یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

هوشیاری امام رضا (ع) در بهره‌گیری از شرایط


هوشیاری امام رضا (ع) در بهره‌گیری از شرایط
دوران حیات امام هشتم اوج گرایش مردم به اهل بیت و دوران گسترش پایگاههای مردمی این خاندان بود که امام رضا(ع) با هوشیاری و موقعیت‌سنجی مناسب بهترین و بیشترین بهره را برای تبیین و ترویج مبانی اسلام و معارف اهل بیت از این فرصت داشت.
امام رضا(ع) از پایگاه مردمی شایسته ای برخوردار بود و در همان شهر که مأمون با زور حکومت می کرد او مورد قبول و مراد همه مردم بود و بر دلها حکم می کرد.
در این دوران، بدی اوضاع میان امین و مأمون به امام کمک کرد تا بار سنگین رسالت خویش را بر دوش کشیده و بر تلاشهای خود بیفزاید و فعالیتهای خود را دوچندان کند، در این زمان زمینه آن فراهم شد که شیعیان با او تماس گرفته و از رهنمودهای او بهره مند شوند.
همین امر در کنار برخوردار بودن امام از ویژگیهای منحصر به فرد و رفتار آرمانی که در پیش گرفته بود سرانجام به تحکیم پایگاه و گسترش نفوذ امام در سرزمینهای مختلف حکومت اسلامی انجامید.
پس از آن که حضرت رضا بعد از پدر مسئولیت رهبری و امامت را به عهده گرفت در جهان اسلام به سیر و گشت پرداخت و نخستین مسافرت را از مدینه به بصره آغاز کرد تا بتواند به طور مستقیم با پایگاههای مردمی خود دیدار کند و درباره امور مختلف به گفتگو بپردازد.
عادت او چنین بود که پیش از آن که به منطقه ای حرکت کند، نماینده ای به دیار می فرستاد تا مردم را از ورود خود آگاه کند که وقتی وارد شهر می شود مردم آماده دیدار با او باشند. سپس با گروههای بسیار بزرگ مردم اجتماع بر پا می کرد و درباره امامت و رهبری خود با آنان به گفتگو می پرداخت .
سپس از آنان می خواست تا از او پرسش کنند تا پاسخ آنان را در زمینه های مختلغ معارف اسلامی بدهد. همچنین می خواست که با دانشمندان علم کلام و اهل بحث و سخنگویان، همچنین با دانشمندان غیرمسلمان ملاقات کند تا در همه باب مناقشه به عمل آورند و با او به بحث و مناظره بپردازند.
پدران حضرت به همه این فعالیتهای آشکار مبادرت نمی کردند. آنها شخصاً به مسافرت نمی رفتند تا بتوانند مستقیم و آشکار با پایگاه های مردمی خود تماس حاصل کنند. اما در دوران امام رضا این مسئله امری طبیعی بود، چرا که پایگاههای مردمی بسیار شده و نفوذ مکتب امام علی (ع) از نظر روحی، فکری و اجتماعی در دل مسلمانان که با امام آگاهانه همیاری می کردند افزایش یافته بود.
با وجود همه آن پیشرفتها و افزایش پایگاه های مردمی، امام بخوبی می دانست که جنبش امام در حدی نیست که حکومت را در دست گیرد، زیرا با پایگاههای گسترده ای که حضرت داشت، گرچه از او حمایت و پشتیبانی می کردند، اما نظیر این پایگاهها مناسب این امر نبود که پایه حکومت امام شود. چه، پیوند آن با امام پیوند فکری پیچیده و عمومی بود و از قهرمانی عاطفی نشانی داشت.
امام رضا در این مرحله خود را آماده آن می کرد تا مهار حکومت را به دست گیرد، اما با شکلی که خود مطرح کرده بود و می خواست نه در شکلی که مأمون اراده می کرد و در آن شکل ولایتعهدی را به او عرضه داشت و او آن را رد کرد.
خاندان عباسی از سویی از نام "آل محمد" استفاده می کرد، چندان که گاه به خاطر نزدیکی طرز کار یا تبلیغاتشان با آل علی، در مناطق دور از حجاز این گونه وانمود می کردند که همان خط آل علی هستند. حتی لباس سیاه بر تن کردند و می گفتند: این پوشش سیاه لباس ماتم شهیدان کربلا و زید و یحیی است و عده ای حتی از سرانشان، خیال می کردند که دارند برای آل علی کار می کنند.
از سویی دیگر نیز همین خلفای خاندان عباسی از همان روزهای نخست سلطه خود کاملاً میزان نفوذ علویان را می دانستند و از آن بیم داشتند. سختگیریهایی که از همان دوران آغاز حکومت عباسی به عمل آمد، گواهی بر این ترس و وحشت عباسیان از اهل بیت و علاقه مردم به آنان است.
این نگرانی در دوران پس از منصور نیز ادامه یافت و نگرانی مهدی و هارون عباسی بیش از منصور بود، چندان که در همین دوران امام کاظم (ع) زندانهای سخت خود را گذراند. پس از این دو، نوبت به مأمون رسید. در دوران مأمون مسئله دشوارتر و بزرگتر و مشکل آفرین تر بود. چه، شورشها و فتنه های فراوانی سراسر ولایتها و شهرهای بزرگ اسلامی را در برگرفته بود تا جایی که مأمون نمی دانست چگونه به حل مسئله بپردازد.

منبع: خبرگزاری مهر - گروه دین و اندیشه
منبع : پایگاه اطلاع رسانی دانشگاه اصفهان


همچنین مشاهده کنید