شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

مجلس تراز ملت


مجلس تراز ملت
انتخابات مجلس هشتم که قرار است دو ماه دیگر برگزار شود، با آغاز ثبت نام داوطلبان کلید خورد و دیروز در اولین روز نام نویسی، ۶۰۹ نفر ثبت نام کردند. این اتفاق را باید به فال نیک گرفت و در فرصت باقی مانده برای هرچه پر فروغ تر شدن تجلی روح ملی و اراده متعالی ملت ایران اهتمام کرد.
اما مختصات این انتخابات کدام است؟ به یک مفهوم جمع ۳ کلمه «انتخابات»، «مجلس» و «هشتم» در عبارت ترکیبی «انتخابات مجلس هشتم» به ما کمک می کند تا به بخشی از هویت و مختصات اتفاقی که قرار است رخ دهد، پی ببریم. همچنان که پاسخ به برخی پرسش ها، تصویر شفاف تری را به دست خواهد داد، پرسش هایی مانند: مجلس هشتم چگونه مجلسی باید باشد؟ نسبت آن با مردم و نظام چیست؟ متغیرها و عوامل مؤثر در صورت بندی نهایی انتخابات و مجلس آینده کدام است؟ هندسه و مهندسی انتخابات آینده چگونه باید باشد یا چگونه است؟ در آسیب شناسی پارلمانتاریسم در ایران و جهان به کدام مؤلفه ها باید توجه پررنگ تری داشت؟ و... پرسش هایی از این دست که کمک می کند با اراده ای ملی برای هرچه مثبت تر کردن متغیرهای مؤثر همت گماشت و سرنوشت انتخابات را به مبارکی رقم زد.
پاسخ به همه پرسش های مطرح در نوشتاری کوتاه ممکن نیست و نوشتار حاضر دراین باره فقط می کوشد به تمهید بحث یاری رساند:
۱) انتخابات در ایران ره آورد اراده انقلابی ملت به راهبری حضرت امام خمینی(ره) و فرع بر یک انتخاب بزرگ تر بود. ملت ایران، اسلام و استقلال را اراده کرد تا پس از سده ها سیطره استعمار و استبداد، حق حاکمیت بر سرنوشت خویش را به دست آورد. به برکت جمهوری اسلامی، قریب ۳۰ انتخابات -تقریباً سالی یک انتخابات- در کشور برگزار شده است و هرچه جلوتر آمده ایم، ملت در تمرین و آزمون انتخاب، پخته تر و کارآزموده تر شده است. مجلس هشتم از این فرآیند کلی مستثنا نیست و امید می رود انتخاب مردم با تجربه اندوزی از انتخاب های گذشته، حرکتی رو به جلو در بستر تحول مثبت و سازنده باشد.
۲) انتخابات در ایران برخلاف بسیاری از کشورهای دنیا، یک «خط» هدایت شده نیست بلکه به لحاظ هندسی به یک «چند ضلعی» و به عبارت درست تر به یک «حجم هندسی چند بعدی» -دارای عمق و محتوا- شبیه تر است. از برخی انتخابات فرمالیته در رژیم های دیکتاتوری -نظیر رأی ۱۰۰ درصدی صدام در رفراندوم کذایی!- که بگذریم، در کشورهای بزرگ مدعی دموکراسی در دنیا، انتخابات روند کاملاً صاف و یکدست و تماماً طراحی شده دارد. در این کشورها معمولاً دو حزب قدرتمند که خود نه «اصالت» بلکه «نیابت» شرکت ها و صنایع و کارتل های بزرگ را دارند به نام دموکراسی و انتخابات، پست های اجرایی و تقنینی را صرفاً «دست به دست» می کنند و در این تداول آنچه مبنا و محور است، تمنیات و منافع همان کارتل ها و مافیاهای اقتصادی- سیاسی است. بنابراین مخاطب جست وجوگر آگاه، هرگز توقع ندارد تغییر اساسی در سیاستگذاری آن رژیم ها- از منافع خاص به سمت منافع و مصالح عمومی- رخ دهد. در واقع فرایند نهادین دموکراسی در این کشورها صرفاً تشریفاتی درباره تقسیم قدرت حلقه های ذی نفوذ مافیایی است و هرگز خط قرمز منافع آنها مخدوش نخواهد شد.
