چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

توماس آکویناس و سیاست دینی


توماس آکویناس و سیاست دینی
سن توماس آكویناس، معروف‌ترین متفكر و فیلسوف قرون وسطاست. بسیاری از آموزه‌هایی كه در جهان مسیحیت وجود دارند متاثر از اندیشه‌های این فیلسوف بزرگ است.آكویناس بین سال‌های ۱۲۷۴ - ۱۲۲۷ میلادی زندگی كرد و مبتكر مكتب فلسفی «اسكولاستیك» یا «مدرسی» است.اساس فلسفه مدرسی ایجاد سازش و یگانگی بین «عقل یونانی» و «ایمان مسیحی» بود. اگرچه «آگوستین» ایمان مسیحی را با فلسفه افلاطون پیوند داد، اما آكویناس ارسطو را انتخاب كرد.برای بررسی رابطه اخلاق و سیاست نزد آكویناس باید از فلسفه سیاسی او آغاز كنیم.
فلسفه سیاسی سن توماس به نظر او درباره طبیعت و هستی بستگی دارد. طبیعت به عقیده سن توماس، همه شمول و هدفدار است. برداشت او از طبیعت مثلثی است؛ ساختار سلسله مراتبی كه خداوند در بالاترین مرتبه آن و موجودات در پست‌ترین قاعده آن قرار دارند. در این نظام فراتر بر فروتر چیره است. مسوولیت‌ها، حقوق و وظایف همه موجودات بنا به جایگاه آنها در سلسله مراتب تعیین می‌شود و همه آنها مقصدی دارند، یعنی دست یافتن به كمال نوع خود. مرتبه انسان در ساختار این سلسله مراتب متعالی است. او تابع خداوند و وابسته به اوست چرا كه روحی دارد و توانی برای تعقل. هدف غایی انسان رستگاری است و او در این جهان باید طوری زندگی كند تا به آن هدف دست یابد.
آكویناس برخلاف آگوستین نظر ارسطو را در مورد مدنی بالطبع بودن انسان پذیرفت. بهزیستنی فقط درجامعه امكانپذیر است و نیازهای انسان برای بهترزیستن در انزوا و تنهایی تامین نمی‌شود.
آكویناس می‌گفت: برای یك نفر این امكان وجود ندارد كه به همه چیز آگاهی یابد. بنابراین لازم است انسان‌ها به صورت جمع زندگی كنند و به یكدیگر كمك نمایند. سن توماس بنیادهای اندیشه سیاسی ارسطو را پذیرفت، اما مسیحی كردن فلسفه نیازمند آن بود كه آن را با برخی دیگر اضافات بیاراید.سن توماس نمی‌توانست قبول كند كه دولت – شهر یونانی كامل‌ترین شكل سازمان سیاسی باشد. او گفت: اجتماعی بزرگتر لازم است تا بهترزیستن را تامین كند. برای همین حكومت پادشاهی را ترجیح می‌داد. هر چند وظیفه دولت كمك به مردم برای زندگی خوب است اما هدف عالی‌تر، رستگاری روح است. در اینجاست كه یك سازمان دینی لازم است تا به مردم كمك كند كه به هدف متعالی دست یابند.دولت خوب، دولت مسیحی است كه تابع دستورات كلیساست برای كمك به رستگاری مردم. هدف، صرف بهترزیستن نیست بلكه این مقدمه‌ای برای هدفی عالی‌تر است.
سن توماس دو كار ویژه اصلی برای دولت قائل بود:
۱) تامین رفاه جسمانی مردم
۲) تامین تكامل روحانی مردم.
وظیفه اول دولت مجالی فراهم می‌آورد كه انسان به كمال طبیعی خود برسد و كار ویژه دوم، كمك می‌كند انسان به تقوا رسیده و سپس به خدا بپیوندد. از نظر توماس دولت وسیله‌ای برای تكامل شرایط انسانی است. اما تكامل روحانی مردم، محتاج تفضل الهی است و تفضل الهی نیز مستلزم میانجیگری كلیساست. آكویناس همچون ارسطو سعادت و خوشبختی انسان را هدف اصلی تمام فعالیت‌های او می‌داند.البته او علاوه بر اینكه مانند ارسطو زیستن در جامعه و تشكیل دولت را طبیعتا ضروری می‌داند، نهاد دیگری چون كلیسا را در نظر می‌گیرد تا در دستیابی به سعادت انسان‌ها به دولتی كه خود نیز مسیحی است كمك كند.از این جهت جنبه شرعی و دینی اخلاق سیاسی در فلسفه آكویناس پررنگ‌تر می‌شود. البته امری طبیعی است چرا كه آكویناس خود متاله مسیحی است و از این جهت به فلسفه می‌پردازد كه بتواند دین مسیح را از انتقادات مخالفان مصون دارد.
منبع : روزنامه تهران امروز