سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

درخت و برف


درخت و برف
حالا که بی هم نشسته ایم
نوشتن بر بخار شیشه
چیزی از وقت را نشان می دهد
درخت و برف را
هم چنان که می روم چرخ در زنجیر
نگاهم به روبروست

پشت سر جاده را بسته اند
باید از راه های دیگری به خانه باز آیم
با شهرها یم که درد دل کردم
برایتان کمی مردم ٫کمی صدا
و بسیاری خبرهای تازه سوغات می آورم
دروازه را باز بگذارید
کلید اتاق را کنار گلی که در ایوان
نگاه می کند و آه می کشد.





مهرداد عارفانی
منبع : مجله شعر


همچنین مشاهده کنید