شنبه, ۲۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 11 May, 2024
مجله ویستا


از کج‌ بیل‌ تا موج‌ سوم‌


از کج‌ بیل‌ تا موج‌ سوم‌
● دغدغه‌ گفت‌وگوی‌ تمدن‌ها در هزاره‌ سوم‌ میلادی‌
در تاریخ‌ جوامع‌ پیشین‌، كنش‌ها عضله‌ بنیاد میان‌ فرهنگ‌ها، تمدن‌ها و ملت‌ها بیشترین‌ لطمه‌ و خسارت‌ را بر بشریت‌ وارد ساخته‌ است‌. این‌ كنش‌ها پیوسته‌ پیامدهای‌ دفعی‌ فرسایشی‌ را تقویت‌ كرده‌ و اثرات‌ قلیلی‌ و تضعیفی‌ را بر بنیه‌ تمدن‌ها وارد ساخته‌ است‌. در مقابل‌، كنش‌های‌ اندیشه‌ بنیاد و عقل‌ مدار علاوه‌ بر آنكه‌ موجب‌ شده‌ است‌ میان‌ تمدن‌ها و فرهنگ‌ها نوعی‌ تجاذب‌ فراهم‌ آورد كه‌ بالمال‌ منافع‌ عظیمی‌ را نصیب‌ هر یك‌ از تمدن‌ها ساخته‌، همچنین‌ موجب‌ شده‌ اثرات‌ تكثیری‌ و افزایشی‌ را بر بنیه‌ تمدن‌ها جاری‌ سازد.
رشد و پویایی‌ تمدن‌ها منتجه‌ نوع‌ اخیر كنش‌ است‌. به‌ تعبیر یورگن‌ هابرماس‌ «در نزاع‌ جسم‌ها، انسان‌ها كشته‌ می‌شوند ولی‌ در نزاع‌ اندیشه‌ها، انسان‌ها آگاهی‌ می‌یابند و روز به‌ روز آگاهی‌های‌ خود را رمق‌ و قوت‌ می‌بخشند.»
به‌ رغم‌ تافلر ما در عصر كنونی‌ با موج‌ سومی‌ مواجه‌ هستیم‌ كه‌ شبیه‌ جهش‌ كوانتومی‌ در فیزیك‌ است‌. این‌ عصر كه‌ عصر ارتباطات‌، یا عصر انفجار اطلاعات‌ نام‌ گرفته‌ است‌ با امواج‌ تاریخی‌ گذشته‌ متفاوت‌ است‌. موج‌ نخست‌ كه‌ هزاران‌ سال‌ به‌ طول‌ انجامید نمادی‌ همچون‌ «كج‌ بیل‌» را به‌ ما ارایه‌ می‌كند. این‌ نماد فی‌الواقع‌ امتداد قوای‌ جسمانی‌ و عضلانی‌ بشر است‌. موج‌ دوم‌ كه‌ حدود ۳۰۰ سال‌ ادامه‌ یافت‌،ظهور تمدن‌ صنعتی‌ را به‌ ارمغان‌ آورد و خط‌ مونتاژ را می‌توان‌ نماد این‌ موج‌ تلقی‌ كرد. این‌ نماد همانا امتداد قوای‌ عضلانی‌ و مفكره‌ بشر تلقی‌ می‌شود. در موج‌ سوم‌ با نمادی‌ همچون‌ كامپیوتر مواجه‌ هستیم‌ كه‌ قوه‌ اندیشه‌ و عقل‌ و نیز روح‌ خلاقیت‌ و نقس‌ محاسبه‌گر انسان‌ را امتداد می‌بخشد.
در این‌ موج‌ ملاحظه‌ می‌كنیم‌ كه‌ شیوه‌های‌ نوین‌ خلاقیت‌ و بهره‌برداری‌ از دانایی‌ نقش‌ عمده‌یی‌ را فرا راه‌ بشر قرار می‌دهد. به‌ تعبیر تافلر نویسندگان‌، دانشمندان‌، هنرمندان‌ و روزنامه‌نگاران‌، كنشگران‌ اصلی‌ این‌ موج‌ به‌ شمار می‌آیند. كشورهایی‌ كه‌ توانسته‌اند موج‌ سوم‌ را بخوبی‌ دریافت‌ كنند هم‌ اینك‌ اطلاعات‌، نوآوری‌، مدیریت‌، فرهنگ‌، تكنولوژی‌، پیشرفته‌، نرم‌افزار، آموزش‌ و پرورش‌، بازآموزی‌، مراقبت‌ پزشكی‌، خدمات‌ مالی‌ و سایر خدمات‌ را به‌ عنوان‌ محصولات‌ خود به‌ جهان‌ عرضه‌ می‌كنند. «نظریه‌ موجی‌ به‌ ما می‌گوید كه‌ مهمترین‌ تعارضی‌ كه‌ با آن‌ مواجهیم‌ نه‌ بین‌ اسلام‌ و غرب‌ است‌ و نه‌ چنان‌ كه‌ «ساموئل‌ هانتینگتون‌» گفته‌ است‌ بقیه‌ جهان‌ و غرب‌.» همچنین‌ برخلاف‌ اظهار «پال‌ كندی‌» و «نیز برخلاف‌ قول‌ فرانسیس‌ فوكویاما» با پایان‌ تاریخ‌ روبرو نیستیم‌. عمیق‌ترین‌ دگرگونی‌ اقتصادی‌ و استراتژیك‌ چیزی‌ نیست‌ «جز تقسیم‌ در شرف‌ وقوع‌ جهان‌ به‌ سه‌ تمدن‌ مشخا و متفاوت‌ و بالقوه‌ معارض‌ كه‌ البته‌ با تعاریف‌ مرسوم‌ و متعارف‌ فعلی‌ قابل‌ تشریح‌ نیستند.»
