سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

عراق و دموکراسی صادراتی غرب


عراق و دموکراسی صادراتی غرب
نویسنده مطلبی که ملاحظه می کنید با بافتن آسمان و ریسمان به هم، سعی کرده مشکلات عراق را ناشی از روی کار آمدن شیعیان در این کشور، آنهم در اثر برگزاری انتخابات دمکراتیک سریع در این کشور بداند. غربی ها می گویند دمکراسی داروی نجات بخش کشورهائی است که از توسعه کمتری برخوردار بوده اند اما زمانی که در اثر همین دمکراسی افراد و گروههائی به قدرت می رسند که چندان خوشایند غرب و بخصوص آمریکا نیستند به بهانه های مختلف همچنان با آنان مخالفت شده و در راهشان سنگ اندازی می شود. این همان اتفاقی بود که در فلسطین و بعد از روی کار آمدن حماس با انتخابات دمکراتیک اتفاق افتاد. در مطلب حاظر هم می بینیم که نویسنده مشکلات عراق را نه ناشی از اشغال آن کشور توسط آمریکا و بمنظور چپاول ثروتهای طبیعی آن، بلکه برگزاری انتخاباتی دمکراتیک می داند که شیعیان را روی کار آورده است. راقم سطور زیر برای تقویت مدعای خود مثالهای جالبی آورده است که هر کدام با اینکه صحت دارند اما هیچگونه سنخیتی با موضوع عراق ندارند.امابه هرحال شواهد مثال این نوشته سنگ محک مناسبی برای اثبات ناکامی‌های لییرال دموکراسی آمریکایی است که به جهان تجویز می شود. او در انتهای مطلب خود تلویحا تجویز کرده است که دمکراسی عراق در هر صورت باید تحت کنترل آمریکا قرار داشته باشد.
در ماه مه سال ۱۹۹۸ میلادی، در کشور اندونزی اوباش به خیابانهای جاکارتا ریختند و بیش از ۵۰۰۰ خانه و مغازه متعلق به چینی تباران را غارت کرده و به آتش کشیدند. در جریان آن ناآرامی ۱۵۰ زن چینی مورد تجاوز گروهی قرار گرفتند و بیش از ۲۰۰۰ نفر کشته شدند. در ماههای بعد از آن نیز تنفر و خشونت علیه چینی های مقیم اندونزی در سراسر شهرهای اندونزی گسترش یافت. علت آن انفجار خشم را می توان به یک منبع غیرمحتمل نسبت داد که عبارت است از: ترکیب کنترل نشده دموکراسی و بازار آزاد - یعنی همان نسخه ای که کشورهای دمکراتیک ثروتمند برای درمان نقایص کشورهای توسعه نیافته تجویز می کنند. اما چطور شد که اوضاع در اندونزی اینگونه به هم ریخت؟
طی سالهای دهه ۸۰ و ۹۰ میلادی، تغییر سیاستهای پرتکاپوی اندونزی به سیاست بازار آزاد به اقلیت چینی تبار که تنها سه درصد جمعیت این کشور را تشکیل می دهد امکان داد تا ۷۰ درصد اقتصاد آزاد را در دست بگیرند. وقتی مردم اندونزی در سال ۱۹۹۸ ژنرال سوهارتو را از قدرت عزل کردند، اکثریت فقیر علیه اقلیت چینی و علیه بازار آزاد به پا خاستند. انتخابات دمکراتیک که بعد از سی سال حکومت خودکامه، بی درنگ در اندونزی برگزار شد زمینه را برای قربانی قرار دادن چینی تباران توسط سیاستمداران فراهم کرد و آنها خواستار مصادره دارایی های این اقلیت شدند.
