یکشنبه, ۲۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 12 May, 2024
مجله ویستا

لبنان؛ روزهای اضطراب و انتظار


لبنان؛ روزهای اضطراب و انتظار
بیش از چهار ماه از اعتصاب و اعتراض مخالفان دولت كنونی لبنان می گذرد اما بحران سیاسی این كشور به دلیل لجاجت دولت در برابر خواسته های مردم همچنان حل نشده باقی مانده است. رایزنی های منطقه ای، بین المللی برای خاتمه این بحران تاكنون نتیجه ای نداده است و جامعه در انتظار لبنان، همچنان با هاله ای از ابهام و نگرانی روبه رو است به گونه ای كه در شرایط كنونی درهای حل این بحران یكی پس از دیگری بسته می شود.
اختلافات دو طیف سیاسی در لبنان همچنان به قوت خود باقی است و به نظر می رسد كه جناح طرفدار دولت خواهان حل بحران نیست. درهر صورت دولت لبنان باید به شرایط موجود و قواعد حاكم بر صحنه سیاسی تن دهد چرا كه خود عامل بوجود آمدن چنین بحرانی است، در غیر این صورت كشور به لبه پرتگاه رویارویی داخلی سوق داده خواهد شد.
● آغاز بحران
اختلافات سیاسی سران احزاب و گروه های لبنان كه طی ماه های اخیر به اوج خود رسیده، تحولات كشور را به سوی مراحل خطرناك كشانده به نحویكه تلاش های گسترده ملی، منطقه ای و بین المللی برای حل بحران تاكنون به نتیجه ای نرسیده است و اگر این گروه ها هرچه سریع تر به یك توافق داخلی دست پیدا نكنند خطر وقوع جنگ داخلی و تسلط بیگانگان وجود دارد.
به ویژه آنكه از زمانی كه دولت آمریكا تصمیم گرفت از لبنان به عنوان وسیله ای برای اعمال فشار علیه سوریه و ایران استفاده كند این كشور به صورت گسترده ای وارد محاسبات منطقه ای شده است. به همین دلیل، آمریكا خواهان حل بحران لبنان نیست. در واقع شكاف های سیاسی موجود در بحران سیاسی لبنان از آنجا شروع شد كه سران جریان موسوم به «۱۴ مارس» خواستار ادامه كار دولت «فواد سینیوره» نخست وزیر كنونی لبنان كه مورد حمایت غرب و بالاخص آمریكا است تاكید كرده اند.
این در حالی است كه براساس قانون اساسی لبنان، ادامه كار دولت كنونی به دلیل خروج شش وزیر كابینه غیرقانونی است، زیرامشروعیت این دولت منوط به حضور همه طیف ها و جناح های سیاسی است.
در این میان ائتلاف ۱۴ مارس كه به دلیل تحولات چند ماه اخیر موقعیتش متزلزل شده است تلاش می كند با تكیه بر حمایت دولت های غربی و همفكران منطقه ای خود همچنان قدرت را در انحصار داشته باشد.به همین دلیل، در پی اعتراض میلیونی مردم لبنان علیه دولت، آمریكا، انگلیس، فرانسه و برخی دولت های عربی، این گروه در رویارویی با خواسته قانونی مردم و در مواضعی آشكار به حمایت از دولت سینیوره پرداخته اند.
بنیانگذاران گروه ۱۴ مارس، لبنانی های مقیم آمریكا هستند كه با محافظه كاران جدید این كشور و صهیونیست ها روابط نزدیكی دارند و به دنبال ترور رفیق حریری نخست وزیر سابق لبنان، تحت لوای ۱۴ مارس پا به عرصه سیاسی گذاشتند.
رایزنی های این گروه با مقامات آمریكایی و سایر كشورهای غربی باعث شد تا قطعنامه ۱۵۵۹ در شورای امنیت به تصویب برسد. به موجب این قطعنامه كه در سپتامبر سال ۲۰۰۴ به تصویب رسید نیروهای امنیتی سوریه می بایست خاك لبنان را بعد از ۲۹ سال ترك می كردند كه این بند به اجرا درآمد. به موجب بندهای دیگر این قطعنامه حزب الله باید خلع سلاح می شد و انتخابات ریاست جمهوری برگزار می شد كه این بندها به دلیل مقاومت حزب الله و جریان ۸ مارس به اجرا درنیامد.