ثابت‌ ماندن‌ در جهان‌ متغیر لطمه‌ زیادی‌ به‌ جامعه‌ و فرهنگ‌ خودی‌ وارد می‌سازد. در این‌ جهان‌ متغیر، گفتمان‌ تمدن‌ها می‌تواند راه‌های‌ بسیاری‌ را برای‌ ما بگشاید كه‌ تاكنون‌ از دریافت‌ آن‌ عاجز بوده‌ایم‌. نمونه‌هایی‌ از تغییر و تحول‌ را رونالد اینگلهارت‌ در كتاب‌ خود تحت‌ عنوان‌ تحول‌ فرهنگی‌ در جامعه‌ پیشرفته‌ صنعتی‌ طرح‌ كرده‌ است‌.
از جمله‌ تغییرات‌ و تحولات‌ در «ارزش‌های‌ فرامادی‌، دگرگونی‌ در نظام‌های‌ اعتقادی‌ توده‌ها، دگرگونی‌ طبقات‌ اجتماعی‌، دگرگونی‌ در گرایش‌های‌ مذهبی‌، نقش‌ها و هنجارهای‌ جنسی‌، مساله‌ تطابق‌ آرزوها با واقعیت‌ها، جنبش‌های‌ نوین‌ اجتماعی‌ و...» صورت‌ پذیرفته‌ است‌.
شكی‌ نیست‌ كه‌ تحولات‌ عصر كنونی‌ و تغییر ذایقه‌ جوامع‌، در محدوده‌ یك‌ فرهنگ‌ و در قالب‌ یك‌ تمدن‌ واحد بسته‌ قابل‌ تبیین‌ نیست‌. این‌ كنش‌ متقابل‌ جوامع‌ در اطراف‌ موضوعات‌ فرهنگ‌، سیاست‌، هنر، اقتصاد، صنعت‌... است‌ كه‌ به‌ چنین‌ تحولاتی‌ دامن‌ زده‌ است‌. فروپاشی‌ دیوارهای‌ اطلاعاتی‌ و گسترش‌ برق‌آسای‌ صنعت‌ ارتباطات‌ موجب‌ شده‌ است‌ كه‌ تمدن‌ها به‌ نوعی‌ در معرض‌ ارتباط‌ تاروپودی‌ قرار گیرند. ظاهرا چاره‌یی‌ جز این‌ دیده‌ نمی‌شود كه‌ تمام‌ تمدن‌ها خود را در مظان‌ ارتباط‌ رسمی‌ و نهادینه‌ قرار دهند. عدم‌ توجه‌ به‌ نهادینه‌ شدن‌ ارتباط‌ تمدن‌ها در قالب‌ گفت‌وگو و هم‌ كنشی‌، باعث‌ استخلاص‌ تمدن‌های‌ متصلب‌ و انزواگزین‌ از پیامدهای‌ تحولات‌ فرهنگی‌ جهان‌ نخواهد شد. ضرورت‌ گفت‌وگوی‌ تمدن‌ها به‌ صورت‌ اجبار اجتماعی‌، فرهنگی‌ و بین‌المللی‌ بر ما تحمیل‌ می‌شود چه‌ بخواهیم‌ و چه‌ نخواهیم‌.