اما در ایران ماجرا فرق می کند اگرچه، هم مافیای اقتصادی- سیاسی حاکم بر دنیا، هم مافیاهای طاغوتی و هم حلقه های مفسد شکل گرفته در اثر انحطاط گفتمانی در برخی مدیریت های متأخر، در تکاپویی منطبق بر هم می کوشند به اعتبار «آزاد»، «واقعی» و «دموکراتیک» بودن انتخابات در ایران، در آن رخنه کنند و آن را مصادره به مطلوب نمایند چندان که جهت گیری ماجرا دیگر «استقلال طلبی» و «عدالت خوهی» نباشد. به عبارت دیگر، طراحی آن است که با دستکاری برخی متغیرهای مؤثر، حجم چند بعدی انتخابات را چنان تخریب یا باز مهندسی کنند که تبدیل به یک خط ساده مسخ شده نظیر دموکراسی های غربی شود، دموکراسی هایی که از سوی برخی منتقدان اروپایی و آمریکایی به خاطر فجایع نهفته در انتخابات آنها تعبیر به «جمهوری دلقک ها» شده است.
بنابراین یکی از چالش های بزرگ، همین حلقه های مافیایی داخلی و خارجی هستند و اگر قطب بندی وجود دارد، اصالتاً در رویارویی با این حلقه های زرسالار و زورسالار و تبلیغات سالار است. همین حلقه ها هستند که با وجود خاستگاه ها و انگیزه های متنوع به سمت نقطه ای واحد سیر می کنند و به هم افزایی قدرت و فشار می پردازند. آن نقطه هدف، ایجاد و تقویت «حاکمیت دوگانه» در قدم اول، و سپس انحلال حاکمیت بومی، ملی و اسلامی در برابر حاکمیت اشرافی، استبدادی، وابسته و استعماری در نهایت است جایی که دیگر نتوان سراغی از ارزش های دینی و منافع ملی گرفت، یعنی ختم انقلاب!
اگر مردم، نهادهای نظارت بر انتخابات، احزاب و گروه ها و رسانه ها، و حلقه های دشمن را متغیرهای مؤثر بر انتخابات بدانیم، طبیعتاً باید مرز متغیرهای سوم و چهارم با هم مشخص باشد. اگر به جای مرزبندی، کار به هم آوایی و هم پوشانی و هم آهنگی رسید، مردم حق دارند بپرسند دشمنان خارجی و داخلی حقوق ملت که هرگز در دشمنی خود کم نگذاشته و مروت به خرج نداده و در تخطئه و تحقیر و سیاه نمایی علیه مردم ایران کوتاهی نکرده اند، چرا با برخی طیف ها در داخل از در «دوستی» و «ستایش» و «حمایت» درآمده اند؟ آیا «سنخیت»، علت این «تجانس» نیست و اگر هست، چرا این نادوستان را باید به صحنه جشن و جنبش ملی انتخابات راه داد؟
این ها دیگر صرفاً یک ادعا نیست. به تازگی آقای «هدی-ص» عضو گروهک های مدعی ملی گرایی که نامه های ضدانقلابی بسیاری را مشترکاً با «علی افشاری» عضو سابق و متواری طیف افراطی دفتر تحکیم امضا و منتشر کرده، در نامه ای خطاب به وی با انتقاد از برخی رویه های آشکار و بشدت افراطی یادآور می شود «در بیانیه ۳۷ انجمن اسلامی در بهار ۸۲ در پی تهاجم آمریکا و متحدان به عراق، چنین باوری برملا شد که تحول بخشی پروردگار با حمله آمریکا و حذف صدام حسین مشمول حال مردم عراق شده است، بیانیه ای که بی مانند بود، به دلیل حساب ویژه باز کردن برای عامل بیرونی، رهایی بخش تلقی کردن نئوکان ها و استمدادطلبی از آمریکا برای متحول کردن ایران... و تو پس از ۳ سال، با هم پیوندی با VOA (رادیو صدای آمریکا) به تجربه عملی همان مکتوب دست زدی». این علامت سؤال بزرگ باقی است که چرا برخی صداهای داخلی و خارجی با هم منطبق شده و آن بلندگوهای بدنام، صدای اینان را پخش می کند و بازتاب می دهد؟
۳) مجلس با توجه به جایگاه خطیر و پر ارج آن در قانون اساسی، عرصه بروز کارآمدی و بهره وری در رویکردی مجاهدت آمیز، خستگی ناپذیر و مداوم است. مجلس شورای اسلامی در واقع یکی از مراکز اصلی مهندسی «تغییر و تحول و اصلاح اصولگرایانه» است، تحولی که رنگ و بوی عقبگرد و ارتجاع و انحطاط به خود نگیرد و به قول معروف آرد آسیاب شده یا نیم آسیاب را دوباره تبدیل به گندم نکند و به نقطه صفر بازنگرداند.