گروه ۱۴ مارس اكنون اكثریت دولت و پارلمان لبنان را تشكیل می دهد و از اعضای آن می توان به فواد سینیوره، سعدالدین حریری رئیس جریان آزاد لبنان، ولید جنبلاط، رهبر حزب سوسیالیست ترقی خواه لبنان و سمیر جعجع رهبر فالانژیست های لبنان اشاره كرد.
آنچه كه جناح اكثریت یا همان گروه ۱۴ مارس مایل نیست بپذیرد ساختار سیاسی لبنان و به هم خوردن معادلات و توازن داخلی پس از تهاجم شكست خورده رژیم صهیونیستی به این كشور در تابستان گذشته است.
در واقع مواضع جناح اكثریت، همسویی كامل با طرح های اسرائیل و آمریكا در منطقه است یعنی تشكیل خاورمیانه جدید، عادی سازی روابط با اسرائیل و نابودی جنبش مقاومت حزب الله.
هجوم ناجوانمردانه و وحشیانه صهیونیست ها و به خاك و خون كشیدن مردم این كشور و دفاع قهرمانانه مبارزان مقاومت اسلامی، پایگاه جنبش حزب الله را به طور قابل ملاحظه ای ارتقا بخشید، در مقابل جریان غربگرا در دولت لبنان كه به دلیل وابستگی به غرب در برابر صهیونیست ها مواضع منفعلانه و خیانت باری اتخاذ كرد به شدت از طرف مردم لبنان منزوی و طرد شد.
برگ برگ اسناد و مدارك جنگ ۳۳ روزه میان اسرائیل و حزب الله دلالت بر مقاومت، ایستادگی و رشادت رزمندگان حزب الله دارد در حالی كه همین مدارك و شواهد نشان دهنده این واقعیت است كه دولت سینیوره به دلیل تعهداتی كه به غرب و به ویژه آمریكا سپرده است در جریان این جنگ كوچكترین همراهی با نیروهای مقاومت نشان نداد.
حتی «احمد فتفت» وزیر كشور وقت دولت سینیوره در پادگان «مرجعیون» از نیروهای نظامی اسرائیل استقبال و با آنان قهوه نوشید! و بدون هیچ گونه مقاومت به آنان اجازه ورود به منطقه را داد.
به همین دلیل تظاهرات و اعتصاب شهروندان لبنانی در راستای تغییر دولت و بركناری جناح حاكم صورت می گیرد، آنان خواستار به روی كار آمدن دولتی هستند كه به جای منافع بیگانگان، منافع و مصالح ملی لبنان را در نظر بگیرد و درمقابله با سلطه گران از منافع ملت دفاع كند، خواسته ای كه اعلام كرده اند برای رسیدن به آن تا هر زمان ممكن به اعتصاب و تحصن خود ادامه خواهند داد.
● اختلافات
اختلافات دو طیف سیاسی ۱۴مارس و ۸ مارس در مورد موضوعات مهمی چون تشكیل دولت وحدت ملی، انتخابات ریاست جمهوری و دادگاه بین المللی ترور رفیق حریری نخست وزیر پیشین لبنان است گروه ۱۴ مارس هراس دارد كه یك سوم كابینه در اختیار جنبش حزب الله، امل و دیگر گروه های مخالف آمریكا قرار بگیرد، چرا كه در این صورت اختیارات این گروه تحدید خواهد شد.
این گروه همچنین معتقد است «امیل لحود» رئیس جمهور كنونی پس از دوره قانونی مسئولیت خود كه حدود سه سال قبل پایان یافت با اعمال فشار سوریه در رأس قدرت باقی مانده است به همین دلیل بر ضرورت برگزاری زودهنگام انتخابات ریاست جمهوری تاكید می ورزد، در حالی كه لحود سوم آذرماه سال ۱۳۷۷ (۲۴ نوامبر ۱۹۹۸) به مدت شش سال به عنوان ریاست جمهوری لبنان برگزیده شد و مجلس این كشور سوم شهریور سال ۱۳۸۳ وی را به مدت سه سال دیگر در این سمت ابقا كرد، دوره كنونی امیل لحود سوم آذرماه سال جاری به پایان می رسد.
از دیگر اختلافات گروه ۱۴ مارس با جناح مخالف دولت نحوه برگزاری دادگاه بین المللی ترور رفیق حریری است.
جریان ۱۴ مارس گروه ۸ مارس را متهم می سازد كه در مورد تشكیل دادگاه بین المللی ترور رفیق حریری كارشكنی می كنند، در حالی كه گروه مقابل معتقد است گروه حاكم از موضوع دادگاه برای سیطره بر لبنان و ورود بیگانگان به كشور سوءاستفاده می كند.
رهبران ۱۴ مارس می گویند هدف اصلی مخالفان منحرف كردن طرح ها برای برگزاری دادگاه حریری است تا از سوریه كه رهبران ۱۴ مارس آن را به قتل حریری متهم می كنند حمایت كنند.
گروه ۸ مارس از جمله حزب الله، جنبش امل، حزب آزاد ملی به رهبری «میشل عون» و حزب «المرده» به رهبری «سلیمان فرنجیه» متقابلا از برگزاری دادگاه حریری حمایت می كند اما این حمایت را مشروط می سازد و معتقد است كه این دادگاه نباید با حمایت آمریكا برگزار شود و همچنین نباید به عنوان سلاحی سیاسی بر علیه این گروه به كار گرفته شود. از سوی دیگر سران این گروه می گویند مشكل اصلی دو جناح بر سر تشكیل دادگاه نیست بلكه در نبود دولت كارآمد است كه سبب فلج شدن كار نهادهای اجرایی و قانونگذاری شده است.
همچنین مخالفان دولت معتقدند با توجه به فشارهای آمریكا، فرانسه و رژیم صهیونیستی به سازمان ملل برای تصویب دادگاه بین المللی حریری كه در تاریخ این سازمان بی سابقه بوده است به نظر می رسد این موضوع توطئه ای از سوی بیگانگان برای هدف قرار دادن حاكمیت و استقلال لبنان است.
براساس دیدگاه صاحب نظران سیاسی اختلافات دو گروه عمده سیاسی در لبنان اختلافات چندان لاینحلی به نظر نمی رسد و می توان با راهكارهای موجود این شكاف سیاسی را از میان برداشت اما كارشكنی های جناح اكثریت مانع از رفع بحران و رسیدن به توافق طرفینی می شود.
در واقع ایده تشكیل دولت وحدت ملی با تركیب ۱۱ وزیر برای مخالفان و ۱۹ وزیر برای موافقان دولت كه مورد درخواست طیف مخالفان است می تواند نگرانی های دو طرف را رفع و ابزارها و راه های اطمینان بخش برای نظارت بر عملكرد دولت به منظور جلوگیری از قرار گرفتن لبنان در مسیر طرح هایی كه منجر به تسلط بیگانگان بر این كشور شود فراهم آورد.
اما این درخواست مورد رضایت گروه ۱۴ مارس نیست و آنان می گویند با این اقدام گروه های مخالف هرگاه بخواهند می توانند با وتوی طرح ها و خروج خود از دولت آن را به تعطیلی بكشانند، لذا آن را به «خودكشی سیاسی» برای خود تعبیر می كنند.
در مقابل مخالفان دولت سینیوره می گویند حال كه نیروهای سوریه از لبنان خارج شده اند باید راهكاری ارائه شود كه از جایگزینی نیروهای بیگانه و یا اجرای طرح های خارجی در این كشور جلوگیری شود و سرنوشت لبنان را لبنانی ها به دست گیرند و این مهم را تشكیل دولت وحدت ملی با تركیب اعلام شده تأمین می كند.
مخالفان دولت تاكید دارند كه اقدامات و طرح های گروه ۱۴ مارس لبنان را به سوی نقطه نامعلومی می كشاند و آنان اجازه نخواهند داد كه هیچ گونه قیمومیت آمریكا در لبنان اجرا شود.
در واقع حزب الله و سایر سران گروه ۸ مارس خواستار پایان دادن به نفوذ آمریكا و دیگر كشورهای غربی بر لبنان هستند و از تشكیل یك حكومت ملی با مشاركت تمام احزاب و گروه های قومی و مذهبی استقبال می كند.● جنگ ۳۳ روزه
جنگ ۳۳ روزه اخیر اسرائیل و لبنان نقطه عطفی در تاریخ مبارزات ضدصهیونیستی ملت لبنان و جنبش مقاومت حزب الله بود، چرا كه حزب الله توانست به عنوان بهترین نیروی جنگنده در خاورمیانه برای خود اعتبار كسب كند.
مردان مقاومت در تجاوز ۳۳ روزه اسرائیل به لبنان پوچی افسانه شكست ناپذیری ارتش پرقدرت رژیم صهیونیستی را برملا و ثابت كردند كه با شجاعت و انگیزه قوی می توان دشمن را به راحتی شكست داد.
در گذشته شكست ارتش های كشورهای عربی از اسرائیل به این دلیل بود كه آنها كاملا نسبت به جنگ با اسرائیل بی تفاوت بودند و بیشتر ترجیح می دادند به جای از بین بردن دشمن در كنار آن زندگی كنند. در حالیكه در مورد حزب الله موضوع كاملا فرق می كرد.
حزب الله با ایستادگی و رشادتی كه در مقابل ارتش رژیم صهیونیستی از خود نشان داد معادلات منطقه را به نفع خود و كشورهای اسلامی تغییر داد. در حقیقت حزب الله نه تنها در برابر ارتش قوی اسرائیل مقاومت كرد و شكست سختی به آنان داد بلكه هنوز دو اسیر اسرائیلی در دست حزب الله هستند و گفت وگوها و دست و پا زدن ها برای آزادی آنان هنوز از سوی اسرائیل و كشورهای غربی ادامه دارد. در واقع اسرائیل به خاطر مسئله ای كم ارزش تصمیم به جنگ گرفت به این امید كه به هدف های بیشتری دست پیدا كند و منافع خود و اربابانش را محقق سازد اما جانفشانی های مبارزان حزب الله نتیجه جنگ را كاملا برعكس كرد و اسرائیل را سرافكنده و شكست خورده از میدان خارج كرد.
در همین رابطه منابع نزدیك به دولت «ایهوداولمرت» نخست وزیر رژیم صهیونیستی اعلام كردند كه آمریكایی ها هنوز متوجه نشده اند كه چطور چهارمین ارتش جهان در مقابل یك گروه شبه نظامی این طور متحمل شكست شده است.
در همین حال برخی از ژنرال های اسرائیلی با اعتراف به شكست مفتضحانه خود در برابر حزب الله اظهار داشتند كه آمریكا به جای انتقاد از اسرائیل بهتر است از شیوه جنگی خود در عراق و افغانستان انتقاد كند. در هر صورت نتایج این جنگ نه تنها در منطقه و جهان بلكه در خود رژیم صهیونیستی تحولات بنیادین و اساسی به وجود آورد به نحوی كه باعث استعفا، بركناری و تغییر و تحولات زیادی در ارتش، كابینه و دولت اولمرت شد.
پس از گذشت تقریبا حدود یكسال از شروع جنگ با حزب الله، می توان به جرات اعتراف كرد كه اكثر مقام های نظامی و دولتی این رژیم به شكست خود در برابر مقاومت حزب الله اذعان كردند.
حزب الله لبنان با مقاومت و ایستادگی خود در جریان این جنگ ۳۳ روزه این پیام را به همه جهانیان داد كه خواستار دخالت و تسلط كشورهای دیگر بر لبنان نیست و جلوی هرگونه مداخله، تجاوز، قلدرمآبی و زورگویی دشمنان متجاوز را خواهد گرفت.
۳۳ روز جنگ بی امان با نیروهای متجاوز اسرائیلی به ملت لبنان ثابت كرد كه تنها نیرویی كه در مقابل صهیونیست ها مقاومت كرد و از خود شجاعت و دلاوری های بسیار نشان داد رزمندگان حزب الله بودند. اما به راستی جریان ۱۴ مارس و طرفداران سینیوره در این جنگ كجا بودند؟ اگر آنان واقعا به فكر مردم و منافع ملی كشور بودند باید در این برهه حساس از خود مقاومت نشان می دادند و آنان نیز دوش به دوش رزمندگان مقاومت از سرزمینشان دفاع می كردند در حالی كه آنان نه تنها هیچگونه همكاری نكردند بلكه با انتقاد، تضعیف و كارشكنی، شرایطی را فراهم می آوردند كه صهیونیست ها پیروز شوند.
● آزمونی دیگر
جریان مخالف دولت طی ماه های اخیر آزمون های فراوانی را از سرگذرانده است كه در تك تك آن ها ردپای گروه ۸ مارس به چشم می خورد. همكاری آشكار و پنهان با صهیونیست ها در جریان جنگ ۳۳ روزه، آتش گشودن به روی تظاهركنندگان مخالف دولت، مسلح كردن هواداران خود و به خاك و خون كشیدن اعتصاب كنندگان از جمله جریان خونین دانشگاه «العربیه» و حوادث اطراف پارك «قصص» بیروت كه به كشته شدن ۵نفر از هواداران مخالف لبنانی انجامید و... حمایت آشكار از دخالت بیگانگان در امور داخلی لبنان مانع تراشی و پیچیده كردن اختلافات و پرداخت مبالغ هنگفت به قلم های مزدور و وابسته به غرب در رسانه های داخلی برای موجه كردن چهره خود و مخدوش كردن جناح مخالف همه و همه نشان از لجاجت و سماجت این گروه برای تداوم بحران دارد.
چرا كه این مسئله از دستور و سیاست های دیكته شده آمریكا به این گروه سرچشمه می گیرد. اگر بوش پدر با نیرنگ و خدعه، درصدد گرفتن امتیازهای مجانی از اعراب بود. اكنون بوش پسر، امتیازات بیشتری را از اعراب می خواهد اما نه با سیاست بلكه با زور و قلدری و علم كردن رژیم های دست نشانده و احزاب و گروه های دست نشانده. در واقع گروه ۱۴ مارس مجری سیاست های آمریكا در لبنان و منطقه است و از تداوم بحران به نفع خود سود می جوید. به همین دلیل این گروه همچنان می خواهد لبنان صحنه درگیری، اختلاف كشمكش و آشوب باشد.
این در حالی است كه جریان مخالف دولت و بالاخص سید «حسن نصرالله» دبیركل حزب الله بارها و بارها بروز جنگ داخلی را ضرر برای همگی خوانده و این مسئله را همیشه خط قرمز خود بیان داشته است.
نصرالله بارها بر این نكته تاكید كرده كه جنگ داخلی را به هیچ قیمتی نخواهد پذیرفت و هرگونه حركتی كه به جنگ داخلی انجامد نه تنها حرام بوده بلكه مطمئنا زیر دست اسرائیل طراحی شده است.وی همچنین گفته است كه لبنان به آن درجه از بلوغ سیاسی رسیده كه دوباره وارد جنگ داخلی نشود.
این در حالی است كه جریان ۱۴ مارس خط قرمز خویش را پایداری كابینه فوادسینیوره نخست وزیر این كشور اعلام كرده است.سمیرجعجع از چهره های شاخص این گروه كه خود ۱۱سال به واسطه جنایاتش در جنگ های داخلی لبنان در زندان به سر برده است سیاست هایی را عنوان می كند كه دوباره آتش جنگ داخلی را شعله ور می سازد از جمله اینكه وی سیاست امنیت شخصی را مطرح كرده كه براساس آن هر مذهب و طایفه ای در لبنان ارتش و سیستم امنیتی خاص خود را داشته باشد و از مردم منطقه مالیات اخذ كند.
این دقیقا همان سیاست وی در دوران جنگ داخلی در لبنان بود كه به جنگ های عظیم حتی بین مسیحیان و كشتارهای گسترده انجامید.
در هر صورت شرایط سیاسی كنونی لبنان بسیار بغرنج و پیچیده است این كشور در روزها و هفته های اخیر تندترین گفت وگوهای سیاسی را چه داخلی و چه بین المللی تجربه كرده است و این تندی ها و شدت برخوردها، از سوی دیگر خستگی ناشی از طولانی شدن بحران سیاسی لبنان را به سوی شرایط خطرناكی سوق می دهد.
در چنین شرایطی توجه به منافع و مصالح ملت باید بهترین انگیزه برای پایان دادن به بحران كنونی باشد چرا كه ملت مصدر قدرت است و مراجعه به آراء مردم می تواند راهگشای واقعی برای چالش ها و شكاف های سیاسی موجود باشد.
شعور و بینش سیاسی مردم بهتر از هر منبعی می تواند مشكلات موجود را یكی پس از دیگری از میان بردارد و سایه ثبات و آرامش را به كشور بگستراند، فضایی كه دشمنان از تحقق آن وحشت دارند.
فریده شریفی
منبع : روزنامه کیهان