امروز دولت اندونزی روی دارایی های ملی شده به ارزش ۵۸ میلیادر دلار نشسته است که قبلا به سرمایه داران کلان و پرنفوذ چینی تعلق داشت. این دارایی ها که قبلا از عوامل مولد در اقتصاد اندونزی بود اکنون راکد مانده و بر میزان بی کاری و فقر در این کشور افزوده شده و همین باعث گردیده تا اندونزی به مکانی برای زایش جنبشهای افراطی مبدل شود.
اوضاع کشورهای درحال توسعه جهان بواسطه ترکیب بازار آزاد و دمکراسی بیشتر از زمانی که کشورهای غربی به صدور دموکراسی می پردازند به ناآرامی می انجامد. در این کشورها تعداد فقرا بسیار زیاد است و فقر در اینگونه کشورها ریشه دارتر است. بعلاوه، برخلاف کشورهای غربی که طی فرایند دمکراسی سازی در آنها سپردن حق رای به مردم به تدریج صورت گرفت، در کشورهای در حال توسعه برگزاری رای گیری های سراسری به سرعت صورت می گیرد.
اما جدی ترین مشکلی که کشورهای در حال توسعه با آن روبرو هستند و کشورهای غربی تجربه ناچیزی در باره آن دارند، سلطه اقلیت های قومی بر بازارها است که بنا به دلایل مختلف و بخصوص تحت شرایط بازار بر اکثریت فقیر و بومی تفوق دارند.
اقلیت مذکور در جنوب شرق آسیا، چینی ها ، در شرق آفریقا، فیجی و بخشهایی از کارائیب، هندی ها، در غرب آفریقا، لبنانی ها، در روسیه بعد از کمونیسم یهودی ها، و در زیمبابوه، آفریقای جنوبی، بولیوی، اکوادور و کشورهای دیگر از این قبیل، سفیدپوستان هستند. در محیط هایی که دارای بازار آزاد هستند، این اقلیتها بعلاوه سرمایه گذاران خارجی معمولا ثروتهای هنگفتی روی هم انباشته می کنند که باعث بروز خشم در میان اکثریت فقیر می شود.
اتفاق مشابهی هم اخیرا در روسیه به وقوع پیوست که طی آن ولادیمیر پوتین رئیس جمهور وقت این کشور اموال متنفذینی مانند بوریس برژوفسکی، ولادیمیر گوسینسکی و میخائیل خودوروفسکی را مصادره کرد.
عراق هم مورد بعدی از این دست خواهد بود. بعثی ها به یمن حکومت صدام و سرکوب اکثریت مردم عراق، در زمینه تحصیلات، سرمایه و اقتصاد از بقیه اقوام در آن کشور از موقعیت بهتری برخوردار بودند.
سقوط حکومت صدام در عراق جنبشهای بنیادگرای قدرتمندی را در این کشور بوجود آورده که به شدت ضد سکولار و ضد غرب هستند. اقلیت کرد در شمال عراق که ۲۰ درصد جمعیت این کشور را تشکیل می دهند به حکومت اعراب اعتماد ندارد، خود یکی دیگر از منابع بی ثباتی عمیق در عراق است. و در آخر، نفت عراق هم ممکن است به صورت یک نفرین درآمده و باعث فساد مالی و نبردی مخرب میان گروههای مختلف این کشور برای در دست گرفتن ثروت نفتی این کشور شود.
از سوی دیگر از نظر خیلی ها در سراسر جهان، ایالات متحده کشوری سرمایه داری است که از قدرت اقتصادی خود برای سلطه یافتن بر امور سیاسی کشورهای دیگر استفاده می کند. از این منظر، تعجبی ندارد که به رغم سابقه وحشی‌گری‌های صدام، افکار عمومی جهان بطور قاطع مخالف حمله آمریکا به عراق بود. این مخالفت با تنفر عمیق و ترس از قدرت آمریکا و بدبینی به اغراض آن کشور رابطه تنگاتنگ دارد.