اگر افراط و تفریط سرچشمه فرصت سوزی و ناکارآمدسازی تقنین و نظارت و اجراست، عقلانیت و اعتدال را باید در همان محور کلی «اسلام- استقلال- عدالت» جست و در انتخابات به سمتی رفت که مجلس، کانون پمپاژ این اصول تحول به عرصه افکار عمومی و دولت و دستگاه قضایی باشد. مجلس درچنین رویکردی می تواند حامی و هادی و مشوق دولت و دستگاه قضایی باشد نه به تعبیر برخی تندروها، ابزار فشار برای چانه زنی! اگر خدای نکرده مجلس ابزار چانه زنی و باج خواهی شد، قطعاً باید هدف متعالی انتخابات را از هم پاشیده فرض کرد. مجلس در تلقی اصولگرایی و اصلاح طلبی راستین، بازوی اقتدار جمهوری اسلامی در برابر کانون های فساد داخلی و خارجی است نه آلت فعل همین کانون های خطر (نظیر اتفاقاتی که در ماجرای شهرام جزایری، شرکت قطعات فولادی، ایران مارین سرویس، ماجرای هسته ای و... رخ داد). مجلس در تراز و نصاب جمهوری اسلامی، پیشانی اعتماد به نفس و امید و ایمان ملی و صف مقدم رویارویی با دشمنی ها و خیانت ها و تهدیدهاست نه پایگاهی برای «گرا» دادن به دشمنان عقده دار و زخم خورده جهت بهتر و دقیق تر ضربه زدن به کشور و ملت و نظام. پس تلقی اصلی باید این باشد که مجلس، جبهه ای حساس و خاکریزی مهم است.
۴) باید مراقب بود اتفاق مبارک انتخابات تبدیل به دستاویزی برای دلسرد کردن مردم یا تلخ کردن کام آنان نشود. مشارکت حداکثری یک اصل مهم است که بحمدالله معمولاً به رغم خواست دشمنان عملی هم شده است. دشمنان همواره کوشیده اند از گوهر انتخابات سالم و آزاد در جمهوری اسلامی تصویری بی ارزش و سیاه نشان دهند و آن را خاک مالی کنند تا مردم یا اساساً میل به مشارکت نداشته باشند یا حتی المقدور بین اصلح و صالح و ضعیف، ضعیف ترین ها را برگزینند و در واقع این جبهه بزرگ یا اساساً وجود خارجی نداشته باشد یا احیاناً خود تبدیل به کانون حمله علیه جبهه خودی شود. از این جهت، مشی جریان های فعال دراین باره می تواند به انتخاب شایسته تر کمک کند هرچند که بنابر اعتراف یوسفی اشکوری از مسافران کنفرانس ضدانقلابی برلین در گفت وگو با سایت ضد انقلابی روز؛ «سیاست هوشمندانه جمهوری اسلامی تاکنون به گونه ای بوده که جریان های سیاسی و اپوزیسیون را در وضعیتی قرار داده که نتوانند تقریباً اقدام مؤثری انجام دهند. حداقل از انتخابات مجلس هفتم به بعد، نه مشارکت فعال]اپوزیسیون[ در انتخابات راهگشا بوده و نه از آن سو تحریم کمکی کرده است.»
محمد ایمانی
منبع : روزنامه کیهان