شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


پیاده‌روی با طعم زباله و چاشنی موش


پیاده‌روی با طعم زباله و چاشنی موش
کمتر از دو سال از اتمام پروژه پیاده راه‌سازی خیابان ولی عصر گذشته است. خیابانی که به چشم‌انداز چنارهای بلندی که سال‌ها است شانه به شانه هم ایستاده‌اند در جهان شهره است و هنوز هم بلندترین خیابان خاورمیانه به شمار می‌رود. خیابانی که در یک دهه گذشته درد درختان بلندش یک سر تیزی قلم روزنامه نگاران بوده و صیانت از هویتش سر دیگر. یک روز یک نفر تصمیم می‌گرفت این محور تاریخی - فرهنگی را تعریض کند و روز دیگر خبر از خزان زودرس درختان پیرش می‌رسید. سرانجام همه انتقادها از یک سو و حمایت تشکل‌های زیست محیطی و فرهنگی از سوی دیگر این خیابان قدیمی را در شمار آثار حفاظت شده میراث فرهنگی قرار داد تا بعدها در صورت نیاز و با سنجیدن همه شرایط به آن شماره ثبت ملی بدهند.
در تقویم رویدادهای خیابان ولی‌عصر، اعضای شورای شهر تهران در دوره دوم نقش مهمی دارند. آنها سازمان پارک‌ها وفضای سبز شهرداری تهران را ملزم کردند طرح ساماندهی درختان ولی عصر را پس از سال‌ها فراموشی به روز رسانده و اجرایی کند. ماحصل همه اینها شاید طرحی بود که مجموعه‌ای از سازمان‌های تابعه شهرداری تهران در سال‌های اخیر به اجرا گذاشتند: طرح پیاده راه سازی خیابان ولی عصر. این برنامه در واقع ادامه طرحی بود که روسای سابق سازمان زیباسازی طرح اولیه آن را ریخته بودند. این روزها چه بسیار عابرانی که بر سنگفرش‌های خیابان ولی‌عصر قدم زنند؛ زیر همان چنارهای ۸۰ ساله. درست است که از منظر مدیران و مجریان پیاده راه ولی‌عصر این پروژه در مقام یک شاهکار شهرسازی قابل توجه است اما بعید به نظر می‌رسد عابرانی که هر روز یا دست‌کم هر چند روز یک بار در این خیابان قدم می‌زنند در مورد همه مزیت‌های این پروژه جز اینکه از ناهمواری‌های سطح پیاده‌رو کاسته شده در موارد دیگر با آنها هم عقیده باشند. واقعیت این است که پیاده راه‌های ولی‌عصر امروز برای پیاده‌روی راحت‌تر از گذشته شده‌اند از ناهمواری‌های متعدد خبری نیست و می‌توان چاله‌هایی که در برخی قسمت‌ها به دلیل کم توجهی پیمانکار زودتر از موعد مقرر ظاهر شده‌اند را هم با دیده اغماض نگریست. می‌توان حتی به طراحی بسیار ضعیف مبلمان شهری این محدوده هم خرده‌ای نگرفت و آن را به حساب اختلا‌ف سلیقه ما با مدیران شهری گذاشت اما به راستی آیا می‌توان از منظره باغچه‌هایی که قرار بود مامنی برای رویش گیاهان و گل‌های چشم‌نواز باشند و اکنون به محلی برای انباشت زباله تبدیل شده‌اند چشم‌پوشی کرد؟ آیا ماموران شهرداری جوی‌های ولی‌عصر و باغچه‌های آکنده از زباله را از خاطر برده‌اند و اگر نبرده‌اند پرسش این است که در معاونت خدمات شهری چه می‌گذرد که ماه‌های متوالی وضعیت این خیابان به همین اندازه آزاردهنده است؟ زمانی که شهروندان را به پیاده روی تشویق می‌کنیم تا چه اندازه به این موضوع می‌اندیشیم که پیاده‌روی بر مجموعه‌ای از پیاده‌راه‌های آکنده از زباله که در جای جای آن انباشته یا پراکنده شده چقدر می‌تواند لذت‌بخش باشد؟ سوی دیگر ماجرا بخش‌هایی از مسیر پیاده‌راه است که مدت‌ها است نیمه‌کاره رها شده‌اند. کارگران رفته‌اند و از ادامه پروژه خبری نیست و به جای آنها عابران مانده‌اند با انبوهی از نخاله‌های سرگردان. گویی این بخش‌های نیمه کاره در مسیر پیاده‌راه‌سازی بلندترین خیابان پایتخت از قلم افتاده‌اند. هرچه هست زمانی که سعی می‌کنید در خیابان ولی عصر به جای ماشین‌سواری، پیاده‌روی کنید به خاطر داشته باشید که ممکن است این پیاده‌روی برای شما با منظره باغچه‌هایی پر از زباله‌هایی که هفته‌ها است در جای خود مانده‌اند و نیز منظره نیمکت‌هایی همراه شود که چشم‌انداز فوق‌العاده آنها از یک سو به جویبار‌های پرزباله‌ای منتهی می‌شود که خانواده موش‌های ساکن در آن هیچ هراسی از رفت و آمدهای مکرر عابران ندارند و از سوی دیگر به درد چنارهای پیری که ریشه‌های آنها به امان خدا رها است و باغبانی نیست تا به فریادشان برسد. آری این است حکایت بلندترین خیابان تهران. ‌
شیده لا‌لمی
منبع : روزنامه اعتماد ملی


همچنین مشاهده کنید