرف باشد.
عباس عبدی
منبع : روزنامه اعتماد ملی