در جامعه‌ ایران‌ به‌ رغم‌ دل‌ نگرانی‌های‌ برخی‌ سیاستگذاران‌ و كارگزاران‌ حكومتی‌، شاهد تغییر سبك‌ها، مدل‌ها و انگارهای‌ فرهنگی‌ هستیم‌ و این‌ روند بطور طبیعی‌ طی‌ خواهد شد. توجه‌ به‌ گفت‌وگوی‌ تمدن‌ها این‌ مزیت‌ حداقل‌ را خواهد داشت‌ كه‌ اولا خود را به‌ بازنگری‌ تمدن‌ و فرهنگ‌ خویش‌ بپردازیم‌ و آن‌ را بطور مطلوب‌ حساب‌ شده‌ و مدبرانه‌ به‌ مردم‌ معرفی‌ كنیم‌، ثانیا تمدن‌های‌ بیگانه‌ را بیش‌ از پیش‌ نسبت‌ به‌ جنبه‌های‌ مثبت‌ و مفید فرهنگ‌ خود آشنا سازیم‌. نقد اندیشمندن‌ تمدن‌ خودی‌ و اخذ هوشمندانه‌ سایر تمدن‌ها یگانه‌ طریق‌ خروج‌ از انفعال‌ و انعزال‌ فرهنگی‌ تلقی‌ می‌شود.آنچه‌ كه‌ زمینه‌ ساز گفت‌وگوی‌ تمدن‌ها به‌ شمار می‌آید سلسله‌ نیازهایی‌ است‌ كه‌ ذیلا معرفی‌ می‌شود:
۱. نیازهای‌ تمدنی‌:
هر تمدنی‌ برای‌ پویایی‌ و ماندگاری‌ خویش‌ پیوسته‌ ناچار است‌ با محیط‌های‌ پیرامونی‌ خود وارد تعامل‌ شود. در گذشته‌ مساله‌ اساسی‌ تمدن‌ها اصل‌ ماندگاری‌ بوده‌ است‌، لذا برای‌ حفظ‌ خود چرخه‌ تعال‌ خود را از طریق‌ ستیزه‌ جویانه‌ كامل‌ می‌ساخت‌. رویارویی‌ تمدن‌ اسلام‌ و مسیحیت‌ و بروز جنگ‌های‌ صلیبی‌ مصداق‌ روشن‌ چنین‌ ساز و كاری‌ بوده‌ است‌. در عصر كنونی‌، بشر دریافته‌ است‌ كه‌ هر تمدنی‌ ممكن‌ است‌ دولت‌ مستعجلی‌ داشته‌ باشد و روز به‌ روز نحیف‌تر و لاغرتر شود. نگاه‌ ایستایی‌ شناسانه‌ به‌ تمدن‌ خودی‌ اجل‌ آن‌ را سرعت‌ می‌بخشد. هم‌ اینك‌ دیگر نمی‌توان‌ گفت‌ كه‌ در كشور ایران‌ یك‌ تمدن‌ با یك‌ فرهنگ‌ بومی‌ حاكم‌ است‌. عناصر بسیار گسترده‌ فرهنگ‌ غیربومی‌ ما در سایر كشورها و جوامع‌ اروپایی‌ و امریكایی‌ و آسیای‌ دور قابل‌ ردیابی‌ و مشاهده‌ هستند. در این‌ وضعیت‌ نگرش‌ «پویایی‌ شناسی‌» در كنار نگاه‌ «ایستایی‌ شناختی‌» می‌تواند ما را در تقویت‌ تمدن‌ خودی‌ مساعدت‌ كند. در ایستایی‌ شناختی‌ تمدن‌ را به‌ منزله‌ یك‌ ساختمان‌ و حداكثر به‌ مثابه‌ یك‌ سیستم‌ مكانیكی‌ در نظر می‌آوریم‌ در حالی‌ كه‌ در پویایی‌شناسی‌ به‌ منزله‌ یك‌ ارگانیسم‌ زنده‌ و یك‌ سیستم‌ باز كه‌ حیات‌ و موجودیت‌ زنده‌ داشته‌ و قابل‌ رشد و نمو است‌ به‌ تمدن‌ نظر می‌كنیم‌. در جهان‌ كنونی‌ پویایی‌ و ماندگاری‌ تمدن‌ها كاملا به‌ ارتباط‌ آنها با یكدیگر بستگی‌ دارد.
۲. نیازهای‌ بین‌المللی‌:
هر دولت‌ و نظام‌ سیاسی‌ خاستگاه‌ تمدنی‌ خویش‌ را یدك‌ می‌كشد. طرز نگرش‌ دولت‌ها نسبت‌ به‌ صلح‌ جهانی‌، دیپلماسی‌، جنگ‌ و... بطور روشن‌ یا پیچیده‌ متاثر از مضامین‌ فكری‌، فرهنگی‌ و رفتاری‌ دولت‌ها است‌. گفت‌وگوی‌ تمدن‌ها این‌ امكان‌ را فراهم‌ می‌آورد كه‌ دولت‌ها با معرفی‌ شالوده‌ تمدنی‌ به‌ یكدیگر به‌ میثاقی‌ جهانی‌ دست‌ یابند تا حوادث‌ تلخ‌ و ناگوار گذشته‌ به‌ حداقل‌ ممكن‌ كاهش‌ یابد تا ملت‌ها در قالب‌ صلح‌ جهانی‌ به‌ وضعیت‌ ثبات‌ و آرامش‌ دست‌ یابند.
