سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا


از شرق تا غرب با نور


از شرق تا غرب با نور
گروه موسیقی نور به سرپرستی کریستف رضاعی روزهای ۲۸ تا ۳۰ تیر در تالار وحدت به اجرای برنامه پرداخت و اگرچه برنامه هایی از این دست هنوز به گوش مخاطب ایرانی چندان آشنا نیست، با استقبال خوبی روبه رو شد. مطلب زیر نگاهی است به اجرای این گروه.
موسیقی تلفیقی(World Music) اصطلاحی نسبتاً جدید در موسیقی است و از دهه ۱۹۸۰ در موسیقی رایج شد و عبارت از ترکیب موسیقی های قومی مناطق مختلف جغرافیایی جهان است. در این تلفیق سازها و موسیقی های اقوام و ملل مختلف در کنار هم قرار می گیرند و خصوصیات مشترک شان در هم تنیده می شوند.
امروزه با گسترش ارتباطات تولید این نوع موسیقی نیز فراگیرتر می شود. از نمونه های اولیه این آثار می توان به همکاری پیتر گابریل و ژیوان گاسپاریان در موسیقی فیلم «آخرین وسوسه مسیح» (۱۹۸۹) اشاره کرد. در سال های اخیر هنرمندان ایرانی نیز به موسیقی تلفیقی توجه نشان داده اند که نمونه موفق آن «به تماشای آب های سپید» (در انتشار جهانی با نام Endless Vision) حاصل همکاری حسین علیزاده و گاسپاریان است که سال گذشته نامزد دریافت جایزه معتبر گرمی شد و به زعم نگارنده آنچه را که گروه نور در کنسرت خود به نمایش گذاشت در قیاس با این اثر بیشتر می توان به موسیقی تلفیقی تعبیر کرد.
قرون وسطی محدوده زمانی بین ۱۴۵۰-۴۵۰ میلادی و به عبارتی از سقوط امپراتوری روم تا آغاز رنسانس را شامل می شود. موسیقی این دوره ارتباطی تنگاتنگ با کلیسای کاتولیک دارد و از این رو باید آن را یک موسیقی کلیسایی- مذهبی تلقی کرد. بررسی مجمل سیر تحول موسیقی این دوره در تحلیل اجرای گروه نور راهگشا خواهد بود.
موسیقی اوایل قرون وسطی تک صدایی( مونو فونیک) است و متون مقدس روی سرودهای گرگوریایی به صورت آوازی و بدون همراهی ساز بدون میزان بندی خوانده می شدند. این سرودها را به پاپ گرگوری یا گرگوری کبیر(۶۰۴-۵۴۰ م) نسبت می دهند که در زمان عهده داری آیین نیایش در کلیسای کاتولیک ساخته است. موسیقی قرون وسطی به خاطر گران بودن پوست آهو که نگارش نت روی آن انجام می گرفت بسیار کم ثبت شده و این کار نیز بیشتر از عهده کلیساها و صومعه ها برمی آمده و از همین رو انتقال این موسیقی نیز مثل موسیقی ایرانی بیشتر به صورت سینه به سینه انجام گرفته است.
نوتاسیون روی چهار خط حامل و با استفاده از علایمی موسوم به نوم (Naume) که فقط شکل کلی نت را نشان می داد انجام می گرفت. اشعاری که روی این ملودی ها استفاده می شوند در مجموعه کانتیگاهای سانتا ماریا (آوازهای مریم باکره) و به زبان گالیسیایی- پرتغالی ثبت شده اند. در تمام کانتیگاها عبارت آوه ماریا تکرار می شود. سه روایت از این کانتیگاها وجود دارد که نسخه متعلق به دربار سلطنتی سویل (مشهور به E Codec) معتبرترین آنها است.
در موسیقی اوایل قرون وسطی خبری از هارمونی و آکوردها نیست و هر چه هست ملودی است؛ به عبارت دیگر موسیقی این دوره افقی است تا عمودی. بعدها در فاصله بین سال های ۷۰۰ تا ۹۰۰ میلادی با اضافه شدن یک خط آوازی دیگر در ارگانوم ها به سرودهای گرگوریایی اولین پایه های علم هارمونی و کنترپوان ریخته شد. در ابتدا صدای دوم به فاصله چهارم یا پنجم درست به طور موازی با ملودی اصلی حرکت می کرد اما کم کم استقلال این خط بیشتر شد و موسیقی پلی فونیک پا به عرصه ظهور گذاشت.