تحولات اخیر عراق هم تنها این ظن را تقویت می کند. تا کنون در عراق نه سلاح کشتار جمعی پیدا شده و نه رابطه روشنی میان صدام و القاعده، و حالا دیگر معلوم شده است که دولت بوش در خوشبینانه ترین حالت، بر اساس نظرات فوق العاده کوته بینانه عمل کرده و به عراق حمله کرده است. اکنون برخلاف تصور آمریکا به جای آنکه مردم عراق از واشنگتن متشکر باشند و به تغییر اوضاع سریع کشورشان و تبدیل نظام آن به یک دمکراسی بازار آزادی مورد پسند آمریکا کمک کنند (که آمریکا انتظار داشت )در شرایط ایده آل باعث تاثیر بر خاورمیانه و تغییر نظامها در آن شود، می بینیم که جنگ همچنان در آن کشور ادامه دارد و حمله به نیروهای آمریکایی و کشورهای متحده آن مرتبا ادامه دارد.
من اخیرا از یک زن عرب مقیم آمریکا که برای یک سازمان غیردولتی حقوق بشری در بغداد کار می کند نامه ای دریافت کردم. به گفته وی:” اختلافات عمیق قومی و مذهبی قطعا در عراق وجود داشته و ادامه دارد اما جالب اینجا است که تنها موضوعی که مردم عراق را در حال حاضر متحد می سازد مخالفت رو به تزاید آنان با اشغال کشورشان توسط آمریکا و انگلیس است. در همین حال اکثریت قاطع اعراب در کشورهای همسایه عراق با هیجان هر لحظه آماده شنیدن خبر شکست آمریکا در عراق هستند. بسیاری از اعراب احساس می کنند که اکنون هر کاری در عراق- حتی کار امدادی و بشر دوستانه - در راستای کمک به اشغال عراق است که یکی از قویترین کشورهای عربی محسوب می شود.”
پس چه کار باید کرد؟ عقب نشینی از دمکراسی در عراق جز گزینه های آمریکا نیست. دمکراسی و شکلی از رشد ناشی از بازار آزاد از (نظر غرب) بهترین مایه امید در دراز مدت برای کشورهای درحال توسعه است. اما دمکراسی بازار آزادی نسخه های مختلفی دارد و آمریکا در عراق نسخه غلطی را به کار بسته است؛ یعنی کاریکاتور دمکراسی بازاری را. امروزه هیچ کشور غربی ای وجود ندارد که در آن، حکومت در امور اقتصادی هیچ دخالتی نکند. با این وجود، آمریکا و موسسات بین المللی مانند بانک جهانی و صندوق بین المللی پول طی ۲۰ سال گذشته به کشورهای فقیر فشار آورده اند که نوع خالصی از کاپیتالیسم را به کار بسته و در پیش گیرند که هیچ تور حمایتی و یا مکانیسمی برای توزیع مجدد ثروت نداشته باشد. این همان نظام اقتصادی ای است که خود آمریکا و اروپا سالها قبل آنرا رها کردند.
در مورد دمکراسی هم همین موضوع صادق است. از سال ۱۹۸۹ به این طرف ایالات متحده به کشورهای درحال توسعه (البته مشخصا به استثنای کشورهای خاورمیانه) فشار آورده است، با مراجعه به آرای عمومی بی درنگ انتخابات برگزار کنند. اما خود کشورهای غربی از این راه به دمکراسی نرسیدند.
مهمتر از همه اینکه حتی امروزه معنی دمکراسی در غرب چیزی بیش از حاکمیت کنترل نشده اکثریت است. دمکراسی به معنای واقعی آن شامل حمایت از همه آحاد مردم، حاکمیت قانون و رعایت حقوق بشر است. پس برای استقرار دمکراسی در کشورهای دیگر کاری بیش از ارسال صندوقهای رای به آن کشورها لازم است.
امی چوا استاد حقوق دانشگاه ییل آمریکا است.
نویسنده: امی چوا
ترجمه:فاطمه باقری افضلی
منبع : روزنامه رسالت


همچنین مشاهده کنید