۳. سلسله‌ نیازهای‌ اقتصادی‌، سیاسی‌، اجتماعی‌:
هر كشوری‌ برای‌ تحصیل‌ «منافع‌ ملی‌»، «ناچار به‌ صیانت‌ ذات‌»، «استقلال‌»، «وحدت‌ قلمرو»، «امنیت‌ ملی‌» و «شرایط‌ مطلوب‌ اقتصادی‌» است‌. ایده‌ گفت‌وگوی‌ تمدن‌ها طی‌ فرآیندهای‌ پیچیده‌ و گاه‌ روشنی‌ برای‌ حصول‌ منافع‌ ملی‌ و موارد شمول‌ آن‌ كمك‌ شایانی‌ می‌كند.
شاید بتوان‌ گفت‌ مهمترین‌ زمینه‌ساز گفت‌وگوی‌ تمدن‌ها مسائل‌ اقتصادی‌ و بطور كلی‌ مسائل‌ معطوف‌ به‌ منافع‌ ملی‌ است‌. چرا كه‌ ثبات‌ سیاسی‌ در دراز مدت‌ این‌ ضرورت‌ را به‌ تصمیم‌سازان‌ تحمیل‌ می‌كند كه‌ اصل‌ گفت‌وگو را پیوسته‌ در برنامه‌های‌ خود مطمح‌ نظر قرار دهند. به‌ عنوان‌ مثال‌ اگر گفت‌ و شنود صنعتی‌ و تخصص (حرفه‌یی) را بخشی‌ از گفت‌وگوی‌ تمدن‌ها و نمونه‌ كوچكی‌ از آن‌ در نظر بگیریم‌ نتایج‌ آن‌ در جهت‌ تامین‌ منافع‌ ملی‌ كاملا روشن‌ می‌شود. این‌ نمونه‌ را «آرنولد پیسی‌» در كتاب‌ خود بخوبی‌ توضیح‌ داده‌ است‌.
وی‌ معتقد است‌ چنین‌ گفت‌وشنودی‌ در سطوح‌ گوناگون‌ است‌ و به‌ عنوان‌ مناظره‌ بین‌ مجموعه‌ ارزش‌های‌ متضاد ضرورت‌ دارد. به‌ عنوان‌ وسیله‌ متعادل‌كننده‌ دیدهای‌ محدود تخصصی‌ در برابر بینش‌های‌ وسیع‌تر دارای‌ اهمیت‌ بسیار زیادی‌ در انگیزش‌ از راه‌ كنش‌ متقابل‌ است‌ كه‌ گاهی‌ به‌ دگرگونی‌ وسایل‌ یا سازگاری‌ جدید بین‌ سازمان‌ و تكنیك‌ می‌انجامد. با این‌ شنیده‌ها، اگر گفت‌وگو یا كنش‌ متقابل‌ را بتوان‌ تقویت‌ كرد امكان‌ دارد نوآوری‌های‌ آینده‌ ارتباط‌ بیشتری‌ با مسائل‌ و نیازهای‌ ما داشته‌ باشد تا با آرمان‌های‌ تكنیكی‌ مطلوب‌ متخصصان‌.● نگاهی‌ مردم‌ شناختی‌ به‌ تمدن‌ها
از زاویه‌ مردم‌ شناسی‌ «Anthropology» تمدن‌ها از دو طریق‌ نشو و نما می‌یابند. طریق‌ نخست‌ در چارچوب‌ نظریه‌های‌ تكاملی‌ قابل‌ تبیین‌ است‌. پس‌ از انعقاد نطفه‌ تمدن‌ها، آنچه‌ آنها را بسط‌ و گسترش‌ می‌دهد تكامل ‌Evolutionv و اثر تضایفی‌ كنش‌های‌ درون‌ تمدنی‌ حاملان‌ آن‌ است‌. طریق‌ دیگر در چارچوب‌ «نظریه‌ سرایت‌» تبیین‌ می‌شود.
بدین‌ معنا كه‌ تمدن‌ها در مواجهه‌ با یكدیگر عناصری‌ از هم‌ را اخذ می‌كنند. مردم‌ شناسان‌ این‌ جریان‌ را تراوشی‌ Defusion‌ نام‌ نهاده‌اند. همان‌گونه‌ كه‌ سیستم‌ها در مواجهه‌ با نظام‌های‌ پیرامونی‌ خود دچار تاثیر برهم‌ كنشی‌ مضاعف‌ می‌گردند، تمدن‌ها نیز پیوسته‌ با بده‌ بستان‌های‌ خود روزبه‌روز رشد و نمو بیشتری‌ می‌كنند. واضح‌ است‌ كه‌ در مراحل‌ شكل‌گیری‌ و نمو تمدن‌ها، سهم‌ تراوش‌ و سرایت‌ بیش‌ از سهم‌ تكامل‌ درونی‌، خودجوش‌ و ایزوله‌ هر تمدن‌ است‌. بسیار از سبك‌ها، آیین‌ها، مناسك‌، سنت‌ها و شیوه‌های‌ قومی‌ فرهنگی‌ را می‌توان‌ در سایر تمدن‌ها نیز ردیابی‌ كرد. براین‌ اساس‌ پیوسته‌ تمدن‌ها در كنش‌ متقابل‌ بسر می‌برند كه‌ این‌ كنش‌ ممكن‌ است‌ در زمینه‌های‌ كاملاً متفاوت‌ شكل‌ بگیرد.
گاهی‌ تقابل‌ تمدن‌ها منجر به‌ تراوش‌ و انتقال‌ فرهنگی‌ می‌شود و گاه‌ نیز تفاعل‌ آنها با یكدیگر به‌ تراوش‌ و انتقال‌ فرهنگی‌ می‌انجامد. با این‌ تعبیر می‌توان‌ چنین‌ نتیجه‌ گرفت‌ كه‌ عناصری‌ از تمدن‌ بیگناه‌ در هر جلوه‌ و صورتی‌ كه‌ تصور كنیم‌ چه‌ در قالب‌ جنگ‌ و اشغال‌ سرزمین‌، چه‌ در قالب‌ حضور استعمار و چه‌ در وضعیت‌ صلح‌ یا نه‌ جنگ‌ و نه‌ صلح‌ امكان‌ سفر به‌ تمدن‌ خود را دارد. ذكر مصادیق‌ تاریخی‌ این‌ موارد از حوصله‌ بحث‌ حاضر خارج‌ است‌.
البته‌ در برخی‌ جوامع‌ دیده‌ می‌شود استحكام‌ تمدن‌هایی‌ كه‌ براثر روش‌ مفاهمه‌ و گفت‌وگو شكل‌ گرفته‌اند، بیشتر از سایر تمدن‌هاست‌. «مزیت‌ مفاهمه‌ و گفت‌وگو در این‌ است‌ كه‌ هنگامی‌ كه‌ میان‌ گویندگان‌ و شنوندگان‌ اختلاف‌ نظری‌ بروز می‌كند، آنها تنها در صورتی‌ می‌توانند بدون‌ توسل‌ آشكار یا پنهان‌ به‌ فریب‌ یا خشونت‌، همچنان‌ با یكدیگر ارتباط‌ و مفاهمه‌ داشته‌ باشند كه‌ دلیل‌ بیاورند و دلیل‌ بخواهند، هنگامی‌ كه‌ صحت‌ مدعیاتشان‌ مورد تردید قرار می‌گیرد مكلف‌ به‌ اقامه‌ دلیل‌اند و نیروی‌ الزام‌آور اعمال‌ گفتاری‌ در گرو نیرومندی‌ غیرخشن‌ همین‌ دلایل‌ است‌. تعالی‌ ادیان‌ بزرگ‌ جهانی‌ در صورتی‌ به‌ حیات‌ خود ادامه‌ می‌دهند كه‌ همچنان‌ از نیروی‌ غرخشن‌ قصا نافذ، انگاره‌های‌ پرقدرت‌، تبیین‌های‌ متقاعد كننده‌ و براهین‌ كلامی‌ بهره‌ جویند.
اما این‌ نیرو صرفاً از طریق‌ ارتباط‌ و مفاهمه‌یی‌ سالم‌ و خالی‌ از قهر گسترش‌ می‌یابد. تعالیم‌ قدسی‌ می‌توانند برنسل‌های‌ آتی‌ تاثیری‌ وجودی‌ بگذارند به‌ شرط‌ آنكه‌ این‌ تعالیم‌ بتوانند اذهان‌ انسان‌هایی‌ را كه‌ هم‌ حساسند و هم‌ آسیب‌پذیر از درون‌ شكل‌ دهند. یعنی‌ نه‌ از طریق‌ تلقین‌ و تمكین‌، بلكه‌ از طریق‌ اقناع‌ عقلانی‌ انسان‌ها... امروزه‌ اتخاذ چنین‌ موضع‌ نقادانه‌یی‌، شرط‌ ضروری‌ تداوم‌ هرمنوتیكی‌ هر سنت‌ ماندگاری‌ است‌.
● موانع‌ گفت‌وگوی‌ تمدن‌ها
گفت‌وگو اساساً یك‌ ارتباط‌ است‌. یك‌ ارتباط‌ ایده‌آل‌ و صحیح‌ ممكن‌ است‌ با موانعی‌ روبرو شود كه‌ نهایتاص آن‌ ارتباط‌ از ایده‌آل‌ خود اندكی‌ پایین‌تر تحقق‌ یابد. موانع‌ عمده‌ یك‌ ارتباط‌ عبارتند از موانع‌ انسانی‌، موانع‌ سازمانی‌ یا ساختاری‌ و موانع‌ فنی‌. در بخش‌ موانع‌ انسانی‌ كه‌ عمدتاً تفاوت‌های‌ اكتسابی‌ انسان‌ها قابل‌ مشاهده‌ است‌ تفاوت‌ در ارزش‌های‌ فردی‌، شكاف‌ فرهنگی‌ میان‌ دو طرف‌ گفت‌وگو (ارتباط‌)، تفاوت‌ در تصورات‌ ذهنی‌ و ادراكی‌، تفاوت‌ در قدرت‌ تعبیر و تفسیر پدیده‌ها و موضوعات‌، تفاوت‌ در نحوه‌ قضاوت‌ و داوری‌ و تفاوت‌ در میزان‌ علم‌ و دانش‌ و اطلاعات‌ از جمله‌ موانعی‌ است‌ كه‌ در هر گفت‌وگویی‌ عارض‌ می‌شود.
برای‌ احتراز از پیامدهای‌ ناشی‌ از تفاوت‌های‌ فوق‌ در گفت‌وگوی‌ تمدن‌ها، هر تمدنی‌ ناچار خواهد بود تمدن‌ مقابل‌ خود را به‌ رسمیت‌ بشناسد و انگاره‌ها و مبانی‌ آن‌ را به‌ جد بررسی‌ كند. تعصب‌ها و تصلب‌های‌ تمدنی‌ را كاهش‌ دهد و حق‌ مطلق‌ را نه‌ در تمدن‌ خویش‌ و نه‌ در تمدن‌ مقابل‌ جست‌وجو نكند چراكه‌ حق‌ مطلق‌ دست‌ نیافتنی‌ است‌.
در گفت‌وگو اگر یك‌ طرف‌ خود را ثابت‌ بداند و با هرایده‌ جدیدی‌ تكان‌ نخورد مسلماً طرف‌ دیگر گفت‌ وگو از ادامه‌ كار منصرف‌ می‌شود. موانع‌ سازمانی‌ یا ساختاری‌ نیز قدری‌ گفت‌وگوی‌ تمدن‌ها را صعب‌ می‌كند. باید دانست‌ طی‌ دهه‌ های‌ گذشته‌ متفكرین‌ و دانشمندان‌ تمدن‌های‌ مختلف‌ همواره‌ با یكدیگر بحث‌ و گفت‌وگو داشته‌اند لیكن‌ نهادینه‌ شدن‌ گفت‌وگو لازمه‌ هر كنش‌ ارتباطی‌ موثر و نافذی‌ است‌. سازمان‌های‌ متولی‌ گفت‌وگوی‌ تمدن‌ها بایستی‌ به‌ گونه‌یی‌ شكل‌ بگیرند كه‌ بتوانند ضمن‌ فراهم‌آوری‌ زمینه‌ مشترك‌ و شرایط‌ مساوی‌، از هرگونه‌ اعمال‌ نظر سیاسی‌ و دخالت‌ قطب‌هایی‌ جهانی‌ در فرآیند گفت‌وگو و نیز دیپلماسی‌ تك‌ صدایی‌ جلوگیری‌ به‌ عمل‌ آورند.
برخی‌ از موانع‌ فنی‌ ناظر بر محتوای‌ گفت‌وگو و بخش‌ دیگر آن‌ نیز به‌ طرفین‌ گفت‌وگو مربوط‌ می‌شود. گزینش‌ موضوعات‌ و تم‌های‌ غیرمفید و موثر و تنزل‌ گفت‌وگوی‌ تمدن‌ها به‌ گفت‌وگوی‌ سیاسی‌ به‌ جای‌ گفت‌وگوی‌ اندیشه‌ها و نیز معرفی‌ سیاستمداران‌ به‌ جای‌ اندیشمندان‌ برای‌ گفت‌وگو، اجرای‌ پروسه‌ گفت‌وگوی‌ تمدن‌ها را كه‌ جامعه‌ جهانی‌ تشنه‌ آن‌ بوده‌ است‌ و به‌ مجرد پیشنهاد رییس‌ جمهور ایران‌ به‌ تصویب‌ اكثریت‌ نمایندگان‌ كشورها رسید با ناكامی‌ مواجه‌ می‌سازد. مقاومت‌ یك‌ تمدن‌ در مواجهه‌ با تمدن‌های‌ همجوار خود از موانع‌ فنی‌ دیگر گفت‌گو به‌ شمار می‌رود. هرگاه‌ تمدن‌ها انعطاف‌پذیری‌ كمتری‌ داشته‌ باشند احتمال‌ رویارویی‌ آنها افزایش‌ می‌یابد.
● زمینه‌های‌ تئوریك‌ گفت‌وگوی‌ تمدن‌ها
دانشمندانی‌ همچون‌ «اشپینگلر»، «توین‌ بی‌» و نیز «ویل‌ دورانت‌» در ابتدای‌ كتاب‌ تاریخ‌ تمدن‌ در باب‌ ریشه‌ و ماهیت‌ تمدن‌ها، پیدایش‌، تحول‌، تطور و خصال‌ آنها نكته‌های‌ دقیقی‌ مطرح‌ ساخته‌اند. علاوه‌ بر این‌ در مطالعات‌ كاربردی‌ می‌توان‌ تمدن‌ را به‌ عنوان‌ یك‌ متن‌ و شرایط‌ اجتماعی‌ آن‌ تمدن‌ را به‌ مثابه‌ زمینه‌یی‌ در نظر گرفت‌ و با استفاده‌ از ایده‌های‌ مردم‌شناسی‌ فرهنگی‌ به‌ مطالعات‌ موردی‌ در زمینه‌ بافت‌، ساختار، روندها و كاركردهای‌ هر تمدن‌ دست‌ زد. اگرچه‌ مكتب‌ كنش‌ متقابل‌ نمادی‌ در حوزه‌های‌ روانشناسی‌ اجتماعی‌ كارایی‌ ویژه‌یی‌ دارد لیكن‌ می‌توان‌ از برخی‌ مفاهیم‌ و چارچوب‌های‌ این‌ مكتب‌ برای‌ مطالعه‌ یك‌ تمدن‌ استفاده‌ كرد. اینكه‌ پاره‌های‌ هر تمدن‌ به‌ مثابه‌ پاره‌ فرهنگ‌ها چگونه‌ در درون‌ خود كنش‌ می‌ورزند و به‌ تعامل‌ مشغول‌ می‌شوند در قالب‌ این‌ مكتب‌ قابل‌ بررسی‌ است‌.
آینده‌نگری‌ تمدن‌ها در علوم‌ اجتماعی‌، فرضیات‌ و نظریات‌ متعددی‌ را ایجاد كرده‌ است‌. «فرضیه‌ تقارب‌»، «تئوری‌ پایان‌ ایدئولوژی‌»، «بحث‌های‌ مربوط‌ به‌ جوامع‌ پیشرفته‌ صنعتی‌» و «پست‌ مدرنیسم‌» و... فرضیات‌ و تئوری‌هایی‌ هستند كه‌ روبه‌ آینده‌ دارند. به‌ عنوان‌ مثال‌ فرضیه‌ خوشبینانه‌ تقارب‌ كه‌ در دهه‌ ۱۹۶۰ رواج‌ داشته‌ مدعی‌ است‌ كه‌ جریان‌ صنعتی‌ شدن‌ خصوصیات‌ سیاسی‌، اجتماعی‌ و فرهنگی‌ مشترك‌ و متحدالشكلی‌ را در جوامعی‌ كه‌ قبل‌ از صنعتی‌ شدن‌ شاید زمینه‌های‌ تاریخی‌ و ساختارهای‌ اجتماعی‌ بسیار متفاوتی‌ داشته‌اند، به‌ وجود می‌آورد. كلیه‌ جوامع‌ در نقطه‌ مشتركی‌ با یكدیگر متقارب‌ می‌شوند، چون‌ صنعتی‌ شدن‌ خصوصیات‌ مشتركی‌ را ایجاب‌ می‌كند تا بتواند با كارایی‌ از عهده‌ انجام‌ وظایف‌ خود برآید. از لوازم‌ تقارب‌ در صورت‌ برخورداری‌ از منطق‌ صنعت‌گرایی‌، گرایش‌ به‌ صفات‌ غیرفرقه‌یی‌، شهری‌، تحركی‌ و مردم‌سالارانه‌ است‌.
در چارچوب‌ مباحث‌ جامعه‌شناسی‌ ارتباطات‌ نیز می‌توان‌ به‌ منابع‌ تئوریك‌ غنی‌ و مفیدی‌ دست‌ یافت‌ و كاربست‌ آنها را در گفت‌وگوی‌ تمدن‌ها تبیین‌ كرد. مدل‌هایی‌ كه‌ در مقوله‌ ارتباط‌شناسی‌ و تنظیم‌ ارتباطات‌ به‌ كار می‌روند برای‌ گفت‌وگوی‌ تمدن‌ها كارساز هستند. برای‌ نمونه‌ مدل‌ «اتهیل‌ دوسلاپول‌» و مدل‌ ارتباطی‌ «كلودشنن‌ و وارن‌ ویور» را می‌توان‌ نام‌ برد.
علاوه‌ بر این‌ «مدل‌ ویلبر شرام‌» كه‌ بر محور اشتراك‌ همنوایی‌ و درك‌ متقابل‌ پیام‌ طرفین‌ استوار است‌ می‌تواند قابل‌ توجه‌ باشد. شرام‌ برای‌ یك‌ ارتباط‌ سه‌ عنصر محوری‌ منبع‌، پیام‌ و مقصد را مطرح‌ می‌سازد. اگر میان‌ منبع‌ و مقصد زبان‌ مشتركی‌ وجود نداشته‌ باشد مشكلات‌ بسیار زیادی‌ ایجاد می‌شود. در اینجاست‌ كه‌ وی‌ اصطلاح‌ «میدان‌ تجربه‌» را مطرح‌ می‌سازد. در نمودار شرام‌ میدان‌ تجربه‌ دو بیضی‌ است‌ كه‌ هركدام‌ متعلق‌ به‌ یكی‌ از طرفین‌ گفت‌وگو است‌. هرچه‌ این‌ دو بیضی‌ به‌ هم‌ نزدیكتر باشند یا یكدیگر را قطع‌ كنند، ممكن‌ است‌ مشتركات‌ ذهنی‌، اطلاعاتی‌، فرهنگی‌ و حتی‌ زبانی‌ آنها بیشتر باشد. در اینجا فهم‌ و درك‌ متقابل‌ در كوتاه‌ترین‌ زمان‌ ممكن‌ حاصل‌ می‌شود. مدل‌ «دیوید برلو» كه‌ به‌ S.M.C.R مشهور است‌ دارای‌ چهار ركن‌ عمده‌ است‌ كه‌ عبارتند از:
منبع‌، پیام‌، كانال‌ و گیرنده‌. در بحث‌های‌ منبع‌ و گیرنده‌ مفاهیمی‌ از قبیل‌ مهارت‌های‌ ارتباطی‌، نگرش‌ها، معلومات‌، نظام‌ اجتماعی‌ و فرهنگی‌ از سوی‌ برلو وارسی‌ شده‌ است‌. وی‌ در بخش‌ پیام‌ به‌ مفاهیمی‌ از قبیل‌ عناصر، ساخت‌، محتوا و رمز پیام‌ اشاره‌ كرده‌ است‌. در بخش‌ كانال‌ نیز به‌ حواس‌ ارگانیسم‌ پرداخته‌ است‌. آنچه‌ از مدل‌ برلو می‌توان‌ برای‌ گفت‌وگوی‌ تمدنها بهره‌ گرفت‌ مفهوم‌ نگرش‌ است‌. مطابق‌ این‌ مفهوم‌ نوعی‌ خوداتكایی‌ در ارتباط‌ با دیگران‌، اعتماد به‌ نفس‌ و عدم‌ عزلت‌ در ارتباط‌ و عدم‌ رنج‌ در بیان‌ مواضع‌ (عدم‌ احساس‌ حقارت‌)، باید در طرفین‌ گفت‌وگو ایجاد شود. این‌ بخش‌ نگرش‌ فرد را نسبت‌ به‌ خود تبیین‌ می‌كند. از طرف‌ دیگر برلو در نگرش‌ فرد نسبت‌ به‌ مطلب‌ خود اشاره‌ می‌كند به‌ اینكه‌ آیا فرد به‌ مطالبش‌ اعتقاد دارد و موضع‌ خود را می‌پسندد؟ اینكه‌ به‌ اصل‌ گفت‌وگو به‌ عنوان‌ یك‌ ضرورت‌ ایمان‌ دارد و اینكه‌ مطالب‌ خود را جدی‌ می‌گیرد و برای‌ بیان‌ آن‌ حاضر است‌ استدلال‌های‌ قرص‌ و محكمی‌ بیاورد.
همچنین‌ نگرش‌ فرد نسبت‌ به‌ طرف‌ مقابلش‌ چگونه‌ است‌؟ آیا نگرش‌ منفی‌ دارد یا مثبت؟ این‌ مساله‌ روی‌ پیام‌ فرد تاثیر می‌گذارد.سطح‌ دانش‌ و مقدار آن‌ نزد فرد بر موضوع‌ گفت‌وگو تاثیر خواهد گذاشت‌. اگر او چیزی‌ نداند، پیام‌ واصله‌ ارزش‌ چندانی‌ برای‌ وی‌ نخواهد داشت‌ و اگر زیاد بداند، ممكن‌ است‌ طرف‌ مقابل‌ نتواند آن‌ را درك‌ كند.
داوود نادمی‌