با بروز جنگ های صد ساله در اروپای قرن چهاردهم به تدریج از قدرت کلیسا کاسته شد و آهنگسازان در خلق آثار خود از ملودی هایی غیر از سرودهای گرگورین استفاده کردند و بدین ترتیب موسیقی مذهبی قرون وسطایی به تدریج از قالب صرفاً مذهبی خارج شد. سازهای دیگری غیر از ارگ نیز مورد استفاده قرار گرفتند و راه برای بروز فرم های مختلف سازی هموار شد.
در کنسرت گروه نور موسیقی دستگاهی و موسیقی کردی با موسیقی قرون وسطایی ترکیب می شوند، از یکدیگر تاثیر می گیرند و بر همدیگر تاثیر می گذارند.
مهمترین خصوصیت مشترک موسیقی ایرانی با همتای خود، تک صدایی بودن آن است. اگرچه موسیقی قرون وسطایی بعدها گرایش به چند صدایی پیدا کرد، اما موسیقی ایرانی همان خصلت مونوفونیک خود را تا به امروز حفظ کرد.
باید توجه کرد که این خصلت در موسیقی تمام کشورهای شرق وجود دارد و نباید آن را نقصی در این موسیقی ها تلقی کرد. در واقع عنصر بداهه پردازی در این فرهنگ ها امکانات وسیعی از جمله آهنگسازی و خلق در لحظه را برای هنرمند فراهم می آورد . موسیقی ایرانی در تاثیر پذیری از موسیقی قرون وسطایی به صورت وکال اجرا می شود و سه قطعه از مجموع ده قطعه اجرا شده در برنامه به صورت وکال (آوازی) ارائه می شود. در این قطعات گروه همسرایان متشکل از باس، باریتون و تنور ( به ترتیب وسعت صوتی بم- زیر و زیرتر صدای مردان) یک خط کنترپوانتیک با آواز فارسی و کردی اجرا می کند.
آنچه که موسیقی ایرانی را در این برنامه متمایز می سازد حفظ هویت ربع پرده یی-و نه اعتدال یافته (تامپره)- آن است. دستگاه های ایرانی و مدهای کلیسایی به گونه یی انتخاب شده اند که حداکثر تفاوت ماهوی آنها بیشتر از یک ربع پرده نباشد (در قطعه «سحر» از آواز دشتی استفاده شده که ربع پرده نت پنجم گام متغیر است و جزء فواصل ثابت محسوب نمی شود). بنابر این انتخاب شور، نوا، ماهور، راست پنجگاه تلفیق دو موسیقی را آسان تر می سازد. بدین ترتیب هر دو موسیقی یک دانگ مشترک دارند. هر یک از دو گروه موسیقی خود را همان گونه که هست اجرا می کنند و رضاعی برای پرهیز از ناهمگونی بین فواصل تعدیل یافته و نیافته از تلاقی لحظه یی آنها پرهیز می کند.
انتخاب سازها برای اجرای موسیقی هوشمندانه انجام گرفته است. هارمونیوم همان نقش و فونکسیون ارگ کلیسا را دارد و بیشتر به صورت پدال(نت کشیده و ثابت باس) استفاده می شود؛ نقشی که در بخش ایرانی به صورت نت واخوان بر عهده کمانچه گذاشته شده است. اگر چه در این اثر سازبندی (ارکستراسیون) به مفهوم رایج آن وجود ندارد اما توازن بین سازها به خوبی برقرار شده است.
ترکیب ساز مضرابی ( سه تار، عود و شورانگیز) با ساز کششی کمانچه، دودوک در برابر کمانچه و ارگ، فلوت و عود و تعویض صدا بین آنها به خوبی در کل اثر جا افتاده است. تقابل سازها نیز در لحظاتی خاص شنیدنی است و از آن جمله می توان به دونوازی فلوت ریکوردر با تمبک در قطعه «سماع» و دهل با دف در قطعه «معجزه» اشاره کرد.
اما آنچه که از آن به عنوان ضعف کار بایستی یاد کرد، اشتباهات محرز در تلفیق کلام فارسی و موسیقی است و امیدوارم این خطا ها در اشعار کردی و لاتین وجود نداشته باشد. به عنوان مثال واژه «باز آورد» در مصرع «گریه آبی به رخ سوختگان باز آورد» بایستی به صورت واحد و با تاکید (آکسان) روی «ب» خوانده شود که با تاکید بر« آ »خوانده شد و همین اشتباه تا پایان قطعه روی واژه های آمد (در مصرع «ناله فریادرس عاشق مسکین آمد») و... نیز منتقل شد.
در خاتمه مناسب است که از تسلط اعضای گروه و به خصوص صبا علیزاده (کمانچه) و علی بوستان (سه تار، عود و شورانگیز) یاد کرد.
علاءالدین حسینی
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید