پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

بیب - BABE


بیب - BABE
سال تولید : ۱۹۹۵
کشور تولیدکننده : استرالیا و امریکا
محصول : جرج میلر، داگ میچل و بیل میلر
کارگردان : کریس نونان
فیلمنامه‌نویس : ج. میلر و نونان، بر مبنای رمانی نوشتهٔ دیک کینگ اسمیت
فیلمبردار : اندرو لسنی
آهنگساز(موسیقی متن) : نایجل وست‌لیک
هنرپیشگان : جیمز کرامول، ماگدا سوبانسکی
نوع فیلم : رنگی، ۹۱ دقیقه
صدا : کن تاکاکورا، کریستین کاوانا، میریایم مارگولیس، دانی مان، هوگو ویوینگ، راسی تیلر، میریام فلین


ـ در یک محل پرورش خوک، خوک‌های شیرده مادر را که پروار شده‌اند برای کشتار می‌برند. اما یکی از بچه خوک‌ها ـ که از بقیه حساس‌تر است ـ دلتنگ دوری از مادر است و از جمع کناره‌گیری می‌کند، به همین دلیل او را از بقیه جدا می‌کنند و برای فروش به یک بازار محصولات کشاورزی می‌برند. ̎ آلبرت هوگت̎ (کرامول)، مزرعه‌دار پیر و ساکت او را می‌خرد و به مرزعهٔ سبز و بزرگش می‌برد. نخستین کسانی که به سر وقتش می‌آیند، بچه سگ‌ها و دو سگ گلهٔ مزرعه به نام‌های ̎رکس̎ (ویوینگ) و ̎فلای̎ (مارگولیس)، اردکی عجیب و غریب که بسیار پررو و مزاحم است و نقش خروس را بازی می‌کند و صبح‌ها همه را بیدار می‌کند، اسب و گوسفندها و گربه‌ای (تیلر) است که عزیزکردهٔ خانم خانه است. خوک که می‌گوید مادرش او را ̎بیب̎ صدا می‌زده، از ̎فلای̎ می‌خواهد که نقش مادر او را بپذیرد. ̎بیب̎ (کاوانا) خیلی زود قوانین را می‌آموزد و با سگ‌ها اخت می‌شود. اما روزی حس می‌کند که سارقان قصد دزدیدی گوسفندی‌های ارباب را دارند و ̎فلای̎ خبر را می‌کند. مزرعه‌دار نیز می‌رسد و تشخیص می‌دهد که ̎بیب̎ باهوش است. آرام‌آرام ̎بیب̎ جای ̎رکس̎ را می‌گیرد و سگ گله می‌شود. اما روش او با بقیه فرق دارد. با گوسفندها حرف می‌زند و از آنها همکاری می‌خواهد. در روز مسابقهٔ سگ‌های گله، وقتی مزرعه‌دار او را برای مسابقه می‌برد، دیگر مزرعه‌‌دارها او را مسخره می‌کنند. اما ̎بیب̎ اینبار هم با صحبت با گوسفندها از آنها همکاری می‌خواهد و مسابقه را می‌برد.
ـ بیب نخستین فیلم از دسته فیلم‌هائی نیست که در آن حیوانات حرف می‌زنند و وجوه انسانی و شخصیت دارند و بی‌شک آخرین فیلم از این رشته آثار هم نخواهد بود. این فیلم بسیار هوشمندانه‌ای است؛ یک درام سوزناک و بسیار آتشین از یک مبارزه برای ̎بردن̎ در جامعه‌ای [اینجا یک مزرعه] که در آن همهٔ عوامل برای ایجاد سدها و موانع در راه پیروزی قهرمان تعبیه شده‌اند. اما بیب، که نه در قصه‌اش حرف تازه‌ای دارد (والت دیزنی چند فیلم با سگ‌ها و گربه‌ها و...) و نه در مضمون و طرح کلی (مقایسه‌اش کنید با مثلاً فارست گامپ رابرت زمکیس، ۱۹۹۴، تا به هوش و دقت میلر فیلمساز و ̎رئیس کل̎ سینمای استرالیا پی ببرید) و نه در درون‌مایه‌اش چیز تازه‌ای مطرح می‌شود، اما در قالب اجرائی و پرداخت و به خصوص در لحن به فیلمی بسیار پرشور و جذاب بدل می‌شود. دنبالهٔ بیب ۲: خوک در شهر (ج. میلر، ۱۹۹۸)